با نزدیک شدن به موعد انتخابات ریاست جمهوری در خرداد ماه سال 1400، بحث از تحرکات جریانهای سیاسی و معرفی گزینههای ممکن و محتمل توسط آنها برای کاندیدا شدن از هماکنون در فضای عمومی، رسانهای و سیاسی کشور مطرح است. در نوشتار حاضر تلاش میشود تا با بررسی مختصر وضعیت جریانهای سیاسی، به گزینههای مطرح آنها برای کاندیدا شدن هم اشاره شود.
وضعیتشناسی اصلاحطلباناصلاحطلبان که بعد از فتنه 88 در یک وضعیت مبهم قرار داشتند و تقریباً فاقد امید برای بازگشت سریع به عرصه سیاست رسمی کشور بودند، در سال 92 مجبور به حمایت از گزینه نیابتی اصلاحات؛ یعنی آقای روحانی شدند که البته در سال 96 نیز حمایت از وی را تکرار کردند. با این وجود، به دلیل ضعفهای متعددی که در کارنامه عملکرد دولت روحانی وجود دارد و اینکه ضعفها و ناکارآمدیهای دولت به پای حامیان آن؛ یعنی اصلاحطلبان هم نوشته شده است. آنها در انتخابات اسفند ماه سال گذشته تقریباً به طور کامل نتیجه انتخابات مجلس را به رقیب خود واگذار کردند. در شرایط امروز نیز که وضعیت در مقایسه با اسفند 98 هیچ تفاوتی نکرده و بلکه وخیمتر هم شده است، طبیعی است که اصلاحطلبان هماکنون همچون سال گذشته، نومیدانه به صحنه انتخابات 1400 مینگرند.
با این حال، تنها نقطهی قوت و امید آنها به مسائل و موضوعات سیاست و روابط خارجی مربوط میشود که بویژه باتوجه به روی کار آمدن جو بایدن در آمریکا و شعار وی برای بازگشت به برجام و احتمال ایجاد برخی گشایشهای تحریمی توسط تیم جدید حاکم بر کاخ سفید، آنها میتوانند امیدوار شوند که مجدد شعار «تعامل و مذاکره» را علم کنند.
در واقع، اگرچه هماکنون باتوجه به ناکامی برجام، تعامل و مذاکره ایدهی معتبری برای حل مشکلات محسوب نمیشود و قطعاً جذابیت سابق را ندارد، اما چنانچه آمریکا به برجام برگردد و از قبل بازگشت وی به برجام، معافیتهای تحریمی به نفع ایران ایجاد شود، باز زمینههای لازم برای معتبر جلوه دادن شعار تعامل و مذاکره با دنیا برای حل مشکلات فراهم میشود.
در این صورت، اصلاحطلبان امیدوار میشوند تا در انتخابات به صورت جدیتر و با امیدواری شرکت کنند. مبتنی بر همین قضیه، به احتمال زیاد آنها به سمت معرفی گزینهای خواهند رفت که بیش از سایرین بتواند گفتمان یا راهبرد و یا شعار تعامل و مذاکره را نمایندگی کند و او کسی نیست جز محمدجواد ظریف. در عین حال، تاکنون برخی چهرههای اصلاحطلب مانند آقایان کواکبیان و محسن رهامی آمادگی خود برای کاندیدا شدن در انتخابات 1400 را اعلام کردهاند و همچنین از افرادی چون اسحاق جهانگیری، محسن هاشمی و حتی علی لاریجانی به عنوان کاندیدای اصلاحطلبان یا موردحمایت آنها نام برده میشود که در صورت وقوع تحولی که در بالا اشاره شد، هیچکدام آنها گزینه جدیای نخواهند بود.
وضعیتشناسی اصولگرایانشاید بتوان گفت که مهمترین نکته در وضعیتشناسی اصولگرایان، عدم وجود درک واحد نزد شاخههای مختلف این جریان از وضعیت کنونی خود و کشور و بنابراین نبود وحدت میان آنها برای کیفیت ورود به انتخابات است. در این میان، جبهه پایداری همچنان بر برخی مفروضات یا پیشفرضهایی که تعیینکننده رفتار سیاسی و انتخاباتی آن در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 بود، اصرار دارد.
از مهمترین این پیشفرضها، مفروض گرفتن تضعیف جدی جریان رقیب(باتوجه به ضعف کارنامه عملکرد دولت) و اذعان به این نکته است که در انتخابات سال 1400، رقابت در درون جریان اصولگرا خواهد بود. برهمین اساس، آنها همچنان اعتقاد چندانی بر لزوم وحدت درونجریانی ندارند. گزینه آنها برای کاندیدا شدن نیز سعید جلیلی است.
با این حال، در میان جریان اصولگرا، این روزها خبرهایی از تلاش برخی اصولگرایان برای مجاب کردن آیتالله رئیسی برای ورود به انتخابات و کاندیدا شدن مطرح میشود. در تحلیل این موضوع باید گفت که آمدن و کاندیدا شدن آیتالله رئیسی در انتخابات سال 1400، علیرغم عدمتمایل شخص وی، باتوجه به دو متغیر تعیین میشود:
1- تداوم وضعیت عدموحدت در میان اصولگرایان: اگر این وضعیت تشتت و تفرقه در میان اصولگرایان ادامه یابد، که معنا و پیامدی جز تکرار مدل سال 92 و شکست این جریان ندارد، در نهایت ممکن است بزرگان این جریان، به این نتیجه برسند که آیتالله رئیسی را مجاب کنند تا در انتخابات به عنوان کاندیدای اصولگرایان وارد عرصه شود؛ زیرا با کاندیدا شدن وی، می توان با اطمینان نسبی گفت که تمام کاندیداهای ممکن و محتمل اصولگرایی، به نفع وی کنار میروند.
2- وضعیت جریان رقیب: تأثیر این متغیر شاید بیش از متغیر پیشین باشد. براین اساس، چنانچه گشایشی در وضعیت تحریمهای ضدایرانی ایجاد شود و اصلاحطلبان با کاندیداتوری آقای ظریف وارد عرصه رقابتهای انتخاباتی شوند، به نظر میرسد که اصولگرایان چارهای ندارند تا در مقابل آقای ظریف، آیتالله رئیسی را وارد صحنه رقابت کنند؛ زیرا شاید بتوان گفت که در فضای احیای شعار مذاکره و تعامل، اصولگرایان گزینهای قویتر از آیتالله رئیسی ندارند.
جریان یا خردهجریان دیگری که معطوف به انتخابات سال آینده فعالیت میکند، احمدینژادیها هستند. گزینه و سناریو اصلی آنها نیز ورود احمدینژاد به انتخابات است. حال در مورد سرنوشت احمدینژاد بعد از کاندیدا شدن و اعلام احراز صلاحیتها، احمدینژادیها به دو دسته تقسیم میشوند؛ احمدینژادیهای میانهرو که شامل مدیران و وزرای دولت احمدینژاد میشوند، معتقدند که اگر وی ردصلاحیت هم بشود، ما باید در انتخابات مشارکت کنیم، اما طیف تندرو(انحرافیها) معتقدند که در صورتی که احمدینژاد از فیلتر شورای نگهبان عبور نکند، ما انتخابات را تحریم خواهیم کرد. نکته مهم در این میان، تلاش شخص احمدینژاد و تمایل جدی وی برای کاندیدا شدن در انتخابات سال آینده است. در این راستا، احمدی نژاد تلاش میکند تا با تأکید بر آزادیهای فرهنگی – سیاسی و نقد قدرت(نظام و جریان های سیاسی)، کنشگری خود در فضای عمومی کشور را تقویت کند تا همین را عاملی برای کاندیدا شدن در انتخابات قلمداد کند.
واقعیت آن است که اگرچه جریانهای سیاسی در مقایسه با هفتهها و ماههای گذشته بر میزان تحرکات انتخاباتی خود افزودهاند، اما بحث از انتخابات و کاندیداهای احتمالی هنوز زودهنگام است و هر آنچه در این زمینه مطرح میشود، فعلاً گمانههایی بیش نیست.
بنابراین، ضمن تلاش برای خودداری از فعالیتهای زودهنگام انتخاباتی، باید تلاش شود تا انتخابات به سمت و سوی کارآمدی و حل مشکلات کشور و مردم سوق یابد