صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۸ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۶:۰۷  ، 
کد خبر : ۳۳۱۲۳۹

یادداشت روزنامه‌های سه شنبه ۱۸ خردادماه

روزنامه کیهان **

موقعیت‌های جدید در جبهه مقاومت/سعدالله زارعی

«با تمام قدرت و توانایی در چارچوب محور مقاومت و در چارچوب معادله قدس حضور داریم و بخش جداناپذیر از معادله‌ای هستیم که سیدحسن نصرالله اعلام کرد و تهدید قدس یعنی یک جنگ منطقه‌ای در چارچوب محور مقاومت ... مردم ما در همه امور و تا جایی که می‌توانند با محور مقاومت برای ایستادگی در مقابل دشمن اسرائیلی و توطئه‌های آمریکا هماهنگ خواهند بود و مردم یمن به حق آزادی و استقلال و کرامت خود و مقاومت اسلامی در خلاصی از توطئه‌های آمریکا و اسرائیل پایبند است.»
این فرازی از سخنان سیدعبدالملک بدرالدین الحوثی است که در روز پنج‌شنبه گذشته در سالگرد روز «فریاد بر سر مستکبران» بیان گردید. نکته این سخنان اعلام رسمی یمن مبنی بر قرار گرفتن در محور مقاومت است. اینکه یک ملت پس از هفت سال تحمل یک جنگ پرشدت و در حالی که «حمایت ایران» یکی از اتهامات سنگین و یکی از دلایل مورد حمله قرار گرفتن است، تاکید می‌کند که یکی از اعضای محور مقاومت است، ارزش بسیار زیادی دارد.
البته این دومین اتفاقی از این نوع بود که طی یک ماه اخیر رخ داده است. پیش از این، مقاومت فلسطین در حین جنگ و در حالی که به شدت زیر بمباران رژیم صهیونیستی قرار داشت، رسما اعلام کرد که فلسطین بخشی از محور مقاومت می‌باشد. در این میان تبادل چندین پیام بین آنان با رهبر معظم انقلاب اسلامی و فرمانده نیروی قدس در حین جنگ و پس از آن هرگونه تردید در این‌باره را برطرف کرد. این واقعه اگر اهمیت بیش از پیروزی بر ارتش صهیونیستی نداشت کمتر از آن هم نبود چرا که از یک‌سو فضای ذهنی فلسطینی‌ها و یأس آنان از محور عربی سازشکار را نشان می‌داد و این برای صهیونیست‌ها، بسیار خطرناک به حساب می‌آید و از سوی دیگر از تعهد بقیه اعضای محور مقاومت در حمایت عملیاتی و نظامی از مقاومت فلسطین خبر می‌داد و این هم بیانگر وضعیتی جدید به ضرر رژیم اسرائیل به حساب می‌آید. کما اینکه سید عبدالملک بدرالدین در سخنان روز پنج‌شنبه خود با صراحت گفت ما در چارچوب معادله قدس حضور داشته و بخش جدائی‌ناپذیر از این معادله هستیم. در این خصوص نکاتی وجود دارد:
۱- اظهارات یک ماه اخیر مقامات مقاومت فلسطینی، یمنی، لبنانی و سوری بیانگر آن است که تلاش‌هایی که طی حدود دو سال اخیر برای درگیرسازی هر بخشی از مقاومت با مسائل پیچیده اقتصادی سیاسی و اجتماعی و بازداشتن آنان از مسائل عمومی منطقه- و به‌ویژه موضوع حساس فلسطین- با شکست مواجه گردیده و حتی این توطئه پیچیده، سبب تصریح بیشتر این واحد‌ها به حضور در جبهه مقاومت شده است. در اینجا رژیم صهیونیستی با سه حادثه قابل تامل مواجه گردید یکی از این حوادث شلیک چندین فروند موشک از خاک لبنان به سمت مناطق شمالی فلسطین اشغالی طی دو نوبت بود. این حادثه باعث سراسیمگی زیاد رژیم صهیونیستی شد تا جایی که مقامات فرانسوی را وادار کرد تا در تماس با حزب‌الله از عدم مداخله لبنان در جنگ اخیر اطمینان حاصل کند. اتفاق دوم شلیک چند موشک از خاک سوریه به سمت مناطقی در شمال فلسطین اشغالی بود که در نوع خود مسبوق به سابقه نبود این موضوع هم سبب نگرانی رژیم اسرائیل شد به ویژه آنکه بشار اسد رئیس‌جمهور سوریه در حین جنگ ۱۲ روزه اخیر، همبستگی خود را با فلسطین، قدس و رزمندگان آن اعلام کرد که این هم در ۱۰ سال اخیر سابقه نداشت. در واقع شلیک موشک‌ها از قنیطره و اظهارات اسد نشان دادند سوریه در حال تغییر وضعیت می‌باشد. اتفاق سوم هجوم ساکنان فلسطینی اردوگاه‌ها در لبنان و اردن به سمت مرز‌های شمالی و شرقی فلسطین اشغالی بود که به شهادت دو نفر از آنان انجامید این واقعه نشان داد از این پس اردوگاه‌ها هم وارد منازعه شده و بخشی از هر نوع جنگ که یک طرف آن اسرائیل باشد، به حساب می‌آیند که این هم بخشی از تغییر معادله امنیتی و سیاسی به ضرر اسرائیل است. این مسایل خود به خود وزن مواضع سیدعبدالملک بدرالدین و اسماعیل هنیه و یحیی سنوار را افزایش می‌دهد.
۳- نکته دیگر در اظهارات توأمان مقامات مقاومت در یمن، لبنان، سوریه و فلسطین نشان می‌دهد که پس از گذشت سال‌های سخت، هم‌اینک مخاطرات و هزینه‌های قرار داشتن در محور مقاومت- محور ضدآمریکایی و ضداسرائیلی- کم شده است و به بیان دیگر فصل سختی و هزینه به پایان آمده و فصل افتخار و نتیجه‌گیری فرا رسیده است. یک زمانی کمتر انتسابی به جمهوری اسلامی سبب بروز انواعی از مشکلات برای فرد منتسب می‌شد. امروز به دلیل گسترش مقاومت در منطقه از یک سو و شکست‌های پیاپی اجزای نظام سلطه در منطقه از سوی دیگر، هزینه حضور در محور مقاومت به شدت پایین آمده است. این موضوع خود می‌تواند بیانگر شروع فصل جدیدی از روابط درونی و بیرونی اجزای جبهه مقاومت با یکدیگر و کارآمدتر و علنی‌تر شدن این رابطه باشد. وقتی سیدعبدالملک با صراحت می‌گوید ما بخشی از محور مقاومت و بخشی از معادله قدس هستیم به این معناست که توانایی آن به نقطه‌ای رسیده که می‌تواند در حین مواجهه با جنگ سنگین عربستان و امارات، از قدس و فلسطین حمایت نظامی کند. این به خودی خود خروج منطقه از وضع گذشته را نشان می‌دهد. در سال‌های اخیر تلاش زیادی صورت گرفت تا زیر چتر «عادی‌سازی رابطه کشور‌های عربی و اسلامی منطقه و رژیم صهیونیستی» وضع منطقه تعریف و تحدید شود. دولت آمریکا و بعضی از رژیم‌های عربی برای این کار زحمت زیادی کشیدند، اما به جایی نرسید تا جایی که سعودی‌ها در حین جنگ ۱۲ روزه اخیر رژیم صهیونیستی و فلسطین، از موضع حمایت از فلسطین در برابر رژیم برآمد و به ایران هم پیغام داد که «این حمایت به معنای پایان پرونده عادی‌سازی روابط عربی با اسرائیل است». با این وصف می‌توان گفت با پایمردی عناصر مقاومت در منطقه، زمان هزینه‌های سنگین مقاومت به پایان رسیده است. ان مع العسر یسرا.
۴. منطقه کمی قبل از شهادت سردار سرفراز اسلام شهید حاج قاسم سلیمانی در عراق، لبنان و سوریه درگیر توطئه‌ای پیچیده و سهمگین گردید و بیش از ۲۰ ماه به درازا کشید. این توطئه حدود چهار ماه پیش از شهادت جانگداز سردار سلیمانی شروع گردید و تا اوایل سال جاری استمرار پیدا کرد. مبنای این توطئه این بود که با یک طرح اقتصادی، پایه‌های امنیتی و سیاسی دولت در عراق، سوریه و لبنان فرو بریزد و بساط مقاومت در این کشور‌ها برچیده شود. در عراق با به میدان آمدن عناصری که وابستگی آن‌ها به آمریکا روشن بود، از دولت مشروعیت‌زدایی شد و کابینه عادل عبدالمهدی ناگزیر به استعفا گردید پس از آن آمریکایی‌ها طی چند نوبت حمله به اجزاء حشدالشعبی- بعنوان رکن مهم امنیتی در حفظ دولت و نظام سیاسی- صورت گرفت، اما این به نتیجه نرسید و آخرین برآورد‌هایی که آمریکایی‌ها از صحنه داخلی عراق انجام دادند بیانگر آن است که با برگزاری انتخابات زودهنگام پارلمانی در مهر ۱۴۰۰ بار دیگر همین گروه‌های پارلمانی موجود در عراق با اکثریت نسبی نیرو‌های مقاومت رأی می‌آورند بر این اساس در روز‌های اخیر نغمه به تأخیر انداختن دوباره برگزاری انتخابات مطرح گردید که البته این هم چاره‌ساز نیست چرا که برگزاری انتخابات در مهر ماه ۱۴۰۰ یا اردیبهشت ۱۴۰۱ تغییری در آرایش موجود پدید نمی‌آورد. در لبنان دولت حریری وادار به استعفا شد، اما با گذشت ۲۰ ماه شرایط داخلی لبنان تغییر عمده‌ای پیدا نکرده و حتی حریری - که از سوی عربستان به مماشات در برابر حزب‌الله متهم بود- نتوانسته کابینه جدیدی تشکیل دهد و اداره امور کماکان در اختیار حسان دیاب قرار دارد. در سوریه نیز توطئه تحریم‌های جدید اقتصادی، مردم را از حکومت جدا نکرد و نتایج انتخابات اخیر ریاست جمهوری که پس از حدود ۱۵ ماه از شروع تحریم‌های سنگین قیصر برگزار شد، از ابطال تلاش‌های آمریکا و عوامل منطقه‌ای آن خبر می‌دهد.
آمریکا و عوامل آن گمان می‌کردند می‌توانند با فشار‌های اقتصادی و واداشتن دولت‌ها در کشور‌های مقاومت به کناره‌گیری از قدرت، شرایط منطقه را دگرگون کنند و اساساً سردار شهید سلیمانی در این چارچوب تحلیلی به شهادت رسید، اما امروز با گذشت حدود ۲۰ ماه از این توطئه و علنی شدن شکست آن باید به سردار اسماعیل قاآنی دست مریزاد گفت. او در دوره کوتاه مسئولیت خود با ادراک دقیق شرایط منطقه و ظرایف آن و با به کار بستن تجربه‌های ارزشمندی که در دوره شهید به دست آمده است، این وضعیت پیچیده را به خوبی مدیریت کرده و به فتح‌الفتوحی بزرگ نایل آمده است. امروز در شرایطی به راحتی می‌توانیم از شکست توطئه‌ها و پیروزی مقاومت حرف بزنیم که در متن قضایای ۲۰ ماه اخیر با مخاطرات پیچیده‌ای مواجه بوده‌ایم. رسیدن لیر لبنان به پایین‌ترین قیمت خود طی ۴۰ سال اخیر - از ۱۵۰۰ لیر در برابر یک دلار به ۱۲۰۰۰ لیر در برابر یک دلار طی حدود ۱۵ ماه- برای کشوری با اقتصاد کوچک لبنان رویداد ساده‌ای نبود. مدیریت درست افکار جامعه لبنان برای سقوط نکردن در طراحی آمریکا در این شرایط بسیار دشوار بود کما اینکه رسیدن لیر سوریه از ۵۰۰ واحد در برابر یک دلار به ۱۰۰۰۰ واحد برای اقتصاد کوچک و در حال جنگ سوریه شرایط بسیار دشواری را پدید می‌آورد و امکان دوباره‌ای برای فعال شدن مخالفان بشار اسد ایجاد می‌کرد و مدیریت درست این صحنه کار به شدت پیچیده‌ای بوده که تجربه قبلی هم برای آن وجود نداشت؛ و بالاخره باید گفت پیوستن علنی و اعلامی مقاومت یمن و مقاومت فلسطین طی یک ماه اخیر به جبهه مقاومت، رویداد بسیار مهمی است که نباید به سادگی از کنار آن گذشت. این موضوع هم چشم‌انداز جدیدی را به ما نشان می‌دهد و هم از ظرفیت جدیدی برای جبهه مقاومت خبر می‌دهد.

********************

روزنامه وطن امروز **

آخرین تکاپوی رقیب برای ایجاد دوقطبی/محمدحسین معصوم‌زاده

امروز دومین مناظره از سه‌گانه مناظرات انتخابات ۱۴۰۰ با محوریت موضوعات اجتماعی برگزار خواهد شد. تجربه مناظره روز شنبه نشان داد دست نامزد‌های منتسب به دولت بیش از هر زمان دیگری خالی است. همین امر موجب شد آرای اکثر کاندیدا‌های حاضر در انتخابات بیش از پیش تثبیت شود و در نتیجه مناظره اول تاثیر خاصی روی جابه‌جایی آرا نداشت. همتی و مهرعلیزاده که نماینده جناح حامی دولت هستند، در مناظره اول بسیار ضعیف ظاهر شدند و در بسیاری از لحظات نه‌تن‌ها نتوانستند نامزد‌های جریان انقلاب را با چالش جدی مواجه کنند، بلکه برخی صحبت‌های‌شان به نفع کاندیدا‌های انقلابی نیز عمل کرد. با اینکه موضوع محوری مناظره اول حول مسائل اقتصادی می‌چرخید، اما این ۲ کاندیدا سعی داشتند با پیش کشیدن موضوعات حاشیه‌ای همچون بحث احراز صلاحیت‌ها، نبود کاندیدای زن، تحریک قومیت‌ها، مظلوم‌نمایی و مسائلی از این دست، شکاف‌های اجتماعی را فعال کنند تا به مانند دفعات پیش، رای قابل توجهی برای خود دست و پا کنند. در نهایت می‌توان گفت این تلاش‌ها به ناکامی گرایید و این ۲ کاندیدا بیشتر چهره‌ای پرخاشگر و فاقد مهارت‌های پایه‌ای سیاست‌ورزی از خود به جامعه منتقل کردند.
مناظره اول نتوانست کاندیدا‌های جناح دولت را به مقصود خود برساند، اما این پایان راه نیست و ۲ مناظره پیش رو همچنان می‌تواند تبدیل به تهدیدی برای کاندیدا‌های انقلابی باشد. برای جلوگیری از این مساله، نامزد‌های جبهه انقلاب باید با سیاست‌ورزی آرای خود را ضمن تثبیت، گسترش نیز دهند و همچنین در دام دوقطبی مطلوب جریان رقیب نیفتند.
نامزد‌های جناح رقیب سعی در رادیکال کردن فضای مناظرات آینده خواهند داشت که این موضوع به همان ناکامی در مناظره اول بازمی‌گردد. تجربه نشان داده است زیست سیاسی این جناح در گرو برجسته ماندن مباحثی همچون فیلترینگ، آزادی‌های اجتماعی نظیر حجاب و... است. پس طرح این قبیل مباحث از جانب کاندیدا‌های جناح رقیب دور از انتظار نیست. از این منظر کاندیدا‌های انقلابی نباید با پاسخ‌های خود به این مسائل به طرف مقابل امتیاز دهند و باعث فعال شدن گسل‌های اجتماعی شوند. نامزد‌های جریان انقلاب باید ضمن مدیریت فضای مناظرات، از رادیکال شدن فضای آن -که خواست طرف مقابل است- جلوگیری کنند. اگر این امر با موفقیت به سرانجام برسد می‌توان این نوید را داد که پروژه دوقطبی‌سازی فضای انتخاباتی که در انتخابات‌های سابق شاهد آن بوده‌ایم اتفاق نخواهد افتاد و مردم در فضایی عقلایی با مشارکت خود به تغییر وضع موجود رای خواهند داد.

********************

روزنامه خراسان **

 درس‌هایی برای مناظره دوم/دکترسیدعلی علوی

مناظره اول نامزد‌های ریاست جمهوری برگزار شد و امروز دومین مناظره رسمی نامزد‌ها برگزار خواهد شد. براساس اتفاقات رخ داده در مناظره اول و آمار‌های نظرسنجی‌ها که به طور مفصل در صفحه ۱۲ امروز روزنامه آورده‌ایم، می‌توان ادعا کرد مناظره اول بازی بازندگان شد. برخی نامزد‌ها و رسانه ملی در همان مناظره باختند و برخی دیگر در برایند مناظره اول دچار ریزش سبد آرا شدند؛ بنابراین باتوجه به تجربه مناظره اول چند نکته به نظر می‌رسد.

۱. سازوکار ناکارآمد تلویزیون در طراحی سناریوی مناظره اول

تجربه مناظره اول نشان داد که تقریبا بیش از ۵۰ درصد اظهارات مطرح و رد و بدل شده در این مناظره در سازوکار طراحی شده پیش نرفت، انحرافی که فارغ از اجرای سرد و کسل کننده مجری برنامه نشان از اشتباه بودن سناریوی طراحی شده دارد. در واقع اگر به کاندیدا‌ها اجازه یک صحبت اولیه داده می‌شد، اگر اجازه یک پاسخ گویی احتمالی بعدی داده می‌شد و اگر مجموعه‌ای از سوالات اساسی و ثابت از هر هفت نامزد پرسیده می‌شد که هم نامزد‌ها در پاسخ دقیق و کارشناسی رقابت کنند و هم مردم و مخاطبان امکان مقایسه و سنجش داشته باشند، چه بسا مناظره اول جذاب‌تر می‌شد و برای مخاطبانش راه گشا. موضوعی که امیدواریم در مناظره دوم اصلاح شود.

۲. تخریب

اگر بخواهیم مناظره اول را در سه کلمه خلاصه کنیم، حتما یکی از آن سه کلمه «تخریب» است. متاسفانه تخریب‌های مبتذل بخشی از مناظره اول بود، تخریب‌های سطحی و کم اثر از سوی برخی نامزد‌ها که تقریبا فاقد ریشه بودند و نه تنها برای مطرح کنندگان سود نداشت و رای نیاورد بلکه می‌توان ادعا کرد که باعث ریزش سبد رای این نامزد‌ها نیز شد.

۳. سطحی نگری

مواجهه ساده و سطحی با مسائل کشور یکی دیگر از نقاط ضعف برخی نامزد‌ها در مناظره اول بود. برکسی پوشیده نیست که اقتصاد امروز مشکل اصلی کشور و مردم است، اما آن چه در مناظره اول قابل تامل بود، پرداختن سهل و ممتنع به مشکلات پیچیده کشور بود. موضوعی که فارغ از این که کدام از این نامزد‌ها رای بیاورند، نگران کننده به نظر می‌رسد. واقعیت آن است که به دلیل مجموعه‌ای از عوامل داخلی و خارجی شرایط کشور دچار گره‌های سختی شده است که برخورد ساده با آن و بازنمایی آن به جامعه می‌تواند موجی از مطالبات و توقعات را ایجاد کند که هر کارشناسی از آن به عنوان یک زنگ خطر یاد می‌کند.

۴. وعده‌های غیر واقعی و عوام فریب

یکی دیگر از نمایه‌های تلخ مناظره اول به رغم تذکر رهبر انقلاب، مطرح کردن مجموعه‌ای از وعده‌های غیر واقعی از سوی برخی نامزد‌ها بود. وعده‌هایی که به نظر می‌رسد تقریبا تمام کارشناسان اقتصادی به جز نامزد‌ها و حلقه اطراف شان آن‌ها را غیرواقعی ارزیابی می‌کنند. در واقع اعلام وعده‌هایی که گاهی به اندازه ۳۰ تا ۴۰ درصد بودجه کشور نیاز به اعتبار دارد، در سال‌هایی که به دلیل تحریم‌های بین المللی درآمد‌های ارزی به شدت بلوکه شده، چه توجیهی می‌تواند داشته باشد جز تلاش برای خرید رای مردم.

۵. نپرداختن به مشکل اساسی مردم

کنترل تورم، رونق تولید، حمایت از کارگاه‌های کوچک و متوسط، برخورد باابربدهکارها، مالیات بر عایدی سرمایه، کسری بودجه، توسعه درآمد‌های غیر نفتی، نظام عادلانه مالیات، اصلاح نظام بانکی، کنترل واسطه گری و سیستم توزیع منابع تقریبا هیچ کدام در مناظره نخست که با محوریت اقتصاد بود، چندان به چشم نیامد ودر تحلیل محتوای مناظره اول اعداد و آمار حداقل تکرار را داشت وتقریبا کمترین آمار و اعداد ذکر شد.

۶. جای خالی شفافیت و صداقت

در مناظره اول به نظر می‌رسد آن چه جای خالی اش به شدت حس می‌شد، شفافیت و صداقت برخی نامزدهابود، در حالی که مسئله اصلی مردم کارآمدی اقتصادی است. چه می‌شد برخی نامزد‌ها به جای تخریب و اتهام زنی و وعده‌های فریبنده و نپرداختن به مسائل اساسی، شفاف و صادقانه از وضعیت کشور می‌گفتند. از محدودیت‌هایی که اجازه هر وعده‌ای را نمی‌دهد. چه می‌شد صادقانه از ظرفیت‌های پیش رو می‌گفتند، چه می‌شد کم می‌گفتند، اما عملیاتی سخن می‌گفتند. چه می‌شد به جای رویکرد سلبی به گذشته، با رویکردی ایجابی، ولی واقع بینانه به آینده می‌پرداختند. شفافیت و صداقتی که برایند آن نگاه واقع بینانه مردم به آینده باشد. واقعیتی قابل تحقق با ضریب خطای قابل تحمل نه چشم اندازی رویایی و نابودگر اعتماد به انقلاب اسلامی.

۷. میراثی که می‌ماند

چه خوب است نامزد‌های ریاست جمهوری سیزدهم به این فکر کنند که اگر هرکدام شان بار دولت آینده را بخواهند به دوش بکشند آیا توان مدیریت این میزان از احساس ناامیدی، ناکارآمدی، خیانت، فساد و مطالبات غیر واقع بینانه با شرایط کشور را دارند یا نه؟ آیا برخی نامزد‌ها که چنان تصویر سیاهی از اوضاع ترسیم می‌کنندبه این اندیشیده اند که از خود و این انتخابات برای مردم چه میراثی را خواهند گذاشت؟ آیا این میراث را که بر پایه ناکارآمدی مطلق وضع موجود و القای فساد فراگیر و... است، می‌توان به یکباره از فردای انتخابات از حافظه جامعه پاک کرد؟
واقعیت آن است که فارغ از این که این نامزد‌ها به این سوال چه پاسخی بدهند یا به چه نیتی استراتژی مناظره اول را طراحی کرده بودند، آن چه اتفاق افتاده این است که اکنون و پس از مناظره اول شاخص بی تفاوتی بیش از ۴۵ درصد است یعنی برای ۴۵ درصد از مردم فرقی نمی‌کند که چه کسی رئیس جمهور شود. میزان آرای سرگردان به بیش از ۵۲ درصد رسیده و میزان مشارکت حدود ۴۳ درصد است. طبیعتا شرایط امروز اعتماد و مشارکت حاصل مجموعه‌ای از عوامل در طول زمانی چند ساله است. اما بی شک بازهم براساس نتایج روندی نظرسنجی‌ها مناظرات می‌تواند در افزایش مشارکت، کاهش آرای سرگردان و کاهش احساس بی تفاوتی موثر باشد. موضوعی که امیدوارم صداو سیما و نامزد‌ها در بازطراحی سریع استراتژی هایشان در مناظره دوم و سوم به آن توجه کنند.

********************

روزنامه ایران **

معتمد امام (ره)/حجت الاسلام سیدمحمود دعایی*

پدر مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین ســید علی اکبر محتشــمی‌پور از مبارزان انقلاب اسلامی و همـــــراهـــان حــزب مؤتلفه اســلامی و با چهره‌هایی، چون مرحوم عراقی، همرزم بود. پدر مرحوم محتشمی‌پور، پیشــه‌ور و تعمیــرکار موتور و دوچرخه بود، اما به دلیل علقه‌ای که به روحانیت و اسلام داشت، فرزند خود را به زندگی در مسیر روحانیت هدایت کرد. حضور مرحوم محتشمی‌پور در شهر مقدس قم با آغاز نهضت امام خمینی (ره) همزمان بود و به دلیل شیفتگی مرحوم محتشمی‌پور به حضرت امام (ره)، بعد از تبعید آن حضرت، به عراق رفت و به عنوان یکی از علاقه‌مندان، مقلدان و شاگردان حضرت امام (ره) در این کشور حضور یافت. آن مرحوم در کنار مرحوم حاج آقا مصطفی، فرزند ارشد حضرت امام (ره) و دیگر یاران ایشان همچون ستاره‌ای درخشید. شیفتگی و اعتقاد راسخ او به راه امام (ره) و علاقه‌ای که به آن حضرت داشت، به گونه‌ای بود که میان دوستان آنجا به عنوان یک چهره شاخص مطرح شد. به همین دلیل مسئولیت‌های سنگینی را نیز برعهده می‌گرفت.
به عنوان مثال در دورانی که فعالیت سیاسی و تبلیغی در عراق ساده نبود، با سفر به شیخ‌نشین‌های خلیج فارس همچون کویت، بحرین و امارات اطلاعات و آگاهی‌هایی را کسب می‌کرد و با خود به نجف می‌آورد. مرحوم محتشمی‌پور در این سفر‌ها مأموریت‌هایی را برای انتقال برخی امور که مربوط به بیت امام (ره) بود انجام می‌دادند. سرانجام رژیم شاه مراودات ایشان را کشف کرد که این امر موجب شد دیگر امکان بازگشت به ایران را نداشته باشد. همچنین در جریان تصمیم امام (ره) برای مهاجرت از عراق به کویت، آقای محتشمی‌پور مأموریت یافت به سوریه رفته و در دیدار با بلندپایگان این کشور مانند مرحوم حافظ اسد یا مرحوم یاسر عرفات در لبنان، زمینه‌ها و امکانات اقامت قابل اعتنا و احترام امام (ره) در این دو کشور را بررسی کند. هنگامی که مسئولان عراقی متوجه مأموریت ایشان در این سفر شدند، در فرودگاه به او اعلام کردند دیگر نمی‌تواند به عراق بازگردد. سرانجام پس از هجرت حضرت امام (ره) به پاریس، مرحوم محتشمی‌پور مستقیم از دمشق به پاریس نقل مکان کرد و به عنوان یکی از مطمئن‌ترین عناصری که می‌توانست رابط فعالان در عراق و ایران با بیت امام (ره) باشد، در بیت امام (ره) در نوفل لوشاتو فعالیت می‌کرد. به عبارت دیگر به دلیل اعتماد امام (ره) و بیت ایشان به مرحوم محتشمی‌پور و صلاحیتی که داشت، حاج احمدآقا او را مسئول پاسخگویی به تماس‌های دیگر مبارزان از عراق و ایران با بیت امام (ره) کرده بود.
بعد از بازگشت رهبر انقلاب به کشور، او جزو نخستین نیرو‌هایی بود که به امام (ره) پیوست. دو سال پس از انقلاب اسلامی، به دلیل سوابق آقای محتشمی‌پور، ایشان به عنوان سفیر فوق‌العاده به سوریه اعزام شد و مسئولیت نمایندگی امام در میان مقاومت منطقه را به عهده گرفت. بعد از بازگشت از سوریه به ایران، ابتدا در دفتر حضرت امام (ره) مسئولیت‌هایی را در ارتباط با مسائل مقاومت در منطقه به‌عهده داشت و در دولت دوم مهندس موسوی، به عنوان وزیر کشور فعالیت کرد. در دوره حضور در وزارت کشور، مقاومت‌هایی در برابر شورای نگهبان آن زمان انجام داد. مقاومت مرحوم محتشمی‌پور به این دلیل بود که به نظر ایشان، تصمیم شورای نگهبان با قانون و دیدگاه حضرت امام (ره) انطباق نداشت. مضافاً اینکه پشتیبانی حضرت امام (ره) از مرحوم محشتمی‌پور بیانگر درستی راه او و تنبهی برای دوستان آن موقع شورای نگهبان بود. در سال‌های اخیر، مرحوم محتشمی‌پور به دلایلی خود را در عزلت قرار داد و تا زمانی که در ایران بود، با فاصله گرفتن از برخی امور، در منزل خود حسینیه دارالزهرا (س) را تأسیس کرد و مسئولیت اداره این مجموعه را به عهده وفاداران به راه امام (ره) گذاشت.
بعد‌ها که ضرورت نگهداری و اداره بیت امام (ره) در نجف اشرف به همت جمهوری اسلامی ایران مطرح شد، مسئولیت این امر به مرحوم محتشمی‌پور سپرده شد.
در پایان، بیان این نکته نیز ضروری است که رهبر معظم انقلاب علاقه ویژه‌ای به ایشان داشتند. تاجایی که در برخی مواقع، که حضرت آقا تصمیم می‌گرفتند به صورت سرزده از برخی خانواده‌های شهدا بازدید کنند و با حضور در خانه‌هایشان از آنان تفقد کنند، در برخی از این بازدید‌ها آقای محتشمی‌پور را نیز به عنوان یار صمیمی و جانبازی که صداقت خود را در مسیر راه امام (ره) اثبات کرد، همراه خود داشتند. این امر نشانه علاقه حضرت آقا به ایشان بود. کما اینکه در پیام صادره از سوی ایشان نیز عمق علاقه و توجه ایشان به مرحوم محتشمی‌پور روشن است.

*مدیر مسئول روزنامه اطلاعات

********************

روزنامه شرق**

در رثای یار دوران غربت امام/جاوید قربان‌اوغلی

عفریت کرونا گلی دیگر از گلستان یاران امام عزیز را به خاک افکند. سیدعلی‌اکبر محتشمی‌پور، یار دیرین، وفادار و باغیرت امام عزیزمان، رخ در نقاب خاک کشید و جان به جان‌آفرین تسلیم کرد. خدایش بیامرزد و با اولیای خاص خود محشور گرداند. محتشمی‌پور در زمره معدود طلبه‌هایی بود که از همان آغازین روز نهضت در کنار امام قرار گرفت و تا آخرین روز‌های زندگی پرفراز‌و‌نشیب، مردانه و با غیرتی شایان ستایش از امام و راه و مشی مراد خویش دفاع کرد. در این مسیر سخت و پرمخاطره، لحظه‌ای درنگ به خود راه نداد. در ایام تبعید امام به نجف و اوج مظلومیت رهبر فقید انقلاب و در شرایطی که ساواک لحظه‌لحظه حرکات و سکنات امام را در آنجا رصد می‌کرد، تا زمان اخراج از عراق و هجرت به نوفل‌لوشاتو و سپس بازگشت غرور‌آمیز ایشان به ایران، محتشمی‌پور به همراه چند طلبه شجاع همچون سیدمحمود دعایی و... از نزدیک‌ترین و مورد اعتمادترین یاران امام بود. در اسناد و عکس‌های به‌جامانده از اقامت امام در فرانسه و رهبری پیروزمندانه قیام مردم، طلبه جوان آن زمان پای ثابت معدود اشخاص کنار ایشان است.

محتشمی مانند همه مجاهدان صادق، با تبعیت از راه امام، دنبال سهم‌خواهی از انقلاب نرفت، زندگی ساده و به دور از تکلف و بی‌پیرایه‌ای را برگزید و زندگی خود را عاشقانه و خالصانه وقف امام و انقلاب کرد. او در مکتب امام آموخته بود که «نگویید انقلاب برای ما چه کرد، بگویید ما برای انقلاب چه کردیم». محتشمی اهل خودنمایی و سهم‌خواهی نبود؛ مانند برخی که پس از انقلاب تغییر مشی داده و خود را سینه‌چاک امام و انقلاب کرده بودند، محتشمی به کنج خلوت خود رفت. دوستی تعریف می‌کرد روزی امام متعجب از حضورنداشتن محتشمی و چند نفر دیگر از یاران «دوران غربت» از حاج‌احمد سؤال کرده بود: پس این رفقای ما، آقای محتشمی، فردوسی‌پور، دعایی کجا هستند؟». این سیره رهروان خالص ایشان بود که در آن ایام به‌جای سهم‌خواهی، به گوشه‌ای رفته و همچنان عاشقانه به کشور و انقلاب خدمت کنند. سهم محتشمی‌پور از انقلاب، پیکر زخم‌خورده و دست بریده‌ای بود که یادگار دوران سفارتش در دمشق بود؛ مأموریتی که حکم او و سید‌محمود دعایی برای سفارت سوریه و عراق را امام صادر کرد. در وصف این انسان عارف و مجاهد خالص چه می‌توان گفت و نوشت که به قول مولانا، قلم یارای نگاشتن آن را داشته باشد و بر خود نشکافد. هر‌چه گویم من عشق را شرح و بیان‌/، چون به عشق آیم خجل باشم از آن. در دوره دوم نخست‌وزیر دوران جنگ، با این‌همه محتشمی با آن تن زخم‌خورده، مسئولیت سنگین وزارت کشور را بر عهده گرفت تا نشان دهد از کشیدن بار گران واهمه‌ای ندارد و آماده است دست دیگر و جان خود را فدای انقلاب و کشور کند. محتشمی نماد و تندیس حمایت از مظلومان فلسطینی بود. فارغ از شرایط و نگرش‌های امروزی، نمی‌توان از مظلومیت زنان و کودکانی غافل شد که در عصر تمدن اتوکشیده مغرب‌زمین، مظهر ظلم، ستم و آوارگی هستند. محتشمی‌پور نماد انقلاب در دفاع از مظلومان فلسطین و مبارزه با رژیم نژادپرستی بود که با غصب سرزمین، بنیان خود را بر استخوان‌های زنان، مردان و کودکان دیر یاسین، کفر قاسم، صبرا و شتیلا بنا کرده بود. حزب‌الله لبنان و مقاومت در برابر غاصبان سرزمین فلسطین که در سال ۲۰۰۶ خط بطلانی بر هیمنه و اسطوره شکست‌ناپذیری رژیم اسرائیل کشید، یادگار محتشمی‌پور در دوره کوتاه و پر‌ثمر سفارت دمشق است. در ایام غربت یاران امام، در کنج خانه نشست و با همتی وصف‌ناپذیر «دارالزهرا» را بنیان گذاشت؛ مرکزی برای نشر اسلام اصیل و مکتب اهل‌بیت و سیره امام. دارالزهرا همه چیز محتشمی بود. به آن عشق می‌ورزید. در روضه مادرش فاطمه زهرا و سید‌الشهدا، عبا، قبا و عمامه را به کناری گذاشته و با دستی که یادآور مولایش ابوالفضل بود، بدون هیچ شائبه‌ای به سینه می‌زد و اشک می‌ریخت. محتشمی هرگز خود را به قدرت و ثروت، آفتی که در کمین همه سیاست‌مداران است و پای بسیاری در مقابل آن می‌لرزد و می‌لغزد، آلوده نکرد. زندگی ساده و بی‌آلایش را برگزید و به «گلعذار دارالزهرا» در گلستان جهان سیاست‌بازان دنیا‌طلب بسنده کرد و آنجا را به زیارتگاه رندان عاشق زندگی و سلوک بی‌پیرایه و عارفانه امام و مرادش تبدیل کرد تا به عاشقان قدرت و ثروت نشان دهد که «زین چمن سایه آن سرو روان» محتشمی را بس است. حوادث ۸۸ روح لطیف و جسم نحیف و زخم‌خورده محتشمی را آزرد. او را به هجرتی خودخواسته به نجف وادار کرد. بازگویی آنچه بر او و دارالزهرا رفت، در این مختصر نمی‌گنجد و شرایط نیز اقتضای آن را ندارد. کسانی که در بطن تصمیم محتشمی‌پور برای هجرت از کشور و رحل اقامت در نجف هستند، از آنچه بر او گذشت تا به این تصمیم رسید، آگاه هستند که باز به قول مولوی: شرح این هجران و این خون جگر‌/ این زمان بگذار تا وقت دگر. با دوستی عهد کرده بودیم که در صورتی که تقدیر الهی بر ادامه حیات محتشمی در این دنیای فانی باشد، نزد او رفته و بخواهیم به ماندن در ایران و خدمت به عاشقان مکتب اباعبدالله در دارالزهرا اکتفا کند. دریغ و هزاران افسوس که تقدیر حضرت رب‌الارباب چنین بود که در روز‌های سالگرد امام و مراد خویش و هم‌زمان با روز شهادت بنیان‌گذار مکتب تشیع، روح این عالم مجاهد قفس تن را شکسته و به جوار حضرت حق پر کشد. محتشمی بی‌تردید مصداقی بر آیه شریفه «مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن یَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبدیلًا» است. دارالزهرا یادگار ارزشمند این سید جلیل‌القدر برای همیشه پایگاه و زیارتگاه رهروان راه امام و عاشقان مکتب بی‌پیرایه اهل‌بیت باقی خواهد ماند.

*****************************************

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات