روزنامه کیهان **
۱- بیست و یک سال پیش، به مناسبتی در یکی از یادداشتهای کیهان آورده بودیم:
«در جریان جنگ احد، هنگامی که شایعه شهادت رسولخدا (ص) بر زبانها افتاد، جماعتی از مؤمنان که با رفتن او، همه چیز را از دست رفته میدیدند، غمگین و دل پریش، پای از میدان پسکشیدند و خداوند سبحان، آنان را ملامت فرمود که؛ «اگر رسول خدا (ص) رحلت کند یا به شهادت برسد، آیا به گذشتهها باز میگردید؟» و آنان که پا پس کشیده بودند، سر از شرم بهگریبان بردند و بر غفلت خود حسرت خوردند که آنچه ماندگار است، رسالت رسول خداست، اگر چه رفتن او نیز بر مؤمنان سخت و ناگوار است؛ و سرانجام، آن روز، نه در احد، که چند سال بعد فرا رسید و رسول خدا (ص) دامن از خاک کشید و از دنیایی که هرگز به آن دل نبسته بود، رخت بربست و امت نه فقط در آن روز که برای همیشه تاریخ به سوگ او نشست و از آن روز تا به امروز، پیوسته زمزمه میکند که «فما اعظم المصیبه بک حیث انقطع عنا الوحی و حیث فقدناک- چه سخت و بزرگ است مصیبت از دست دادن تو و محروم شدن ما از وحی» ...
آن روز، جماعتی که با ظهور اسلام، حاکمیت اشرافی خویش را از دست داده بودند، در این پندار که با رفتن پیامبر خدا (ص)،«پیام» او نیز خواهد رفت، و بیخبر از راز دلدادگی مردم به رسولالله (ص)، که راز ماندگاری اسلام است، دل به این توهم داده بودند که «از دل برود، هرآنکه از دیده برفت»، اما، یاد و نام و راه او، نه فقط در میدان چشمها و آویزه گوشها، بلکه آمیزه دلها بود.
از دیده نیامده بود که با رفتنش از دلها برخیزد، و چنین است که از آن روز تا به امروز و از این پس نیز، خیل عظیم مسلمانان، نادیده، دل در گرو او دارند و به راهش سر میسپارند و هیچ صاحبدلی نیست که صاحب «دل» باشد و در آن دل، رسول خدا (ص)، نباشد».
۲- آن شب خبر رسیده بود که حال حضرت امام - رضوان الله تعالی علیه- به شدت رو به وخامت نهاده است. در سپاه آمادهباش داده شده بود. دلها از نگرانی به حنجرهها کوچ کرده بود و چشمها خیس اشک بود. دستها به دعا بلند و هق هقگریهها امان از دعا گرفته بود. آن شب، مسئولیت پیگیری اخبار، مخصوصاً گزارش خبرگزاریهای خارجی به نگارنده سپرده شده بود. آن روزها از موبایل و اینترنت و سایر وسایل و تجهیزات ارتباطی این روزها خبری نبود، چند خط تلفن بود و تلکس خبرگزاریهای خارجی ... با برادران سپاهی مستقر در بیت حضرت امام (ره) در تماس دائم بودیم. خبرها تلخ و ناگوار بود. ساعت ۲۲ و بیست و چند دقیقه بود که آن واقعه تلخ و دردناک اتفاق افتاد. یکی از برادران سپاهی مستقر در بیت امام، در حالی که گریه امانش نمیداد گفت «امام رفت» ... و دقایقی بعد، تماس گرفته و گفتند قرار است خبر رحلت حضرت امام فردا منتشر شود. صبح فردا - ۱۴ خرداد- وقتی این خبر از رادیو پخش شد که «روح خدا به خدا پیوست» گویی در «صور اسرافیل» دمیدهاند، مردم از پیر و جوان و زن و مرد و کودک بر سرزنان به خیابانها ریختند و ایران سیاهپوش شد... دشمنان بیرونی که سالها در انتظار آن روز بودند، زبان به شادی از کام بیرون کشیدند و خبرگزاری آسوشیتدپرس در گزارشی اعلام کرد «پایان عمر خمینی، آغاز فروپاشی جمهوری اسلامی است»!...
محل کارم را ترک کردم و به میان خیل عظیم مردم عزادار در خیابانها رفتم. ساعت ۱۱ صبح بود که به محل کارم در سپاه بازگشتم. یکسره به سراغ تلکسهای خبری رفتم... همان خبرگزاری آمریکایی آسوشیتد پرس، با اشاره به حضور یکپارچه مردم در خیابانها و دلهای سوگوار و چشمان اشکبار آنها، در گزارش خود آورده بود «خمینی بعد از غروب دوباره طلوع کرده است».
۳- از همان سالهای اولیه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی برخی از محافل سیاسی و اندیشکدههای غربی با استناد به نظریه «ماکس وبر» بر این باور بودند که رهبری حضرت امام - رضوانالله تعالی علیه- از نوع رهبری «کاریزماتیک» است! که در آن، جاذبههای شخصی رهبر -کاریزما- عامل شیفتگی و جذب مردم به اوست و نتیجه میگرفتند که با رحلت امام (ره)، بنیانهایی که او برجای نهاده نیز از میان خواهد رفت و از دوران خمینی فقط خاطرهای در تاریخ باقی میماند و یا تجربهای از یک نوع خاص زمامداری... و حال آنکه در رهبری کاریزماتیک، «خط جاذبه» از مردم شروع میشود و به رهبر کاریزماتیک ختم شده و در او متوقف میشود و دقیقا به همین علت است که پایان عمر رهبر کاریزماتیک، آغاز رویگردانی مردم از بنیانهایی است که او آورده است چرا که جاذبههای رهبر کاریزماتیک، شخصی است و بعد از آنکه شخص او از میان برمیخیزد، عمر کانون جاذبه نیز پایان میپذیرد...، اما در رهبری الهی، نظیر رهبری پیامبران و امامان علیهمالسلام، خط جاذبه، اگرچه از مردم شروع شده و به سوی رهبر الهی کشیده میشود، ولی در رهبر الهی متوقف نمیماند، بلکه رهبر الهی فقط یک واسطه است و کانون اصلی جاذبه، خداوند تبارک و تعالی است که رهبران الهی مردم را به سوی او میخوانند و چنین است که پیامبر (ص) میرود، اما، «پیام» او میماند و با رفتن رسول خدا (ص)، رسالت او از میان برنمیخیزد و...
۴- در فاصله کوتاهی بعد از رحلت حضرت امام (ره)، رهبری و امامت امت به بزرگمرد دیگری از سلاله پاک رسول خدا (ص) منتقل شد. انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن در دوران رهبری حضرت آیتالله العظمی خامنهای، رخدادها و حوادث بزرگی را تجربه کرد و با توطئههای سنگین و بیوقفهای از سوی دشمنان تابلودار و جریانات آلوده داخلی روبهرو شد و در همان حال گامهای بلندی به سوی نقطه مطلوب برداشته شد. گامهایی که برخی از آنها به معجزه شبیه بوده و هست. در این دوران بسیاری از آنچه امام راحل ما پیشبینی و آرزو کرده بود به دست خلف حاضر او به حقیقت پیوست. ایران به قدرتمندترین کشور منطقه با نقش تعیینکننده در عرصه بینالمللی تبدیل شد. انقلاب اسلامی سراسر منطقه و بسیاری از نقاط بیرون از منطقه را فرا گرفت. تمامی قدرتهای ریز و درشت برای خارج کردن سوریه از زنجیره مقاومت با یکدیگر ائتلاف کردند، ولی در مواجهه با تدبیر حضرت آقا و دفاع جانانه نیروهای مقاومت، شکستی مثالزدنی را به تجربه نشستند. انقلاب در عراق، فلسطین، لبنان، یمن و... تکثیر شد و با پرچمداری ایران اسلامی خواب راحت را از چشم دشمنان ربود. فتنه دشمن ساخته ۷۸ و سپس فتنه آمریکایی اسرائیلی ۸۸ به صحنه آورده شد و با وجود پشتیبانی آشکار و همهجانبه آمریکا و اسرائیل، انگلیس، فرانسه و... با رهبری و تدبیر حکیمانه و شجاعت مثالزدنی حضرت آقا روبهرو شده و ناکام ماندند. ایران اسلامی به بزرگترین قدرت نظامی منطقه و یکی از بزرگترین قدرتهای نظامی دنیا تبدیل شد. در بسیاری از عرصههای علمی و تکنولوژیک در فهرست صدرنشینها قرار گرفتیم؛ دومین کشور دارای توانایی ساخت دریچه قلب در جهان؛ دومین کشور در درمان تالاسمی با شیوه پیوند مغز استخوان؛ سومین تولیدکننده دکلهای انتقال برق؛ رتبه دهم جهانی در فناوری لیزر؛ مقام دوم جهان در زمینه تولید نانو دارو؛ چهارمین کشور در تولید اتانول در دنیا؛ رتبه سوم جهان در صنعت سدسازی؛ نهمین کشور دارای چرخه کامل فناوری فضایی؛ دومین کشور دارای فناوری تولید پهپاد رادارگریز؛ اولین کشور تولیدکننده صنعتی بیوایمپلنت؛ چهارمین قدرت موشکی جهان؛ جزو ۱۰ کشور سازنده زیردریایی در جهان؛ تولیدکننده سریعترین اژدر رادارگریز در جهان؛ دارای مؤلفه استراتژیک خودکفایی در بنزین؛ پنجمین کشور برتر سازنده ربات انسان نما؛ چهارمین کشور صاحب فناوری ساخت نیروگاه خورشیدی در جهان؛ اولین سازنده استارتر هواپیما در غرب آسیا؛ چهارمین قدرت دریایی جهان، جزو ۴ کشور تولیدکننده واکسن کرونا و همگان به چشم دیدند و با همه وجود به این حقیقت اعتراف کردند که «خامنهای خمینی دیگر است» ... و اما، این روزها نیز با در پیش بودن انتخابات ۱۴۰۰ در حال عبور از عقبهای دیگر هستیم که اقتصاد کشور جان مایه آن است و شرح جداگانهای میطلبد.
********************
روزنامه وطن امروز**
امام خمینی تحولخواه و تحولآفرین/بی نام
حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای سال گذشته در بیاناتی به مناسبت رحلت حضرت امام خمینی (ره)، ایشان را تحولخواه و تحولآفرین خطاب کردند و به تشریح این تحولخواهی در عرصههای مختلف پرداختند. تاکید چند باره رهبر حکیم انقلاب بر تحولخواهی امام خمینی در چند سخنرانی دیگر، اهمیت و برجستگی تحولخواهی از منظر امام خامنهای را نشان میدهد. از نظر حضرت آیتالله خامنهای، یکی از پر اهمیتترین تحولهایی که امام خمینی در متن مردم ایران ایجاد کرد، تبدیل احساس و روحیه خمودی مردم به روحیه مطالبهگری و بالا بردن اعتماد به نفس ملی بود: «یک تحول، تحول در روحیه خمودگی و تسلیم ملت بود. در دوران جوانی ما، در دورانی که ما یادمان هست که این نهضت شروع شد، ملت ایران یک ملتی بود که با مسائل اساسی سرنوشت خودش هیچ سر و کاری نداشت، مردم تسلیم بودند، خمود بودند، نسبت به زندگی شخصی خودشان [بیاراده]بودند. این حالت تحرک میدانداری، وارد میدان شدن، مطالبه کردن، آن هم مطالبه چیزهای بزرگ و مهم، در رفتار ملت و در خلق و خوی ملت ما مطلقا وجود نداشت؛ این را امام ایجاد کردند؛ همین ملت خمود و تسلیم را تبدیل کردند به یک ملت مطالبهگر؛ آن سخنرانیهای پرشور و توفنده امام، آن بیانهای خروشنده امام، آنچنان تکان داد این ملت را که این ملت تبدیل شدند به یک ملت مطالبهگر».
تحول دیگری که این بزرگمرد تاریخ در مردم ایجاد کرد، تبدیل روحیه خود حقیرپندارانه مردم به روحیه ایستادگی در برابر ابر قدرتهای جهانی بود: «تحول دیگر، تحول در نگاه مردم به خودشان و به جامعهشان بود؛ ملت ایران نسبت به خود یک نگاه حقارتپندارانه داشت؛ یعنی اینکه این ملت بتواند بر اراده قدرتها، بر اراده ابرقدرتها فائق بیاید، مطلقا به ذهن احدی خطور نمیکرد. نه فقط حالا اراده قدرتهای جهانی، حتی اراده قدرتهای داخلی، حتی اراده فلان مسؤول - فرض کنید که- یک اداره امنیتی یا انتظامی، اصلا به ذهن مردم خطور نمیکرد که بتوانند غلبه کنند بر اراده صاحبان ارادههای تلخ و خطرناک. احساس حقارت میکردند، احساس توانایی نمیکردند».
تبدیل مطالبات سطحی به مطالبات و آرمانهای بلند یکی دیگر از تحولآفرینیهای بزرگ امام خمینی در مردم بود: «یک تحول دیگر، تحول در مطالبات اساسی مردم بود؛ یعنی اگر چنانچه فرض کنید آن وقت یک گروهی از مردم یک مطالبهای هم از دستگاه داشتند یا از قدرتمندان آن زمان داشتند، این بود که مثلا این کوچه آسفالت بشود یا این خیابان این جوری کشیده شود؛ مطالبات در این حد [بود]؛ این را تبدیل کردند به مطالبه استقلال، آزادی؛ یعنی [آرمانهای]عظیم. یا شعار «نه شرقی، نه غربی»؛ در خواستههای مردم آنچنان تحولی به وجود آمد که از این چیزهای حقیر، کوچک، محلی و محدود تبدیل شد به یک امور اساسی، بزرگ، انسانی و جهانی».
امام خمینی که مجتهدی جامعالشرایط و اسلامشناسی متبحر بودند، توانستند در نگاه مردم به دین و تلقی مردم از اسلام نیز تحولآفرینی کنند: «یک تحول دیگری که امام به وجود آورد، تحول در نگاه به دین بود؛ مردم، دین را فقط وسیلهای برای مسائل شخصی، مسائل عبادی، حداکثر احوال شخصی میدانستند، فقط برای همین مسأله نماز و روزه و فرض کنید که وظایف مالی و ازدواج و طلاق؛ در همین حدود؛ دین را، وظیفه دین و مسؤولیت دین و رسالت دین را محدود به این چیزها میدانستند. امام برای دین، رسالت نظامسازی و تمدنسازی و جامعهسازی و انسانسازی و مانند اینها تعریف کرد؛ مردم نگاهشان به دین به کلی متحول شد».
یکی از مصادیق خرد این نوع نگاه امام خمینی به دین و اسلام، در مباحث مربوط به تفقه و اجتهاد ایشان خود را نشان میدهد. فقه ایشان رنگ و بوی اجتماعی دارد و در راستای ساخت و برپایی نظام اسلامی پیش میرود: «در یک حوزه تخصصیتر، تحول در مبانی معرفتی کاربردی است؛ امام این را به وجود آوردند. امام فقه را وارد عرصه نظامسازی کردند؛ فقه از این مسائل دور بود. البته مسأله ولایت فقیه، هزار سال [بود که]در بین فقها وجود داشت و مطرح میشد، اما چون این امید وجود نداشت که این ولایت فقیه تحقق پیدا بکند، هرگز به جزئیات آن، به مسائل آن پرداخته نمیشد. امام این را وارد مسائل اصلی و فقهی کردند. یعنی در فقه، ایشان این چیزها را وارد کردند که این، فرصت خیلی بزرگی برای فقه به وجود میآورد؛ دست فقه را باز میکند در گستره تصرفاتی که میتواند در مسائل گوناگون بکند. به نظر من حوزهها باید از این خیلی قدردانی کنند و استفاده کنند؛ استقبال کنند».
نگاه امیدوارانه به جوانان هم از عرصههای تحولیای بود که هم در سخنان و هم در عمل امام کاملا مشهود و عیان بود: «یک حوزه دیگر از تحولی که ایشان به وجود آوردند، تحول در نگاه به نسل جوان بود؛ نگاه به جوانان. ایشان به فکر و عمل جوانان اعتماد کردند؛ این به معنای واقعی کلمه یک تحول بود. یعنی مثلا فرض کنید سپاه پاسداران که تشکیل شد، ایشان جوانهای بیست و چند ساله را در رأس سپاه پاسداران پذیرفتند که اینها جوانهایی [بودند]که حداکثر مثلا ۳۰ سال سنشان بود؛ اینها در رأس سپاه پاسداران، فرماندهان لشکرها و فرماندهان کل [بودند]؛ اینها همه جوانهایی بودند که کارهای بزرگ به اینها سپرده شده بود. در زمینههای دیگر هم همینجور؛ در بحثهای قضایی، در جاهای دیگر هم ایشان اعتماد عجیبی به جوانهایی که مورد قبولشان بودند [میکردند]؛ ایشان [کارها را]محول میکردند و به فکر جوان و به عمل جوان اعتماد میکردند».
********************
روزنامه خراسان **
مولفههای قدرت ایران و ارزش رای مردم/کورش شجاعی
کشور بزرگ ایران با سابقه تمدنی بیش از ده هزار ساله خود، مجموعهای از ویژگیهای مهم و منحصر به فردی را در خود جمع کرده که نه تنها از جهات گوناگون در منطقه و جهان دارای جایگاه ویژهای است بلکه از توان تاثیرگذاری قابل توجهی بر معادلات منطقهای بین المللی نیز برخوردار است و البته که «قدرت» کشورمان علاوه بر این که اصلیترین عامل ثبات، امنیت، پیشرفت در عرصههای گوناگون و ... است مهمترین عامل تاثیرگذاری و نقش آفرینی در معادلات منطقهای و بین المللی نیز محسوب میشود. اما قدرت ایران در چه زمینههایی است و مولفههای این قدرت و عناصر تشکیل دهنده آن کدام است؟ در این مقال اشارهای گذرا به برخی از این مولفهها میشود.
امنیت پایدار
وجود امنیت پایدار و فراگیر در سراسر کشور آن هم در این منطقه بسیار مهم و حساس که چشم جهان به آن است، هم یکی از نشانههای قدرت ایران و هم یکی از مولفههای اساسی تشکیل دهنده آن است. امروز ما شاهدیم که پس از دهها سال برخی از کشورهای منطقه به دلایل گوناگون از جمله دخالت و تجاوزگری قدرتهای فرامنطقه ای، هنوز در آرزوی برخورداری از امنیت هستند، افغانستان، عراق و ... از جمله این کشورها هستند. بی گمان امنیت امروز ایران گرچه مرهون تلاشهای بی وقفه نیروهای نظامی، انتظامی اطلاعاتی و امنیتی است، اما پشتوانه مردمی، همچنان مستحکمترین و مطمئنترین تکیه گاه تداوم امنیت است. تجربه موفق و بی بدیل پیروزی در جریان هشت سال دفاع مقدس، بارزترین جلوه نقش مردم در تامین و تحکیم امنیت کشورمان است.
قدرت بازدارندگی و توان نظامی
اگر امروز ایران در حد بسیار بالایی از خطر حمله و تجاوز بیگانه و کشورهای جنگ طلب که حیاتشان را در جنگ و اشغالگری جست وجو میکنند در امان است، به خاطر برخورداری کشورمان از توان نظامی، تجهیزاتی و بازدارندگی بسیار قابل توجهی است که به مدد همت و اراده و عزم نیروهای کارآمد، متعهد، شجاع و ایثارگر این عرصه به وجود آمده است. هنوز بسیاری از مردم، آن روزهایی را که حتی برای تهیه و تامین سیم خاردار برای جبههها در مضیقه و تنگنا بودیم فراموش نکرده اند، اما آن روزگار گذشت و اکنون ایران در عرصه طراحی و ساخت بسیاری از سلاحهای پیشرفته و ضروری برای دفاع از کشور به پیشرفتهای شگرفی دست یافته از تولید تانک، کشتی و زیردریایی و جنگنده گرفته تا موشکهای نقطه زن با برد تا دو هزار کیلومتر و این مهم ممکن و میسور نشده مگر به لطف خداوند و پس آن گاه همت دانشمندان و نیروهای خدوم صاحب تجربه و جوانان پرانگیزه و توانمند ایران عزیز که با اطمینان به توان داخلی به گزاره حقیقی «ما میتوانیم» لباس واقعیت پوشاندند.
قدرت تمدنی و فرهنگی
سابقه چند هزار ساله تمدنی ایران زمین و غنای فرهنگی سرزمین مان یکی دیگر از مولفههای تشکیل دهنده قدرت البته از نوع «قدرت نرم» کشورمان است، قدرت و عامل مهمی که طی هزاران سال موجب شده نه تنها در طول تاریخ با همه فراز و نشیب هایش ایران به حیات خود ادامه دهد بلکه نقش مهم و بسزایی در «تمدن سازی» و گسترش علم و دانش و ادب و فرهنگ و نوع دوستی داشته باشد. از نشانههای تمدن سازی و غنای فرهنگی سرزمین مان این که طی این چند هزار سال هنوز «هویت ایرانی» با همه تغییرات و تحولات به عنوان یک حقیقت وجود دارد و از دیگر نشانهها این که آن گاه که ایرانیان، اسلام عزیز را پذیرفتند و به آیین پاک و دین بر حق پیامبر خاتم حضرت محمد مصطفی (ص) گرویدند، مسلمان شدند، اما ایرانی ماندند و «عرب» نشدند! به خلاف برخی کشورها مانند مصر بزرگ با آن سابقه تمدنی که مسلمان شدند و عرب هم! یعنی هویت شان هم به عرب و زبانشان نیز به عربی تغییر یافت!
این قدرت تمدنی و فرهنگی همچنان قابل تداوم و ارتقاست، اما به شرط پاسداری عالمانه از تمدن و فرهنگ و هویت و شعر و ادب و هنر ایرانی توسط نخبگان، فرهیختگان، مسئولان و مردم. چنین باد!
حضور مردم
و، اما اصلیترین و مطمئنترین پشتوانه و عامل قدرت ایران، مردم عزیز این سامان هستند، مردمی که با تقدیم خون فرزندانشان در راه حفاظت از دین و میهن در سالهای دفاع مقدس، آن پیروزی و حماسه تاریخی بی نظیر را بر تارک تاریخ کشورمان ثبت کردند.
مردمی که با مقاومت جانانه شان تحریمهای ناجوانمردانه و ظالمانه ۴۰ ساله و سختیهای طاقت فرسای اقتصادی آن را هر طور بود، تحمل کردند، اما در مقابل «نظام سلطه» سر خم نکردند و زانو نزدند. مردمی که با حضور حماسی شان در عرصههای مختلف از جمله مشارکت در انتخابات و راه پیماییها و ... دشمنان این آب و خاک را ناامید و انگشت به دهان کردند.
مردمی که بی تدبیری و وادادگی و ناکارآمدی فساد و انحراف برخی مسئولان را دیدند و آنان را از خود راندند و حساب این عده را از خدمتگزاران واقعی و خادمان و دلسوزان و وفاداران به انقلاب و خون شهیدان و راه امام و عاشقان دین و میهن جدا کردند.
مردمی که به برخی امور از جمله وضعیت اقتصاد و تولید و معیشت و تورم و گرانی سرسام آور به شدت اعتراض دارند، اما همچنان به کشور و عزت و استقلال و سرافرازی آن عشق میورزند و به اصلاح امور امیدوارند.
مردمی که به «ارزش رای» خود و به تاثیر آن بر آینده کشور، اثر آن در تحکیم و تداوم امنیت و قدرت و اقتدار ایران و جلوگیری از «طمع دشمن» و شادشدن دشمنان ایران میاندیشند، مردمی که ولایت مداری و «مرد میدان» بودن را وجهه همت خود قرار داده اند، مردمی که به رغم همه نقصها و کاستیها و ناشایستگیها و ناکارآمدیهای برخی مسئولان، حضور و مشارکت را اولا حق و ثانیا وظیفه دینی و ملی خود میدانند و از این حق خود به راحتی دست برنمی دارند، مردمی که به فرمایش رهبری علاج دردهای مزمن کشور را در مشارکت و حضور در انتخابات و «انتخاب درست» میدانند، مردمی که ناامیدکننده دشمنان اند و همچنان اصلیترین مولفه قدرت ایران. مردمی که حضور و مشارکت و انتخاب درست شان معجزه میآفریند.
********************
روزنامه ایران **
مردم در اندیشه امام محور تصمیمات هستند/حجت الاسلام مجید انصاری
فرارسیدن سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) بنیانگذار کبیر انقلاب و جمهوری اسلامی، هرچند توأم با خاطرات تلخ است، اما فرصت مناسبی برای بازخوانی اندیشههای آن مرد بزرگ است. امسال که این سالگرد با ایام انتخابات ریاستجمهوری همزمان شده است، به صورت ویژه باید جایگاه مردم در اندیشه امام (ره) را مورد بازخوانی و ارزیابی قرار داد.
ابتدا اشاره به این واقعیت ضروری است که امام خمینی (ره) برحسب دانش فقهی و مرجعیتی که برخوردار بودند، این امکان را داشتند تا در حوزه بمانند و به عنوان یک فقیه و مرجع تقلید محترم، حیات خود را سپری کنند. اما آنچه امام (ره) را واداشت تا به علایق شخصی خود پشت پا بزند و به جای تدریس به میدان پرخطر مبارزه پای بگذارد، رنج ملت ایران بود. رنج ملتی که امام (ره) احساس میکرد یک حکومت دیکتاتوری وابسته آنان را از حقوق طبیعی و مسلم خود محروم کرده است. به همین دلیل ایشان با تکیه بر واقعیت، و آرمانهای انسانی و اسلامی و با صداقت هرچه تمامتر برای آزادی مردم به میدان مبارزه پا گذاشتند.
به همین دلیل بود که از ابتدای شکلگیری نهضت اسلامی تا روز ارتحال امام (ره) پیوندی تاریخی، محکم و ناگسستنی میان ایشان و مردم به وجود آمد. کما اینکه قیام مردم در ۱۵ خرداد ۴۲ به همراه حمایت علما و مراجع بود که نقشه رژیم شاه برای اعدام ایشان را برملا کرد. همچنین پس از پایان تبعید ۳ ساله ایشان، شاهد استقبال باشکوه مردم از ایشان بودیم که این پیوستگی میان امام و مردم، در مراسم تشییع پیکر مطهر آن مرد بزرگ، البته به صورت باشکوهتر تکرار شد. این بدرقه باشکوه از سوی مردم درحالی صورت گرفت که در ۱۰ سال دوران حکومت امام (ره) متأسفانه دشمنان آزادی و استقلال ملت ایران، با انوع ترفندها، مانند اقدامات تجزیهطلبانه و راه انداختن جنگ تحمیلی ۸ ساله، مانع از آن شدند که امام (ره) آرمانهای عزتمدارانه خود را برای ایران و ایرانیان به صورت کامل اجرا کنند. به عبارت دیگر، در این ۱۰ سال، به جای اینکه تلاشهای حکومت نوپای جمهوری اسلامی صرف سازندگی، رفع محرومیتها و آبادانی کشور شود، صرف مقابله با دشمنان و آزادسازی خاک کشور شد. باوجود این، بهرغم سختیهای بسیاری که طی این سالها بر مردم تحمیل شد، ایرانیان به جای اینکه از انقلاب خسته یا از آرمانهای خود رویگردان شوند، با شکوه هرچه تمامتر، پیر و مقتدای خود را تا بهشتزهرا بدرقه کردند.
این اتفاق چگونه افتاد و برای تحلیل این پیوند میان مردم و امامشان، چه میتوان گفت؟ در وهله نخست، باید گفت شکوه استقبال و هیبت بدرقه پیکر مطهر ایشان تا خانه ابدی، این پیام را داشت که اگر رهبران کشور با صداقت و صراحت خود را وقف مردم کرده و هستی خود را فدای مردم کنند، مردم میفهمند و بهرغم دشواریها، از آنان قدردانی میکنند.
باوجود این، دو نکته در ارزیابی اهداف امام (ره) و آرمانهای انقلاب برجسته است. اول اینکه امام (ره) مرجع تقلیدی برجسته بود و به خداباوری توجه ویژهای داشت. این امر، به همراه باور دینی ایرانیان، زمینه شکلگیری جمهوری اسلامی را فراهم آورد.
نکته دوم، حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خودشان بود و این اصل و واقعیتی بود که امام (ره) همواره روی آن پای میفشرد و اساساً با تکیه بر همین اصل بود که رژیم شاه را استیضاح کرد. بهطور کلی، امام (ره) با ایجاد انقلاب اسلامی، به دنبال به کرسی نشاندن حاکمیت مردم بودند و به همین دلیل وارد صحنه مبارزه شدند.
به همین دلیل بود که برخلاف سایر انقلابهای دنیا که پس از مدت زمان کمی به مردم پشت کردند، کمتر از ۲ ماه بعد از انقلاب نخستین همهپرسی و انتخابات برای تعیین اصل ساختار سیاسی کشور برگزار شد. این درحالی بود که بسیاری به ایشان توصیه میکردند به دلیل شرایط انقلابی کشور، اکنون ضرورتی به این کار نیست و میتوان با ادامه فعالیت شورای انقلاب، کشور را اداره کرد. اما امام (ره) نه تنها این توصیه را نپذیرفتند، بلکه پس از برگزاری همهپرسی ماهیت نظام سیاسی، انتخابات خبرگان و بعد همهپرسی تصویب قانون اساسی را برگزار کردند و به این ترتیب، پس از برگزاری ۵ انتخابات، نظام سیاسی مستقر و برپا شد.
لازم به توضیح است که در آن زمان، برخی قائل به حکومتی شبه خلافتی بودند، اما امام (ره) براساس آسیبشناسی و براساس بینش خود از متن اسلام و قرآن، تأکید داشتند که نظام سیاسی باید با رأی مردم انتخاب شود و درغیر این صورت، آن نظام مشروعیت ندارد. امام (ره) حتی بر این نکته تأکید داشتند که اگر مردم حکومت مبتنی بر اسلام را نخواستند، مسئولیت این امر برعهده خود مردم است و در نظام اسلامی، این مردم هستند که دنبال اسلام میروند و شکل حکومت را مردم تعیین میکنند. این همان سیره امام علی (ع) بود که فرمود «اگر مردم نمیآمدند و تجمع نمیکردند، من حکومت را نمیپذیرفتم.»
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز بر همین مبنا تدوین شد، به این معنی که همه مقامها در جمهوری اسلامی، به صورت مستقیم یا غیرمستقیم از سوی مردم انتخاب میشوند. این امر به این معنی است که در اندیشه سیاسی امام (ره) مردم محور همه تصمیمات هستند. امام (ره) در این زمینه یک جمله کوتاه دارند که در همین یک جمله، این حقیقت را برای همیشه گفتند که «میزان رأی ملت است.»
*عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام
********************
روزنامه شرق**
ما و شورای نگهبان/سیدمصطفی هاشمیطبا
مطابق معمول، اعلام نظر شورای نگهبان درباره افراد صلاحیتدار برای نامزدی ریاستجمهوری موجی در جامعه به راه انداخت و اظهارنظرهای مختلفی مطرح شد و در ادامه همچنان شورای نگهبان به روش معمول خود درباره عملکرد این شورا و نحوه تأیید یا رد افراد سکوت اختیار کرده است. نوعا استدلال شورا آن است که مسائل و نقاط ضعف افراد را نباید برملا کرد، زیرا حفظ آبروی مسلمانان واجب است. حال اگر فردی که صلاحیت او به تأیید نرسیده، از شورای نگهبان بخواهد مواردی که منجر به عدم تأیید او شده بیان شود، شورا همچنان از اعلام آن خودداری میکند، درحالیکه شورا با عمل به اینگونه تقاضاها میتواند در تلطیف فضای سیاسی سهیم شود. از یک سو شورا به شرح فوق خود را ملزم به پاسخگویی نمیداند و از سوی دیگر معلوم نیست شورای نگهبان براساس چه آییننامه، چه ضوابط و درنظرگرفتن کدامیک از ارزشها صلاحیتها را تعیین میکند. حسب آنچه در اصل پانزدهم قانون اساسی آمده است، رئیسجمهور باید ایرانیالاصل، تابع ایران، مدیر و مدبر، دارای حسن سابقه و امانت و تقوی، مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور باشد و طبعا این صفات از سه منظر قابل توجه است: ۱- سلامت نفش، پاکدستی و اعتقاد به ارزشها ۲- حسن مدیریت و تدبیر عمل در سمتهای گذشته و درنظرگرفتن حداقل سنوات مورد نیاز برای کسب تجربه و تصمیمگیری و اجرا ۳- سلامت روانی و بدنی و تواناییهای فکری. برنامه آینده رئیسجمهور برای اداره دولت: بهعنوان فردی که در سالهای ۸۰ تا ۹۶ دو بار صلاحیت اینجانب برای نامزدی ریاستجمهوری از سوی شورای نگهبان به تأیید رسیده است و با سپاس و قدردانی از حسن نیت این شورا باید اذعان کنم که این تأیید صلاحیت بدون اخذ هرگونه برنامه از اینجانب و بدون هرگونه تماس یا مذاکره حضوری یا تلفنی صورت گرفته است و بههیچوجه از چگونگی تصمیمگیری آگاه نبوده و نیستم و نیز مطلع نیستم که چگونه سوابق کاری و تواناییهای مدیریتی و تدبیری اینجانب در قبل از انقلاب، جهاد سازندگی، وزارت صنایع، طرحهای مهم انقلاب، مرکز توسعه صادرات، ریاست سازمان تربیت بدنی و کمیته ملی المپیک سنجیده شده است و آگاه نیستم که ظرفیتهای روانی و فکری اینجانب چگونه ملاحظه شده است. تنها میتوانم به حسننظر ایشان آفرین گفته و سپاسگزار باشم. برخلاف آنچه برخی افراد نسبت به ضوابط اعلامی شورای نگهبان مانند سن و عدم سوءپیشینه نقد داشته و دارند شورای نگهبان اختیار و حتی وظیفه دارد حداقل ضوابط لازم برای نامزدی ریاستجمهوری را اعلام کند و این بهصراحت طبق قانون اساسی در اختیار شورای نگهبان است. اینک که تا انتخابات ۱۴۰۴ چهار سال مانده است، جا دارد شورای نگهبان درباره حداقلها برای سوابق و برنامههای نامزدها اعلام ضوابط کند. حتی درخصوص سلامتی جسمانی و روانی ایشان باید دقت لازم را به عمل آورد. آیا رئیسجمهور با قلب فرسوده، کلیههای ازکارافتاده، کبد سفتشده، گوشهای ناشنوا، زخم معده مزمن، التهاب رماتیسمی مفاصل، بیماری قند یا ابتلا به خودشیفتگی یا پرخاشگری، عدم تعادل روانی و مسائل مشابه میتواند کار اجرائی کشور را پیش ببرد؟ در حقیقت نامزدهای ریاستجمهوری برای تأیید سلامت خود باید به هزینه خود به مرکز درمانی جسمی و روانی مورد اعتماد شورای نگهبان مراجعه کنند و نتیجه بهدستآمده را همراه سایر مدارکی که لازم است از جمله برنامه خود حسب جداولی که شورای نگهبان تهیه کرده است در هنگام ثبتنام ارائه کنند.
به نظر میرسد شورای نگهبان برای رسیدگی به صلاحیت داوطلبان به برخی از مسائل یادشده یا بسیاری از آنها توجه نکرده است و مصداق آن، اعلام برنامه یکی از نامزدهای تأییدشده در روز دوم خردادماه به بیان شخص ایشان است که در روزنامه «شرق» مورخ سوم خرداد ۱۴۰۰ درج شده است که مختصرا به آن میپردازیم. آیا شورای نگهبان میتواند بر درستی این نظرات صحه بگذارد؟ و صلاحیت تدبیر و مدیریت ایشان را تأیید کند؟ ایشان گفتهاند «بهعنوان جریان دوم انقلاب مدلی را برای اصلاح حکمرانی تهیه کردهایم و نظامهای مدیریتی کشور را تغییر میدهیم». بهفرض آنکه این بیان با توجه به معانی واقعی آن گفته شده باشد، در حقیقت بیانی است از گفتههای اخیر آقای تاجزاده که خواستار اصلاح حکمرانی شدهاند. رئیسجمهور نمیتواند حکمرانی جمهوری اسلامی ایران را که بر پایه ولایت فقیه، قانونگذاری مجلس و تفکیک قواست، تغییر دهد و نظامهای مدیریتی کشور که ایشان به آن اشاره کردهاند، اینگونه موارد است.
اگر ایشان بگویند مقصودشان روابط مدیریتی درون دولت است، نشانه آن است که به مفاهیم و اصلاحات و عمومیات سیاسی و قانونگذاری آشنا نیستند و اگر بگویند در بیان دچار تسامح شدهاند، برای کسی که برای ریاستجمهوری آمده است خطا محسوب میشود و باید گفت که مشت نمونه خروار است. ادعای حل مسائل بورس در سه روز نشانه آشنانبودن با فلسفه بورس و بازار سرمایه است و میگویند صرفا با دستور حکومتی ازسوی رئیسجمهور موضوع حل میشود. البته باید بگوییم که ما در جمهوری اسلامی مفهومی بهنام دستور حکومتی رئیسجمهور نداریم. یا حکم حکومتی رهبر باید باشد یا قانون مصوب مجلس یا مصوبات دولت در محدوده قانون یا حکم دادگاه قوه قضائیه.
گفتهاند دولت ایشان برای همه متقاضیان کار و شغل فراهم میکند: ایشان شاید آگاه نباشند که اگر در کشوری بیکاری زیر پنج درصد باشد دولت بسیار موفق است، حال چگونه میخواهد همه بیکاران را به شغل موردنظر برسانند؟ سایر نظرات ارائهشده هم مثل موارد فوق است و موجب احاله کلام، اما فقط به این اشاره میکنیم که ایشان گفتهاند که برای هر زوج ۵۰۰ میلیون تومان اعتبار پیشبینی کردهایم. اول معلوم نیست این اعتبار وام بابهره است یا قرضالحسنه یا کمک بلاعوض و ثانیا اگر در سال ۶۰۰ هزار ازدواج داشته باشیم که با این امتیاز ۵۰۰ میلیون تومانی تعداد ازدواجهای مصلحتی به آن افزوده میشود -و بهقول آقای قالیباف اگر چهار درصد آنها برخوردار باشند و بقیه نیازمند پول برای ازدواج، سالانه رقمی بیشتر از ۲۸۰ هزار میلیارد تومان یعنی یکسوم بودجه دولت در سال ۱۴۰۰ (که نیمی از آن کسر بودجه است) میشود. ظاهرا حساب و کتاب در کار نامزدهای ریاستجمهوری نیست. اگر از حرف آقای رضایی که میگویند یارانهها را ماهانه ۴۵۰ هزار تومان میکنیم با تسامح بگذریم نمیتوانیم از حرف آقای همتی که رئیس بانک مرکزی است و علیالاصول مرکز حساب و کتاب مالی کشور است بگذریم که میگوید یارانهها را ۶۰۰ هزار تومان میکنیم!
آیا همچنان شورای نگهبان به صلاحیت آقایان معتقد است؟ در طول روزهای آینده که تبلیغات ریاستجمهوری اوج میگیرد، از این نوع سخنان که خلاف فرمایش مقام معظم رهبری درباره وعدهدادن با درنظرگرفتن امکانات است، بسیار خواهیم شنید. این چند نکته را شاهد مثال آوردم که تأکید کنم شورای نگهبان با رسیدگی جامع به احوال داوطلبان، علاوهبر اعلام دلایل مربوط به عدم صلاحیتها (در صورت درخواست داوطلب) دلایل صلاحیت آنان را که به تأیید رسیدهاند، اعلام کند و این بدان جهت بسیار مورد نیاز است که علاوهبر کسانی که با تصمیمگیری قبلی گروهی به نامزد مورد علاقه خود رأی میدهند، هستند خیل عظیمی از مردم که شناخت لازم از نامزدها ندارند و چه کسی بهتر از شورای نگهبان که اعلام صلاحیت کرده است. حال در این صورت با درک دلایل شورای نگهبان برای تکتک افراد ذیصلاح، مردم میتوانند با مطالعه آن تصمیمهای بهتری بگیرند. شاید بگویید اگر چنین کنیم، کسی برای نامزدی ریاستجمهوری باقی نمیماند. فاعتبرو یا اولیالابصار.
*****************************************