روزنامه کیهان **
چیزی که عیان است...!/محمدهادی صحرایی
«ما کُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً» که قسمتی از آیه ۵۷ سوره کهف است بسیار گویاتر از هر سخنی در تنبیه افراد و تنزیه افکار و اعمال ماست و خدا میداند که داروی درمان بیماری حبّ جاه و مقام کسانی است که خدایشان حزب و منصب و میز و صندلی است. اگر هنوز از خدا خاطرهای در ذهن خود داشته باشند.
علامه طباطبایی که خدا بر درجاتش بیفزاید و او را دعاگومان قرار دهد در تفسیر المیزان به این آیه پرداخته و زیباتر از این قلمِ ناتوان، به بیان زیر و بالای آن همت گماشته و اینگونه ترجمه نموده که «من گمراه کنندگان را به کمک نمىگیرم».
به نظر؛ دستور مستور در این آیه این است کهای بندگان من، شما هم گمراه کنندگان را به کمک نگیرید. آنها که به خدا تعهدی ندارند به شما نیز تعهدی نخواهند داشت و بر عهد خود نمیمانند. امید صداقت و درستی داشتن از آنکه برای رسیدن به دنیا از دروغ و دغل بهره میگیرد خیالی واهی و سرابی نامتناهی است. تجربه میگوید آنکس که برای رسیدن به مقام دنیایی پا بر حق و عدالت میگذارد، آماده میشود تا بر حقوق بیشتری پا بمالد. در سیاست پاک اسلامی، هرگز نباید به سمت سبزه مزبله رفت چراکه آبی خورده که امثال ماکیاولی و معاویه ریختهاند و از جایی تغذیه کرده که تعفن شیطانی دارد. ماکیاولی جدای از سخنان درستی که گفته، معتقد است عهدشکنی ناپسند نیست و فرمانروایان میتوانند وعدههایی را که به اجبار دادهاند با رفع اجبار بشکنند. او در کتاب شهریار، آورده که شهریاران باید هم خوی انسانی داشته باشند و هم خوی حیوانی. لزومی ندارد همه صفات خوب را داشته باشند و همین که به آن تظاهر کنند، کافی است.
آنها که معتقدند سیاست کثیف است، این را دیده و شنیده و خواندهاند و از سیاست اسلامی بیخبرند. سیاست اسلامی، چون عین دیانت است، پاک و شریف است و سیاستمدار، اهل دوز و دغل به مردم نیست. جای عاقلان، پاکبازان و شجاعان است، نه حقهبازانِ دنیاپرست. در میدان نبرد میتوان دشمن را فریب داد و رجز خواند و اغراق کرد، ولی در میان مردم هرگز. ما آنچه از امام راحل و امام حاضر دیدیم غیر از این نبود. اینها حتی با مردم دشمن هم مهربان بوده و هستند و تنها با سران کفر و نفاق، اهل مبارزهاند. سیاستی که قبل از حمله هوایی به تأسیسات بعثی به مردم خبر میدهد و قبل از حمله به پایگاه عینالاسد، مردم حوالی را خبر میکند کجا و سیاست کثیف و سخیف میهمان و مظلوم و مردمکش آمریکا و اسرائیل و رهروان آنها؟ آن که سرسختانه با منافقین خونخوار میجنگد همان کسی است که فرزند شیرخوار مسعود رجوی که به دستش افتاده را مهربانانه بغل کرده و به عاقلان خانواده رجوی میسپارد.
جمهوری اسلامی ایران بسیار مفتخر است که در مردمسالاری دینی و واقعی، سرآمد و سرافراز و سرخط است. ثابت کرده از رأی و نظر مردم واهمه ندارد و محترم میشمارد. مردم میدانند به هرکه رأی دهند همان خواهد آمد حتی اگر مورد نظر نظام و انقلاب اسلامی نباشد. تقلب و جابهجایی را باید در جایی جست که به حکم دادگاه، رأی کمتر به ریاست مینشیند. کشورهای منطقه که مردمشان رنگ رأی را به چشم ندیدهاند هم هرگز صلاحیت اظهارنظر ندارند و ورود رسانههای سعودی و امثال آن به این عرصه مثل اظهار نظر گاو چاق است درباره پرواز عقاب. جمهوری اسلامی اهل خیانت به آرای مردم نیست و گواه این مدعا رؤسای جمهور و نمایندگان مجلس شورای اسلامی در این ۴۲ سال است. طعنه دشمنان و غافلان به اینکه چرا بسیاری از رؤسای جمهور ایران مخالف و منتقد شدند اگرچه خواندن داستان از وسط کتاب است، ولی از قضا ثابتکننده این ادعاست که جمهوری اسلامی از تنوع افکار، هراسی به دل ندارد و با خودباوری بینظیرش از همه ظرفیتهای موجود مدیریتی در کشور و هر ادعای نخبگی و توان مدیریتی که مورد رغبت مردمش باشد استفاده میکند. این باشکوه نیست؟
انتخابات ۱۴۰۰ اگرچه به خاطر سوء مدیریت و سابقه بد اصلاحطلبان اعتدالی در ۸ سال اخیر و قربان کردن جمهوریت نظام به پای اعتماد به دشمن، ممکن است با استقبالی نظیر دورههای قبلی روبهرو نشود، ولی نباید به خاطر بیتدبیری و بیعرضگی حرافان، پشیمانی از انتخاب بد گذشته را به دلخوری از انقلاب معنی کرد. دروغگویی مدعیان دموکراسی کجا و طهارت انقلابیون صادق کجا؟ سیاست عفن معاویه کجا و سیاست مطهر علوی کجا؟ آن که برای دو روزه دنیا دروغ میگوید و وعده پوچ میدهد و به چهره پاک دین و دینداران ناخن میکشد همان غوغازیستی است که حیاتش در دوقطبی سازی و آشوب و بلواست. دوگانه دروغین جنگ و صلح، میدان و مذاکره و... که اکنون به پوچی آن پی برده شده امروزه جایش را به دوگانه ۵ نفر علیه یک نفر داده و هم به دنبال تنش قومیتی ترک و دیگران است.
همگان فهمیدهاند که هیچ دشمنی نمیتواند مثل لیبرالها کشور را به هم ریخته و ویران کند و خطر اصلی، تفکری است که به اخلاق به عنوان یک شعار خالی از عمل نگاه میکند و دروغ را جزئی از سیاست میداند. اخلاق را شعاری میداند که با آن بر رقیب چنگ زند و خود عاری از آن و تعهداتش باشند. وضعیت اسفبار اقتصاد امروز نتیجه اعتماد به کسانی است که کارشان را با دروغ و تهمت و فریب و دوگانه سازیهای جعلی آغاز کردند و کشور را به اینجا رساندند که نه چرخ سانتریفیوژ به درستی میچرخد و نه چرخ زندگی مردم. وعده ایجاد رونق اقتصادی آنچنانی که مردم را از یارانه ۴۵۵۰۰ بینیاز کند، روغن را از سبد خانوارها و رونق را از بازارشان ربود و ارزش همان یارانه را از ۴۰ دلار به یک و نیم دلار کاهش داد و هزینه یک هندوانه کرد. تورم بیسابقه، بیارزش کردن پول ملی، خلق پول بیپشتوانه، سوزاندن اعتماد مردم با بورس، تضعیف اعتبار ایران در جهان، تحمیل تحریمهای سیاهچالهای و منحصر به فرد، تخریب زیرساختهای امنیتی و فرهنگی و از همه مهمتر ایجاد افسردگی سیاسی در بین مردم، بخشی از حضور خسرانبار لیبرالهایی است که نگاه ابزاری به اخلاق دارند.
در این تفکر میتوان مردم را کوله بر و سوخت بر کرد و هرچهار سال یکبار برای آنها اشک کبیسه ریخت. زن را با گلوله کشت و به مقتوله تهمت و افترا زد و هنگام انتخابات از حقوق زنان دم زد. برای حرمت مردم مویه کرد و بعد از نشستن به ریاست آنها را لبوفروش و بیشناسنامه و بیسواد و راننده تاکسی نامید. برای گردش آزاد اطلاعات هق هق کرد و با گران کردن بنزین در شب عید، به مردم ایران شبیخون زد. از سرافرازی ایران و ایرانی گفت و معاهده ننگین برجامی را نخوانده امضاء نمود که حتی نسخه فارسی ندارد. از منشورحقوق شهروندی گفت و نجومیبگیران بیانصاف را ذخیره انقلاب نامید و انبوه مردم را لشکر قابلمه به دست خواند. از اتحاد و محبت و اسلام رحمانی داد سخن سر داد و با دوگانههای جعلی مردم را در مقابل هم قرار داد و؛ و در این تفکر میتوان عهد کرد و شکست، به کارِ نکرده افتخار کرد، به جای پاسخ، متلک گفت و به جای عذرخواهی فرار کرد و به جای مسئولیتپذیری دیگران را متهم نمود و با جنگ روانی به جنگ جمهور رفت و... و میتوان به زور زر و تزویر و رسانه، جای مظلوم و مجرم را عوض کرد.
گلایه و تردید برخی برای شرکت در انتخابات ریشه در همین اقداماتی دارد که اعتماد عمومی را مخدوش کرده و بزرگترین خیانت به کشور و مردم نیز همین ایجاد ناامیدی است. مردم دیگر نخواهند پذیرفت که در روزهای انتخابات وعده بشنوند و وقت ریاستِ شاسیسواران، سواره از آنها نظرسنجی کنند. امروزه هم برخی نامزدها نه برای مدیریتِ وقت، که برای انشاخوانی و دستورخوانی، مثل مراسم ترحیم، از همه اقشار ضعیف و در مضیقه و از قشری که میشود در آن طمع بکنند نام میآورند و کلیگویی میکنند، بیآنکه برنامه یا کارنامه درخشانی داشته باشند. فرار مغزها، جوانان، زنان، مذاهب و اقوام مختلف، حجاب، فیلترینگ، ورود زنان به استادیوم و... همگی ژلههای اشتهاآوری است برای تحریک ذائقه عوام، و فریب دادن عامه از توجه به شایستهگزینی. اینها را آنهایی وقیحانه مرتکب میشوند که رقیبان را پوپولیست مینامند.
مطالبه بحق مردم از نامزدها پس از مناظره اول و دوم این است که بین خود و خدایشان، خدا را در نظر بگیرند و مردمی که سفارش شده اوست. بدانند که به زودی در محکمه عدل الهی حاضر خواهند شد و باید پاسخگوی امروزشان باشند. محضر امروز، محل و محملی برای عقدهگشایی و انشاخوانی و دروغ پراکنی نیست. بطلان کلام متکبرانه سرهنگ نیستم، حقوقدانم را امروزه مردم در حقوق ضایع شده خود توسط دولت فعلی میبینند و با جمله «من اقتصاددانم» این زخم کهنه تازه میشود. توهین و تحقیر و دروغ سواد شش کلاسی و امثال آن نیز از همین تفرعنی ناشی میشود که در همین دو مناظره و حواشی آن عیان است و حاجت به بیانش نیست. امروزه باید به این مهم متمرکز شویم که هرگز فرصت اعتماد به کذابانی که قصد فریب مردم با مظلومنمایی و استخدام حقهبازانه کلماتی نظیر کاندیدای خاص، پنج نفر به یک نفر و... را دارند نیست و هرگز نباید گمراه کنندگان را به کمک گرفت که امیدی به خیر آنان نیست اگر شر نرسانند و فقط بروند تا مردم نفس بکشند. انشاءالله
********************
روزنامه وطن امروز **
تکنیک «وضعیت بدتر»/سارا هوشمندی
«خلق وضعیت بدتر» یکی از شناخته شدهترین تکنیکها و تاکتیکهایی است که برخی بازیگران، با هدف «اقناع طرف مقابل در قبال وضعیت بد» به کار میبرند. در این تاکتیک، طرف یا طرفهای مقابل، مدعی میشوند فراتر از «وضعیت بد»، «وضعیت بدتری» نیز وجود دارد که باید برای جلوگیری از تحقق آن، «انتخاب بد» از سوی مخاطب پذیرفته شود. خلق وضعیت بدتر، منجر به قرار گرفتن بازیگران مقابل، در دوراهی انتخاب میان «بد» و «بدتر» میشود و افکار عمومی نیز تصور میکنند گزینه دیگری جز این دو (بد و بدتر) وجود ندارد. این همان تکنیکی است که آمریکا، تروئیکای اروپا و آژانس بینالمللی انرژی اتمی در آستانه برگزاری دور ششم مذاکرات وین به آن استناد کردهاند! تکنیکی وقیح که متاسفانه با انفعال دولت و وزارت امور خارجه، غربیها مشغول هدایت بازی در دقایق پایانی مذاکرات با استناد به آن هستند.
یک- شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی بزودی جلسهای برگزار خواهد کرد که قبلا قرار بود در آن پیشنویس قطعنامهای علیه ایران را مورد بررسی قرار دهد. این پیشنویس، قبلا توسط آمریکا و تروئیکای اروپا به شورای حکام ارائه شده بود و «رافائل گروسی» مدیرکل آژانس نیز از تبدیل شدن آن به قطعنامهای ضدایرانی دفاع کرده بود، اما رسانههای غربی به نقل از دیپلماتهای خود، از احتمال منتفی شدن صدور این قطعنامه با هدف «عدم خلل در پروژه احیای برجام» خبر میدهند. رویترز در این باره نوشت: «انتظار میرود آمریکا و سایر کشورهای غربی همچون بریتانیا، فرانسه و آلمان خواهان قطعنامه علیه ایران نشوند. گفته میشود دلیل این تصمیم این است که چنین قطعنامهای مذاکرات وین را که هدفش زنده کردن مجدد برجام با بازگشت آمریکا به آن است، مخدوش میکند».
دو- سیاستمداران اروپایی به عنوان دیگر تکمیلکنندگان پازل استراتژی «مهار حداکثری ایران» قصد دارند با استناد به «پمپاژ تصنعی نگرانیهای آژانس» علیه کشورمان، به افکار عمومی دنیا اینگونه القا کنند که اجتناب غربیها از صدور قطعنامه ضدایرانی جدید در آژانس، مصداق نوعی «فداکاری برای نجات برجام» (!) محسوب میشود. به عنوان مثال، سخنگوی وزارت خارجه فرانسه در این باره میگوید: «ما در مورد گزارشهای آژانس درباره ابهام در فعالیتهای هستهای ایران، نگرانیهای بسیاری داریم. در گفتگو بین ایران و آژانس در رابطه با دادن پاسخهای با محتوا به سوالهای آژانس هیچ پیشرفتی حاصل نشده است. ما قویا از ایران میخواهیم هر چه سریعتر به این سوالها پاسخ دهد».
سه- واقعیت امر این است که در قاموس و قواعد حقوق بینالملل، بویژه ابعادی از این شاخه که به تکالیف و تعهدات سازمانهای بینالمللی و اعضای آنها مربوط میشود، میان «ادعا» و «استناد» تفکیکی عقلایی و منطقی وجود دارد. بر این اساس، آژانس بینالمللی انرژی اتمی اساسا حق ندارد مستند به «مطالعات ادعایی» و «ترویج ادعاهای کاذب درباره ابعاد نظامی برنامه هستهای ایران»، آن هم در گذشته (!) کشورمان را به عنوان یکی از اعضای این سازمان تحت فشار قرار دهد. هنوز افکار عمومی کشورمان فراموش نکرده که در ابتدای سال ۹۷ در دوران ریاستجمهوری ترامپ تروریست، آژانس بینالمللی انرژی اتمی و تروئیکای اروپا در راستای عملیاتی ساختن دستور کاخ سفید، قطعنامه ضدایرانی جدیدی را در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی صادر کردند که هدف از آن، تن دادن نظام و ملت ایران به فشارهای حداکثری دولت ترامپ و اجابت خواستههای مضحک وی بود.
چهار- جمهوری اسلامی ایران تحت هدایتهای هوشمندانه و مدبرانه حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای، رهبر حکیم انقلاب اسلامی، توانست «استراتژی فشار حداکثری غرب و آژانس» را با تکیه بر «استراتژی مقاومت فعال» پاسخ دهد.
بازی مشترک اخیر آمریکا، آژانس و تروئیکای اروپا نیز دقیقا با هدف «خلق گزینه بدتر» در آوردگاه وین صورت گرفته است. آنها قصد دارند «وضعیت بدتر» را ابتدا با هدف «عقبنشینی کشورمان از خطوط قرمز» خود مطرح کرده و سپس با عقبنشینی از آن «وضعیت بدتر»، منت «گذار به وضعیت بد» را نیز بر دوش ما بگذارند.
پنج- متاسفانه باورها، روشها و گفتارهای نادرست و هزینهساز دولت و وزارت امور خارجه کشورمان نیز در وقاحت طرف مقابل و اصرار آن بر استمرار همین بازی نخنما تاثیرگذار بوده است. اقدام ضدایرانی مشترک اخیر غرب و آژانس نشان داد «استراتژی فشار حداکثری علیه ایران» و ارکان آن کماکان به قوت خود باقی مانده است. در این شرایط، کماکان باید مواجهه خود با دشمنان ملت ایران را بر مبنای «استراتژی مقاومت فعال» انجام دهیم. بازگشت به سالهای ۹۲ تا ۹۴، قطعا هزینههای سخت دیگری را برای کشورمان ایجاد خواهد کرد که جبران آنها آسان نیست. انهدام پازل استراتژیک مشترک «آمریکا/ اروپا» علیه جمهوری اسلامی ایران، هدفی است که باید تمرکز خود را بر آن به کار گیریم و اسیر تاکتیکهایی مانند «خلق وضعیت بدتر» از سوی بازیگران غربی و غربپرستان دارای شناسنامه ایرانی نشویم.
********************
روزنامه خراسان **
چرا مناظرات باید اخلاق مدارانه باشد؟/امیر مسروری
مناظره دوم اگرچه به گمان برخی هیجان انگیز نبود، اما به گمان خیلیها برندههای زیادی داشت. گروهی قدرت تکلم نامزد خود را عنصر پیروزی او در مناظره و گروهی دیگر کارنامه قابل دفاع و برنامههای آتی را عامل موفقیت نامزد مطلوبشان معرفی کردند. اما یک چیز را همه اذعان دارند، با این که مناظره دوم بی رمق و سرد بود که آن هم به شیوه مناظرات توسط صدا وسیما برمی گردد، اما درکنار این نبود هیجان، خوشبختانه میتوان گفت نسبتا اخلاق مدارانه برگزار شد. نقل است که سیاست ما باید عین دیانت ما باشد. در واقع منشأ و خاستگاه کنشگری و حکمرانی اجتماعی ما باید از دین و در حقیقت از قلب دین یعنی اخلاق گرفته شود. مفاهیمی، چون عدالت، گزاره هایی، چون قانون گرایی، تعبد به اصول قانون اساسی، مدیریت و موارد مشابه همه مدلول مفهوم اخلاق هستند و بدون اخلاق هیچ کدام از این مفاهیم قابل نمایش نیست. اما چرا مناظرات باید اخلاق مدارانه باشد؟
۱- از انتخابات دور هفتم ریاست جمهوری در سال ۷۶، این اخلاق بود که هر دوره لاغرتر شد. عملا در سالهای بعد گزارههای غیر واقعی و اتهامات بی اساس جای خود را به ارائه برنامه تحمیل کرد و رقیب هراسی، جانشین پاسخگویی شد. رئیس جمهور که خود را باید رئیس یک جمهور و پاسخگوی یک جمهور بداند با رقیب هراسی عمدتا بر کرسی قوه مجریه تکیه کرد و در نهایت پس از دوره خود و در پاسخ به عملکرد شفاف مدعی شد اگر نبودم رقیب بلایی بدتر سر شما میآورد! بزرگترین آفت رخت بستن اخلاق در مناظرات و رقیب هراسی، خروج مردم سالاری دینی از پاسخگویی شفاف به عملکرد و مطالبه گری اجتماعی و نظارت مردم بر مسئولان است!
۲- رقیب انتخابات ۸۴، ۸۸، ۹۲ و ۹۶ با «بگم ها» و رقیب هراسی به پیروزی رسید! نتیجه چه شد؟! بخش حامی رقیب، خود را از بدنه رئیس جمهوری منتخب دور ساختند و هیچ گاه از ته قلب نپذیرفتند طرف مقابل رئیس جمهور همه جمهور است! تجربه مهم چند انتخابات گذشته و تاثیرات این رفتار و نبود اجماع و شکاف حاصل از آن در جامعه پس از انتخابات باید برای هر یک از نامزدهای انتخابات ۱۴۰۰ الگو شود. هر کدام از رقبا باید بدانند کشور برای رسیدن به نقطه شکوفایی نیازمند استفاده از تمامی ظرفیتهای موجود است و هرز رفت نخبگان و سرمایههای اجتماعی در رقابتهای ناسالم، میتواند لکوموتیو هر جناحی را پس از پیروزی در انتخابات با توقف و کندی جدی مواجه کند. خطری به مراتب سهمگینتر از ذبح کوتاه مدت اخلاق؛ هر کدام از نامزدها باید هوشیار باشند در صورت پیروزی بر رقیب خود پس از خرداد ۱۴۰۰ تنها رئیس جمهور یک جناح یا آرای ماخوذه نیستند، آنها نماینده همه ۸۵ میلیون شهروند ایرانی هستند! چه آنان که به او رای دادند و چه آنان که با رای مخالف، سبد رقیبش را تقویت کردند.
۳- در کنار موارد فوق چهره یک نامزد متدین و رجل سیاسی و مذهبی هم اهمیت ویژهای دارد. ذبح اخلاق در واقع نمایش نامیمون از چهره یک رجل سیاسی و مذهبی است! کسی که قرار است الگوی حکمرانی جمهوری اسلامی ایران بر پایه نظام مردم سالاری دینی باشد، با خراشیدن چهره رقیب تنها دستان خودش را به خون آلوده میسازد! بیراه نیست که بگوییم امید پابرهنگان جهان و بسیاری از شهروندان کشورهای منطقه به منتخب کرسی ریاست جمهوری ایران است. قرار است آنها از همین شخصیتها الگو بگیرند؛ این گونه نباشد که آنها فرقی میان انتخابات ریاست جمهوری در یک کشور با متد اسلامی و یک الگوی دموکراسی در یک کشور غربی قائل نباشند! صدور انقلاب همانند حفظ انقلاب اهمیت دارد و با پرخاش به یکدیگر این خط مهم را نابود نسازیم!
********************
روزنامه ایران **
توانمندی رئیس دولت در اجرای برنامههای اقتصادی/جعفرخیرخواهان*
یکی از بدیهیات تصدی منصب ریاست جمهوری آن است که رئیس دولت بهعنوان بالاترین مقام اجرایی، تجربه و توانایی لازم برای اداره کشور بویژه در جنبههای اقتصادی را داشته باشد در غیر این صورت در صحنه اجرا، شکست میخورد و ناموفق خواهد بود. نکته مهم دیگر به تیم اقتصادی دولت برمی گردد که مسئولیت تهیه و تدوین و اجرای سیاستها و برنامههای اقتصادی را بر عهده دارند. انتظار میرود هماهنگی خوبی داشته باشند و حرف و دیدگاه هم را بفهمند تا اعتماد لازم میان آنان برقرار باشد و امور با کمترین تنش و اصطکاک پیش برود. این افراد باید تخصص و توانایی در حوزه تحت امر را داشته باشند و در صورت بروز مشکلات جدی شانه خالی نکنند و کنار نکشند و دیگران را متهم نسازند. تیم اقتصادی توانمند، هماهنگ و مصمم در دولت باعث میشود احتمال موفقیت برنامهها افزایش چشمگیری یابد. دقت در اهداف و شعارهای اقتصادی نیز بسیار مهم است که باید حداقل بخش مهمی از آنها ملموس، عملی، دست یافتنی و قابلیت اجرا در بازه زمانی ۴ تا ۸ سال را داشته باشد و هر چه توانمندی تیم اقتصادی در دولت بیشتر باشد، تحقق اهداف هم بیشتر خواهد بود. نکته مهم دیگر این که در اجرای برنامهها و تصمیمات رئیس دولت نباید حالت خودمحوری داشته باشد. موفقیتها و پیشرفتها در دولت نباید به اسم یک نفر تمام شود. رئیس دولت نقش رهبری و راهبری و مربی برای سایر اعضای تیم و همراهان و مدیران اقتصادی را دارد. ارزش کار مدیران اقتصادی معرفی و در معرض قضاوت مردم قرار بگیرد و موفقیتها بهنام مجموعه دولت و اعضای دخیل و نه فقط رئیس آن تمام شود. افراد پشت صحنه هم در موفقیتها و احیاناً شکستها نقش دارند و رئیس دولت به تنهایی قهرمان ملی نیست. همچنین رئیس دولت مسئول اجرا است بنابراین او مسئول تمام اشتباهات مدیران خود است و نمیتواند از اشتباهات تبری بجوید. رئیس دولت نباید تیم اقتصادی خود را هنگام بحرانها قربانی کند و شکستها و تقصیرها را فقط بهنام آنها بنویسد. نکته دیگر اینکه دولت برای موفقیت باید زمینه نقد و ارائه پیشنهادات را فراهم کند. رئیس دولت باید به صداقت و فضای بحث و نقد آزاد باور داشته باشد. هر چه اعتماد میان مدیران بیشتر باشد، تضمین موفقیتها هم بیشتر خواهد بود و اینها مقدمات اجرای برنامههای اقتصادی دولت و اصول اولیه داشتن یک دولت مقتدر در اجرای برنامههای اقتصادی خواهد بود.
حوزه اقتصاد، در هر دوره و در هر دولتی مهمترین حوزه اجرایی در کشور است. شرایط کنونی و همچنین موضوع تحریم، برنامههای اقتصادی کشور را در موقعیت سخت تری برای اجرا قرار داده است. نابرابری شدید در بستر اقتصاد ناسالم و فسادزا بهوجود آمده و هیچ دولتی نمیتواند این نابرابری را نادیده بگیرد. در این شرایط حمایتها و خدمات اجتماعی از اقشار ضعیف و میانی جامعه مهمترین وظیفه اقتصادی دولت است. متأسفانه در این شرایط، گروههای ویژه خوار و مافیای اقتصادی بیشترین لطمه را بر پیکر اقتصاد زده و مقابله با این مافیا نسبت به سالهای گذشته سختتر شده است. اجرای اصلاحات اقتصادی در دو دهه گذشته شرایط مناسب تری داشت. بیشترین فشار اقتصادی بر دهکهای میانی و ضعیف جامعه است و حمایت از این دهکها اولویت اول دولت باید باشد تا شاهد اعتراضات و ناآرامیهای سیاسی نباشیم که محیط کسب و کار کشور را ناامن میکند.
موضوع مهم دیگر برای رشد و رونق اقتصاد، حمایت واقعی و اصولی از تولید و سرمایهگذاری است. شعارهای زیادی از سوی دولتها برای حمایت از تولید سرداده میشود، اما تحقق این شعارها در اجرا حداقل است. موانع و گیروبندهای قانونی و بروکراسیهای خفه کننده برای سرمایهگذاری و تولید باید کاهش یابد تا سرمایهگذار و تولیدکننده رغبت به مشارکت در عرصه اقتصاد داشته باشد. اما متأسفانه همان مافیای اقتصادی قدرت گرفته مانع روابط اقتصادی با بقیه جهان شده و چوب لای چرخ بخش خصوصی مولد میگذارد و اجازه نمیدهد تولید و سرمایهگذاری در بستر شفاف رخ دهد. کسی که طرح و ایده جدیدی برای سرمایهگذاری دارد، نباید معطل قوانین دست و پا گیر شود. فعالیتهای مولد نیاز به سرعت عمل و پشتیبانی زیرساختی دارد.
تورم مزمن، مشکل ساختاری اقتصاد و ضدتولید است که دولت آینده باید برای رفع آن برنامهای منسجم در حوزه سیاستهای پولی داشته باشد. ثبات نسبی نرخ ارز نقش اساسی در ایجاد امنیت و آرامش برای تولید و صادرات دارد. دخالتهای بیجا در اقتصاد از علل اصلی ایجاد ناامنی و بیاعتمادی در اقتصاد است. اقدامات اساسی مهمی که دولتها باید برای بهبود اقتصاد انجام دهند کارهای خیلی سختی نیست، اما مافیای اقتصادی مانع اجرای اقدامات میشود. دولتها میتوانند برنامههای اقتصادی را پیاده کنند و شاخصهای اقتصادی-اجتماعی را اگر توانمند و از حداقل قدرت لازم برای اجرا برخوردار باشند، بهبود بخشند.
*اقتصاددان
********************
روزنامه شرق**
مهارتهایی که کاندیداها ندارند/حمزه نوذری*
هرگونه مناظره، مباحثه و گفتوگویی بیش از هر چیز یک کنش متقابل اجتماعی (رابطه اجتماعی) است. در هر کنش متقابلی، ارتباطات کلامی و غیرکلامی وجود دارد که تسهیلکننده ارتباط هستند و معنا را منتقل میکنند. در هر رابطه متقابلی مانند رابطه دو دوست، استاد و شاگرد، معلم و دانشآموز، زن و شوهر، والدین و فرزندان عناصر مهمی وجود دارد که بیتوجهی به آنها کنش متقابل را خدشهدار میکند. برای تحلیل مناظرات کاندیداهای ریاستجمهوری میتوان آن را به مثابه یک کنش متقابل اجتماعی در نظر گرفت. رابطه کلامی کاندیداها نشان داد که کنش متقابل خدشهدار نامی است که میتوان بر این مناظرات گذاشت. یکی از اصول کلامی در کنش متقابل اجتماعی گوشدادن فعال و دقیق است. شنیدن عقاید، نظرات، احساسات و خواستهای فرد مقابل یکی از مهمترین اصول هر رابطه متقابل اجتماعی است. بدون گوشدادن دقیق، رابطه اجتماعی شکل مناسب و مؤثری به خود نمیگیرد و سوءتفاهم را افزایش میدهد. والدین و فرزندان بدون گوشدادن دقیق به نظرات و خواستهای همدیگر نمیتوانند رابطه مناسبی داشته باشند. استادان در کلاس درس دانشگاه، از اینکه دانشجویان شنونده خوبی نیستند، گله دارند و برعکس. برنامه مناظرات نشان داد که کاندیداها مهارت شنیدن ندارند. آنها میشنوند که سریع پاسخ بدهند درحالیکه گوشدادن در وهله اول، برای فهم است و در مرحله بعد برای پاسخدادن. عنصر مهم دیگری که در هر کنش متقابلی وجود دارد، پرسش و پاسخ است. لازمه پاسخ به پرسش، فهم دقیق سؤال است. در مناظرات کاندیداها دیدیم که اغلب آنها مهارت و توانایی لازم برای پاسخ به سؤالات را ندارند و بیشتر علاقهمند هستند فرضیات و نگرشهای خود را بدون توجه به خواست طرف مقابل بیان کنند. تصور کنیم در رابطه متقابل بین دانشآموز و معلم، دانشجو و استاد، کارمند و رئیس، بدون توجه به سؤال و خواست یک طرف، طرف دیگر دیدگاههای کلی و غیرمرتبط بیان کند یا در پاسخ کنایه و طعنه بزند. مناظرات نشان داد کاندیداها فقط مهارت سخنرانی و کلیگویی دارند و کمتر اهل شنیدن و گفتوگوکردن هستند. چگونه فردی خود را اصولگرا یا اصلاحطلب میداند درحالیکه مهارتهای اولیه رابطه متقابل را ندارد. چگونه وقتی در یک جمع هفتنفره، که همگی از مسئولان ارشد کشور بوده و هستند و با هم آشنایی کامل دارند، نمیتوانند ارتباط کلامی مناسبی داشته باشند و به سؤالات پاسخ دهند، میتوانند نظرات و خواست گروههای مختلف اجتماعی و میلیونها نفر را بشنوند. علاوه بر این، مناظرات ما را به این نتیجه رساند که بسیاری از جلسات تصمیمگیری و تصمیمسازی که در سطح کلان کشور برگزار میشود، به تعارف میگذرد و بحثهای جدی در آنها صورت نمیگیرد. همه شرکتکنندگان در مناظره پست و مقام مهمی در کشور داشته و دارند و درخصوص مباحث کلان کشور جلسات متعددی با هم برگزار میکنند، اما محتوای سخن آنها نشان داد که جای مباحث جدی در جلساتشان خالی است. هدف از برگزاری جلسات رسیدن به توافق و اجماع است، درحالیکه مناظرات نشان داد جلسات مسئولان ارشد حداقلها را هم محقق نکرده است و مدیران ارشد به هر دلیلی نتوانستهاند نظرات مخالف خود را در جلسات بیان کنند. کاندیدای ریاستجمهوری که مهارتهای ارتباطی مانند شنیدن و گوشدادن فعالانه را ندارد، چگونه میتواند دانش، هوش و ابتکار شهروندان را برای اداره کشور به کار گیرد.
لازمه ساماندادن به جامعه و اقتصاد شنیدن، فهم و درک منافع، راهبردها و راهحلهای گروههای مختلف اجتماعی در جامعه متکثر ایران است. انواع و اقسام خواستها و جنبشهای زیستمحیطی تا جنبشهای کارگری، جنبشهای زنان و فرودستها واقعیتهای جدیدی هستند که باید شنیده و درک شوند. باید اجازه داد جامعه مدنی از تعامل با دولت نوآوریهایی برای برونرفت از معضلات به دست دهد. نیازمند کاندیداها و گفتمانهایی هستیم که اختلاف نظرها و منازعات را نه از میان بردارند، بلکه از آنتاگونیسم (دوست/ دشمنی) آنها بکاهند. نهایت اینکه اقتصاد و توسعه کشور مجموعهای از رویههای خنثی و اقدامات فنی نیست، نمیتوان اقتصاد و توسعه را به ابعاد فنی مانند چطور تولید کنیم یا چگونه مصرف کنیم، تقلیل داد بلکه باید به دنبال رویههای جدیدی از آزادی و برابری باشیم. ما از اقتصاد و توسعهای دموکراتیک سخن میگوییم که امکان توسعه دیدگاهها، ایدهها و استراتژیهای مختلف را درون خودش بازیابی و تجدید کند و همواره به روی معانی و استراتژیهای جدید گشوده باشد. با این کار هم گروههای مختلف اجتماعی به رسمیت شناخته میشوند و هم میتوان به مساواتطلبی اندیشید.
*جامعهشناس و استاد دانشگاه
*****************************************