روزنامه کیهان **
این هشدار را جدی بگیرید!/حسین شریعتمداری
۱- در اولین دور مناظره نامزدهای ریاست جمهوری، آقای همتی ادعا کرد که از میان ۵ نامزد جبهه انقلاب فقط یکی از آنها نامزد واقعی است و حضور چهار نامزد دیگر «پوششی» است! و تاکید کرد که اگر چنین نیست، از هماکنون سوگند یاد کنند که هیچکدام به نفع دیگری کنار نخواهند رفت! این ادعای آقای همتی و درخواستی که از نامزدهای طیف انقلاب داشتند، اگرچه باآمیزهای از عصبانیت مطرح شده بود، ولی بسیار سادهاندیشانه است که در این چارچوب محدود ارزیابی شود. اظهارات جناب همتی را باید فرمول و طرح مورد نظر مجموعه جبهه اصلاحات، کارگزاران و دولت تدبیر و امید برای شکستن آرا در طیف نامزدهای انقلاب و نهایتاً ناکامی این جبهه در انتخابات پیشروی و یا دستکم، پیروزی با آراء حداقلی تلقی کرد. خوشبختانه شواهد موجود حاکی از آن است که این ترفند در مواجهه با مراتب تقوی و از خودگذشتگی نامزدهای جبهه انقلاب با بنبست روبهرو شده است، ولی اشاره به آن و پیامد طرحی که طیف یاد شده در پی آن است خالی از فایده نیست. بخوانید!
۲- بدیهی است که از میان ۷ نامزد احراز صلاحیت شده تنها یک نفر شانس (بخوانید توفیق) خدمت در کسوت ریاست جمهوری را پیدا خواهد کرد. این قاعده درباره ۵ نامزد جبهه انقلاب نیز مصداق دارد و فقط یکی از آنها میتواند بر کرسی ریاست جمهوری بنشیند؛ بنابراین چه بخواهیم و بخواهند و چه نخواهیم و نخواهند، چهار نامزد دیگر کنار گذاشته میشوند. این رخداد که قطعی و غیرقابل اجتناب است میتواند قبل از انتخابات و با کنارهگیری ۴ نامزد جبهه انقلاب به نفع یکی دیگر از آنها صورت بپذیرد و یا بعد از حضور هر ۵ نفر در انتخابات و با اعلام نتیجه آراء، شاهد برکناری ۴ تن از نامزدهای این جبهه باشیم! ولی آنچه بیتردید میتوان گفت اینکه حضور هر ۵ نامزد جبهه انقلاب در انتخابات و خودداری ۴ تن آنها از کنارهگیری به نفع نفر پنجم، خطای بزرگی است که دود آن به چشم جبهه انقلاب میرود و میتوان این خطا را با توجه به دامنه اثر نامطلوب و خسارتآفرینی که درپی دارد، گناهی نابخشودنی دانست و دقیقاً به همین علت است که عواقب آن از نگاه نامزدهای طیف انقلاب دور نمانده و شواهدی حاکی از تصمیم به باقی ماندن یکی از آنها در دست است.
۳- بیتردید میتوان گفت که هر ۵ نامزد احراز صلاحیت شده از جبهه نیروهای انقلاب، شایستگی لازم برای حضور در جایگاه سرنوشتساز ریاست جمهوری را دارند و برخلاف ادعای آقای همتی پوششی نیستند بلکه آمدهاند تا در جریان رقابتهای انتخاباتی حضور داشته و پست ریاست جمهوری را برای خدمت به مردم در اختیار بگیرند اما، بدیهی است که وظیفه و تکلیف انسانهای مؤمن و انقلابی با شرایط روز رقم میخورد و چهبسا تکلیفی که تا دیروز برعهده داشتهاند با ورود و پیدایش متغیرهای جدید، تغییر کند. به قول حضرت امام - رضوانالله تعالی علیه- (به نقل از مرحوم حجتالاسلام والمسلمین توسلی در کتاب مجموعه آثار، ج١٣، ص ٨٧) «چه کسی گفته که حرف مرد یک کلام است»؟ به قول حضرت ایشان، تصمیمها و برنامههای یک انسان وارسته و خداجوی با تغییر شرایط و مناسبات، تغییر میکند و در هر مقطع زمانی با توجه به شرایط زمان و مسائل و مقتضیات تازهای که پدید آمده است. قابل تغییر و تجدید نظر است.
۴- تردیدی نیست که ۵ نامزد مورد اشاره اگرچه میزان رایآوری متفاوتی دارند و این تفاوت در مواردی قابل توجه و نسبتاً زیاد نیز هست، ولی آنها در نهایت سبد رای تقریباً مشترکی دارند؛ بنابراین طبیعی است که اگر هر ۵ نفر در صحنه بمانند، آرای هریک از آنها به هر اندازهای که باشد از سبد نامزدهای دیگر جبهه انقلاب کم میشود و نتیجه آنکه احتمال موفقیت عاملان وضعیت فاجعهبار امروز، قوت میگیرد و این حالت در صورت وقوع ضربه سنگینی بر پیکر نظام است و حال آنکه آنچه برای تمامی نامزدهای جبهه انقلاب از اهمیت بیشتری برخوردار است نجات قوه اجرائیه کشور از دست کسانی است که طی ۸ سال گذشته فاجعه آفریدهاند و صدها مشکل ریز و درشت را به ملت تحمیل کردهاند.
۵- حالا باید دید، چه کسانی باید به نفع چه کسی کنارهگیری کنند؟! امروزه با توجه به انواع نظرسنجیها و مشاهدات میدانی به وضوح میتوان دید که کدامیک از ۵ نامزد یاد شده از رای و اقبال بیشتری برخوردار است؟ مخصوصاً اگر فاصله آراء او با سایر نامزدها بسیار زیاد و پُر ناشدنی باشد. این توضیح نیز ضروری است که تفاوت آراء فراوان یکی از نامزدها با ۴ نامزد دیگر الزاماً به معنا و مفهوم آن نیست که سایر نامزدها از صلاحیت کمتری برخوردارند، بلکه آنچه در میان است و نباید نادیده گرفته شود عامل «رایآوری» است.
این عامل، یکی از تعیینکنندهترین عوامل موثر در رسیدن به نتیجه مطلوب است؛ بنابراین به حکم عقل و منطق و مصلحت نظام، لازم است هریک از نامزدها بعد از پایان سومین دور مناظره که دیروز صورت گرفت، میزان آراء خود را به دور از شعارها و گمانهزنیهای غیرعلمی و از جمله با مطالعات و بررسیهای میدانی، ارزیابی کنند و نامزدی را که از آراء بیشتری برخوردار است به عنوان نامزد این طیف برگزینند و نه فقط به نفع او از کاندیداتوری خود کنارهگیری کنند بلکه به نفع او دست به تبلیغ بزنند و توانمندیهای نامزد برگزیده را به مردم معرفی کنند.
۶- در ادامه باید گفت اظهارات آقای همتی در دور اول مناظره که در مناظرههای بعدی نیز بارها تکرار شده است، ترفند حسابشده مدعیان اصلاحات است که برای ادامه وضع فاجعهبار ۸ سال گذشته طراحی شده و از طریق فاصلهگذاری میان نیروهای انقلاب و شکست آراء آنها دنبال میشود. آقای همتی -بخوانید مجموعه مورد اشاره در بند نخست این یادداشت- اصرار دارند نامزدهای انقلاب را با برچسب نامزد پوششی! از نزدیکی و توافق با یکدیگر دور کنند و آنان را برای توافق و کنارهگیری به نفع یکی از ۵ نامزد موجود با رودربایستی روبهرو سازند! ... حالا به سندی که در بند بعدی میآید توجه کنید؛
۷- یکی از مدعیان اصلاحات و عضو مرکزیت حزب منحل شده مشارکت در مصاحبه با نشریه «صدا» میگوید:
«مهمترین هدف اصلاحطلبان، تعمیق شکاف در حاکمیت است. مهمترین عاملی که در شرایط کنونی به عنوان پیشران فرآیند ما عمل خواهد کرد، جلوگیری از وحدت اصولگرایان تندرو با سایر اصولگرایان است. نهایی کردن شکاف میان جناح حاکم، به لحاظ تاریخی مهم است. اصلاح طلبان باید نقش گُوِه را بازی و این شکاف را به جدایی کامل برسانند. دولت روحانی به دلایل گوناگون، حتی بهتر از اصلاحطلبان میتواند بخشی از این اهداف را محقق کند». آنچه مصاحبهکننده بر زبان آورده است سخن خود او نیست. طرح مرکزیت مدعیان اصلاحات است که از طریق او نشت کرده و ظاهراً با ملامت و توبیخ مرکزیت هم روبهرو شده است!
اخبار موثقی که به کیهان رسیده حاکی از آن است که شماری از مدعیان اصلاحات با پوشش سرخوردگی از اصلاحطلبان در ستاد برخی از نامزدهای جبهه انقلاب حضور یافته و با ارائه اطلاعات غلط درباره میزان رای آنها، تلاش میکنند آنان را از انصراف به نفع دیگران منصرف سازند!
۸- و بالاخره نقل این داستان از قضاوتهای حضرت امیر علیهالسلام نیز میتواند در ماجرای پیشروی درسآموز باشد چرا که خدمت به اسلام و انقلاب دغدغه مشترک هر ۵ نامزد جبهه انقلاب است.
داستان دو زن که ادعای مادری کودکی را داشتند و بر ادعای خود پای فشرده و دست بر نمیداشتند و هنگامی که پند و اندرز فراوان امیرالمؤمنین علیهالسلام کارساز نیفتاد و هر دو را در ادعای خویش پابرجا دید، وانمود کرد که قصد دارد کودک را با شمشیر، دو نیمه کند و هر نیمه را به یکی از دو مدعی بسپارد! در آن حال، آن که مادر واقعی بود و کودک را به ژرفای دل دوست داشت و دلبند خود میدانست، دست از ادعا کشید و امیرالمؤمنین (ع) کودک را به او سپرد.
********************
روزنامه وطن امروز**
حذف واردات غیرضرور، یکی از راهکارهای تحقق جهش تولید/محمدحسن آصفری
اگر تولید رونق یابد مطمئنا میتوانیم قدرت چانهزنی را در مذاکرات بالا ببریم و در حوزه سیاست خارجه شاهد تأثیرگذاری آن باشیم. اگر جهش تولید داشته باشیم، میتوانیم بخش اعظمی از بیکاری و اشتغال جوانان را حل کنیم که در این صورت بخشی از آسیبهای اجتماعی خودبهخود حل خواهند شد، لذا مساله تولید مرتبط با همه مسائل کشور میشود.
رهبر حکیم انقلاب اسلامی ایران چندین سال است شعار سال را حول مسائل اقتصادی کشور و توجه به تولید داخلی نامگذاری میکنند و این نشان اهمیت لزوم توجه به تولید توسط سران ۳ قوه و مسؤولان مرتبط است؛ اما متأسفانه شعارهای سال صرفا در حد فعالیتهای تبلیغاتی، چون بنر، پوستر و کارتنوشته باقی میماند و اقدامات عملیاتی آنچنانیای نمیبینیم، همانطور که سال ۹۹ با عنوان جهش و رونق تولید نامگذاری شد، اما دولت کارنامه درخشان و پرباری در این زمینه نداشت.
تولید باید به نقشه راهی برای قوای سهگانه تبدیل شود و اقداماتی در راستای پشتیبانی از تولید انجام دهیم؛ از جمله اینکه مانع واردات بیرویه کالاهای خارجی شویم، اجازه ندهیم کالاهایی که امکان تولید مرغوبتر آن در داخل کشور هست از خارج وارد و کارخانههای تولیدکنندگان تعطیل شود، ضروری است تسهیلات ارزانقیمت و سیاستهای تشویقی برای تولیدکنندگان در نظر گرفته شود، باید دریافت مجوز برای راهاندازی کارگاههای تولیدی و کارخانهها تسهیل شود نه اینکه تولیدکننده بیش از ۶ ماه در ادارات و نهادهای مختلف سرگردان باشد، ارزهایی که برای واردات برخی کالاهای غیرضرور هزینه میشود برای تولید مواد اولیه تخصیص داده شود، سفرای ایران با رایزنی رابطه اقتصادی ایران با کشورهای مختلف را تقویت کنند و جذب سرمایه خارجی داشته باشند.
چطور در تولید موفق باشیم وقتی مواد خام را به کشورهای دیگر میفروشیم و همین مواد با چند برابر قیمت وارد کشور میشوند؟! دولت باید قبل از اینکه میعانات نفتی و گازی و نفت خام را بیجهت به کشورهای خارجی بفروشد، توان و تولید داخلی را اولویت قرار دهد؛ در این صورت کالای مورد نیاز کشور را تولید و حتی به سایر کشورها صادر میکنیم، این اقدام هم ارزش افزوده و هم ارزآوری به همراه خواهد داشت.
موانعی بر سر راه تولیدکننده است که اگر نگوییم این موانع تأثیراتش بیشتر از تحریمهاست، کمتر از تحریمها نیست. شناسایی این موانع و کنار گذاشتن آنها موضوعی است که هم در مصوبات هیات وزیران و هم در حوزه قانونگذاری وجود دارد، این موانع باید شناسایی و برطرف شوند. معتقدم در حوزه شعار سال باید نظارتها را قوی کنیم. نمایندگان مجلس باید هر ۳ ماه یک بار از وزرا بخواهند پاسخگو باشند که سازمانهای مرتبط و بانکها برای تحقق شعار سال چه گامهایی برداشتند.
اگر این نظارتها وجود داشته باشد، مطمئنا هم موانع کنار گذاشته میشود و هم دستگاهها خود را موظف به پشتیبانی از تولید خواهند کرد که در این صورت در پایان سال کارنامه درخشانی را میتوان در راستای شعار سال ارائه داد؛ بنابراین در حال حاضر مهمترین مساله این است که شعار سال تبدیل به نقشه عملیاتی برای همه وزارتخانهها و دولتمردان شود.
********************
روزنامه خراسان **
با جان مردم بازی نکنید!/سیدصادق غفوریان
نمای ۱- میدانستم مادر کهن سالی دارد، پرسیدم مادر را برای واکسن کرونا بردید؟ پاسخ داد: دوز اول رو زدیم، اما برای دوز دوم تردید داریم که تزریق کنیم یا نه. دلیل را پرسیدم، گفت: فلان کلیپ رو توی فضای مجازی دیدم که کلی از واکسنها بد گفته و این که این واکسنها از نجاست درست شده و این قبیل حرف ها.
نمای ۲- خانم کهن سالی است، میگوید: خانم فلانی با من تماس گرفته که مبادا برید واکسن بزنید، این واکسنها برای انسان ضرر داره.
پرسیدم: این خانم که به شما توصیه کرده واکسن کرونا تزریق نکنید، تخصص و تحصیلاتش چیست؟ برچه اساسی چنین توصیه خطرناکی میکند؟ پاسخ داد: یک خانم معمولی است و تحصیلات و تخصصی هم ندارد. پرسیدم: جایگزینش برای واکسن نزدن چیست؟ پاسخ داد: جایگزینی ندارد، فقط میگوید همیشه آب نمک در دهان غرغره کنید...!
احتمالا شما هم این روزها از این قبیل حرفها میشنوید، حرفها و تئوریهایی که چندان مبنایی ندارد و صرفا بر اساس شنیدههایی از این و آن یا از برخی فیلمها و کلیپها در فضای مجازی صادر میشود و دریغ از این که صاحبان و انتشاردهندگان این حرفها و مطالب، استدلال یا دلیلی کافی و مستدل برای این «واکسن هراسی» داشته باشند.
ویروسی که جهان را شخم زد
خرداد سال ۹۹ یعنی زمانی که از شیوع گسترده ویروس کووید ۱۹ بیش از چهار-پنج ماه بیشتر نگذشته بود، مجامع و نهادهای بین المللی ضد فقر اعلام کردند که «جهان در همین چهارپنج ماه به اندازه ۳۰ سال در مبارزه با فقر عقب افتاده است» و حالا خود حدیث مفصل بخوانید از این مجمل که این ویروس وحشی در این بیش از ۱۵ ماه چه خسارات هولناکی تاکنون در جهان به ویژه در کشورهای ضعیف به بار آورده است. چنان چه کشور ما نیز از دایره وسیع این آسیب دیدگان جدا نیست. همان طور که یکایک من و شما این روزها تبعات مخرب این همه گیری را به ویژه در کسادی بسیاری از مشاغل و خستگی روحی و روانی جامعه به روشنی لمس میکنیم. حالا پرسش این است که در این شرایط چگونه میتوان از کارزار و جنگ پر از خشونت این بیماری رهایی یافت؟
*آیا با دست روی دست گذاشتن میتوان بیماری را کنترل کرد؟
*آیا میتوانیم با حرفهای بی مبنا برای درمان خود و اطرافیانمان نسخه بپیچیم؟
*آیا میتوان حرف و حدیثهای دم دستی را بر دیدگاه متخصصان و کارشناسان ترجیح داد؟
با کدام مبنا؟
با مروری بر اخبار جهان در هیاهوی واکسیناسیون، در مییابیم که مروجان ضدواکسن کرونا تنها به کشور ما محدود نمیشوند بلکه این موج در گوشه و کنار جهان کم و بیش عرض اندام میکند، اما هیچ گاه این جریان نتوانسته است جایگزین و بدیلی برای مقابله با این ویروس ارائه دهد. در این زمینه توجه به چند نکته دارای اهمیت است:
یک: آن چه در این زمینه در جامعه ما بیشتر مشاهده میشود، نشر برخی مطالبی است که بر موضوع طب اسلامی متمرکز است. با وجود این که در دیدگاه صریح مراجع عظام تقلید همچون آیت ا... مکارم شیرازی تاکید شده است که دین اسلام موضوعی با عنوان «طب اسلامی» ندارد، اما این جریانها همچنان بر آن میدمند. البته که در همه فرهنگها و ملت ها، طبق زیست انسانی و تمدنی، حقیقتی به نام «طب سنتی» وجود داشته و دارد چنان چه در سیاستهای کلی ابلاغی رهبرانقلاب در حوزه سلامت نیز بر این موضوع تاکید شده است: «استاندارد سازی و روزآمد کردن روشهای تشخیصی و درمانی طب سنتی و فراوردههای مرتبط با آن» که هم اکنون این بخش در وزارت بهداشت دارای ساختار و سیستم آموزشی تعریف شدهای است.
دو: سوی دیگر ماجرا نیز اصل مراجعه به دیدگاه متخصصان امر است که هم اینک بعید به نظر میرسد، متخصصان و کارشناسان مورد تایید مراجع ذی صلاح رای و دیدگاهی از خود بر منع واکسیناسیون صادر کرده باشند؛ بنابراین تجربه جهان، روش عقلانی و متعارف در همه جوامع تسریع در دستیابی به واکسنهایی است که از شیوع بیماری جلوگیری میکند.
سه: روزهای اخیر یک کلیپ در فضای مجازی منتشر شد که فردی عادی در کنار خیابان با حرارت تمام از وجود نجاست در مواد اولیه تولید واکسن سخن میگفت که صرف نظر از این که آیا اساسا چنین ادعایی صحت دارد یا نه، باید به این سوال پاسخ داد که با این وصف مبحث اضطرار و به طور مثال احکام شرعی مرتبط با استفاده از «حرام گوشت» در این شرایط چه میشود؟
چهار: اگر چه خوشبختانه این ادعاهای ضد واکسنی چندان نتوانسته در جامعه جایگاهی برای خود پیدا کند، اما حتی اگر یک نفرهم با پذیرفتن این توهمات وادعاها جان خود را ازدست بدهد جای تاسف و نگرانی دارد و لذا حضور کارشناسان حوزه واکسیناسیون در جهت اقناع افکار عمومی و آگاهی بخشی به جامعه احساس میشود. آنها برای منافع و سلامت عمومی جامعه باید به میدان بیایند و به زبان ساده از ادعاهای واکسن هراسان ابهام زدایی کنند.
پنج: امروز نگاهی به وضعیت همه گیری و آمار مبتلایان جدید در کشورهای پیشگام در واکسیناسیون نشان میدهد، موج مرگبار کرونا به شدت رو به افول است، چنان چه دهههای متمادی است که تجربه واکسیناسیون برای دفع بسیاری از بیماریها یک اصل روشن در سیستمهای بهداشتی و درمانی کشورها به شمار میآید و به نوعی میزان تولید و دسترسی دولتها به واکسنها و به طور کل به دارو و بهداشت و درمان از مهمترین شاخصهای قدرت و نفوذ کشورها قلمداد میشود.
********************
روزنامه ایران**
اگر تحریم نبود!/مجیدرضا حریری*
راه علاج برونرفت از شرایط نامناسب اقتصادی بویژه در دو دهه اخیر، این است که در مدت ۱۰ تا ۱۵ سال، نرخ رشد اقتصادی ۸ درصدی داشته باشیم. برای چنین رشدی در زمان ۱۵ سال، به ۱۰۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری در کشور نیاز است. ظرفیت اقتصاد داخلی برای ۱۰۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری در ۱۵ سال جوابگو نیست، پس باید به فکر جذب سرمایهگذار خارجی باشیم. سه دهه است که بهصورت جدی قانون مصوب برای جذب سرمایه خارجی داریم، اما عملاً در بیش از ۳۰ سال بعد از جنگ تا کنون، معدل جذب سرمایه بیش از ۲.۵ میلیارد دلار در سال نبوده است. اگر برفرض، برای رشد اقتصادی از هزار میلیارد نیاز سرمایه، ۵۰۰ میلیارد دلار آن جدب سرمایه خارجی باشد، باید سالی ۵۰ میلیارد دلار سرمایه خارجی جذب کنیم تا به شرایط مطلوب اقتصادی نزدیک شویم. آمار جذب سرمایه خارجی نشان میدهد ما در این موضوع موفق نبودیم. نکته اینکه در ۳ دهه اخیر بر اساس آمار بانک مرکزی بیش از ۲۸۰ میلیارد دلار سرمایه از کشور خارج شده است. تراز سرمایهگذاری در کشور منفی است.
میزان جذب سرمایه در مقابل اندازه ظرفیت اقتصاد ما، واقعاً عدد ناچیزی است. چرا در جذب سرمایه خارجی موفق نبودیم؟ مهمترین دلیل پایین بودن رتبه کسب و کار، رتبه شفافیت، فساد، پایین بودن رقابتپذیری و مطلوب نبودن بسیاری از شاخصهای اقتصادی در کشور ما در مقایسه با کشورهای دیگر است.
شاخصهای اقتصادی علامت بدی به سرمایهگذاران میدهد. علاوه بر شاخصها، شدیدترین تحریمهای اقتصادی بخصوص در یک دهه اخیر بر کاهش سرمایهگذاری خارجی و خروج سرمایه از کشور نقش زیادی دارد. بخش عظیمی از خروج سرمایه از سال ۸۹ به این سو اتفاق افتاده است. نبود ثبات اقتصادی به علاوه تحریمها مهمترین موانع جذب سرمایه خارجی در کشور است. هیچ سرمایهگذاری در دنیا حاضر نیست در کشوری که تحریم است سرمایهگذاری کند. جذب سرمایه در این سالها متأثر از اقلامی بوده که مربوط به محیط کسب و کار نبوده و عموماً سرمایهگذاریها در صنایع نفت، گاز و پتروشیمی بوده، چون محصول قیمتهای جهانی دارد. در بخش زیرساختی سرمایهگذاری تقریباً صفر بوده و فقط در این بخش قراردادها بهصورت فاینانس بوده است.
اگر تحریم نباشد ما گشایش مالی بیشتری داریم. اقتصاد ما بر پایه نفت است، وقتی خرید و فروش نفت تحریم میشود اقتصاد ما عملاً بسیار ضربهپذیر میشود. افرایش نرخ ارز نتیجه این است که تعادل مالی در کشور ما با کشورهای دیگر از طریق فروش نفت امکانپذیر است. وقتی نفت تحریم میشود بشدت ضربه میخوریم و آمار تجارت خارجی ضربه تحریم به اقتصاد کشور را بهخوبی نشان میدهد. از زمان تحریم، سهم ما در اقتصاد جهانی به کمتر از نصف رسیده است. اینکه مشکلاتی مانند خشکسالی چقدر موجب کاهش رشد اقتصادی بوده، در برابر ضربه تحریم نفت ناچیز است. کل سهم بخش کشاورزی ۱۲ درصد از تولید ناخالص داخلی است، اما این سهم بسیار کمتر از تحریم فروش نفت در اقتصاد ما اثرگذار است.
*رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین
********************
روزنامه شرق**
آداب اکثریت/کیومرث اشتریان
گفتیم که پس از انتخابات، اکثریتی داریم و اقلیتی. در نوشته پیش به آداب اقلیت پرداختم؛ اینک، اما، آداب اکثریت:
یکم. شما اکثریت نیستید! بزرگترین اقلیتید. تقریبا هیچ گروه پیروز دیگری در انتخاباتهای گوناگون، در نسبت با جمعیت واجدان شرایط، اکثریت نیست. حتی گاهی به نسبت کل رأیدهندگان هم اکثریت نیستید. ماهیت انتخابات و دموکراسیها چنین است. با اندکی تفکر میتوان به فهم این نکته رسید. شما را غرور و خیال برندارد. نمیتوانید و نباید، در عرصه سیاست یکهتازی کنید. شما حتی نمیتوانید در امور اجرائی اکثریت را هم راضی کنید؛ نظریهپردازان علوم سیاسی بهخوبی این نکته را آشکار کردهاند. مطالباتِ قشرها، صنوف و گروههای اجتماعی بسیار متکثر و متعارض است. یکی را راضی میکنید ۱۰ نفر دیگر ناراضیاند. خودآگاهی به اینکه شما «بزرگترین اقلیت» هستید و نه اکثریت، امر مهمی است و شما را مؤدب به آدابی میکند که برایتان مفید است.
دوم. دموکراسی بیش از آنکه در ترازوی تمایل اکثریت سنجیده شود، با شاقول احترام به حقوق اقلیت محک میخورد. حذر کنید از اینکه خواستها و تفکرات خود را عمومی و همگانی بپندارید. با پیروزی در انتخابات «بلندگوی قدرت» در دستان شما افتاده است، این به معنی حقانیت سخنانی که از آن بلندگو پخش میشود نیست. بلندگویی با حقگویی یکسان نیست. باتری بلندگو بهزودی خالی میشود. بیتوجهی به این امر مهاجرت مردم به خارج را افزایش میدهد. این میل به ترک وطن در شأن ملتی با این پیشینه تاریخی نیست؛ عبرت بگیرید!
سوم. شما انتخابات را باختهاید. به ستادهایتان باختهاید. تعداد «حکم» انتصابهایی! که از هماکنون ستادهای شما برای افراد صادر کردهاند را ببینید. همانجا که برخی نااهلان از در و دیوارش بالا رفتهاند و شاید آنجا را تسخیر کردهاند. دچار «قبضه ستاد» شدهاید که مقدمهای برای پدیده مشهور «تسخیر دولت» (state capture) است. همه سهم میخواهند و هریک زنبیلی برای پست و مقام گذاشتهاند. اغلب، اینان در همان حد و حدود کسانیاند که هماینک در مصادر امورند؛ بنابراین تغییر چندانی ایجاد نخواهد شد؛ خلاص. حکایت همه دولتها چنین بوده است که فرصتطلبان، مقامپرستان و زراندوزان در کمیناند. شما هم در دام آنها افتادهاید. از ستادهایتان شروع کردهاند و نمکگیر شدهاید. کارتان تمام است؛ مگر آنکه به سیستمها و روشها و فرایندها بپردازید. فساد راهحل سیستمی دارد. فکر نکنید که اگر پاکدست هستید و هر شب نماز شب میخوانید دیگر دور و برتان فسادی رخ نمیدهد. اتفاقا فرصتطلبان و «مقدسنمایان بیهنر» بیش از دیگران پیرامون شما گرد میآیند. اینان، امالفسادند حتی اگر خودشان مال و منالی به هم نزنند. شیاطینی هستند که در آتش اختلاف و کینه و دشمنی میدمند. اگر راه نجات میخواهید به سیستمها و روشها و فرایندها بپردازید. از افراد باتجربهای که این امور را بلدند کمک بگیرید. از صفرکیلومترها حذر کنید. به جای آن، جوانان باهوش را به دست مردان باتجربه بسپارید تا باقیات صالحاتی برای خود و کشور به جا بگذارید.
چهارم. به قدرت رسیدهاید؟ بسیار خب! ابتدا باید اصلاح سیستمها و روشها را خوب فهم کنید. این یک شعار توخالی یا یک مفهومپردازیِ شیک دانشگاهی نیست. هر حوزهای سیستمها و روشهای خود را میطلبد. فهم آن زمانبر، طاقتفرسا و سخت است. حوصله میخواهد و البته استعداد. از عوامزدگی در امور اجرائی بپرهیزید؛ هرچند اگر عوام باشید، گفتن اینکه از عوامزدگی بپرهیزید بیفایده است. معادنِ بسیار داریم و در ردههای برتر دنیا هستیم، اما سیستمها و روشهای مرتبط با آن را نه بلدیم و نه میفهمیم. یا اگر هم بلدیم نمیتوانیم به اجرا بگذاریم؛ از بس تعارض منافع و رانتجویی گسترده شده است. توسعه روستایی، توسعه نیروی انسانی، توسعه استارت آپها، رفع موانع تولید، دولت الکترونیک و دولت هوشمند، نظام رفاهی و سلامت و صدها امر دیگر در مقیاس کشور بزرگی، چون ایران مستلزم توسعه سیستمها و روشهای هر حوزه است و با غرقشدن در امور و خُردنگری بسامان نمیشود. هر حوزهای کارشناسان زبده خود را دارد. باید بتوانید دانش آنها را مدیریت کنید نه اینکه سعی کنید خود متخصص در آن حوزه شوید. مدیریت و ساماندهی دانشهای هر حوزه برای اتخاذ تصمیم کلان اصلیترین وظیفه مدیر ارشد است. همهچیز را همگان دانند و همه کار را همگان کنند. وقت خود را صرف تبحر در مدیریت دانش و فهم آن کنید قبل از آنکه بخواهید به اجرا بپردازید.
پنجم. فرض را بر این بگذارید که بسیاری از پیشینیان به اندازه شما با هوش و دلسوز بودهاند. ببینید چرا ناکام بودهاند؟ عبرت بگیرید. دلایل شکستشان را بررسی کنید. از نوشتههای علمی در حوزه اجراپژوهی و بررسی علل شکستها بهره ببرید.
ششم. برخی امور، ظاهرا جزئی، کوچک و استثنائی به نظر میآیند، ولی تا عمق استخوان افکار عمومی را میسوزانند. شاید به همین دلیل است که امام علی (ع) سخن از خلخال پای «یک» زن یهودی به میان میآورد. بترسید از ظلم بر کسی که پناهی جز خدا ندارد. دور دورِ شما در خیابان قدرت بهزودی به پایان میرسد؛ بنابراین در عین اصلاحات ساختاری به موارد خُرد نیز رسیدگی کنید. بهویژه ظلمهای کوچک را رسیدگی کنید؛ مثلا در قوه قضائیه. هرچند در حوزه قوه مجریه نیست، اما تذکر قانون اساسی دهید.
هفتم. کارکردن در قوه مجریه آسان نیست. تودرتویی نهادی را جدی بگیرید. کار کوچکی که در گوشهای از قوه مجریه میخواهید انجام دهید درگیرِ ملاحظات زیستمحیطی، بودجهای، حقوقی، امنیتی و سیاسی است. وزیران همگی گوشبهفرمان و به انتخاب رئیسجمهور و معاون اول او نیستند. ملاحظات متعددی از مجلس و دیگر نهادها در کارند. به همین سان، معاونانِ وزیران گوشبهفرمان کامل وزیران خود نیستند. هرچقدر هم که اکثریت شما قوی باشد، گرفتار این ساختار هستید. کار در قوه مجریه مجموعهای از تدبیر، اراده، مدارا و ائتلاف سیاسی-اجتماعی است.
هشتم. علاوه بر تودرتویی نهادی، ملاحظات و شرایط بینالمللی را هم به محذورات خود بیفزایید. مجموعه ملاحظات درونی و بیرونی است که سبب میشود رئیسجمهور بیش از آنکه جامعهشناس یا حقوقدان یا اقتصاددان باشد باید سیاستمدار باشد؛ به مفهوم حرفهای آن. میبینید که تازه اگر هم اکثریت باشید، کافی نیست؛ ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند... «تا تو جاه به کف آری و سیاست نخوری».
**************************************************************