بین الملل >>  اندیشکده ها >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۱۷ تير ۱۴۰۰ - ۱۲:۲۴  ، 
کد خبر : ۳۳۱۹۲۸

تحلیل اندیشکده شورای آتلانتیک از افغانستان پساآمریکا

روسیه و ایران از زمان آغاز روند صلح افغانستان در سال ۲۰۱۸ به قدرت‌های منطقه‌ای فعال‌تری در امور افغانستان تبدیل شده‌اند.
پایگاه بصیرت / گروه بین المللی

اندیشکده شورای آتلانتیک در گزارشی به بررسی آینده و پیامدهای کشور افغانستان پس از خروج ارتش اشغالگر آمریکا از این کشور پرداخت و نوشت: در پی تصمیم جو بایدن، رئیس‌جمهور ایالات متحده، مبنی بر خروج تمام سربازان آمریکایی از افغانستان تا ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۱، که تلاش‌ها برای اجماع در مورد چالش‌های امنیتی مشترک را احیا می‌کند، فاز جدیدی از همکاری منطقه‌ای در حال شکوفایی است. علاوه بر رایزنی آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه ایالات متحده با رهبران افغانستان و پاکستان و کنفرانس‌های ماه مارس در مسکو و دوشنبه تاجیکستان، مقامات رسمی اسلام‌آباد، پکن، مسکو و تهران نیز در حال ملاقات یا برنامه‌ریزی برای ملاقات با رهبران طالبان و دولت افغانستان هستند.

تحولات افغانستان دارای ابعاد متعددی است

در این گزارش آمده است: بدون اجماع ملی درباره یک نقشه راه سیاسی برای این کشور، هیچ راه‌حل پایداری برای جنگ افغانستان وجود ندارد. با این حال، این تلاش‌های منطقه‌ای یک فاز موازی و حیاتی در روند صلح سیاسی هستند، زیرا درگیری در افغانستان دارای ابعاد متعددی است. هر کشور در منطقه منافع خاصی دارد که روی نقش آن کشور در آینده افغانستان تأثیر می‌گذارد.

به طور خاص، روسیه، چین و ایران سود (یا ضرر) زیادی از روند صلح افغانستان می‌کنند. در سال‌های اخیر، آن‌ها به طور مستقیم در سیاست افغانستان دخالت داشته‌اند: هم به طور رسمی، از طریق روابط دیپلماتیک بین دولت‌ها، و هم به طور غیررسمی، از طریق حمایت از جناح‌های سیاسی مختلف. روسیه و ایران از زمان آغاز روند صلح افغانستان در سال ۲۰۱۸ به قدرت‌های منطقه‌ای فعال‌تری در امور افغانستان تبدیل شده‌اند. علاوه بر این، مشارکت چین با این کشورها، افغانستانی را شکل خواهد داد که پس از خروج نیروهای ارتش آمریکا پدیدار خواهد شد.

کشورهای منطقه نگران امنیت خودشان هستند

روسیه در چارچوب سیاست‌های قدرت‌های بزرگ جهانی، به طور مداوم نفوذ خود در آسیای میانه را گسترش داده است. عقب‌نشینی سربازان آمریکایی انگیزه بیشتری به روسیه داده است تا حضور نظامی خود در منطقه را گسترش دهد. دخالت مسکو در روند صلح افغانستان و مشارکت آن در پلتفرم‌های منطقه‌ای -به ویژه از طریق ایالات متحده، روسیه، چین و پاکستان- بیشتر به تهدیدهایی ارتباط دارد که به دلیل ناامنی، افراط‌گرایی مذهبی، تولید مواد مخدر و قاچاق مواد مخدر افغانستان با آن‌ها مواجه است. اکنون نگرانی اصلی روسیه و کشورهای آسیای میانه امنیت خودشان است؛ آن‌ها می‌خواهند مطمئن شوند که شورش یا بی‌ثباتی سیاسی افغانستان پس از خروج سربازان آمریکایی از این کشور، از مرزهای آن‌ها عبور نخواهد کرد. روسیه احتمالاً راه‌هایی برای همکاری با طالبان پیدا خواهد کرد، گروهی که بسیاری انتظار دارند قدرت را در افغانستان جدید (چه به صورت رسمی یا غیررسمی) در اختیار داشته باشد.

عقب‌نشینی ایالات متحده و خلأ قدرت بالقوه‌ای که در این منطقه به وجود می‌آید، به روسیه این امکان را می‌دهد تا یک پایگاه ژئوپلیتیکی در افغانستان تأسیس کند. روسیه به این منظور ایجاد روابط با جناح‌های سیاسی افغانستان را آغاز کرده است. روسیه همچنان خود را به عنوان یک قدرت برتر منطقه‌ای تلقی می‌کند و خروج آمریکا را فرصتی برای احیای نقش خود و گسترش قدرتش از طریق ایجاد اتحاد در منطقه، به ویژه با چین، در نظر می‌گیرد.

پکن و مسکو تمایل دارند واشنگتن را تضعیف کنند

در ادامه این گزارش آمده است: منفعت اصلی پکن که تأمین دستاوردهای اقتصادی است، می‌تواند با استفاده از موقعیت افغانستان به عنوان یک رابط منطقه‌ای در ابتکار کمربند و جاده یا کریدور اقتصادی چین-پاکستان حاصل شود. علاوه بر این، از سال ۲۰۰۷ تاکنون چین به دنبال راه‌هایی برای استخراج ثروت‌های معدنی گسترده افغانستان بوده است، که نیازمند زیرساخت‌های امنیتی و ترابری است. هیچ یک از این‌ها بدون یک افغانستان باثبات امکان‌پذیر نیستند، بنابراین چین همچنان در حال ارزیابی چشم‌انداز سیاسی در افغانستان و دستاوردهایی است که می‌تواند از قرارداد صلح کسب کند.

بر اساس قانون "دشمن دشمن من، دوست من است"، پکن و مسکو تمایل دارند تا واشنگتن را تضعیف کنند. چین و روسیه در حال حاضر بیشتر از اواسط دهه ۱۹۵۰ با یکدیگر هم‌راستا هستند. با تعهد به یک شراکت استراتژیک و همه‌جانبه، این کشورها دسترسی سیاسی خود را از طریق توافق‌های دوجانبه و سه‌جانبه توسعه خواهند داد، اگرچه به خوبی آگاه هستند که از نظر تاریخی، مشارکت بین قدرت‌های بزرگ جهانی برای مدت طولانی دوام نخواهد داشت. فعلاً هم پکن و هم مسکو حضور خود در افغانستان را حفظ خواهند کرد تا از تهدیدات بالقوه‌ای که بی‌ثباتی در این کشور می‌تواند برای امنیت آن‌ها به وجود بیاورد جلوگیری کنند.

لزوم حفظ رابطه با طالبان

این اندیشکده معتقد است: اگرچه این دو کشور نمی‌خواهند یک امارت اسلامی در افغانستان وجود داشته باشد، اما اگر چنین سیستمی منافع آن‌ها را برآورده کند، ممکن است با وجود آن موافقت کنند. این امر مستلزم حفظ رابطه با طالبان است.

ایران نیز که مانند روسیه یکی از تاثیرگذارترین بازیگران افغانستان است، همواره افغانستان را تهدیدی برای امنیت خود قلمداد کرده است، اما همچنین آن را به عنوان فرصتی برای توسعه تجارت و دسترسی به بازارهای افغانستان و آسیای میانه در نظر می‌گیرد. ایران هرگز خواهان حضور طولانی‌مدت آمریکا در افغانستان نبوده و ایالات متحده را با قدرت نرم و سخت هدف قرار داده است. ایران با توافقنامه امنیتی دوجانبه میان افغانستان و ایالات متحده مخالفت کرد، در حالی که از شورشیان ضدآمریکایی حمایت می‌کرد. تهران منافع امنیتی قابل‌توجهی در افغانستان دارد و با اعزام تیپ فاطمیون که در گذشته مبارزان شیعه افغان را استخدام کرده است، با داعش خراسان جنگیده است. ایران تلاش خواهد کرد تا دسترسی خود به بازار افغانستان را حفظ کند، ایدئولوژی شیعه را در آنجا ترویج کند و به تهدیدات فراملی مانند جنگ‌طلبی، قاچاق مواد مخدر و شورش رسیدگی کند.

ایران با استفاده از قدرت نرم، نفوذ خود را در افغانستان گسترش می‌دهد

شورای آتلانتیک در بخش دیگری از گزارش خود نوشت: ایران تمایل دارد بدون سروصدا در افغانستان فعالیت کند و با استفاده از قدرت نرم، نفوذ خود را در این کشور گسترش دهد. با وجود دیدگاه‌های مشترک درباره سربازان آمریکایی، روسیه نمی‌خواهد یک ایران قدرتمند با نفوذ منطقه‌ای آن‌ها مقابله کند. نگرانی دیگر روسیه ایجاد روابط حسنه بین ایالات متحده و ایران است، که می‌تواند نفوذ روسیه را تضعیف کرده و آن را به حاشیه ببرد.

با خروج سربازان آمریکایی، ایران نفوذ مستقیم‌تری در افغانستان خواهد داشت و قصد دارد با ایجاد اتحاد با قدرت‌های منطقه‌ای، به ویژه چین و روسیه، از منافع خود محافظت کند. قرارداد بین ایران و چین که وعده ۴۰۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری چین در ایران را داده است، دومین مشارکت چین در منطقه پس از همکاری چین با روسیه است. اگرچه روابط چین و ایران در حال گسترش است، اما پکن مراقب خواهد بود تا اجازه ندهد این مشارکت روابطش با کشورهای نفت‌خیز عربی خلیج فارس را به خطر بیندازد.

اگرچه ممکن است معاملات بین قدرت‌های منطقه‌ای در آینده نزدیک تأثیر مستقیمی بر افغانستان نداشته باشد، اما این معاملات در طولانی‌مدت بر پویایی‌های قدرت افغانستان تأثیر خواهند گذاشت، به خصوص با توجه به این که قرارداد چین-ایران شامل تعمیق همکاری‌های نظامی از طریق به اشتراک‌گذاری اطلاعات است. به علاوه، این معاملات در صورت تداوم باعث تقویت همکاری بین چین و ایران خواهند شد، که در اصل با سلطه ایالات متحده در منطقه مخالفت می‌کنند.

منتظر چه اتفاقاتی باشیم؟

توافق دوجانبه چین-ایران و همکاری همه‌جانبه چین-روسیه شرایطی را برای یک همکاری مثلثی در میان سه کشور فراهم می‌کند، که می‌تواند معماری امنیتی منطقه را مشخص کند. چین، روسیه و ایران به احتمال زیاد هرگز به افغانستان حمله نخواهند کرد، اما از آن به عنوان یک میدان نبرد برای رقابت استراتژیک خود با ایالات متحده بهره خواهند برد. علاوه بر این، با آگاهی از اینکه افغانستان با بی‌ثباتی بلندمدت روبرو خواهد شد، این کشورها از آن بیم دارند که عقب‌نشینی آمریکا این منطقه را بی‌ثبات می‌کند و آن‌ها را با تهدیدات فراملی مواجه خواهد کرد.

در چنین شرایطی به منظور حفظ نظم منطقه‌ای، دیپلماسی چندجانبه باید با حضور ایالات متحده در منطقه -نه با ترک آن- ادامه پیدا کند. علاوه بر این، روند صلح باید شامل ایران، روسیه و چین باشد تا بتوانند درباره منافع خود با احزاب سیاسی افغانستان مذاکره کنند و منابع خود را برای پیشبرد صلح و ثبات در افغانستان ارائه دهند. این کار در نهایت منافع اقتصادی و امنیتی همگان را برآورده خواهد کرد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات