صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۸ تير ۱۴۰۰ - ۰۶:۱۲  ، 
کد خبر : ۳۳۲۲۳۲

یادداشت روزنامه‌های دوشنبه ۲۸ تیر

روزنامه کیهان **

مأموریت دوگانه ائتلاف اعتدال و اصلاحات/محمد ایمانی

ائتلاف مدعی اصلاحات و اعتدال، غالبا بیرون از «الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت»، نقش‌آفرینی کرده است. هر چند درباره همه اعضای این ائتلاف نمی‌توان یکسان قضاوت کرد و حتما در میان آن‌ها دوستداران اسلام و ایران کم نیستند، اما کارکرد گردانندگان اصلی این ائتلاف - بنا بر شواهدی که در ادامه خواهد آمد- تکمیل‌کننده پازل دشمنان ملت ایران بوده است. پدرخوانده‌ها و رسانه‌های این جریان غربگرا، نوعا مشغول «ترویج دودستگی و حاکمیت دوگانه، ناکارآمدسازی دولت، ناراضی‌تراشی، تضعیف اقتدار ملی، و تحریف واقعیات» بوده‌اند. آن‌ها در حالی که آمریکا بدترین دوره خود را سپری می‌کند، در حال پمپاژ گزاره‌های تحریف‌شده هستند. ضمنا می‌خواهند انتقام «ورشکستگی به تقصیر» را با کارشکنی مقابل رئیس‌جمهور منتخب بگیرند.

۱- روزنامه نیویورک تایمز اواخر بهمن ۱۳۹۹، با تاکید بر اینکه بایدن تحریم‌ها را لغو نخواهد کرد، نوشت: «بایدن می‌داند که برای احیای برجام باید تحریم‌ها علیه ایران را لغو کند؛ اما این کار را نمی‌کند، چون مستلزم اعتراف به حقیقتی تلخ است. با وجود تحریم‌های اوباما علیه ایران و تلاش برای براندازی در ونزوئلا و سوریه، این کشور‌ها امروز کنترل قاطعانه تری نسبت به قبل دارند... چرا کنار گذاشتن سیاست‌هایی که اثبات شده بسیار ناکارآمد و غیراخلاقی هستند، دشوار است؟
پاسخ واضح است: اساسا کنار گذاشتن آن‌ها مستلزم اعتراف به حقایقی سخت از سوی واشنگتن است. مقامات آمریکا ترجیح می‌دهند به تحریم‌ها ادامه دهند تا اینکه ناتوانی خود را بپذیرند».
همان ایام، هفته نامه فرانسوی «اکسپرس» از قول «برونو ترتره» (معاون مؤسسه تحقیقات راهبردی پاریس) اذعان کرده بود:
«هدف غرب از دعوت به مذاکرات جدید، همانند مذاکرات برجام، فقط به دست آوردن وقت برای مهار ایران است و نه رسیدن به توافق. هدف از امضای برجام، به دست آوردن زمان جهت کُند کردن فعالیت‌های اتمی ایران بود. امروز نیز همین هدف، در دستور کار قرار دارد. با وجود ختم دوره ترامپ، غرب حاضر نیست به توافق شش سال پیش بازگردد.».
بر خلاف این واقعیات روشن، غربگرا‌ها وانمود می‌کنند آمریکا، آماده لغو تحریم‌هاست و این طرف ایرانی (مجلس، شورای عالی امنیت ملی و...) است که نمی‌گذارد برجام احیا شود.

۲- نامعادله قدرت میان ایران و آمریکا تغییر کرده است. اگر نشریه «امریکن اینترست» ژانویه ۲۰۱۷ نوشت «ایران با پیروزی‌های مهم در عراق و سوریه، در میان ۷ قدرت بزرگ سال، شامل آمریکا، چین، ژاپن، روسیه، آلمان و هند قرار دارد»، نامزد ریاست سازمان سیا، چهار سال بعد، سخنان مشابهی را ادا کرد. ویلیام برنز، قبلاً سفیر آمریکا در مسکو و معاون وزارت خارجه بود و در مذاکرات هسته‌ای یک دهه قبل با ایران شرکت داشت. او اواخر فوریه ۲۰۲۱، به عنوان نامزد ریاست سازمان CIA، در نشست کمیسیون اطلاعات سنا گفت: «در صحنه بین المللی که بیش از پیش پیچیده و رقابتی شده، رویکرد چین، بزرگ‌ترین چالش ژئوپولیتیک آمریکاست... روسیه و ایران، دیگر تهدید‌های بزرگ امنیتی هستند... آمریکا باید برای مقابله با تهدید‌های ایران، راهبردی فراتر از مسئله هسته‌ای داشته باشد. جلوگیری از توانمندی هسته‌ای، فقط یک جزء این راهبرد است. باید با موشک‌های بالستیک و اقدامات ایران در منطقه مقابله کرد. حتی اگر ایران به توافق برگردد، باید چارچوبی برای ایجاد محدودیت‌های قوی‌تر و طولانی‌تر برنامه هسته‌ای و سایر اقدامات ایران داشته باشیم».
روزنامه لوموند نیز ۱۵ دی ۹۹ در تحلیلی به قلم «ژان پیر فیلیو» (استاد دانشگاه مطالعات سیاسی پاریس)، از نفوذ منحصر به فرد ایران خبر داد و نوشت: «تحولات سال ۲۰۲۰ نشان داد کاهش حضور آمریکا در خاورمیانه، روندی غیر قابل بازگشت شده. آمریکا نتوانست مانع نفوذ فزاینده ایران شود. تصمیمات بی نظم و ترتیب ترامپ، نباید ذهن را از رویداد اصلی غافل سازد: حضور آمریکا در منطقه از زمان اوباما تدریجاً رنگ باخته و این روند به شکلی برگشت ناپذیر ادامه خواهد یافت. در ماجرای ترور سلیمانی و حمله تلافی‌جویانه به پایگاه عین الاسد، آمریکا نتوانست مانع نفوذ فزاینده ایران شود... آمریکا قبل از آنکه در پرونده اسرائیل- فلسطین به کلی منفعل شود، در سوریه، یمن و لیبی به حاشیه رانده شد... در این میان، نه روسیه به رغم حضور در سوریه، و نه چین با وجود سرمایه‌گذاری گسترده در منطقه خاورمیانه، نتوانسته اند خلأ استراتژیک را پر کنند».

۳- وقتی درباره «ائتلاف اصلاحات و اعتدال» سخن می‌گوییم.
از کدام هویت و کارکرد حرف می‌زنیم؟ آقای عارف سه سال قبل، رئیس «شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان» و رئیس «فراکسیون امید در مجلس دهم» بود. او ۲۷ مرداد ۱۳۹۷، در دیدار اعضای «انجمن اندیشه و قلم» گفت: «ما، گفتمان اصلاحات را برآمده از انقلاب می‌دانیم. مزیت گفتمان اصلاحات، جذب حداکثری است؛ این مثال درباره اصلاحات که از «سروش تا گوگوش» را شامل می‌شود، صحیح است و ما نمی‌توانیم کسی را حذف کنیم. قطار ما به هر ایستگاهی می‌رسد، ابتدا دست افراد را می‌گیریم و با خود همراه می‌کنیم، سپس آن‌ها را شناسایی می‌کنیم... براندازان در جریان اصلاحات جایی ندارند».
این تعبیر که جبهه اصلاح طلبان، از سروش تا گوگوش را شامل می‌شود، متعلق به حجاریان است. ابتدا گفته شد این جبهه، بین العباسین (عبدی و مرحوم دوزدوزانی) است، اما تدریجا نام سروش و گوگوش هم به میان آمد. سروش پس از خروج از کشور، مدتی به همراه مهاجرانی عضو اتاق فکر فتنه سبز در خارج بود؛ و نهایتا منکر رسالت پیامبر اعظم (ص) شد و وحی الهی را (نعوذ بالله) «رویا‌های شاعرانه» توصیف کرد (!) او چند ماه قبل هم در اظهاراتی آمیخته با عقده‌گشایی و تحریف علیه پیامبر (ص) گفت «اسلام دین رحمت نیست؛ دین سلطه و جنگ و انتقام و اقتدار است... حتی مولوی هم هیچ مشکلی در کشتن کفار ندارد. طباطبایی هم که در سلوک شخصی ملایم و مثل حریر بود، در المیزان چنان از احکام نفی بلد و جهاد حمایت می‌کند که آدمی را به حیرت وا می‌دارد. موسی که قدرت گرا و ستیزه جو بوده و پنجه در پنجه قدرت می‌انداخته، مطلوب محمد]ص بود... خمینی هم در همین مسیر افتاد». چنین موجود هتاک و حقیری، چگونه توانست بخشی از جبهه اصلاحات، بلکه یکی از پنج فرمانده اتاق فکر جنبش سبز در لندن، در کنار وزیر ارشاد دولت اصلاحات باشد؟! از آن طرف، اصلاح‌طلب توصیف کردن خواننده کاباره‌ای رژیم طاغوت، تهمتی است که با چند من سریش هم به نامبرده نمی‌چسبد. وی یکی از گردانندگان «شبکه من و تو» می‌باشد که به نوشته ویکی پدیا، «حامیان آن شبکه، دولت انگلستان و عربستان سعودی هستند». او فقط برای برنامه موسوم به «آکادمی»، مبلغ ۲/۵ میلیون دلار دریافت کرد و رسما مجیز رژیم آدم‌کش و مرتجع سعودی را می‌گوید. عناصر این‌چنینی که از حداقل‌های تراز انسانی و ایرانی ساقط هستند، چگونه اصلاح‌طلب جا زده شدند؟

۴- شبکه سیاسی و رسانه‌ای بازیگر در نقشه غرب، به سروش و گوگوش، یا شبکه من و تو و ایران اینتر نشنال محدود نمی‌شود. ملت ایران، با گله‌ای از وطن‌فروشان خون‌آشام طرف است. اکبر گنجی در ایران، بیشترین رفتار رادیکال را در خدمت نشریات اصلاح‌طلب داشت و در ماجرای فتنه سبز، در آمریکا در کنار سروش و گوگوش و کدیور فعال شد. او اواخر اسفند ۹۸ درباره یک قلم خیانت طیف متبوعش فاش کرد: «ما کارمندان دولت‌های راست افراطی، از طریق کروناهراسی، ایران و ایرانیان را نابود خواهیم کرد. ما کارمند رسمی بخش پروپاگاندای دولت ترامپ، بوریس جانسون، نتانیاهو و سعودی هستیم. وظیفه ما وحشت افکنی است تا با فروپاشاندن سازمان اجتماعی، مردم ایران را به خشونت جمعی بکشانیم... گمان باطل نکنید که ما «مخالف سیاسی» و «مدافع حقوق بشر» هستیم... تلویزیون مال بن سلمان است و «منبع معتبر» هم کسی جز خود او نیست... ما تشنه مرگ و خون مردم ایرانیم. کاری را که شدید‌ترین تحریم‌های تاریخ نتوانست با ایران انجام دهد، ما موظفیم انجام دهیم».

۵- مدعیان اعتدال و اصلاحات، بهتر از هر کس می‌دانند در طول ادوار مدیریت دولت، چه معامله‌ای با ملت ایران کرده‌اند. این دو اعتراف را از زبان خودشان مرور کنید:
- روزنامه شرق بهمن‌ماه ۹۸، گزارش مستندی درباره عملکرد دولت‌های روحانی و هاشمی منتشر کرد: «تند‌ترین اعتراضات، در دولت‌های هاشمی و روحانی رخ داده است. مطمئنا گسترده‌ترین اعتراض، مربوط به مردم حاشیه‌نشین است؛ مانند آنچه در آبان ۹۸ رقم خورد... باید اعتراف کنیم تا قبل از آبان ۹۸، گسترده‌ترین اعتراض، سال ۷۱ در مشهد، و پرتلفات‌ترین حادثه، فروردین ۷۴ در اسلامشهر رقم خورده اند. نخستین اعتراض‌ها از جنس نارضایتی مردم حاشیه نشین از برنامه‌های اقتصادی دولت (سازندگی)، در کوی طلاب مشهد شروع شد و تا شیراز، اراک و... پیش رفت. این موج، برآمده از تورم حدود ۵۰ درصدی بود. نتیجه طرح تعدیل ساختاری، کوچک شدن سفره مردم بود».
- روح‌الله زم، مدیر شبکه آمدنیوز که طیفی از عناصر معارض را پوشش می‌داد، سال ۹۷ ضمن گفتگو با یکی از فعالان ضد انقلاب، از نقشه‌ای خبر داد که منحصرا با حضور مدعیان اعتدال و اصلاحات در دولت قابل اجرا بود: «ما در انتخابات ۹۶ تحلیل داشتیم. این جور نبود که راه بیفتیم و بگوییم اصلاح طلبیم یا عاشق روحانی هستیم. مجموعه ما، تحلیل امنیتی داشت. می‌خواهم بازش نکنم تا قضایای دیگر اتفاق بیفتد تا بنشینیم و مفصل‌تر با هم صحبت بکنیم. آیا اگر رئیسی یا قالیباف سر کار بود، این مشکلاتی که در کشور وجود دارد، الان بود؟ این تظاهراتی که ایجاد شد، آیا بود؟ ما بر اساس تحلیل امنیتی... (مجری: می‌شود این طور تعبیر کرد که شما خواستید روحانی بیاید، تضاد درونی حاکمیت و عدم تدبیر و مدیریت روحانی، سبب این بشود که مردم معترض شوند؟ تدبیر شما این بود؟) ... ما به این نتیجه رسیدیم که باید برویم پشت سر فردی مثل روحانی. کشور باید به نقطه جوش می‌رسید و اگر آدمی مثل رئیسی یا قالیباف سر کار می‌آمد، کار به نقطه جوش نمی‌رسید».

۶- باورکردنی نیست، اما طیفی با این حجم از نفوذزدگی و سوابق تاریک و سوءمدیریت، برای رئیس‌جمهور منتخب و دولت آینده، تعیین تکلیف هم می‌کنند! گاهی می‌گویند ما هم باید در دولت جدید باشیم، یا فلان و بهمان وزیر باید ابقا شوند تا دولت، فراجناحی شود! گاهی می‌گویند رئیسی باید ظرف صد روز، اقتصاد را سامان دهد! ادعا می‌کنند او مجبور است به برجام برگردد و FATF را بپذیرد. یا این تحلیل باسمه‌ای که؛ «معلوم است دولت جدید نمی‌تواند مشکلات را حل کند و باید مسیر دولت فعلی را ادامه دهد»! جماعت بی‌کفایت، که یک سرشان به «ویرانی‌طلبان ایران» ختم می‌شود، بهتر از هر کس می‌دانند ظرف هشت سال چه بلایی سر مملکت آورده‌اند و لااقل باید اظهار شرمندگی کنند، اما به جای عذرخواهی، از دولتِ تشکیل‌نشده طلبکاری می‌کنند (!) آن‌ها می‌کوشند ضمن دامن زدن به اعتراضاتی که خود مسبّب آن بوده‌اند، دولت سیزدهم را از برنامه‌ریزی مبنایی بازدارند و گرفتار روزمرگی کنند. این طیف باید نیمه مرداد، دولت را پس از هشت سال تحویل دهند، اما بهتر از هر کس می‌دانند که آثار -سوء- مدیریت‌شان تا سال‌ها باقی خواهد ماند. می‌دانند امید فراوانی در میان توده‌های مردم نسبت به دولت جدید پدید آمده، اما همان گونه که در مدیریت خود به امید مردم ضربه زدند، این بار هم ماموریت دارند امید مردم را هدف بگیرند. هشت سال پشت‌هم‌اندازی و خرابکاری کردند، اما هشت ماه هم حفظ ظاهر نمی‌کنند، تا حمله به دولت جدید توجیه داشته باشد، همین قدر ضایع! انگار مأمورند و معذور.

********************

روزنامه وطن امروز**

این مقدمه و آن نتیجه!/محمد‌حسین مهدوی زادگان

رئیس‌جمهور در یکی از آخرین مواضع خود قبل از ترک این مسند، به نکات قابل تأملی درباره ماهیت و آثار توافق هسته‌ای اشاره کرده است. آقای روحانی در این باره مدعی است: «دولت با رأی مردم و وعده‌ای که به مردم داده بود، ظرف ۱۰۰ روز قدم‌های مهمی را برای شکستن تحریم برداشت و فروردین ۹۴ به توافق کلی با ۶ کشور رسیدیم و ۲۳ تیر ۹۴ با ۱+۵ به توافقی تحت عنوان برجام دست یافتیم و دی‌ماه ۹۴ نیز برجام اجرایی و تحریم‌ها برداشته شد. همه دستورالعمل‌های لازم نیز از طرف اتحادیه اروپایی و آمریکا اعلام و ابلاغ شد. نتیجه این توافق این است که از طریق گفتگو و تعامل سازنده می‌توان مسائل پیچیده و مهمی که بین کشورمان و کشور‌های بزرگ و حتی سازمان‌های بین‌المللی وجود دارد را حل‌و‌فصل کرد».
۱- به نظر می‌رسد هم در مقدمه و هم در نتیجه مطرح‌شده از سوی آقای روحانی، ابهامات عمده‌ای وجود دارد. در مقدمه مطرح‌شده، آقای رئیس‌جمهور به قدم‌های مهمی اشاره می‌کند که برای رفع تحریم‌های ضدایرانی در طول ۱۰۰ روز اخیر برداشته است. ایشان مدعی است پس از انعقاد توافق موقت (توافق ژنو) و متعاقبا توافق برجام، همه دستورالعمل‌های لازم از طرف اتحادیه اروپایی و آمریکا برای رفع تحریم‌ها ابلاغ شد. با این حال آقای روحانی اشاره نکرده پس از ابلاغ این دستورالعمل‌ها، چه اتفاقی رخ داد! بهتر بود ایشان اشاره می‌کرد جان کری، همان وزیر خارجه آمریکا که قول شفاهی وی از دید دولتمردان ما «تضمین» محسوب می‌شد، چگونه مؤسسات اعتباری، مالی و حتی دولتی در کشور‌های دیگر دنیا را مجاب کرد پس از انعقاد توافق هسته‌ای، از تجارت و مراوده با ایران اجتناب کنند! بهتر است آقای روحانی در تشریح این مقدمه، اشاره کند چگونه ده‌ها بانک و مؤسسه اعتباری خصوصی و دولتی در ایران را به امید «عادی‌سازی روابط بانکی ایران و دنیا پس از برجام» وادار به استقراض از بانک مرکزی کرد، اما پس از انعقاد توافق هسته‌ای، خبری از هجوم بانک‌های خارجی برای ایجاد مراودات بانکی و اعتباری با ایران نبود! همین مساله، منجر به ایجاد گره‌های کور در نظام بانکی کشور شد.
بدیهی است از این مقدمه ناقص و متاسفانه نادرست، خروجی و نتیجه‌ای واقعی و منطقی حاصل نمی‌شود!
۲- آقای روحانی مدعی است الگوی انعقاد برجام نشان داد چگونه می‌توان مسائل پیچیده را میان ایران، کشور‌های بزرگ و سازمان‌های بین‌المللی حل‌و‌فصل کرد! اگر انعقاد پرابهام برجام، نقض برجام توسط دولت اوباما، خروج رسمی دولت ترامپ از برجام و انفعال سازمان ملل متحد در صیانت از قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت از دید آقای رئیس‌جمهور اضلاع حل‌و‌فصل پرونده هسته‌ای ایران محسوب می‌شود، باید به حال ایشان و کسانی که این ادعا را مطرح می‌کنند تأسف خورد! ایده‌آل‌گرایی دولت یازدهم و دوازدهم در قبال کدخدای خودساخته ذهن آن‌ها (آمریکا) و متعلقات آن (تروئیکای اروپا)، در نهایت سبب شد ما بیشترین داده‌ها و کمترین ستانده‌ها را در مذاکرات هسته‌ای داشته باشیم. پس از انعقاد برجام، همین نگاه ایده‌آل‌گرایانه و خطرناک سبب شد دولت توافق هسته‌ای را محصول نهادگرایی در نظام بین‌الملل و دیپلماسی چندجانبه دانسته و این توافق ابطال‌پذیر را پس از بزک کردن بسیار، به نقطه ثقل اقتصاد و سیاست خارجی کشور تبدیل کند؛ نقطه ثقلی که با یک اشاره ترامپ، رئیس‌جمهور سابق آمریکا نابود شد و در هم شکست!
اکنون، در حالی که ملت ایران پس از این خطای راهبردی هولناک، شاهد ۱۰ برابر شدن قیمت دلار و طلا بوده‌اند، آقای رئیس‌جمهور کماکان مشغول ترسیم و تبلیغ همان منظومه انتزاعی و ایده‌آل‌گرایانه خود است! آقای روحانی در سخنان اخیر خود تاکید دارد چنین اقداماتی -که از دید ایشان حل‌و فصل بحران هسته‌ای ایران نامیده می‌شود (!) - به پشتوانه رای مردم به ایشان در سال‌های ۹۲ و ۹۶ رخ داده است. بهتر است اکنون، در سال ۱۴۰۰ ایشان یک بار برای همیشه از خود و همراهان‌شان سوال کند اگر ماجرا به همین اندازه شفاف، ساده و عالی پیش رفته است، چرا در انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر حتی ۱۰ درصد کسانی که سال ۹۶ آرای خود را به سود ایشان به گردش درآورده بودند، حاضر نشدند در انتخابات خردادماه از جریان فکری متبوع ایشان حمایت کنند؟! آیا بهتر نیست آقای رئیس‌جمهور در روز‌های آخر حضور خود در دفتر ریاست‌جمهوری، به جای تکرار همان ادعا‌های نادرست و بدون پشتوانه خود درباره برجام و روالی که قبل و بعد از انعقاد آن طی شده است، در منظومه فکری و راهبردی خود در حوزه روابط بین‌الملل تجدیدنظر کند؟!

********************

روزنامه خراسان**

بوی باروت بر فراز کارائیب/امیرعلی ابوالفتح

یک بار دیگر افق سیاست در منطقه دریای کارائیب توفانی شده است؛ این بار در پی اعتراضات در کوبا و تلاش آمریکا برای استفاده از فرصت مناسب در پیشبرد سیاست‌های ضد هاوانا. به همین دلیل جریان‌های تندرو ضد حکومت کوبا در آمریکا، به ویژه در ایالت فلوریدا بسیج شده اند تا افکار عمومی را در آمریکا برای مداخله نظامی این کشور در کوبا آماده کنند.
هدایت این جریان را هم شهردار جمهوری خواه و کوبایی تبار میامی، در ایالت فلوریدا برعهده گرفته است؛ ایالتی که مرکز اصلی تبعیدی‌های ضد انقلابیون کوبا در ایالات متحده به شمار می‌آید. فرانسیس سوارز چند روز پیش در گفتگو با شبکه دست راستی فاکس نیوز، از دولت آمریکا خواست گزینه حمله نظامی به کوبا یا بمباران هاوانا را برای حمایت از معترضان در کوبا در نظر بگیرد. وی گفت: «به عقیده من واشنگتن باید این روش فشار بر هاوانا را بررسی کند.» همزمان نیز، برخی از جمهوری خواهان کنگره آمریکا دست به کار شده اند تا با تحریک دولت دموکرات جو بایدن، کاخ سفید را به تشدید اقدامات مداخله جویانه در کوبا از جمله اقدام نظامی، سوق دهند. سناتور تد کروز نیز در گفتگو با شبکه خبری فاکس نیوز می‌گوید: «فکر می‌کنید چرا سوسیالیست‌ها در کنگره برای محکوم کردن رژیم کوبا اقدامی نمی‌کنند؟ چون دولت کوبا یک دیکتاتوری سوسیالیستی است و سوسیالیست‌های آمریکایی نمی‌خواهند شر، رنج و ظلمی را که سوسیالیست‌های کوبا بر مردم تحمیل می‌کنند، بیان کنند.» این گروه از دشمنان دولت هاوانا، امیدوارند زمینه برای مداخله نظامی آمریکا در کوبا فراهم و حکومت کمونیستی در این کشور بعد از ۶۰ سال، سرنگون شود. آنان در تلاش هستند با استفاده از کلید واژه‌هایی همچون «سوسیالیست»، «دیکتاتوری»، «فقر» و «نارضایتی عمومی در کوبا»، سیاستمداران و عموم مردم آمریکا را قانع کنند که برای آن چه آنان «رهایی از دیکتاتوری سوسیالیستی خاندان کاسترو با هدف رفع فقر و پاسخ گویی به انتظارات ملت کوبا» می‌خوانند، اقدام عملی انجام دهند؛ حتی اگر این اقدام، مداخله نظامی در کوبا باشد. البته بحث مداخله نظامی آمریکا در کوبا، موضوع جدیدی نیست و قدمت ۱۲۰ ساله دارد. در اواخر قرن نوزدهم، مداخلات فزاینده آمریکا در امور جزیره کوبا که در آن زمان تحت اداره امپراتوری اسپانیا بود، به جنگ آمریکا- اسپانیا انجامید. نتیجه آن جنگ برای مردم کوبا هم، رفتن به زیر پرچم آمریکا بعد از خروج از زیر پرچم اسپانیا بود. سلطه مستقیم و غیرمستقیم آمریکا بر کوبایی که در ۸۰ مایلی جنوب این کشور قرار دارد، با انقلاب کمونیستی به رهبری فیدل کاسترو در اول ژانویه سال ۱۹۵۹ به پایان رسید. با این حال، ایده دخالت مجدد سیاسی و نظامی آمریکا در کوبا هیچ گاه کنار گذاشته نشد. آمریکایی‌ها یک بار شانس خود را با عملیات خلیج خوک‌ها آزمایش کردند که به شکست و رسوایی بزرگ برای دولت وقت آمریکا انجامید. چند سال بعد هم دخالت آمریکا در موضوع استقرار موشک‌های اتمی اتحاد شوروی در خاک کوبا، جهان را تا یک قدمی جنگ جهانی سوم پیش برد. پس از آن با مسجل شدن ناتوانی آمریکا برای دخالت نظامی مستقیم در کوبا، تشدید تحریم‌های گسترده علیه این کشور جزیره‌ای در دریای کارائیب، در دستور کار قرار گرفت. این تحریم‌ها دو هدف اولیه و ثانویه را دنبال می‌کردند؛ اول این که دولت کمونیستی کوبا را تحت فشار قرار دهد تا به خواسته‌های واشنگتن تمکین کند و اگر این اتفاق رخ نداد، با تحت فشار قرار دادن مردم کوبا، آنان را به سمت قیام و شورش علیه زمامداران خود، ترغیب کند.
البته هیچ کدام از این دو هدف محقق نشده است؛ نه دولتمردان کوبایی در برابر واشنگتن تمکین کردند و نه این که مردم کوبا، شورش‌هایی را به راه انداخته اند که به سرنگونی حکومت کمونیستی در این کشور بینجامد. همین موضوع موجب شده است یک بار دیگر، گزینه اقدام نظامی آمریکا در کوبا و این بار، به بهانه حمایت از اعتراضات اخیر برخی از کوبایی ها، در ذهن تندروترین جریان‌های سیاسی ضد کوبایی در آمریکا مطرح شود. موضوعی که با توجه به سوابق ایالات متحده در منطقه آمریکای لاتین منتفی نیست، اما اگر رخ دهد، پیامد‌های وخیم سیاسی - امنیتی هم برای منطقه و هم برای جهان به جا خواهد گذاشت. از جمله این که وخیم‌تر شدن اوضاع سیاسی – امنیتی در کوبا می‌تواند موج‌های جدیدی از آوارگان را به سواحل جنوبی آمریکا رهسپار کند و مشکلی بر مشکلات این کشور در موضوع مهاجران غیر قانونی بیفزاید. ضمن این که اقدام نظامی یا حتی دخالت سیاسی آشکار آمریکا در امور کوبا می‌تواند موجی از احساسات ضد آمریکایی را در سرتاسر آمریکای لاتین به وجود آورد و منافع ایالات متحده در دیگر بخش‌های این منطقه را به مخاطره اندازد. از سوی دیگر، با توجه به پیوند‌های عمیق کوبا با روسیه و چین و همچنین با توجه به نفوذ گسترده هاوانا در میان کشور‌های عضو جنبش عدم تعهد، اقدامات احتمالی آمریکا در قبال کوبا، تاثیرات مخربی بر نظام بین الملل به جا می‌گذارد و چه بسا در نهایت به تقویت نفوذ رقبای بین المللی آمریکا در پشت دروازه‌های فلوریدا منجر شود. در نهایت این که هنوز نشانه‌هایی قوی از حمایت طیف وسیعی از مردم کوبا از حکومت کمونیستی این کشور وجود دارد که موجب می‌شود دولت آمریکا با احتیاط بیشتری با ناآرامی‌های کوبا مواجه شود. البته تردیدی نیست که وجود کمبود‌ها یا سوء مدیریت‌ها در کوبا، اعتراضاتی را به دنبال داشته است؛ با این حال شواهد نشان می‌دهد که عموم مردم این کشور، وجود برخی از این کمبود‌ها یا حتی برخی سوء مدیریت‌ها را به اعمال ۶۰ سال تحریم‌های کمرشکن آمریکا علیه کشورشان نسبت می‌دهند. شاید به همین دلیل است که وعده‌های واشنگتن برای کمک به مردم در تنگنا قرار گرفته کوبا، آن گونه که تندرو‌های آمریکایی انتظار دارند، در این کشور شنیده نمی‌شود.

********************

روزنامه ایران**

برای دلتا ثبت نام می‌کنیم!/شیرین احمدنیا*

نوع دلتای ویروس کرونا گسترش قابل توجهی پیدا کرده و هرکدام از ما از جانب اقوام یا دوستان و همکاران مان، هر روز خبر جدیدی در خصوص ابتلا و در مواردی درگذشت عزیزان دریافت می‌کنیم که ناشی از این ابتلای خانمانسوز بوده است. مرتب در گروه‌هایی که می‌شناسیم و در شبکه‌های اجتماعی در آن‌ها عضو هستیم پیام‌های فوت یا پیام‌های تسلیت گویی در جریان است.
هر چه هست آن چیزی است که شاهد آن هستیم و تجربه می‌کنیم. قطعاً نمی‌توان کوتاهی‌ها یا کاستی‌ها را در جریان مدیریت بحران این همه‌گیری که فقط مختص ایران هم نیست نادیده گرفت و لاپوشانی کرد و همچنین نمی‌توان صرفاً به انتقاد و بدگویی از عامل یا عوامل ذی مدخل خود را مشغول کرد. ما مردم عادی و دور از قدرت، ناچاریم سهم خود را در این میانه به رسمیت بشناسیم. این ویروس حالا حالا‌ها رفتنی نیست و مدام ورژن‌های جدیدش از دور و نزدیک از راه می‌رسد. قرار است با آن سر کنیم. هر بار هم مهلک‌تر از راه می‌رسد. این ورژن اخیر معروف به دلتا که امروز به بسیاری از استان‌های ما نفوذ کرده و نقشه‌مان را هر روز سرخ‌تر می‌کند شوخی بردار نیست. شواهد نشان می‌دهد که واکسن زده‌ها هم در امان نیستند هر چند اگر واکسن زده باشید تفاوتش این است که احتمال مرگ را به ابتلای چند هفته‌ای ممکن است تخفیف بدهد، اما تقریباً هیچ کس نسبت به آن مطلقاً، مصون نیست.
شاید همه نتوانند به مرز‌های بیگانه پناه ببرند تا واکسنی برای خود اختیار کنند و خیلی شاید‌های دیگر، اما برخی اقدامات را همه و همه اعم از فقیر و غنی می‌توانند انجام بدهند و آن هم این است که حتی الامکان به دستور‌های پیشگیرانه برای حراست از سلامت خود و دیگران پایبند باشند. مسئولیت اعمال خود را برعهده بگیرند. همه می‌توانند در مقابل تمسخر و ریشخند‌های ناآگاهانه اطرافیان نسبت به عدم پیروی، محکم بایستند و در تعاملات خود و در ایام فراغت خود معاشرت‌های غیرضروری را کنار بگذارند، قرار میهمانی نگذارند، به سفر نروند. شرایط حاد را جدی بگیرند. به چه زبانی باید این را منتقل کرد تا جا بیفتد؟
از بعضی چیز‌ها خسته شده‌اید قبول، اما از جان خودتان هم خسته شده اید و می‌خواهید دربگذرید؟ اگر این طور است لطفاً در فهرستی با عنوان «من نمی‌خواهم زندگی کنم و مشتاق ابتلا به دلتا هستم» که من تهیه کرده‌ام ثبت‌نام کنید تا من شرایط دستیابی‌تان به این هدف را برایتان در اسرع وقت فراهم کنم. از همین امروز با بهترین و مؤثرترین خدمات ابتلا به کرونای دلتا در خدمتیم و ثبت‌نام می‌کنیم! این هم ایمیل من: ahmadnia@atu.ac.ir فرصت را از دست ندهید!

*دانشیار جامعه‌شناسی دانشگاه علامه طباطبایی

********************

روزنامه شرق**

سلیقه جانشین قانون نیست/کامبیز نوروزی

آقای رئیس پلیس تهران در سخنانی گفته است: «در قانون اجازه سگ‌گردانی به کسی داده نشده است... لذا با تمام قدرت با برهم‌زنندگان نظم جامعه برخورد خواهیم کرد». توجه این یادداشت مختصر به نقد مبانی این سخن است. این سخن پایه در دو اشتباه حقوقی مهم دارد که نتایج آن می‌تواند برای حقوق و آزادی‌های قانونی و مشروع، فراتر از موضوع نگهداری و گرداندن حیوانات خانگی، بسیار خطرناک باشد. شاید آقای رئیس پلیس تهران بزرگ در عبارت‌پردازی قدری تسامح داشته و از کلمات به‌دقت استفاده نکرده است، اما آنچه از ایشان خواندیم مبتنی بر دو پیش‌فرض است:

اول اینکه هرکس فقط اجازه دارد کار‌هایی را انجام بدهد که قانون گفته است. اگر قانون اجازه کاری را نداده باشد، پس آن کار ممنوع است.
دوم اینکه اگر کسی کاری را انجام داد که قانون اجازه نداده است، پلیس می‌تواند با او برخورد کند. یعنی او مرتکب جرم شده است. زیرا پلیس فقط در مواردی می‌تواند رأسا تصمیم به برخورد با کسی بگیرد که او مرتکب جرم شده باشد.
هر دو گزاره با اصول مسلم و قطعی حقوق در تضاد و مغایرت آشکارند.
اول؛ درباره اشخاص اصل بر «اباحه» است. این یک اصل بزرگ فقهی و حقوقی است. مفهوم ساده‌اش این است که افراد هر کاری را می‌توانند انجام دهند مگر آنچه را قانون ممنوع کرده است. مثلا انسان‌ها ممکن است صد‌ها و بلکه هزاران نوع معامله انجام دهند. قانون یک یک آن‌ها را بیان نمی‌کند و بگوید مجازند. بلکه فقط معاملات ممنوع را بیان می‌کند و مثلا می‌گوید معامله اسلحه غیرمجاز ممنوع است. یا معامله مال دیگری ممنوع است. یا معامله مال دزدی ممنوع است. این اصل اصولا یک اصل عقلی است. اگر قرار به این باشد که افراد فقط مجاز به کار‌هایی باشند که قانون گفته است، باید قانونی نوشته شود با میلیون‌ها ماده که در هر کدام یکی از کار‌های آدم‌ها را بگوید مجاز است. مثلا بنویسند خریدن پنیر مجاز است. ایستادن در ایستگاه اتوبوس مجاز است. فروختن کتاب مجاز است. حرف‌زدن با معلم مجاز است. خندیدن مجاز است. فیلم‌دیدن مجاز است و...، اما در سخن آقای رئیس پلیس گویی، شاید ناخواسته، این اصل وارونه شده است. به این معنا که هرکس فقط مجاز به عملی است که قانون اجازه داده باشد. در این معنا اصاله‌الاباحه به اصل ممنوعیت تغییر می‌کند، یعنی افراد ممنوع از هرکاری هستند مگر اینکه قانون به آن‌ها اجازه داده باشد.
دوم؛ طبق اصول ۳۶ و ۳۷ قانون اساسی و ماده ۲ قانون مجازات اسلامی، فقط عملی جرم است که در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد. این اصل به «اصل قانونی‌بودن جرم و مجازات» معروف است که مهم‌ترین و بنیادی‌ترین اصل در حقوق جزا بوده و ضامن نظم عمومی و محافظت از حقوق انسان‌ها در برابر قدرت است؛ بنابراین اگر کسی کاری کرد که در قانون به عنوان جرم شناخته نشده و برای آن مجازاتی تعیین نشده است، نه پلیس و نه قاضی نمی‌توانند به آن فرد تعرضی کنند. اصولا پلیس هرگاه جرمی رخ دهد، تحت شرایطی اجازه مداخله دارد. مثلا اگر پلیس ببیند کسی در حال شکستن شیشه خودرو و سرقت است، مداخله می‌کند.

یا اگر ببیند کسی با اسلحه در حال تهدید و ارعاب دیگران یا ایجاد خطر برای دیگری است، حتما باید مداخله کند، زیرا همه این‌ها جرم‌اند. در قوانین کشور، جایی ندیده‌ام جرمی به عنوان سگ‌گردانی تعیین و برای آن مجازاتی مشخص شده باشد. در این صورت پلیس هم نمی‌تواند با کسانی که مبادرت به گرداندن سگ‌ها در خیابان می‌کنند، برخورد کند مگر آنکه آن سگ به دیگری آزار رسانده یا حمله کرده باشد و باعث آسیب به وی شده باشد یا مواردی مانند اینها. در این صورت اولا دارنده آن سگ مسئول است، ولی قانونا اتهام دارنده آن سگ «سگ‌گردانی» نیست، بلکه بسته به اتفاقی که افتاده است چیز دیگری خواهد بود. ثانیا فقط با همان مورد می‌توانند برخورد قانونی کنند مشروط بر آنکه شاکی خصوصی داشته باشد، نه با تمام کسانی که سگ خود را به خیابان می‌آورند. مسئله اصلی درستی و نادرستی نگهداری حیوانات خانگی و گرداندن آن‌ها نیست. مسئله اصلی میزان پایبندی به اصول حقوقی و تبعیت از قانون است. سلیقه هیچ‌گاه جانشین قانون نمی‌شود. اگر در کشور سلیقه‌های شخصی بر قانون و اصول حقوقی برتری بیابند و به‌جای قانون سلیقه‌های فردی اجرا شوند، پایه‌های نظم عمومی بیشتر لرزان خواهد شد. از نهاد‌هایی مانند نیروی انتظامی که احترام و زحماتش پوشیده نیست، یا دستگاه قضا، طبعا انتظار بیشتری برای دقت در به‌کارگیری عنصر قدرت در چارچوب قانون می‌رود.

***********************************************

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات