همزمان با شدت گرفتن پیشروی رزمندگان انصارالله و کمیتههای مردمی یمن در استانهای شبوه و مأرب، اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد، با صدور بیانیهای خواستار آتشبس فوری و سراسری براساس قطعنامه 2565 (2021) و توقف پیشروی رزمندگان انصارالله و کمیتههای مردمی یمن به سمت مأرب شد.
صدور چنین بیانیهای آنهم در شرایطی که نیروهای یمنی به دروازههای مأرب رسیدهاند، به چیزی جز «تنفس مصنوعی» به ائتلاف متجاوز و جنایتکار سعودی تعبیر نمیشود؛ ائتلافی که به هیچ یک از اهداف اعلامی و اعمالی خود در دست نیافته و به معنای دقیق کلمه در باتلاق یمن فرو رفته است و در هر صورتی چه با استمرار تجاوز و چه با عقبنشینی از آن، شکستخورده واقعی جنگ یمن است.
بیانیهای برای جلوگیری از فتح مأرب
همزمانی صدور بیانیه شورای امنیت سازمان ملل با فتح قریبالوقوع مأرب توسط رزمندگان انصارالله و کمیتههای مردمی یمن، نشان دهنده دو موضوع قابل تأمل است:
1- اهمیت استراتژیکی پاکسازی مأرب در تحولات سیاسی، میدانی و نظامی یمن؛
2- نقش جانبدارانه و حمایت کورکورانه سازمان ملل متحد و مهمترین رکن آن یعنی شورای امنیت ملل متحد از متجاوزان سعودی که نه تنها به استمرار جنگ در یمن دامن زده است بلکه در مقاطع مختلف با اقدامات و رفتارهای جانبدارانه از عربستان سعودی نه تنها به طولانی شدن جنگ دامن زده بلکه در کشتار مردم یمن نیز سهیم بوده است.
در خصوص موضوع دوم در فرصتی دیگر مطالبی ارائه خواهد شد. اما آنچه که هماکنون حائز اهمیت بررسی است، همزمانی تشدید اقدامات شورای امنیت پیرامون پرونده یمن با پیشرویهای میدانی نیروهای انصارالله و کمیتههای مردمی یمن در مأرب است، بهطوری که شورای امنیت در بیانیه اخیر خود صریحاً خواستار «ضرورت کاهش تنش از سوی همه، از جمله پایان فوری پیشروی انصارالله در مارب» شده است!
سئوال این است؛ چرا «پایان پیشرویها در مأرب» نقطه تمرکز بیانیه اخیر شورای امنیت در خصوص یمن است؟ تمام مطالب قید شده در بیانیه اعم از آنچه که «اعلام حمایت از هانس گراندبرگ نماینده ویژه جدید سازمان ملل در امور یمن» و «تعهد قوی شورای امنیت به وحدت، حاکمیت، استقلال و تمامیت ارضی یمن» و همچنین «لزوم رعایت تعهدات از سوی همه طرفها و بر اساس قوانین بینالمللی بشردوستانه از جمله تعهدات مربوط به تامین دسترسی بشردوستانه و حفاظت از غیرنظامیان از جمله فعالان حقوق بشر و سلامت و تأسیسات» آورده شده است، تنها به این خاطر است که انصارالله را مجبور به عقبنشینی از مأرب نماید!
پیشرویهای برقآسا در مأرب
پیشرویهای برقآسای نیروهای یمنی در اطراف مارب همچنان ادامه دارد و این نیروها لحظه به لحظه به فتح این شهر نزدیک و نزدیکتر میشوند. پس از آزادسازیهایی که در چند روز گذشته انجام شده، فاصله خط درگیریها با شهر مارب به ۳۴ کیلومتر رسیده است.
مأرب استان بسیار مهم در شمال یمن است. هماکنون نیروهای انصارالله به صورت هدفمند، حساب شده و با توان رزمی بالا در حال پیشروی در استان مأرب هستند و در این راستا مسیرها و مناطق اطراف و جنوب و جنوب غرب مأرب را فتح کردهاند.
اینکه چرا سرعت پیشروی انصارالله در مأرب کُند است و بعضاً وقفههای بین عملیات بیشتر میشود به این خاطر است که انصارالله به طور جدی از طریق رایزنی با قبایل و طوایف و عشایری که در این استان سکونت دارند، در صدد است بدون درگیری بیشتر و با جلوگیری از کشتار غیرنظامیان این استان را فتح کند. این در حالی است که در آن سو، ائتلاف متجاوز سعودی نیز با بهرهگیری از ابزارهای مختلف به ویژه پولپاشی در بین قبایل مأرب به دنبال جلب حمایت آنهاست.
البته در این زمینه تاکنون تلاشهای انصارالله با موفقیت همراه بوده و به نظر میرسد در ماههای آینده خبرهای خوشی از آزادی کامل مأرب منتشر خواهد شد. در روزهای گذشته سخنگوی انصارالله از آزادی مساحت ۱۱۰۰ کیلومتر مربع در مرحله دوم عملیات آزادسازی مأرب با عنوان بهار پیروزی خبر داده است.
در حال حاضر حزب اصلاح و اخوانالمسلمین دو نیروی مهم میدانی مأرب در مقابل انصارالله هستند که قرابت جدی و رسمی با گروههای تکفیری و سلفی دارند.
چرا مأرب این قدر مهم است؟
درگیریها در مأرب، به «مرکز ثقل» تحولات میدانی و سیاسی در یمن تبدیل شده است. مأرب که از یک طرف به صنعا پایتخت یمن نزدیک است و از طرف دیگر بسیاری از منابع نفتی و گازی یمن را در خود جای داده است، «قلب اقتصادی» این کشور به شمار میرود. اهمیت مأرب در شمال یمن با اهمیت عدن در جنوب یمن برابری میکند.
ذخایر نفتی مأرب در کنار مناطق الجوف و الشبوه تا حدی است که این منطقه را به دومین میدان نفتی بزرگ شبه جزیره بعد از مناطق شرقی عربستان تبدیل کرده است. این شهر همچنین مهمترین و آخرین پایگاه نیروهای منصور هادی به شمار میرود که آزادسازی آن، عملاً به معنای پایان دولت فراری منصور هادی در یمن و آغاز یک فصل جدید در تاریخ این کشور محسوب میشود. با آزادی مأرب انصارالله که هماکنون بیش از دو سوم اراضی قابل سکونت یمن را در اختیار دارد، خواهد توانست بر بیش از 90 درصد از استانهای شمالی یمن تسلط یابد.
این مسئله همچنین باعث دسترسی انصارالله به منابع نفتی و منابع آبی در شهر مأرب خواهد شد و بخشی از فشارهای وارد بر انصارالله به دنبال محاصره یمن را کاهش خواهد داد. دسترسی به مأرب باعث میشود که شرایط برای ائتلاف سعودی در برابر انصارالله پیچیدهتر از قبل شود.
برای همین است که سعودیها در شش سال گذشته سرمایهگذاریهای کلانی برای به سیطره گرفتن مأرب انجام دادهاند. برای سعودیها همیشه مأرب به منزله دروازه اصلی ورود به صنعا و اشغال این شهر بوده است.
امروز بخش بزرگی از توان رزمی و لجستیکی سعودی در این منطقه متمرکز شده است. در این سالها ائتلاف سعودی برای حفظ مأرب حتی دست به دامن گروههای تکفیری، سلفی و القاعده در مأرب نیز شده بود. مناطقی که انصارالله در یک سال گذشته در غرب مأرب آزادسازی نموده است، عمدتاً جزو مراکز اصلی حضور القاعده و گروههای تکفیری وابسته به عربستان محسوب میشد.
جمعبندی
نقشی که مأرب در تحولات میدانی و سیاسی یمن دارد، همانند نقش حلب در سوریه و خرمشهر در جنگ تحمیلی ایران است. همانطور که آزادی حلب باعث گشایشهای استراتژیک در سوریه شد و همانگونه که آزادی خرمشهر مسیر و روند تحولات جنگ تحمیلی علیه ایران را دگرگون ساخت، آزادی مأرب نیز که منطقه با ابعاد حائز اهمیت ژئواستراتژیکی، ژئواکونومیکی و ژئوپلیتیکی است، ضمن تعمیق عمق استراتژیک انصارالله در یمن باعث شکست کامل سعودی و پایان نزدیک به هفت سال جنگافروزی ائتلاف متجاوز و جنایتکار سعودی در یمن خواهد شد.
آزادی مأرب دو ضربه کاری در پی خواهد داشت: نخست موجب سرنگونی دولت دستنشانده منصور هادی خواهد شد و دوم باعث از دست دادن آخرین مناطق تحت اشغال سعودی در یمن خواهد شد. روزنامه عبریزبان «اورشلیمپست» هم با اشاره به تحولات اخیر یمن نوشته است «شهر مأرب در چند کیلومتری مرزهای عربستان واقع است و پیروزی انصارالله در آزادی این شهر به معنای شکست ائتلاف عربی و نزدیک شدن انصارالله به مرزها است».
نکته پایانی
شرایط کنونی یمن کاملاً به نفع انصارالله و کمیتههای مردمی است. عربستان و شرکای او در جنگ یمن به هر طریقی تلاش میکنند تا مانع پیشروی انصارالله در مأرب و شکست کامل سعودی در یمن شوند. استفاده از «اهرم شورای امنیت» و «مذاکرات سیاسی» دو اهرم دیپلماتیک در این زمینه است. این در حالی است که ائتلاف متجاوز به سرکردگی سعودی همه چیز خود را در یمن از دست داده است. موضع عربستان در یمن موضع کاملاً ضعیف و درمانده است.
مطالباتی که انصارالله از سعودیها و سازمان ملل متحد دارد، مطالبات به حقی است. انصارالله بیش از دو سوم اراضی مفید و قابل سکونت یمن را در اختیار دارد. لذا سهمی هم که از یمن میخواهد به اندازه وزن کمَی و کیفی است که در یمن دارد و باید هم به آن دست یابد. ضمن اینکه درخواست دریافت غرامت جنگی از سعودی نیز، مطالبه کاملاً برحق، منطقی، واقعبینانه و معقولی است که انصارالله دارد. عربستان نمیتواند شانه از زیر بار مسئولیت جنایات و ویرانیهایی که در یمن به بار آورده است خالی کند. جبران خسارات ناشی از نابودی تمام زیرساختهای یمن و پرداخت غرامت به خانوادههای قربانیان این جنگ که شامل دهها هزار شهید و مجروح و بیخانمان است، موضوعی است که در هر مذاکره سیاسی مورد توجه و مطالبه جدی انصارالله است. اینکه سعودی از میز مذاکره هم خدا را میخواهد و هم خرما را غیرقابل تحقق است.
مذاکرات سیاسی زمانی به نتیجه میرسد که دارای نتایج مطلوبی برای انصارالله باشد و دربار سعودی نیز با درخواستهای انصارالله که شامل موارد فوقالذکر به اضافه برداشتن کامل محاصره یمن است همراهی کند. در غیر اینصورت راهی جز مقاومت و ایستادگی نیست؛ مقاومتی که یکی از ابعاد مهم آن گسترش روزافزون عمق و دامنه رویکردهای «تهاجمی» انصارالله و کمیتههای برای دفع تجاوز سعودی در یمن است. ریاض یک راه بیشتر در پیش رو ندارد: باید به تمام درخواستهای انصارالله تن دهد، در غیر این صورت باید با آتشی که سرتاسر عربستان سعودی را به زیر گرفته است دست و پنجه نرم کند!