صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۶ بهمن ۱۴۰۰ - ۰۷:۴۹  ، 
کد خبر : ۳۳۵۷۹۷

یادداشت روزنامه‌های ۶ بهمن

روزنامه کیهان**

برادرانه با برادرانمان امیرعبداللهیان و شمخانی/ حسین شریعتمداری

بعد از ظهر دوشنبه هفته جاری آقای امیر‌عبداللهیان وزیر محترم امور خارجه کشورمان در همایش ملی ایران و همسایگان ایران گفته‌اند: «طرف آمریکایی تاکنون از طرق مختلف پیام‌هایی را به ما ارسال کرده و خواهان سطحی از مذاکرات مستقیم با جمهوری اسلامی ایران است.» و در ادامه توضیح داده‌اند: « اگر در روند مذاکرات به مرحله‌ای برسیم که رسیدن به یک توافق خوب با تضمین بالا، لازمه‌اش این باشد که سطحی از گفت‌وگو را با آمریکایی‌ها داشته باشیم، این را در برنامه کاری که برای مذاکرات رفع تحریم‌ها خواهیم داشت، نادیده نخواهیم گرفت»!
دیروز آقای شمخانی، دبیر محترم شورای عالی امنیت ملی نیز در صفحه توئیتر خود متن کوتاهی نوشته بود که با اظهارات آقای امیرعبداللهیان همخوانی دارد. ایشان نوشته است: «تا‌کنون ارتباط با هیئت آمریکایی حاضر در وین با مبادله نوشتار غیر‌رسمی انجام شده و نیازی به بیش از این نبوده و نخواهد بود. این روش ارتباطی تنها زمانی با روش‌های دیگر جایگزین می‌شود که توافق خوب در دسترس باشد»!
و اما در این‌باره گفتنی‌هایی هست. بخوانید!
۱- با شناختی که از برادران عزیزمان آقایان امیر‌عبداللهیان و شمخانی داریم و نیز با شناختی که آنها از چالش هسته‌ای چندین ساله ایران با آمریکا و متحدانش دارند بسیار بعید می‌دانیم که از طرح فریبی که در مذاکره مستقیم با آمریکا نهفته است بی‌خبر باشند، مخصوصاً آنکه هردو نفر آقایان نظر خویش را با چند
« اما و اگر » همراه کرده‌اند اما از آنجا که محافل آمریکایی و پادوهای داخلی آنها بعد از این اظهار‌نظرها و با خوشحالی از اینکه امتیازی برای آمریکا در راه است، با دُمشان گردو می‌شکنند! اشاره به نکاتی را در این خصوص و طرح فریبی که احتمالاً پیش پای دولت قرار گرفته است ضروری می‌دانیم.
۲- اظهار نظر وزیر خارجه کشورمان و توئیت همسوی آقای شمخانی در حالی است که اولاً؛ آمریکایی‌ها بارها نشان داده‌اند که مذاکره را فقط برای مذاکره می‌خواهند و نه حل و فصل مسائل فی‌مابین و ثانیاً؛ اگرچه مذاکرات وین روند پیچیده‌ای را طی می‌کند که ناشی از طفره رفتن اروپا از موضوع اصلی مذاکرات است، ولی صورت‌مسئله روشن است، آمریکا علاوه‌بر آنکه به تعهدات برجامی خود پایبند نبوده است، با نقض قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل که قرار بود تضمین برجام باشد، از برجام خارج شده است و انتظار داشت ایران برای گنجاندن موضوعات جدیدی به برجام (نظارت بر صنایع موشکی و حضور در منطقه) با آمریکا به مذاکره بنشیند! (درخواستی که بیش از ۸ بار از سوی ترامپ تکرار شده بود). ولی ایران به این درخواست ترامپ (بخوانید درخواست مشترک آمریکا و اروپا) پاسخ مثبت نداد و طرح موذیانه و باج‌خواهانه دشمن ناکام ماند. اما چگونه؟
۳- همین جا گفتنی است که برجام از نگاه آمریکا یک سند طلایي بود که با استفاده از دیپلماسی منفعلانه - بخوانید التماسی- دولت آقای روحانی و ساده‌لوحی تیم مذاکره‌کننده دولت قبلی به چنگ آورده بود و می‌دانست که خروج از آن به معنای از دست دادن این امتیاز بزرگ است. اما، با این وجود چرا ترامپ از برجام خارج شد؟! پاسخ را از زبان خانم موگرینی، نماینده اتحادیه اروپا در مذاکرات بشنوید. فدریکا موگرینی یک هفته پس از خروج آمریکا از برجام و زمانی که روحانی می‌گفت
«شر یک مزاحم از سر برجام کم شد»! فاش کرد که «من از روحانی ضمانت گرفتم که حتی در صورت خروج آمریکا از برجام و بازگرداندن تحریم‌ها علیه ایران، به برجام پایبند بماند»! ... اینکه، آقای روحانی با کدام منطق و بر اساس کدام اختیار، این تضمین را داده بود، سؤال درخور تاملی است که هرگز پاسخی به آن داده نشده است. ولی آنچه در این بند مورد نظر است اینکه آمریکا هنگامی از برجام خارج شد که اطمینان پیدا کرده بود ایران در برجام باقی می‌ماند. با این انتظار که محدودیت صنایع موشکی و حضور ایران در منطقه را نیز به برجام اضافه کند! و در غیر‌اینصورت هرگز حاضر به ترک این سند طلایی نبود. (ضمناً و خارج از موضوع، این پاسخ کسانی نیز هست که به کیهان خُرده می‌گرفتند چرا می‌گفت آمریکا هرگز از برجام خارج نمی‌شود).
۴- شواهدی که به آن اشاره شد حکایت از آن دارند که آمریکا مطمئن بود بعد از خروج از برجام، دور تازه‌ای از مذاکرات با موضوع برنامه موشکی ایران و حضورش در منطقه آغاز می‌شود و برجام ۲ و ۳ و ... (که به گفته هوشمندانه شهید سلیمانی نقطه پایان آن، از میان برداشتن جمهوری اسلامی ایران بود) شکل می‌گیرد! اما این ترفند آمریکا و متحدان اروپايیش با نگاه حکیمانه رهبر معظم انقلاب نا‌کام ماند و به دولت اجازه ورود به دور مورد اشاره مذاکرات داده نشد.
۵- با تشکیل مجلس یازدهم و حضور اکثریت نمایندگان انقلابی در آن، طرح «اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها و صیانت از حقوق ملت ایران» که برگرفته از نظر رهبر معظم انقلاب بود، به تصویب رسید و دولت را وادار کرد که در مقابل عدم پایبندی آمریکا به تعهدات برجامی خود، ایران نیز تعهدات برجامی خود را کاهش داده و اجرای آن را متوقف کند. درپی این اقدام غیرتمندانه مجلس یازدهم بود که آمریکا از سر استیصال خواستار بازگشت به برجام شد ولی همچنان از لغو تحریم‌ها طفره می‌رفت و نهایتاً لغو تحریم‌هایی که ترامپ وضع کرده بود را پیش می‌کشید و حال آنکه ایران خواستار اولاً؛ لغو همه تحریم‌ها، ثانیاً؛ راستی‌آزمایی لغو تحریم‌ها است و تنها در این‌صورت با حضور دوباره آمریکا در برجام موافقت می‌کرد. کاهش تعهدات ایران باعث شد که غرب با مذاکره در چارچوبی که ایران تعیین کرده بود تن بدهد و این شرط پذیرفته شده بود که اولاً؛ ایران هیچ‌گونه مذاکره مستقیمی با آمریکا ندارد و ثانیاً؛ فقط بعد از لغو همه تحریم‌ها و راستی‌آزمایی آن از سوی ایران، آمریکا می‌تواند به عنوان یکی از اعضای ۱+۵ به برجام باز‌گردد. مذاکرات وین با این چارچوب تعیین شده از سوی ایران و در اواخر دولت آقای روحانی آغاز شد. گفتنی است که دولت روحانی به شدت با طرح راهبردی مجلس مخالف بود ولی از آنجا که به قانون تبدیل شده بود چاره‌ای جز تمکین نداشت!
۶- بعد از روی کار آمدن دولت آقای رئیسی، و با فاصله‌ای نه‌چندان زیاد مذاکرات وین با چارچوب یاد‌شده و توسط تیم جدید ادامه یافت. رئیس‌جمهور محترم اعلام کرد که تنها با لغو همه تحریم‌ها به آمریکا اجازه ورود دوباره به برجام داده خواهد شد و آقای امیر‌عبداللهیان اعلام کرد «تنها مذاکره‌ای را قبول داریم که به رفع واقعی تحریم‌ها و تامین حقوق حقه ایران بینجامد ... چرا که، لغو همه تحریم‌ها حق قانونی و منطقی ماست» با این دستورالعمل بود که تیم مذاکره‌کننده کشورمان با حضور آمریکا در میز مذاکرات موافقت نکرد و تیم آمریکا را با تحقیری که صدای اعتراض بلینکن وزیر خارجه آمریکا را در‌آورده بود، پشت دیوار محل مذاکرات نگاه داشت.
۷- اکنون این پرسش از آقایان امیرعبداللهیان و شمخانی در میان است که چرا و با کدام تحلیل منطقی و قابل قبول از احتمال مذاکره مستقیم با آمریکا سخن می‌گوئید؟! و کدام بخش از صورت‌مسئله نا‌مشخص است که روشن شدن آن به مذاکره، آن‌هم مذاکره مستقیم با آمریکا نیاز دارد؟! تحریم‌ها‌ی برجامی و تحریم‌های دیگر نظیر تحریم‌های آیسا، سیسادا، ویزا، کاتسا و ... مشخص است. بنابراین مذاکره مستقیم برای چیست و چه ضرورتی دارد؟! ممکن است بفرمائید که باید نظر آمریکا نیز گرفته شود، که باید گفت مگر جناب امیرعبداللهیان نمی‌فرمایند که
«طرف آمریکایی تاکنون به صورت Non paper (نوشته غیر رسمی) پیشنهادات خودش را در موضوعات فنی به ایران ارائه کرده است؟» بنابراین نظر آمریکا را دارید. مذاکره مستقیم برای چیست؟!
۸- آقای امیرعبداللهیان در همایش همسایگان ایران می‌فرمایند «اگر در روند مذاکرات به مرحله‌ای برسیم که رسیدن به یک توافق خوب با تضمین بالا، لازمه‌اش این باشد که سطحی از گفت‌وگو را با آمریکایی‌ها داشته باشیم، این را در برنامه کاری که برای مذاکرات رفع تحریم‌ها خواهیم داشت، نادیده نخواهیم گرفت.»! خُب اگر «یک توافق خوب با تضمین بالا» در دسترس است، باید ابعاد آن نیز مشخص شده باشد تا آن را «توافق خوب با تضمین بالا » تلقی کنید. در این صورت مذاکره مستقیم چه ضرورتی دارد؟! و چنانچه ابعاد این (به قول شما) توافق خوب با تضمین بالا مشخص نشده، اولا؛ً چرا از آن با‌عنوان توافق خوب یاد می‌فرمائید؟! و ثانیاً؛ چه تضمینی هست که توافق خوب با تضمین بالا باشد؟! شما که هنوز نمی‌دانید چیست؟!
۹- پرسش بعدی از آقایان این است که مگر ابعاد برجام مشخص نیست و حتی متن آن با قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل تضمین نشده است؟‌ بنابراین اگر مقصود از مذاکرات بازگشت آمریکا به برجام و لغو همه تحریم‌ها (چه برجامی و چه تحریم‌های دیگر) است که ابعاد و جزئیات آن مشخص است و نیازی به مذاکره، آن‌هم مذاکره مستقیم ندارد. همین جا باید پرسید که آقایان آیا فکر نمی‌کنید که تلاش آمریکا برای مذاکره مستقیم (در حالی که ابعاد مسئله کاملاً مشخص است‎) با هدف افزودن مواد دیگری به برجام صورت می‌گیرد؟! و اگر چنین باشد، که - هیچ احتمال دیگری در میان نیست- آیا تن دادن شما به مذاکره مستقیم با آمریکا فرو رفتن در باتلاقی که برای کشورمان تدارک دیده‌اند نیست؟! تردید نکنید که چنین است.
۱۰- استقبال گسترده مقامات و محافل آمریکایی و پادوهای کاسه‌لیس داخلی آنها از اظهارات آقایان امیرعبداللهیان و شمخانی که در گزارش تیتر یک امروز کیهان به برخی از آنها اشاره شده است، به تنهایی و حتی بدون مراجعه به مستندات این یادداشت، به وضوح حاکی از آن است که برادران عزیزمان درپی آب به سوی سراب می‌روند! این اظهارات موجی از ابراز نگرانی در میان طیف گسترده نیروهای حزب‌اللهی و پا به‌رکاب انقلاب را نیز درپی داشته است و امید آنکه هرچه زودتر اظهارات نسنجیده خود را تصحیح کرده و شبهاتی که پدید آورده‌اند را بر‌طرف کنند و بالاخره به قول خواجه شیراز؛
دور است سر آب از این بادیه هش دار
تا غول بیابان نفریبد به سرابت!

***************

 روزنامه آرمان ملی**

طالبان متعادل‌تر می‌شود؟/ پیرمحمد ملازهی

واقعیت این است که کشورهای اسلامی طالبان را به رسمیت شناختند چون رفت و آمدها وجود دارد، سفارتخانه برخی از کشورها هنوز فعال است اما از آنجا که هنوز شرایط بین‌المللی برای شناسایی طالبان آماده نیست، کشورهای اسلامی یکسری ملاحظات دارند که به صورت انفرادی به سمت شناسایی طالبان نروند تا برای آنها هزینه نداشته باشد. در دو نشست اخیر که توسط کشورهای اسلامی برگزار شد، نگاه یکسانی نسبت به طالبان وجود نداشت. پاکستان و قطر به دنبال این بودند که کشورهای اسلامی را به شناسایی طالبان جذب کنند و نگاهی که تاجیکستان داشت این بود که نباید تا زمانی که حقوق قومیت‌ها و مذاهب و دختران دانش‌آموز توسط طالبان رعایت نشده است، آن را رسمیت شناخت. اگر شرایط به گونه‌ای پیش برود که قدرت‌های بزرگ مانند چین، روسیه، اتحادیه اروپا و آمریکا در جهت شناسایی طالبان اقدام کنند، کشورهای اسلامی نیز مصلحت را در شناسایی طالبان خواهند دید. دیروز با نشستی که در نروژ با دعوت از طالبان انجام شده است، به نظر می‌رسد اروپایی‌ها نیز کم‌کم خود را برای شناسایی طالبان آماده می‌کنند و در حال آماده سازی شرایط هستند تا طالبان را به رسمیت بشناسند. تأکید اصلی در اروپا و آمریکا مسأله حقوق بشر، حقوق زنان و حقوق قومیت‌ها است. اتحادیه اروپا با انتقال دفتر خود از قطر به کابل، زمینه را برای بازگشایی سفارتخانه‌های ۲۷ کشور عضو فراهم کرد تا طالبان را به رسمیت بشناسند. طالبان به‌رغم اختلافات درونی به این نکته پی برده است که برای اینکه به شناسایی رسمی برسند، باید مواضع متعادل‌تری را در پیش بگیرند. گفته می‌شود در برخی از مناطق مدارس دختران بازگشایی شده است و قصد دارند که در سطح بالاتر از دوره ابتدایی نیز مدارس دختران را بازگشایی کنند. بنابراین به نظر می‌رسد طالبان نیز برای ارتباط برقرار کردن با دنیا، مواضع متعادل‌تری را در پیش خواهد گرفت. پاکستان و طالبان دو نگاه متفاوت در مورد افغانستان دارند؛ نگاهی که در پاکستان وجود دارد این است که از دید پاکستانی‌ها نباید افغانستان کشور مستقلی باشد و تمامی مناطق مسلمان‌نشین باید به پاکستان واگذار شود و مناطق هندونشین به هند ملحق شوند. اما این اتفاق در خصوص افغانستان نیفتاد. افغانستان موقعیت دیگری داشت. نگاهی که پاکستانی‌ها دارند این است که مرز طبیعی پاکستان آب و دریاست و در افغانستان باید حکومتی باشد که کاملا با سیاست‌های پاکستان هماهنگ باشد و از نفوذ هند جلوگیری کند اما با وجود این مسائل بحث اصلی خط مرزی دیورند است که از نظر پاکستانی‌ها این خط مرزی باید مرز بین‌المللی شناخته شود. دو نگاه متفاوتی که وجود دارد کار را برای پاکستانی‌ها و طالبان سخت کرده است. به نظر می‌رسد که طالبان نیز زیر بار این خط مرزی به آن معنا که پاکستانی‌ها انتظار دارند، نخواهد رفت مگر اینکه تحول بزرگ‌تری پیش بیاید و افغان‌ها به یک شکلی بپذیرند. طرح‌های زیادی در این خصوص مطرح شده است اما تاکنون هیچ یک عملیاتی نشده است. به هر حال مسأله پیچیده‌ای است که به این سادگی نمی‌توان این موضوعی که حدود ۷۰ سال زمان برده است را حل و فصل کرد. طالبان از نظر نظامی قدرت دارد یعنی نیروی کیفی جهادی در اختیار دارد که توانستند آمریکایی‌ها را بیرون کنند اما در عین حال طالبان یک دست نیست و در این مدت فضا برای ورود داعش، نیروهای قومی تاجیک و ازبک و چچن و سایر گروه‌های قومی آسیایی باز شده است و امروز این گروه‌ها در افغانستان فعال هستند. سازمان القاعده نیز در افغانستان فعال است و ظاهراً در حال حاضر تلاش‌هایی وجود دارد که القاعده با طالبان به جمع‌بندی برسد. اخیراً یکی از رهبران القاعده با حمایت طالبان به افغانستان آمد و با استقبال گرمی روبه‌رو شد. گفته می‌شود مذاکراتی بین طالبان و القاعده هست که همکاری‌های جدی‌تری را با یکدیگر آغاز کنند. از سوی دیگر داعش نیز اعلام آمادگی کرده است که رهبری الظواهری، رهبر سازمان القاعده را بپذیرد و آن اتفاقی که موجب جداسازی داعش و القاعده شد را ترمیم کنند که اگر این اتفاق بیفتد، قابل فهم است که سه نیروی خلافت‌گرا، داعش، القاعده و طالبان با یکدیگر به جمع‌بندی برسند. طالبان نزدیکترین نیرو به پاکستانی‌ها هستند

**************

روزنامه خراسان**

مذاکره مستقیم هسته ای ؛ چرا عجله ؟/ دکتر حامدر حیم پور
بحث مذاکره مستقیم خیلی وقت است که مطرح بوده و همیشه موافقان و مخالفانی داشته است. عده ای معتقد بودند مذاکره با آمریکا یک ضرورت اجتناب ناپذیر است و ایران برای حل مسائل خود یا جامعه جهانی باید با آمریکا مستقیم مذاکره کند. از طرف دیگر گروهی تاکید دارند که مذاکره با آمریکا بطور کلی امری نادرست است چرا که نمی‌توان به آمریکا اعتماد کرد. نظر تیم فعلی  مذاکره کننده تا پیش از این  به گروه دوم نزدیک‌تر بود اما به نظر می‌رسد که وضعیت تا حدی تغییر کرده است اما ما در روزنامه خراسان همیشه بر یک مبنا که مبنای رهبرانقلاب هم است، قرار داشتیم و معتقدیم که مذاکره کلی مطابق با منافع ملی ما نیست اما مذاکره در مصداق و موضوع مشخص مانند  صنعت هسته ای و رفع تحریم، ممنوع نیست البته مشروط بر اینکه از موضع برابر، با هدف نتیجه گیری عملی بوده و دورنمایی از کسب منافع ملی وجود داشته باشد. بر همین مبنا با  مذاکره ای که وزیرخارجه ایران از آن سخن گفته است،  بطور اصولی مخالف نیستیم  اما معتقدیم هنوز در مذاکرات تا رسیدن به مرحله ای که توافق در دسترس باشد فاصله است  و بر همین اساس به نظر می رسد اعلام امکان مذاکرات مستقیم با طرف آمریکایی در زمان فعلی با توجه به آنکه در دورنمای مذاکرات تا شرایط مطلوب فاصله داریم، به مصلحت نبود آقای امیرعبدالهیان باید صبر می کرد و اگر مذاکرات بجایی می رسید که احتمال رسیدن به  نتیجه مطلوب‌ در دسترس بود و از مذاکره مستقیم می شد، منافع ملی را بدست آورد ، از آن سخن می گفت و اگر رسیدن به نتیجه دور از دسترس بود، بی دلیل باعث  فضاسازی هزینه زا نمی‌شد.  در همین زمینه در ادامه به نکاتی اشاره می شود:
اول اینکه مذاکره با آمریکا برای جمهوری اسلامی هیچگاه تابو نبوده اما تابعی از رفتار آمریکا بوده است. هرگاه رفتار آمریکا با ایران بیشتر خصمانه بوده، زمینه برای مذاکره از بین رفته است و هرگاه رفتار آمریکا کمتر خصمانه بوده و زمینه برای مذاکره درست و منطقی فراهم بوده ، مذاکره میان تهران و واشنگتن شکل گرفته است.رهبر انقلاب  نیز هیچگاه موضوع مذاکره با آمریکا را بطور مطلق نفی و نهی نکردند بلکه هرگاه در هر زمینه ای امید به حصول نتایج مثبت و کسب منفعت ایران بوده است،جمهوری اسلامی ایران از موضع عزت، حکمت و مصلحت  مذاکره را دنبال کرده است ،همچنان که ایران پیش از این در جریان مذاکرات منتهی به توافق برجام نیز در قالب ۱+۵ و یا مستقلا با آمریکا مذاکره داشته و نشان داده در زمانی که منافع کشور ایجاب کند از مذاکره با دشمن نیز ابایی ندارد.
 
دوم اینکه تا زمانی که این اطمینان وجود نداشته باشد که دیدار مستقیم با آمریکایی ها دستاوردی به همراه خواهد داشت و به دستیابی به توافقی خوب کمک خواهد کرد، نیاز یا ضرورتی برای انجام گفت‌وگوی مستقیم وجود نخواهد داشت. موضع جمهوری اسلامی ایران از ابتدا این بوده است که ایران حاضر نیست صرفا برای گرفتن یک عکس یادگاری یا مانور تبلیغاتی دیداری انجام دهد. تاکتیک‌ها یا فرمت‌های مذاکراتی زمانی برای ایران دارای ارزش و موضوعیت خواهند بود که این اطمینان وجود داشته باشد که به حصول نتیجه مطلوب کمک می‌کنند؛از این رو با توجه به رصد شرایط و روند مذاکرات وین به نظر می رسد طرح امکان مذاکره مستقیم با آمریکا توسط وزیر محترم خارجه کشورمان در زمان مناسب و به هنگامی مطرح نشده است  چرا که هنوز نیز بحث مذاکره مستقیم موضوعیت خود را پیدا نکرده است.در حالی که ایالات متحده هدف خود را بصورت آشکار محدودسازی ایران اعلام می‌کند،طرح بحث مذاکره مستقیم می تواند  تصور سازش وضعف دربرابر خواسته‌های جاه‌طلبانه طرف مقابل را ایجاد ‌کند آن هم در شرایط کنونی که بصورت نسبی زمان به ضرر ایالات متحده است.لذا طبیعتا طرح  نابه هنگام موضوع  مذاکره مستقیم  در حالی که چشم اندازی برای یک  نتیجه مطلوب متصور نیست صرفا می‌تواند به داخل و خارج ایالات متحده پیام اقتدار و پیروزی  بایدن را ارسال کند.
 در هر صورت با توجه به صحبت‌های وزیر خارجه  کشورمان  در مورد پیشنهاد طرف آمریکایی برای گفت‌وگوهای مستقیم،اگر بنا بر مذاکره مستقیم با طرف آمریکایی  قرار گرفت  باید نکاتی مدنظر دستگاه دیپلماسی کشورمان قرار بگیرد:
یک: آنچه در وین درحال انجام است، در قالب «برنامه جامع اقدام مشترک» یا همان برجام درحال اجرائی‌شدن است.از این‌رو فقط کشور‌هایی که عضو برجام هستند، در آن می‌توانند با یکدیگر مذاکره کنند.بنابراین اگر قرار است  مذاکره مستقیمی نیز صورت گیرد نباید در قالب ۵ +۱ بلکه باید دوجانبه باشد.حضور آمریکا در کشورهای عضو برجام به معنی بازگشت به به برجام بدون تضمین عمل به آن است
 
دو:هیئت مذاکره کننده ایرانی باید مراقبت و دقت لازم را داشته باشد که درصورت انجام مذاکرات مستقیم، صرفا مسائل هسته ای در دستور کار مذاکرات قرار بگیرد. آمریکایی ها در پی آن هستند که بعد از بازگشت به برجام، زمینه برای مذاکرات جدید در باره متن های فرابرجام و موضوعات غیر هسته ای نظیر برنامه های موشکی و منطقه ای ایران فراهم شود.موضوعاتی که به تعبیر رهبرانقلاب  مسائل ناموسی انقلاب نامیده شده و مذاکره بردار نیست.
سه: هیئت مذاکره کننده ایرانی  همواره بر اصلی اساسی تاکید داشته و درصورت مذاکره مستقیم نیز باید بر آن بازهم تاکید کند وآن انتفاع اقتصادی ایران به شیوه سنجش‌پذیر توسط مذاکره‌کنندگان و دریک کلام رفع تحریم هاست بطوری که در معیشت وسفره مردم موثر باشد،فقط تحقق چنین صورتی باید باعث شود که آمریکا به برجام بازگردد.
چهار: قطعا مطرح شدن بحث مذاکره مستقیم و حتی توافق احتمالی  به معنی منتفی شدن یا به حاشیه رفتن  انتقام  خون سردار سلیمانی نیست  .چرا که "انتقام سخت" ،ترامپ و بایدن نمی‌شناسد.از منظر هدفگذاری راهبردی، نقطه پایانی انتقام سخت اخراج آمریکا از منطقه غرب آسیاست .برای آمریکایی ها در دومین سالگرد حاج قاسم نیز دوباره یادآوری شد که انتقام سخت در ایران از یک پشتوانه ملی برخوردار است و آمریکایی ها به خوبی می دانند که وقتی ملتی تا این سطح خواهان انتقام است، اجرای عملیات انتقام از قاتلین حاج قاسم نیز پشتوانه اجرایی و سیاسی بزرگی در پشت سر خود دارد ،بنابراین  موضوع مذاکره  احتمالی مستقیم با آمریکا  رفع تحریم هاست  وموضوع انتقام سخت ،مطالبه ای ملی است که مسیر خاص وجداگانه خود را دارد.
 

****************

 روزنامه جوان**

تحول معنادار نقش ایران در تحولات جهانی/ عباس حاجی نجاری

مؤلفه‌های قدرت نرم در دوران معاصر نسبت به مؤلفه‌های سنتی قدرت و به‌عنوان معیاری برای ارزیابی قدرت ملی کشور‌ها اهمیت بیشتری یافته است. یکی از این مؤلفه‌ها رویکرد‌های سیاست خارجی و دیپلماسی کشورهاست که در کنار قدرت نظامی و پایگاه مردمی نظام‌های سیاسی می‌تواند نقشی اساسی در توسعه قدرت ملی کشور‌ها ایفا کند.
آنچه این روز‌ها در عرصه جهانی علاوه بر عرصه داخلی درزمینه عملکرد دستگاه سیاست خارجی ایران پیرامون سفر رئیس‌جمهور به روسیه، روند مذاکرات هسته‌ای و همچنین اجرایی شدن قرارداد ۲۵ ساله ایران با چین مطرح‌شده است، نشانه‌هایی از این تحول است که بازتاب‌های آن و خصوصاً مخالفت‌های صورت گرفته با آن‌ها از سوی جبهه متحد رسانه‌های غربی و معاندان داخلی گواهی براین مدعا است.
در عرصه مذاکرات هسته‌ای به‌رغم چندین دور مذاکره در دولت‌های گذشته از زمانی که موضوع هسته‌ای ایران به بهانه فشار قدرت‌های سلطه برای مهار مردم ایران تبدیل‌شده است، هیچ‌گاه دست قدرت‌های غربی برای تعیین خط‌مشی و تحمیل دیدگاه‌های خود مانند شرایط کنونی خالی نبوده است و این در حالی است که امریکایی‌ها و دیگر قدرت‌های غربی در تحمیل تحریم‌های اولیه و ثانویه علیه مردم ایران به پایان خط رسیده‌اند، مضافاً بر اینکه درروند تحولات سال‌های اخیر ایستادگی و مقاومت مردم ایران کار را به‌جایی رسانده است که غربی‌ها دیگر نمی‌توانند برای امتیاز‌گیری، قول رفع تحریم‌هایی را بدهند که بی‌اثر شده است. امریکایی‌ها نیز که با خروج از برجام و اعمال تحریم‌های فلج‌کننده اقتصادی علیه مردم ایران تصور می‌کردند که می‌توانند فروپاشی نظام اسلامی و یا تغییر رفتار آن را شاهد باشند (طبق اعلام صریح ماه گذشته جان بولتن، مشاور امنیت ملی امریکا در دوران ترامپ که طراح این سناریو بود) اکنون با اذعان به شکست در برابر مردم ایران، برای حضور در نشست‌های مذاکرات در وین، برای کسب اجازه از دولت جمهوری اسلامی لحظه‌شماری می‌کنند.
روابط ایران و روسیه نیز بعد از فروپاشی شوروی سابق و روی کار آمدن عمل گرایان ملی‌گرا در دوران آقای پوتین وارد مرحله جدیدی شد. روسیه بعد از فروپاشی در جست‌وجوی بازیابی هویت تاریخی خود بود و به همین دلیل جمهوری اسلامی ایران به دلیل قدرت و نفوذ منطقه‌ای و سیاست مستقل در برابر غرب برای این کشور از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود در مقابل جمهوری اسلامی ایران نیز با توجه سیاست مستقلانه اش در برابر قدرت‌های جهانی، روابط برابر با روسیه را به دلیل همسایگی، ظرفیت‌های اقتصادی و نظامی، عضویت دائم در شورای امنیت و... به‌عنوان گزینه راهبردی در عرصه سیاست خارجی خود در نظر گرفت و آنچه در جریان مراودات قبلی و سفر کاری اخیر رئیس محترم جمهور به این کشور در دستور کار قرار داشت همین مؤلفه‌ها بود و داستان‌سرایی رسانه‌های غربی و معاندان داخلی درزمینه تشریفات استقبال، قد و اندازه میز مذاکرات و یا القای وابستگی ایران به شرق، صرفاً کارکرد عملیات روانی و البته سرپوش گذاشتن بر شکست سناریوی انزوای ایران داشت.
در مورد توافق ایران و چین نیز فارغ از منافع اقتصادی و سیاسی برای دو کشور، اذعان نشریات امریکایی اهمیت آن را آشکارتر می‌کند. نشریه وال‌استریت ژورنال در این زمینه می‌نویسد: با امضای این سند همکاری، تهران و پکن، تلاش‌های امریکا برای منزوی کردن این دو کشور را خنثی کردند. این توافق، همکاری‌های بین تهران و پکن را درزمانی که ایران به دنبال راه‌هایی برای تقویت اقتصاد خود در پی تحریم‌هاست، تعمیق می‌کند. این روزنامه امریکایی امضای سند راهبردی بین ایران و چین را چالشی برای دولت جدید امریکا می‌داند و دراین‌باره می‌نویسد که تعامل نزدیک‌تر تهران و پکن، می‌تواند به تقویت اقتصاد این کشور در برابر تحریم‌های امریکا کمک کند. واشنگتن‌تایمز نیز با اشاره به اینکه نشانه‌های واضحی از فروپاشی تحریم‌ها وجود دارد، نوشت: چین اکنون آشکارا تحریم‌ها را به بازی گرفته و تهران نیز این جسارت را دارد تا خواسته بایدن برای اینکه نخست ایران به تعهدات توافق هسته‌ای بازگردد را نادیده بگیرد. وبگاه امریکایی بلومبرگ نیز اتحاد تهران و پکن را چالشی برای دولت بایدن می‌داند و دراین‌باره می‌نویسد تعامل نزدیک‌تر ایران و چین منجر به تقویت تهران در برابر تحریم‌های امریکا می‌شود و هم‌زمان پیام واضحی را به دولت بایدن درباره تفکرات تهران می‌دهد. پایگاه صهیونیستی‌تایمز آو اسرائیل هم در این بار نوشت هرچند این توافق، توافقی بیشتر اقتصادی است، اما می‌تواند اهرم فشار امریکا علیه ایران را قبل از مذاکرات مورد انتظار تضعیف کند و از نفوذ امریکا در غرب آسیا بکاهد.
مجموعه تحولات فوق بیانگر آن است که ایران راهبرد متوازن‌سازی روابط خارجی خود را باقدرت پیگیری می‌کند و مسکو، پکن و وین برای تأمین منافع ملی ایران نقش مکمل دارند و در این میان دوگانه‌های «میدان و دیپلماسی» یا «شرق نگری و غرب محوری» همگی آدرس غلطی است که کارکرد سیاست خارجی را در ادوار گذشته محدود کرده بود. این راهبرد فرصتی را برای ایران ایجاد می‌کند که نه‌تن‌ها با روسیه یا چین بلکه با هر بازیگری در هر نقطه از جهان در صورت رعایت دوگانه «استقلال» و تأمین «منافع ملی» ارتباط متوازن برقرار کند تا از یک سو ایران بتواند در حوزه غرب آسیا محور مقاومت را در تراز یک قدرت منطقه‌ای و تعیین‌کننده در معادلات هدایت نماید و از سوی دیگر، به دنبال فعال‌سازی و بهره‌گیری از سایر ظرفیت‌های بین‌المللی جهت کسب اهداف خویش باشد.
در کنار این روند‌ها باید به نقش ایران در تأثیرگذاری بر تحولات بین‌المللی اشاره کرد که مورد اعتراف دوست و دشمن است. سیاست‌های جمهوری اسلامی ایران چه در بعد داخلی و چه در بعد خارجی، باعث شده است ایران امروزه به یکی از مهم‌ترین کشور‌های جهان تبدیل شود که امکان نادیده گرفتن آن در تحولات بین‌المللی وجود ندارد برخلاف رژیم پهلوی که کشور ما صرفاً نقش ابزاری ایفا می‌کرد و به‌راحتی متأثر از انواع تغییر و تحولات در عرصه روابط قدرت ها می‌شد.
روز گذشته یک تحلیلگر صهیونیست به بخشی از این واقعیت اعتراف کرده و می‌گوید که ایرانیان در تاریخ می‌نویسند: «ما امریکایی‌ها را اخراج کردیم.» زویی یحزکلی، کارشناس اسرائیلی در تحلیلی در رابطه با تقابل میان ایران و امریکا و هم‌زمانی مذاکرات وین با اشاره به فرار امریکایی‌ها از افغانستان و فرار قریب‌الوقوع از عراق و سوریه می‌گوید: ایالات‌متحده در بازدارندگی ایران شکست‌خورده است. ایرانی‌ها فرصت را از دست نمی‌دهند و متوجه هستند که الآن زمان مناسبی است. این کاملاً شبیه به آنچه در افغانستان اتفاق افتاد، است، این یک تحقیر برای امریکایی‌ها است. این حادثه تبدیل به داستان شکست امریکا خواهد شد.

******************

روزنامه ایران**

سه مؤلفه رشد تراز تجاری/ ساسان شاه‌ویسی

به نظر می‌رسد یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های مؤثر در افزایش تراز تجاری کشور رویکرد و مطالبه رهبر معظم انقلاب در این موضوع است که با عنوان شعار سال نمود یافت. همچنین بخش بزرگی از چالش‌های ایجاد شده در اثر همه‌گیری کرونا بویژه در بخش زنجیره تأمین مرتفع شد و همه اینها با رهنمودهای رهبری حس برانگیختگی مسئولیت و ایجاد تغییر را در مردم و مسئولان ایجاد کرد. در همین رابطه رهبری در سخنرانی فرمودند وزرا اقدامی برای تخلیه گمرک بکنند.
 برخی وزرا بویژه وزیر صمت دولت قبل برای وصول کالاهای گمرکی اقدام کردند اما مصوبه ستاد اقتصادی دولت قبل شرایط را کندتر و تسهیل روند را مخدوش و نرخ کالا را هم افزایش داد اما اکنون آنچه به روان‌سازی و سیاستگذاری‌ها با کمترین نیروی انسانی جهت بخشیده سخنان رهبری است.از سوی دیگر بخش بزرگی از نتیجه حاصل شده با توجه به دولتی بودن اقتصاد از سیاستگذاری‌ها منتج شده است.  آیت‌الله رئیسی زمانی که در آستان قدس مسئولیت داشتند و بعد‌تر هم در قوه قضائیه، حمایت ویژه‌ای از تولید داشتند و نتیجه آن در همین حدود 5 ماه اخیر هویدا شده است. توجه به بخش بزرگی از بدنه فعال در حوزه صنعتی و صادراتی، ارتباطات تجاری و دیپلماتیک با همسایگان و حذف حاشیه و به متن پرداختن برای تولید و صادرات مؤثر واقع شده است و چرخه تولید و صادرات را گسترش داده است. آمارهای سه ماهه سوم نشان می‌دهد این سیاستگذاری درکنار شعار ملی و مطالبه بحق رهبری تجلی آسیب‌شناسی واقعی‌تری از چالش‌ها، رفع موانع و ضرورت پشتیبانی از تولید است.  رسوب‌زدایی از گمرک، ظرفیت‌بخشی انبارهای کالای متروکه، دیپلماسی و افزایش ظرفیت تولید ملی زنجیره‌ای از عوامل است که در تحقق این مهم مؤثر واقع شده است. علاوه بر اینها گزارش رئیس بانک مرکزی از دسترسی به منابع خارجی و بازگشت‌پذیری و افزایش وزنی و حجمی طلب ایران بیانگر قابلیت‌های واقعی، ملموس و قابل تحقق است. در جمع‌بندی نهایی نیز باید گفت این روند در افزایش هدف‌گذاری دولت برای سال آینده که به میزان 40 درصد رشد داشته نیز نمایان است.

**************

روزنامه شرق**

احياي برجام و ديوان بين‌المللي دادگستري/ معین شرقی

 مذاكرات ایران و غرب درخصوص احیای برجام با دغدغه‌های متعددی از سوی ایران ادامه دارد و تاكنون نیز نتیجه قطعی حاصل نشده است. هیئت ایرانی مذاكره‌كننده درخصوص برجام بر پنج شرط اساسی ایران در چارچوب مذاکرات هسته‌‌‌ای وین تأکید کرده بود. اولین و مهم‌ترین خواسته و شرط ایران، لغو «تحریم‌های ثانویه» آمریکا که در قالب توافق برجام به آنها اشاره شده، بوده است (این دسته از تحریم‌ها همان تحریم‌هایی هستند که در حوزه هسته‌‌‌ای علیه ایران وضع شده‌اند). دو شرط دیگر ایران، به راستی‌آزمایی لغو تحریم‌ها علیه ایران و اعطای تضمین‌‌‌های لازم از سوی واشنگتن به تهران اشاره دارند. ایران همچنین خواستار دریافت خسارت از آمریکا به دلیل خروج یک‌جانبه دولت ترامپ از توافق برجام و تحمیل تحریم‌های گسترده علیه خود هم شده است. در نهایت، ایران از تمامی طرف‌‌‌های برجامی خواسته است تا کاملا و به صورت دقیق به مفاد توافق برجام وفادار باشند. در این راستا، ایران دو سند را به کشور‌‌‌های عضو برجام در جریان مذاکرات هسته‌‌‌ای وین داده که یکی مرتبط با لغو تحریم‌ها علیه ایران است و دیگری هم اشاره به اقداماتی دارد که ایران در پاسخ به مسئله لغو تحریم‌ها انجام خواهد داد. این‌طور به نظر می‌رسد که خواسته اصلی و مرکزی دولت ایران، لغو تحریم‌های راهبردی علیه تهران در حوزه‌‌‌هایی نظیر تجارت آزاد صادرات نفت ایران و نقل و انتقال پول‌‌‌های ایران از بانک‌‌‌های خارجی و همچنین اعطای این تضمین از سوی دولت بایدن است که دولت‌‌‌های آتی آمریکا مانند دولت ترامپ، به صورت یک‌جانبه و مجدد از برجام خارج نخواهند شد. باقی درخواست‌‌‌های ایران نیز تا حد زیادی تحت‌الشعاع همین موارد هستند و به نوعی به موضع چانه‌زنی ایران اشاره می‌کنند. ایران در چارچوب مذاکرات هسته‌‌‌ای جاری با غرب، به شدت تحت‌تأثیر این ضرب‌المثل است که می‌‌‌گوید: «مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید می‌‌‌ترسد». درست به همین دلیل است که تهران قویا بر اعطای یک تضمین عینی از سوی دولت آمریکا به خود مبنی بر وفاداری دولت‌‌‌های آتی آمریکا به توافق برجام تأکید دارد. در این راستا، «رابرت مالی» نماینده ویژه دولت آمریکا در مسئله ایران بار‌‌‌ها تأکید کرده که واشنگتن آمادگی دارد تا تحریم‌های راهبردی خود علیه ایران را پله پله لغو کند. در مقابل، دولت آمریکا از ایران می‌‌‌خواهد تا تهران نیز رویه‌‌‌های هسته‌‌‌ای جبرانی خود را معکوس کند و بار دیگر ذیل محدودیت‌‌‌های برجامی قرار گیرد. با همه اینها باید توجه داشت که دولت بایدن قادر نخواهد بود تحریم‌های کنگره آمریکا علیه ایران را لغو کند یا تضمین دهد که دولت‌‌‌های آتی آمریکا نیز به توافق برجام همچنان وفادار خواهند بود. از سوی دیگر، دولت آمریکا قادر نخواهد بود که برجام را به یک «معاهده» تبدیل و موافقت سنای آمریکا را نیز راجع به آن اخذ کند. ولی یک راه‌حل میانبر جهت ایجاد اطمینان خاطر برای طرف ایرانی وجود دارد. 

این راه‌حل، معطوف به پذیرش صلاحیت «دیوان بین‌المللی دادگستری» و نظر و رأی آن در چارچوب معادله برجام است. این به آن معناست که هرگونه مناقشه حقوقی بین‌المللی که مرتبط با کشور‌‌‌های عضو برجام (و راجع به برجام) باشد، باید به دیوان بین‌المللی دادگستری ارجاع داده شود و همه اعضای عضو توافق برجام هم باید صلاحیت این دیوان و رأی نهایی آن را بپذیرند. در اغلب معاهدات بین‌المللی، جهت اجرای بهتر و مناسب‌تر چشم‌انداز‌‌‌ها و دیدگاه‌‌‌های یک معاهده از سوی اعضای متعهد یا حل‌وفصل عادلانه اختلافات میان آنها، اشاره به صلاحیت دیوان بین‌المللی دادگستری جهت حل مناقشات می‌شود. با این حال، مشکل اصلی این است که برجام یا هر گونه توافق هسته‌‌‌ای آتی، یک معاهده نیست. اما برای این مسئله هم یک راه‌حل وجود دارد. کشور‌‌‌های عضو گروه پنج به علاوه یک می‌توانند برجام را ذیل «توافق اجرائی» یا «قرار موقت»، بر اساس بخش اول بند دوم از معاهده وین درباره حقوق قرارداد‌‌‌ها تعریف کنند. معاهده به این معناست که توافقی بین‌المللی میان دولت‌‌‌های مختلف به صورت کتبی و تحت نظارت مقررات حقوق بین‌الملل حاصل شده است. از این‌رو، یک توافق و قرارداد مکتوب نیز می‌تواند موضوع «معاهده وین در مورد قانون معاهدات» باشد. در این مورد، هیچ نیازی به موافقت سنای آمریکا یا پارلمان ایران نیست و از سوی دیگر، دولت‌‌‌های آتی آمریکا نیز عملا با یک الزام عینی و حقوقی جهت التزام به توافق برجام روبه‌رو می‌‌‌شوند. در این راستا، اگر دولت آتی آمریکا بخواهد از توافق برجام همچون دولت ترامپ خارج شود، ایران می‌تواند به دیوان بین‌المللی دادگستری مراجعه کند و خواستار دریافت خسارت شود. در این راستا، قضات دیوان بین‌المللی دادگستری با استناد به اصل برتری و تفوق حقوق بین‌الملل بر حقوق داخلی، پرداختن به پرونده مذکور را قابل قبول می‌‌‌دانند و آن را در دستور کار خود قرار خواهند داد. این مسئله در نوع خود می‌تواند یک بازدارندگی حقوقی را علیه دولت‌‌‌های آتی آمریکا ایجاد کند و مانع از آن شود که آنها به صورت یک‌جانبه از برجام خارج شوند. جدای از اینها، ایران نیز انگیزه بیشتری خواهد داشت که در چارچوب معادله هسته‌‌‌ای خود، به رویه‌‌‌های دیپلماتیک و دیپلماسی روی خوش نشان دهد. از طرفی، جهت رفع نقاط ضعف حقوقی توافق هسته‌‌‌ای ایران، ضروری است کشور‌‌‌های عضو گروه پنج به علاوه یک، سند جدیدی را امضا کنند؛ زیرا بر اساس بخش اول از بند ۱۲ «معاهده وین در مورد حقوق معاهدات»: «رضایت یک دولت که متعهد به یک معاهده است، از طریق امضای نماینده آن کشور بیان می‌شود. مسئله‌‌‌ای که در متن خود معاهده نیز بر آن تأکید می‌شود». به‌طور کلی این‌طور به نظر می‌رسد که اگر این رویکرد در پیش گرفته شود، احتمال اینکه روند دیپلماتیک در چارچوب مذاکرات وین با موفقیت همراه شود تا حد زیادی تقویت می‌شود.

 

 **************************************************************

 

 

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات