صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۳:۳۶  ، 
کد خبر : ۳۳۵۹۰۴
معاون پژوهشی موسسه مطالعات تاریخ ایران مطرح کرد:

رضاخان با هویت ملی و دینی مردم ایران فاصله زیادی داشت

معاون پژوهشی موسسه مطالعات تاریخ ایران گفت: رضاخان حکم منع استفاده ازحجاب داد؛ محمدرضاچنین حکمی نداد ولی عملا آنرا اجرا کرد و تلاش کرد که بانوان عملا نتوانند از حجاب اسلامی استفاده کنند.
پایگاه بصیرت / گروه سیاسی/ گفتگو با موسی حقانی

ایران اسلامی از گذشته تا امروز تاریخ پر فراز و نشیبی را از سر گذرانده، این تاریخ پر فراز و نشیب در دوره طاغوت به اوج خود می رسد و با اتفاقات و حوادثی همراه می شود که موج نارضایتی های عمومی از دستگاه حاکم را چندین برابر می کند تا منتهی به انقلاب اسلامی می شود. دوره پهلوی اول و دوم پر است از تبعیضات و ناکارآمدی ها، قلدری ها و سرکوب هایی که تا حد تغییر فرهنگ ایرانی و اسلامی پیش می رود.  برای بررسی بیشتر این دوران پرفراز و نشیب و ناکارآمدی هایی که منجر به اعتراضات گسترده دوران پهلوی شد با «دکتر موسی حقانی»، استاد دانشگاه و معاون پژوهشی موسسه مطالعات تاریخ ایران به گفتگو نشسته ایم.

*جناب حقانی! وضعیت ناکارآمدی‌های دوران پهلوی و اتفاقاتی که در آن دوران منجر به اعتراضات گسترده  شد، را چطور می توان بررسی کرد.

وضعیت ایران در دوره پهلوی اول و دوم اسفبار بود. برای بررسی ناکارآمدی ها باید از پهلوی اول شروع کرد. در دوره پهلوی اول در سال ۱۳۱۸ یعنی دوسال قبل از سقوط رضاخان گزارشاتی را داریم از منابع داخلی و خارجی که نشان می‌دهد مردم ایران در آستانه یک انقلاب علیه رضاخان و سیاست‌های او قرار دارند، در شرایطی که رضاخان کمترین اعتراضی را با سرکوب و کشتار پاسخ می‌داد که نمونه‌اش را در ماجرای مسجد گوهرشاد و برخورد شدید با ایلات و عشایر شاهدیم. زندانهای رضاخان بخش قابل توجهی از نیروهای سیاسی و حتی نیروهای وفادار به خودش را از بین برد؛ و میتوان گفت ویرانه‌ای از جهت اعتماد اجتماعی و همچنین وضعیت اقتصادی از خود به‌جای گذاشت.

مردم ایران در دوره پهلوی‌ها از حداقل آزادی‌ها حتی در این حد که بتوانند با حجاب در خیابان تردد کنند، برخوردار نبودند. وضعیت اختناق به حدی بود که در پای هر صندوق پستی ماموری ایستاده بود و قبل از آنکه مردم نامه‌ای پست کنند آن را می‌گرفت و می‌خواند و بعد اگر او تشخیص می‌داد نامه پست می شد! اینها همه حکایت از خفقان عجیبی‌ دارد که در دوره رضاخان در کشورما از لحاظ اجتماعی حاکم بود.

*وضعیت اقتصادی مردم در این دوره چطور ارزیابی می شود؟

 از لحاظ اقتصادی هم وضعیت مردم بویژه در استان‌های مهمی که قبلا تامین کننده آذوقه مردم ایران بودند نظیر استان گیلان، مازندران و آذربایجان و... به‌واسطه غارتگری که رضاخان انجام داده بود و املاک مردم و مراتع عمومی را غصب کرده بود خانواده‌های زیادی به فلاکت کشیده شدند و برخی از این خانواده‌ها را برای اینکه زمینشان را غصب کنند، به شهرستانهای دور و بد آب‌وهوا منتقل می‌کردند که این تعرض به حوزه اقتصادی زندگی مردم بود که ما در دوره رضاخان در شکل گسترده شاهد آن بودیم. غارتی که رضاخان کرد طبق چیزی که در منابع ذکر شده از ۳۰۰ تا ۵۰۰ میلیون دلار به نسبت آن روز بود.

 ایران در شهریور ۲۰ یک کشور بی‌دفاع در برابر متفقینی که ایران را اشغال می‌کنند، است. در حالی که رضاخان ادعا می‌کرد که ارتش متحدالشکل تاسیس کرده اما این ارتش در روز حمله متفقین دچار فروپاشی می‌شود و فرماندهان ارتش در روز حمله به‌جای صیانت از کشور به انبارهای آذوقه پادگان‌ها حمله می‌کنند و آذوقه پادگان‌ها را غارت و سربازها در بیابان‌ها و جاده‌های کشور آواره می‌شوند و این نمای دیگری از فاجعه‌ای است که در دوره رضاخان در کشورما رخ داد و ارتشی که از سال ۱۳۰۴ کلی برایش هزینه شد در سال ۱۳۲۰ بدون هیچ مقاومتی دچار فروپاشی شد.

*ناکارآمدی های حاکمیتی در دوره پهلوی دوم از کجا آغاز می شود؟

 دوران پهلوی دوم مقارن با جنگ جهانی دوم می‌شود؛ در این دوران به‌واسطه آن ویرانه‌ای که رضاخان از خود به‌جا گذاشته بود قحطی و بیماری کشور را فرامیگیرد و جنگ این مشکلات را تشدید می‌کند و در نهایت کشور ما تلفات گسترده‌ای را در جنگی که هیچ نقشی درآن نداشته است، می‌دهد.

در همین سالها محمدرضا پهلوی به واسطه موافقت روسیه، انگلیس و آمریکا به سلطنت می‌رسد و ضمن حفظ منافع انگلیسی‌ها تلاش می‌کند تا پای آمریکایی‌ها را هم به ایران باز کند. آمریکایی‌ها در سال ۱۳۲۵ متقاعد می‌شوند که باید در ایران حضور جدی داشته باشند و تقریبا ۷ سال تلاش میکنند تا اینکه در کودتای مرداد ۱۳۳۲ با انگلستان همکاری می‌کنند و آنها هم بخشی از قدرت‌های بزرگ در کشورما می‌شوند که برای خود حق قائلند و  دنبال منافع نفتی و اقتصادی خود هستند و کنترل ارتش ما را بدست می‌گیرند و ده‌ها مصیبت بواسطه این نفوذ در کشور ما بوجود می‌آید و بعد از آن ملت ما شاهد آن هستند.

 در این مقطع( از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۷) ما هم شاهد سرکوب گسترده مردم هستیم بویژه بعد از تاسیس ساواک در سال ۱۳۳۵ اضافه می‌شود با کمک سازمان و سرویس اطلاعاتی انگستان که بعدها موساد به اینها، یک دستگاه اهریمنی امنیتی اجرا می‌شود که کارش فقط سرکوب مردم است و این سرکوب تا سال ۵۷ همچنان ادامه پیدا می‌کند.  

فضای سیاسی کشور مانند دوره رضاخان همچنان خفقان آمیز و توام با سرکوب است که وقایع مانند قیام ۱۵ خرداد و فاجعه‌ای که رژیم در برخورد با قیام مردم بوجود آورد را شاهدیم. بنابراین از لحاظ سیاسی همچنان خفقان دوره رضاخانی را شاهد هستیم و ساواک مانند پلیس رضاخانی بر مردم و گروه‌ها و جریانات سخت می‌گرفت؛ دستگیری‌های گسترده، سرکوب، شکنجه، قتل و... اتفاقاتی بود که در دوره محمدرضا پهلوی هم رخ داد بویژه بعد از کودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲.

*اوضاع اجتماعی را در این برهه چطور ارزیابی می کنید؟

 از لحاظ اجتماعی با توجه به اینکه شاه کاملا به سمت آمریکایی‌ها رفته بود ما شاهد رواج فرهنگ آمریکایی در کشورمان هستیم. موسسه فرانکلین یکی از کارهایش این بود که فرهنگ آمریکایی را در ایران ترویج دهد، با چاپ کتاب و پخش فیلم‌های سینمایی آمریکایی.

 در یک مقطع کوتاه چیزی حدود ۱۰۰۰ فیلم کوتاه آمریکایی‌ توسط آمریکایی‌ها و موسسه فرانکلین در ایران اکران می‌شود و اینها همه تلاش‌های آمریکایی بود که برای تغییر کردن فرهنگ و سبک‌زندگی در ایران صورت می‌گرفت. درحالی که اروپایی‌ها با توجه به نزدیکی به فرهنگ آمریکایی باز هم از آن و تغییر فرهنگ شان به سمت آمریکایی پرهیز می‌کردند و نمی خواستند عرصه فرهنگی خود را در اختیار آمریکایی‌ها بگذارند اما رژیم پهلوی کلا عرصه فرهنگی را در اختیار آمریکایی‌ها و بعد اسرائیلی‌ها گذاشته بود و از این لحاظ هم مشاهده می‌کنیم که مردم با پدیده‌ای مواجه می‌شدند که با هویت ایرانی و ملی و هم هویت دینی و شیعی آنها در تضاد است.

اقداماتی که در جشن هنر شیراز رخ می‌دهد و اقداماتی که در جشن‌های ۲۵۰۰ ساله رخ می‌دهد همه و همه جان مردم ایران را که از آن خفقان سیاسی به لب آورده و با ناراحتی و نگرانی گسترده مواجه می‌کند. اینکه تئاتر خیابانی در ماه‌ رمضان و در شیراز برگزار شود و در آن صحنه‌های زشت و آلوده‌ای به نمایش گذاشته شود آن هم نمایش‌نامهای مانند « خوک، بچه، آتش» که حتی در انگلستان و آمریکا نمی توان آن را اکران کرد اما شاه این فضا را با صحنه‌گردانی همسرش در کشورما فراهم کرد که بتوانند این تئاتر مستهجن را در خیابان‌‌های شیراز و در ماه رمضان اجرا کنند.

 از این جهت رژیم[پهلوی] بشدت با هویت ملی و دینی مردم ایران فاصله گرفته بود، که در ادامه آن تغییر تقویم و تشدید فشارها برای منع حجاب به شکل غیرمحسوسی دنبال می شود، رضاخان حکم داد که میبایستی ازحجاب منع شود؛ محمدرضاچنین حکمی نداد ولی عملا آنرا اجرا کرد و تلاش می‌کردند که بانوان نتوانند از حجاب اسلامی استفاده کنند. اوضاع سینمای ایران هم اوضاع بسیار آلوده‌ای بود؛ چه بخش‌ فیلم‌های غربی و چه بخش فیلم‌های فارسی متاسفانه نشان از صحنه‌های خلاف عفت و شرافت مردم بزرگ ایران داشت  که ناراحتی فراوانی را در بین اقشار مختلف ملت ایران بوجود آورده بود.

 

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات