به گزارش پایگاه خبری تحلیلی بصیرت، رئیس جمهور کشورمان روز دوشنبه به کشور قطر سفر کرد. این سفر که به دعوت رسمی «تمیم بن حمد آلثانی» امیر قطر 2 روزه خواهد بود، ابعاد و پیامدهای متعددی را می تواند داشته باشد. در این سفر که وزیر نفت ایران نیز رئیس جمهوری ایران را همراهی میکند، علاوه بر دیدارها و مذاکرات رسمی تیم ایرانی با مقامات کشور میزبان، دیدارهایی با مقامات روسی و قطری در حاشیه اجلاس GECF صورت می گیرد و اجماع نظر سه دارنده بزرگ ذخایر گازی جهان بر روی راهبردهای تولید و عرضه گاز، میتواند نقطه عطفی در جهتدهی به بازار انرژی جهان باشد.
چهارمین سفر رئیسی
رئیس جمهور کشورمان در حالی چهارمین سفر خارجی خود را به کشور قطر انجام داد که نشان از اهمیت منطقه و کشورهای همسایه در دولت سیزدهم است. در واقع رویکرد منطقه گرایی م نگاه به شرق، مهمترین محور توسعه در سیاست خارجی جمهوری اسلامی محسوب می شود.
از طرفی سفرهای متعدد مقامات ایران و قطر طی سالهای اخیر موجبات نزدیکی دو کشور را فراهم آورده است. این سفرها که بهطور متناوب و متداول صورت میگیرد از سوی تهران و دوحه همواره با اشتیاق خاصی پیگیری میشود. با وجود اینکه قطر کشوری کوچک در پهنه خلیجفارس بهشمار میرود، اما نقش بااهمیتی در معادلات منطقهای ایفا میکند.
ایران چگونه قطر را از محاصره نجات داد؟
درحالی که کشورهای عربی و همسایه قطر، این کشور را از هر طرف محاصره کرده بودند، فضای هوایی ایران به عنوان مسیر جایگزین برای رفع محاصره هوایی قطر درنظر گرفته شد و با توجه به بهره برداری از میدان گازی مشترک، روابط میان ایران و قطر بیش از پیش افزایش یافت.
در واقع نتیجه آن شد که روند محاصره، دوحه را به تهران نزدیک کرد و برداشتهای قطر مبنی بر اینکه تهدید فوری برای امنیت کشورش از همسایگان شورای همکاری خلیجفارس و نه ایران ناشی میشود، را تقویت کرد. حتی قبل از محاصره نیز و از زمان جنگ ایران و عراق، قطر رابطهای صمیمانه با تهران برقرار کرده بود، زیرا این دو کشور بزرگترین میدان گازی طبیعی مشترک جهان (گنبد شمالی/ پارس جنوبی) را دارند که جنس همکاریها را فراتر از ابعاد سیاسی برده است و از نظر اقتصادی به آن وابستگی زیادی دارند. بهطور مشخص تضمین امنیت این میدان و دسترسی به آن همکاریهای قطر با ایران را ضروری میکند.
اگرچه یکی از اهداف اصلی ریاض و ابوظبی برای محاصره، اجبار قطر به کاهش روابط خود با ایران بود، اما دوحه و تهران از زمان آغاز بحران خلیجفارس روابط دوجانبه خود را تعمیق بخشیدهاند و همبستگی تهران با دوحه بیشتر شد. در بحبوحه لفاظیهای طرفهای مناقشه (عربستان و متحدانش) ، ایران محمولههای غذایی را برای کمک به دوحه در جلوگیری از بحران امنیت غذایی فراهم کرد. صادرات ایران به قطر از 60 میلیون دلار بین 2016 و 2017 به 250 میلیون دلار بین 2017 و 2018 افزایش یافت. هواپیمایی قطر (Qatar Airways) با استفاده از حریم هوایی ایران موفق به ادامه فعالیت خود شد. بهنوبه خود، حجم پروازها بیش از 100 میلیون دلار درآمد هزینه پرواز برای ایران فراهم کرد که دولت «دونالد ترامپ» رئیس جمهور سابق ایالات متحده آن را تضعیف سیاست «فشار حداکثری» خود علیه ایران میدانست.
ایران همچنین یک بندر خود را برای تسهیل انتقال کالاها و مواد غذایی به قطر اختصاص داد به گونهای که هر هفته سه محموله از طریق کشتی به قطر میرسید.
مناسبات میان دوحه و تهران به ویژه بعد از آغاز بحران خلیج فارس در جریان محاصره قطر توسط عربستان سعودی، امارات، بحرین و مصر در سال 2017، شکل تازهتری به خود گرفت. در این دوره درواقع جمهوری اسلامی ایران به عنوان ناجی قطر نقشآفرینی کرد. درواقع محاصره طولانیمدت قطر نه تنها نتوانست رفتارهای دوحه را مطابق خواست ریاض اصلاح کند بلکه روابط ایران و قطر را برای آینده قابل پیشبینی تقویت کرد.
کشورهای قدرتمند گازی
روسیه، ایران، قطر، امریکا و ترکمنستان، پنج کشوری هستند که بیشترین ذخایر گازی جهان را دارند. سه کشور اول دارنده ذخایر گازی جهان، یعنی روسیه، ایران و قطر، در مجموع مالک 56 درصد ذخایر گازی جهان هستند.
حال اگر این سه کشور، در توافقی راهبردی، بر روی سیاستهای کلان بازار جهانی گاز به اجماع نظر برسند، بر روی جهتدهی به آینده انرژی جهان مؤثر خواهند بود. رخدادی که در متن و حاشیه ششمین اجلاس سران کشورهای صادرکننده گاز جهان (GECF) در حال تحقق است.
«مجید چگنی»، مدیرعامل شرکت ملی گاز ایران در این خصوص معتقد است: "هماکنون آینده جهان با صنعت گاز است؛ هرچند، انرژیهای تجدیدپذیر هم یکی از گزینههاست، اما در میانمدت، این گاز است که حرف نخست را در تأمین انرژی جهان میزند."
اجماع نظر سه دارنده بزرگ ذخایر گازی جهان زمانی اهمیت دوچندان پیدا میکند که به این نکته توجه داشته باشیم. گاز حرف اول تأمین انرژی جهان را حداقل تا بیست سال آینده خواهد زد.
قرن حاضر، قرن گاز
برآوردها نشان میدهد تقاضای گاز جهان در طول 25 تا 30 سال آینده کاهش نمییابد، بلکه بهدلیل پاک بودن این سوخت (کم کربن) شاهد افزایش سالانه و مستمر تقاضای گاز در جهان خواهیم بود. مطابق پیشبینی مراکز معتبر انرژی جهان، گاز طبیعی تا سال 2035 بیشترین رشد مصرف را در بین سوختهای فسیلی خواهد داشت و به لحاظ میزان مصرف، در جایگاه دوم پس از نفت قرار خواهد گرفت؛ از همین رو بسیاری از کارشناسان، قرن حاضر را قرن گاز مینامند.
در واقع بخش گاز طبیعی در یک دهه گذشته از یک منبع انرژی منطقهای به واسطه تولید LNG به سرعت به یک منبع انرژی جهانی تبدیل شد و فاجعه نیروگاه هستهای فوکوشیما، آلمان و ژاپن را به سوی گاز طبیعی جلب کرد. بهعلاوه پاک بودن گاز طبیعی نسبت به زغالسنگ دولتها را تشویق کرد این گزینه پاکتر را انتخاب کنند. چین با اجرای سیاست سوئیچ از زغالسنگ به گاز، این گزینه را انتخاب کرد و واردات گاز این کشور ماه گذشته ۲۶ درصد رشد سالانه داشت. اگرچه سال ۲۰۲۰ به دلیل پاندمی کووید-۱۹ برای همه بازارها فاجعه بود اما LNG به سرعت بهبود یافت. به گفته برخی از تحلیلگران، تقاضای جهانی برای LNG طی ۱۰ سال آینده میتواند ۴۰ تا ۵۰ درصد رشد کند. حتی میتواند تا اوایل دهه ۲۰۴۰ دو برابر شود.
ضرورت برنامه ریزی برای عرصه صادرات بین المللی گاز طبیعی
تمامی این موارد نشان دهنده اهمیت گاز طبیعی در زندگی ما در دهه آینده است. گاز طبیعی همچنان منبعی مهم و تأثیرگذار برای تأمین تقاضای انرژی در حال رشد جهان است که مشکلات زیست محیطی کمتری در پی دارد. نظر به نقش گاز طبیعی در تأمین انرژی آینده، تحولاتی درخصوص چگونگی تأمین گاز طبیعی ضروری به نظر می رسد. با توجه به تقاضای فزاینده گاز طبیعی در جهان و پتانسیل منابع گازی ایران با سرمایه گذاری مناسب، می توان در عرصه صادرات بین المللی گاز طبیعی نقش موثری ایفا کرد.
شکست سناریوهای رژیم صهیونیستی
کارشناسان معتقدند با حضور فعال جمهوری اسلامی ایران در بین کشورهای حاشیه خلیج فارس بدون شک سیاست تفرقه افکنانه صهیونیست ها با شکست روبرو خواهد شد. به طوری که در این برهه حضور فعال ایران همزمان شده است با شکست خوردن صهیونیست ها در گسترش روابط شان با برخی از کشورهای منطقه که این روندی است که ادامه پیدا خواهد کرد.
امارات و عربستان که بیشترین روابط خصمانه را ما ایران داشتند، بعد از ترامپ ملاحظه شد رفتار آنها تغییر پیدا کرده استو همواره آنها بدنبال ایجاد ارتباط دوستانه با جمهوری اسلامی می باشند که این نشاندهنده موفقیت ما و کشورهای محور مقاومت در گسترش روابط با کشورهای منطقه است.
بهره سخن
برخی ناظران پیش بینی میکنند در سفر آیتالله رئیسی به دوحه ممکن است علاوه بر امور بازرگانی، تجاری و همکاریهای ایران و قطر در حوزه گازی، توافقی نیز در زمینه انتقال تکنولوژی ازسوی ایران به قطر امضا شود که این مسئله در بحبوحه افزایش همکاریهای امنیتی و نظامی امارات و همچنین بحرین با رژیم صهیونیستی، حائز اهمیت است. به ویژه اینکه رژیم صهیونیستی همواره نگران روابط ایران و کشورهای عربی بوده و آن را تهدید بزرگی برای خود میداند.
به طور کلی روابط سیاسی میان دوحه و تهران همواره در سطح مطلوبی قرار داشته و در سایه سیاست راهبردی دولت سیزدهم برای گسترش روابط منطقهای در عرصههای مختلف، انتظار میرود در جریان سفر آیتالله رئیسی و همچنین طی مرحله جدید چشمانداز مثبتی برای تقویت مناسبات تجاری و اقتصادی میان دوحه و تهران ترسیم شود. موفقیت در تقویت مناسبات ایران با کشورهای حاشیه خلیج فارس بخصوص قطر به معنای شگست کامل سیاست های تفرقه افکنانه صهیونیست ها خواهد بود. احداث تونل دریایی بین ایران و قطر یک نقطه عطفی در توسعه روابط بین ایران و قطر خواهد بود که که ابعاد این تونل بدون شک در طراز بین المللی مطرح خواهد شد. این تونل که با دانش مهندسان ایرانی ساخته خواهد شد می تواند خود به خود توانایی جمهوری اسلامی ایران را در بحث دانش به دنیا مخابره کند.