مقام معظم رهبری در سخنرانی روز دهم اسفند درباره ی بحران اوکراین، به نقش ایالات متحده ی آمریکا در زمینه سازی این بحران اشاره کردند و آمریکا را دولتی بحران زا و بحران زیست خواندند . ریشه ی این بحران زا و بحران زیست بودن آمریکا را میتوان در تولد این دولت یافت .
ایالات متحده آمریکا در طول ۱۶۰ سال حیات مستقل خود از ۱۷۸۱ تا پیش از پایان جنگ جهانی دوم ، قدرتی متوسط در آن سوی اقیانوس بود .
قدرتی که در برابر ابرقدرت هایی چون بریتانیا ، فرانسه و روسیه حرف چندانی برای گفتن نداشت . دلیل تبدیل شدن آمریکا به یک قدرت بلامنازع جهانی، وقوع یک بحران بود ، بحرانی به نام جنگ جهانی دوم .
درحقیقت برتری سیاسی اقتصادی آمریکا بر جهان ، زاده ی یک بحران بزرگ جهانی است . جنگی که بخش عمده ی زیرساخت های اروپا را از بین برد و نیروی انسانی نخبه و ثروت هایش را به جامعه و اقتصاد آمریکای امن آن سوی اقیانوس تزریق کرد .
آمریکا که در امنیت به سر میبرد ، از جا ماندن اروپا از قافله ی پیشرفت، نهایت استفاده را برد و با استفاده از تجمیع ثروت و نخبگان و راه انداختن امپراتوری دلار ، روز به روز بر ثروت خود افزود .
هرچند نمیتوان جنگ جهانی دوم را یگانه علت پیشرفت اقتصادی آمریکا دانست اما به گواه تاریخ، این جنگ جرقه ی جهش بزرگ در اقتصاد این کشور را زد و ریاست جهان تک قطبی را پیشکش این کشور کرد.
چندان بعید نیست که اتاق های فکر در آمریکا نقشه ی یک جنگ جهانی جدید را برای احیای این تمدن رو به افول کشیده باشند ؛ جنگی که همچون جنگ جهانی دوم زیرساخت های رقبای اروپایی و آسیایی را از بین ببرد و صندلی زرین پادشاهی در جهان تک قطبی را دوباره تقدیم آمریکا کند.
اظهارات تحریک آمیز متعدد آمریکایی ها قبل از شروع جنگ اوکراین و همچنین تاکید فراوانشان بر عدم ورود مستقیم به درگیری با روسیه پس از شروع جنگ نشان دهنده ی تمایل یانکی ها به شروع یک جنگ جهانی غیر آمریکایی است .
این تصور که این جنگ غیر آمریکایی، به دلیل پشتیبانی آمریکا از اروپایی ها میتواند هزینه های فراوانی برای آمریکا هم داشته باشد نیز ناقض ادعای پیشین نیست ، زیرا آمریکا در جنگ جهانی دوم نیز شرکت داشت و همراه با متفقین می جنگید ، اما فاصله ی جغرافیایی او از این جنگ ، قدرت برتر دنیای آینده را به او تقدیم کرد .
همچنین آمریکا قطعا از جنگی که خریداران بزرگی برای رونق کارخانه های اسلحه سازی اش فراهم کند استقبال خواهد کرد .
همانطور که مقام معظم رهبری نیز فرمودند آمریکا از بحران ها تغذیه می کند . اینکه آمریکا رو به افول است مورد اتفاق بسیاری از کارشناسان است، حال اگر این قدرت رو به افول دست به زایش یک بحران بزرگ برای تقویت زیست خود بزند چندان دور از ذهن نیست .
برای تقویت این ادعا میتوان به چند دلیل متوسل شد :
یک: اینکه این جنگ صرفا اروپایی باشد برای آمریکایی ها راضی کننده نخواهد بود زیرا کشورهایی مثل چین ، ژاپن و کره نیز میتوانند از دور ماندن از این جنگ منتفع شوند . حالا میتوان دلیل سخنان ویکتوریا نولاند ، معاون وزیر خارجه آمریکا ، را فهمید که گفته است :
"ما سعی داریم به چین تفهیم کنیم که نمیتواند در این جنگ بی طرف باشد".
زیرا چینی ها از آغاز جنگ سعی کرده اند یکی به نعل و میخ بزنند . از طرفی با کمک های بشردوستانه ی پنج میلیون یوآنی به اوکراین ، حمایت تمام قد خود از مسکو را رد کرده اند اما از طرف دیگر با رای ممتنع به قطعنامه محکومیت روسيه و همچنین مخالفت با تحریم ها علیه روسیه ، از ایستادن در کنار آمریکا و ناتو نیز خودداری کرده اند و این به نوعی معنای بی طرفی را می دهد . این زیرکی چینی ها وضعیتی است که به هیچ عنوان مطلوب آمریکا نیست . آمریکا مجبور است چین را هم وارد این درگیری کند .
دو: آمریکا با به راه انداختن موج تحریم علیه خرید نفت و گاز از روسیه، باعث تقابل کشورهایی مثل ایران ، قطر ، آذربایجان و ترکمنستان با روسیه به دلیل فروش انرژی به تحریم کنندگان روسیه خواهد شد . این مسئله مي تواند بخشی از نقشه ی آمریکا برای ورود این کشورها به درگیری باشد.
سه: حمایت مالی و تسلیحاتی شدید آمریکا از اوکراین و تشویق بی امان زلنسکی به مقاومت، موجب طولانی تر شدن جنگ و افزایش احتمال وقوع جنگ جهانی خواهد شد در صورتی که اگر زلنسکی شروط پنج گانه روس ها را بپذیرد یا حتی آمریکا به نپذیرفتن دائمی اوکراین در ناتو اذعان کند، آتش جنگ خاموش خواهد شد.
پس از یک جنگ جهانی تمام عیار ، دوباره جهانی تک قطبی به رهبری آمریکای بلامنازع بهوجود خواهد آمد و این رویای یانکی ها است . این یعنی آمریکا برای بار دوم و این بار آگاهانه به دنبال نقد کردن کارت جغرافیای خود است.
شکست این نقشه ی احتمالی آمریکا مستلزم هوشمندی و خویشتنداری بیشتر روسیه ، چین و اروپایی ها می باشد .