حکومت ناجوری که انگلیس در سرزمین تاریخی مسلمانان تأسیس کرد رژیم صهیونیستی بود. اما این آخر ماجرا بود در سال ۱۹۴۸ میلادی؛ اولش با تفرقهاندازی میان مسلمانان شروع شد در زمان جنگ جهانی اول.
داستان از آنجا شروع شد که انگلیسیها دیدند درافتادن با امپراتوری عثمانی برایشان سخت است و به فکرشان رسید که تفرقه بیندازند در سرزمینهای عثمانی و میان مسلمانان. این شد که پنهانی با حاکمان محلی اعراب مذاکره کردند و تشویقشان کردند تا علیه حکومت عثمانی شورش کنند و قول دادند در آینده از تشکیل حکومت فراگیر عربی و اسلامی در این سرزمینها حمایت کنند. افسران اطلاعاتی انگلیسی هم به سرزمینها عثمانی اعزام شدند و با تأکید بر تفاوتهای نژادی و مذهبی و طایفهای همه را انداختند به جان هم و به جان عثمانی. در میان این افسران اطلاعاتی از همه مشهورتر «توماس ادوارد لورنس» است که به «لورنس عربستان» معروف شد و دستگاه تبلیغاتی غرب از همانموقع و هنوز هم از وی چهره یک استقلالطلب آزادیخواه و مدافع حقوق اعراب و اصالت عربی ساخته است. جالب اینکه فیلم هم ساختهاند دربارهاش و چه شکوه و محبتی نثار کردند به این جاسوس انگلیسی و متخصص تفرقهاندازی.
القصه، حکومت عثمانی همزمان با جنگ جهانی اول درگیر شورش اعراب شد و عاقبت در جنگ شکست خورد و تجزیه شد. نقشه تجزیه را هم انگلیس و فرانسه پیشاپیش کشیده بودند و سرزمینهای عربی خاورمیانه را میان خودشان و براساس منافع خودشان تقسیم کرده بودند. اعراب هم کمی از این تقسیمبندی ناراحت شدند ولی آنموقع کی به کی بود و انگلیس فاتح جنگ جهانی بود و زور کسی به او نمیرسید و بدتر اینکه تفرقه میان اعراب همچنان ادامه داشت.
در نهایت چنین شد که به جای عثمانی، کلی کشور کوچکتر ازجمله عربستان و اردن و عراق و لبنان و کویت و قطر در خاورمیانه تشکیل شد. در این تقسیمبندی انگلیسی-فرانسوی، سرزمین فلسطین ماند دست انگلیس و چه بساطی درست کرد؛ ۱۴ می ۱۹۴۸ میلادی فلسطین را دودستی و مفت و مجانی و با اجازه بیاجازه خودش داد دست صهیونیستها و رفت.
«توماس ادوارد لورنس»، افسر اطلاعاتی انگلیس با تحریک اعراب به شورش علیه حکومت عثمانی و تفرقهاندازی در سرزمین مسلمانان، زمینه را برای تشکیل حکومت صهیونیستی در خاورمیانه فراهم کرد
پادشاه بریتانیا «اجازه» داد!
ماجرا این بود که از اوایل قرن بیستم بنا به نوشتههای «تئودور هرتسل»، روزنامهنگار و «پدر صهیونیسم سیاسی مدرن» صحبت از این بود که یهودیان باید برای خود خانهای ملی داشته باشند! اروپاییها هم خوششان میآمد که یهودیها بروند چون مردم مسیحی اروپا از نظر مذهبی و تاریخی و اقتصادی با یهودیان مشکل داشتند.
سال ۱۹۱۷ میلادی در میانه جنگ جهانی اول «والتر روتشیلد»، بانکدار ثروتمند یهودی و سیاستمدار مشهور انگلیسی درخواست صهیونیستها برای بازگشت به ارض موعود و داشتن یک سرزمین یهودی را پیگیری کرد و «آرتور جیمز بالفور» وزیر خارجه بریتانیا بیانیه بالفور را صادر کرد که در واقع نامهای بود به روتشیلد و مضمونش اینکه پادشاه بریتانیا اجازه میدهد که یهودیها بروند فلسطین؛ «با افتخار، از سوی اعلیحضرت پادشاه بریتانیا به پیشگاه شما بیان میدارم که درخواست شما به کابینه دولت بریتانیا فرستاده شد و مورد پذیرش قرار گرفت. اعلیحضرت با تشکیل یک خانه ملی برای یهودیان در فلسطین موافقت کردهاند و بیشترین تلاششان را به کار میگیرند تا این کار به سرانجام برسد».
«والتر روتشیلد» بانکدار ثروتمند یهودی و سیاستمدار مشهور انگلیسی از پادشاه انگلیس اجازه گرفت که یهودیان اروپا بروند فلسطین!
داستان همچنان ادامه دارد
۷ ماه پس از نامه بالفور انگلیسیها در جریان جنگ جهانی اول و طبق یک نقشه هماهنگ و با تمام قوا فلسطین را از دست حکومت عثمانی درآوردند و اشغال کردند. بیدلیل هم نبود که پس از پایان جنگ، فلسطین را دست خودشان نگه داشتند و از سال ۱۹۲۲ میلادی فلسطین شد «فلسطین تحت قیمومیت بریتانیا».
وضعیت همینطوری بود تا هنگام جنگ جهانی دوم که خصومتهای تاریخی مسیحیان با یهودیان در اروپا بالا گرفت و بدجوری افتادند به جان هم. این وسط یهودیان هم یاد فلسطین افتادند برای فرار از دست اروپاییها و بعد که جنگ تمام شد با انگلیس هماهنگ کردند و گروهگروه یهودی رفتند به سرزمین فلسطین و بعد اینطوری شد: «در سال ۱۹۴۸ میلادی چند ساعت پیش از پایان قیمومیت بریتانیا بر فلسطین، تشکیل دولت صهیونیستی در این سرزمین اعلام شد. بریتانیاییها رفتند و صهیونیستهای تفنگبهدست آمدند... فلسطینیها مالک بیش از ۹۷ درصد اراضی فلسطین بودند و صهیونیستها با اقدام نظامی علیه فلسطینیان بیدفاع، اراضی آنان را تصرف کردند و در فلسطین دولت صهیونیستی تشکیل دادند».
صهیونیستها از همان سال ۱۹۴۸ میلادی که رژیم صهیونیستی تشکیل شد با سازماندهی گروههای افراطی مسلح به کشتار فلسطینیان و تخریب روستاها برای تصرف اراضی پرداختند
عجیب آنکه سیاست تفرقهاندازی در خاورمیانه همچنان ادامه دارد. اغلب کشورهای عربی که انگلیس در خاورمیانه ساخت همچنان دوستان انگلیس هستند و برخی با صهیونیستها هم دوستی میکنند و گاهی با یکدیگر یا با سایر کشورهای منطقه دشمنی میکنند و تفرقه هنوز هست و این داستان تمام نشده است؛ داستان عدالتخواهی فلسطینیها و قبله اول مسلمانان هم البته هنوز ادامه دارد و تمام نشده است.
یکی از اردوگاههای آوارگان فلسطینی در سال ۱۹۴۸ میلادی