مذاکرات ایران و ۴ +۱پیرامون مسئله برجام و هسته ای مسیری طولانی داشت اما بخش اعظمی از این مسیر طی شده است. برای بررسی بیشتر این امربا «مصطفی خوش چشم»، تحلیلگر مسائل بین الملل به گفتگو نشسته ایم که در ادامه میخوانید.
*جناب خوش چشم! مذاکرات به کجا رسیده است؟ آیا تحریم علیه سازمان ها و افراد که عملا نقض برجام است، می تواند تغییری ایجاد کند؟
بخش زیادی از مذاکرات طی شده است اما همچنان آمریکا از واگذاری امتیازاتی که باقی مانده و از پیش هم اعلام کرده بود که این امتیازات را می دهد و جز خطوط قرمز جمهوری اسلامی بود سر باز میزند.
این بخش از امتیازات شامل برداشتن تحریم ها از روی افراد و نهادها و شرکت هایی است که عمدتا توسط آمریکاییها در لیست قرمز قرار داده شدهاند و عدم رفع تحریم از این افراد نقض برجام محسوب شده و باید برداشته شوند. اهمیت این موضوع شاید به اندازه مواردی باشد که تا بحال حل شده چون برداشته شدن تحریم از این افراد، شرکتها و نهادها میتواند به شکل فزایندهای انتفاع اقتصادی ما را از هرگونه توافقی تامین کند و عدم رفع این تحریمها انتفاع این قرارداد را به جایی میرساند که ارزش معامله کردن نخواهد داشت.
بنابراین آمریکاییها همچنان بر موضع خود ماندهاند و دلیلشان هم این است که انتفاع اقتصادی ایران را به حداقل برسانند. اکنون جنگ ارادههاست، طرف آمریکایی بر موضع خود مصرانه ایستاده و طرف ایرانی هم همچنین؛ البته هماهنگ کننده ارشد اروپایی بعد از اینکه در اواخر مذاکرات وین اعلام کرد موضوعی باقی نمانده و اروپاییها رفته رفته خودشان را از اتاق مذاکره خارج کردهاند، الان مجددا به دنبال این است که مذاکرات را بار دیگر احیا کند اما این ظاهر کار است.
در اصل تا زمانی که طرف آمریکایی از انجام این امتیازات باقی مانده که بر اساس آن چیزی که تعهد طرف آمریکاییست و متعهد به آن است سر باز بزند توافقی نخواهیم داشت ولو اینکه مجددا نماینده ها با هم ملاقات کنند. قطعا برای اینکه توافقی بدست بیاید طرف آمریکایی باید به تعهداتی که داده عمل کند و گرنه هیچ پیشرفتی نخواهد بود.
*آیا توانمندسازی داخلی ایران می تواند بهترین پاسخ به تحریم های آمریکا باشد؟
این به نفع ایران است؛ طرف آمریکایی از تمام اهرم های فشارش علیه ما استفاده کرده و ما از پیک فشار تحریمها عبور کردیم. ولی اگر وضعیت دشوار اقتصادی در کشور وجود دارد دیگر به خاطر فشار فزاینده تحریمی نیست اگر چه هنوز تاثیرگذار است اما در دوران اوج اثرگذاری نیست و بخش عمدهای از مشکلات اقتصادی کشور بستگی به مدیریت اقتصادی کشور و مسئولین کشور و دولت و مجلس دارد.
آنچه مهم این است که الان رفع معضلات اقتصادی بیش از اینکه در دستان تحریم کنندگان باشد در دستان خود ما است. از طرفی جمهوری اسلامی ایران دارای اهرمهای فشاری است که هنوز به طور کامل از آنها استفاده نکرده است.
باید گفت در شرایطی که طرف آمریکایی از همه اسلحهها و اهرم های فشارش استفاده کرده و نتیجه نگرفته، طرف ایرانی هنوز از اسلحه و اهرم های فشارش استفاده نکرده و این اهرم های فشار مؤلفه های هستهای، موشکی و منطقهای و در خیلی حوزههاست.
در این شرایط جمهوری اسلامی ایران اولا می تواند به شکل از پیش طراحی شده، راهبردی و از پیش تعیین شده برای افزایش فشار بر روی طرف غربی از این اهرم ها استفاده و ثانیا با تلاش های هدفمند خود، کاهش تاثیرگذاری تحریم ها را هم با سرعت بیشتر و گستردگی بیشتر پیگیری و شرایط را به نفع خود جلو ببرد یعنی اگر همزمان هم فشار طرف مقابل را کم کنیم و هم فشار خودمان بر طرف مقابل را افزایش بدهیم قطعا میتوانیم نتیجه بهتری در مذاکرات وین و هر گونه مذاکره با طرف غربی بگیریم.
از طرفی شرایط جهانی هم به واسطه تقابل روسیه و غرب در قضیه اوکراین و آثار آن در بازارها و قیمتهای انرژی در جهان وضعیت را باز هم بیشتر به نفع ما میکند. ضمن آنکه آمریکا در دوران افول خود به سر میبرد و آنچه که ما در عقب نشینی آمریکا در افغانستان دیدیم یک عقب نشینی فضاحت بار بود که ناشی از کاهش قدرت و افول آمریکاست.
در مجموع میتوان گفت که اگر هشیارانه و با برنامه از ابزارهای موجود استفاده کنیم شرایط محیاست تا بتوانیم پس از دوره سخت اقتصادی که تاکنون در آن بسر میبردیم استفاده و وضعیت مان بهتر و فشار اقتصادی کمتر و همچنین در تقابل با غرب دست بالاتری داشته باشیم و بتوانیم فشار بیشتری به طرف غربی بیاوریم.
هم شرایط جهانی و هم داخلی و هم ابزارهای موجود به نفع ماست به شرط آن که از آنها به درستی و به شکلی راهبردی، نظام مند و هدفمند استفاده کنیم.
*پلن B که آمریکا در مقابل ایران از آن صحبت میکند چیست؟
آمریکا مجموعهای از سلاح های سخت و نیمه سخت و نرم، مشتمل بر جنگ ادراکی رسانهای و جنگ اقتصادی و تحریم و مداخله ارزی؛ ایجاد ناآرامی و بمب گذاری و ترور، جنگ سایبری و مجموعه تهدیداتی را که در اختیار داشته، استفاده کرده و نتوانسته با استفاده از آنها عزم جمهوری اسلامی ایران را در هم بشکند و بنابراین اسلحهای برای خودش باقی نگذاشته و حداکثر کاری که آمریکایی ها بتوانند انجام دهند اقدامات سیاسی در صحنه بین المللی است که با توجه به تقابل آمریکا با روسیه و تقابل آمریکا با چین وضعیت چنین اهرم های سیاسی هم نسبت به قبل متفاوت است و تاثیراتش به مراتب کمتر از گذشته است.
پلن B طرف آمریکایی به نظرم برای خود آمریکایی ها هم خیلی جدی نیست چرا که جنگ اساسا نزدیک به دو دهه است که برای آمریکا غیر ممکن است و اگر چنین گزینهای بود قبل از سال 2005 از آن استفاده کرده بودند و اصلا فرمول استراتژی مهار مبنی بر استفاده از چماق و هویج بر اهرم های فشار بر حوزه جنگ های ترکیبی برای این بوده و هست که گزینه نظامی هیچگاه قابل انجام نبوده و نیست، خصوصا الان که وضعیت نظامی آمریکا نسبت به قبل در چارچوب افول قدرت آمریکا به مراتب کمتر شده و جمهوری اسلامی ایران هم قدرت نظامیاش به مراتب نسبت به یک دهه پیش بیشتر شده در حدی که قبلا جمهوری اسلامی ایران به دنبال بازدارندگی از تهدیدات آمریکا بود و الان طرف آمریکایی رسما به رسانه هایش اعلام میکند که به دنبال بازدارندگی از قدرت جمهوری اسلامی ایران در منطقه است.
بنابراین گزینه نظامی هیچگاه جزئی از انتخاب های آمریکا نبوده و نیست چون نمیتواند از این گزینه استفاده کند و مابقی گزینه ها را هم قبلا استفاده کرده و راه به جایی نبرده، معنی اش این نیست که آمریکا دیگر از این گزینه ها استفاده نخواهد کرد و همچنان به این گزینه ها ادامه میدهد کم اینکه در طول مذاکرات هم تهدید میکرد و دست به اقدامات مخرب میزد، کشتیها را متوقف و توقیف میکرد بنابراین کمپین فشار حداکثری هیچگاه متوقف نشد که بخواهد دوباره از سرگیری شود.
اما نتیجهای برای طرف آمریکایی نداشته و به نظر میرسد که آمریکا بهترین گزینهاش همین پلن یعنی مذاکره است و اتفاقا این ناگزیر بودن آمریکا میتواند برای ما یک پتانسیل برای رسیدن به اهدافمان باشد به این معنا که با فشار بیشتر به طرف آمریکایی که ناگزیر از دستیابی به توافق است، آنها را وادار کند به اینکه امتیازات بیشتری بدهند و این امکان پذیر است به شرط استفاده کامل و تمام عیار از اهرم های فشار بر اساس یک طراحی راهبردی از پیش تعیین شده.