هتل کوبورگ وین که از فروردین سال گذشته میزبان چندین نشست اعضای توافق هسته ای 2015 ایران «برجام» بوده، قریب به سه ماه است که نشست تازه ای به خود ندیده است. از 20 اسفند گذشته مذاکرات وین به پیشنهاد مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپا وارد یک دوره تنفس شده است. تازهترین تحول برجامی این روزها سفر انریکه مورا، هماهنگ کننده ارشد اتحادیه اروپا در مذاکرات وین، به تهران بود. مورا در حالی تهران را به مقصد وین ترک میکرد، که نسبت به از سرگیری مذاکرات اظهار خوشبینی کرده بود.
از سویی استفانی القاق، نماینده انگلیس در مذاکرات وین نیز به تازگی رایزنیهای فشرده ای با مقامهای رژیم صهیونیستی درباره ایران داشته است. اخیراً هم بنی گانتز، وزیر جنگ رژیمصهیونیستی با لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا در واشنگتن دیدار کرد و خواست تکراری مقابله با جمهوری اسلامی ایران از طرق مختلف از جمله تقویت ائتلاف منطقهای تحت هدایت آمریکا را پیش کشید. اینها تنها بخشی از تقلاهای مقامات صهیونیست برای کارشکنی در مسیر به نتیجه رسیدن مذاکرات وین و احیای برجام است.
در این میانه دولت آمریکا بدون اینکه جهان شاهد اقدام عینی و عملی از سوی این کشور باشد، کماکان برطبل ادعایی تعهد برای بازگشت به برجام میکوبد. در تازهترین اظهارنظر وزارت خارجه آمریکا صرف نظر از پیمانشکنی این کشور در خروج و نقض برجام، موضوع بازگشت متقابل به پایبندی به توافق هستهای ایران را پیش کشیده و آن را امری در راستای منافع خود عنوان کرده است.
به منظور بررسی شرایط کنونی مذاکرات وین و سناریوهای احتمالی پیش رو در خصوص توافق هستهای ایران به سراغ «رضا کلهر» کارشناس مسائل بینالملل رفتیم و تحلیل وضعیت فعلی مذاکرات را از او جویا شدیم.
کلهر در ارزیابی وضعیت فعلی مذاکرات وین، معتقد است رئیس جمهور آمریکا اصلا گرایشی به خروج از برجام ندارد. این کارشناسی سیاسی میگوید بایدن علاقمند نیست درمسائل مربوط به برجام به ایستگاه آخر برسد، اما از سویی دیگر فشار لابی صهیونیستی برای اینکه نام سپاه پاسداران را در فهرست سازمانهای تروریستی نگه دارند، بایدن را درکوچه بنبستی قرار داده، که عملا هرگونه ابتکاری را از وی گرفته است. از طرف دیگر جمهوری اسلامی هم آمادگی ندارد برجام را به نحوی امضا کند که سپاه همچنان در لیست سازمانهای تروریستی باقی بماند. در نتیجه واقعیت موضوع اینست که بحرانی پیش آمده در برجام به این راحتی قابل حل نیست. برخی کارشناسان غربی معتقدند امریکا یک راه حل میانه را باید انتخاب کند آنان این پیشنهاد را به بایدن و اتحادیه اروپا دادند تا ایالات متحده سپاه را از فهرست تروریستی خارج کرده و تنها نیروی قدس سپاه پاسداران را در فهرست تروریستی نگه دارد.
این کارشناس مسائل سیاسی در خصوص آینده مذاکرات وین گفت: نکته دوم اینکه اعتقاد آمریکاییها بر این است که تنها تحریمهایی باید برداشته شود که به موضوع برجام مربوط میشود. یعنی تحریمهای مربوط به حقوق بشر و تروریسم و آن دسته از تحریمهای که مربوط به اواخر دوره ترامپ هستند، را مایل نیستند لغو کنند. اما تاکید ایران بر این است که باید تمامی تحریمها برداشته شود. چشمانداز کار نشان دهنده اینست که اختلاف بسیاری عمیقی میان دو طرف وجود دارد. به همین علت است که در دوماه گذشته هیچ یک از دو طرف نتوانستهاند به یک راه حل مسالمتآمیز سیاسی دست پیدا کنند. به نظر میرسد که موضوع به راحتی قابل حل نخواهد بود و گمانم اینست که اگر وضعیت به این شکل ادامه پیدا کند، بایدن از برجام خارج نمیشود، اما امضا خودش را به صورت معلق نگه خواهد داشت.
کلهر در ادامه تاکید می کند: جمهوری اسلامی ماندن سپاه در فهرست سازمان های تروریستی آمریکا را به هیچ وجه نمیپذیرید و از آنسو هم آمریکا با فشار صهیونیستها حاضر به خارج کردن سپاه از فهرست تروریستی خود نیست. ترور شهید خدایی که به احتمال فراوان از سوی موساد علیه یکی از افسران عالی رتبه سپاه صورت گرفت، موضوع را به سمت بحرانی شدن بیشتر سوق میدهد بنوعی که اکنون چشمانداز سریع و سهل الوصولی را شاهد نیستم.
این تحلیلگر سیاسی معتقد است ایران و آمریکا هر دو به نوعی در تلاشند تا نشان دهند توپ در زمین طرف مقابل است، کلهر در این رابطه میگوید: آمریکا تلاش میکند با دستگاه عظیم پروپاگاندای خود در سطح جهانی، فشار را بر این قرار دهد که ایران باید در خصوص برجام تصمیم بگیرد. همین نشان میدهد که روند توافق بسیار پیچیده شده و هیچ یک از طرفین آمادگی مصالحه با یکدیگر بر سر موضوعات باقی مانده را ندارند. و گرنه اینکه دو طرف تلاش می کنند توپ را در زمین مقابل نشان دهند یک حرکت سیاسی تبلیغاتی است که در همه جای جهان مرسوم است و رخ میدهد.
کلهر در بخشی از تحلیل خود مسائل بین جمهوری اسلامی و آمریکا را چهل ساله و دیوار بیاعتمادی میان دو کشور را بسیار بلند توصیف کرد و گفت: جمهوری اسلامی درجریان قرارداد برجام با آمریکاییها وارد صحبت شد آن را امضا کرد و تعهدات خود پایبند بود، اما آمریکاییها کمترین تعهدات خود را نیز اجرا نکردند و ازما خواستار اجرای حداکثر تعهدات شدند. ایالات متحده بایستی این اطمینان را حاصل کند تا روند اجرای تعهداتش همچون برجام نباشد، هرچند اکنون درکشور اکثریت قریب به اتفاق به نتیجه رسیدهاند که هر گونه مذاکره با آمریکا تنها ما را به سمت انجام تعهدات اضافی میبرد و آمریکا را از انجام تعهدات واقعی خود دور میکند.
این کارشناس سیاسی به نکته مهمی در خصوص رابطه با آمریکا اشاره میکند و می گوید: نکته دیگری که وجود دارد اینست که واقعا نمیدانیم با برگزاری انتخابات در آمریکا چه رخ میدهد. امروز با دموکراتها توافق کنید، فردا محافظه کاران روی کار بیایند معلوم نیست تا چه اندازه به این تعهدات دولت قبل پایبند خواهند ماند. این نکته بسیار مهم است، حتی اروپاییها نیز به این نتیجه رسیدند با شرایطی که آمریکا دارد، نمیشود با این کشور به یک وضعیت باثباتی دست یافت. حتی امضا آمریکا را خود اروپاییها یک امضا موقت یک ساله یا دوساله تلقی میکنند. چون وضعیت انتخابات در آمریکا آن چنان سیال است که ممکن است دولت بعدی که روی کار میآید کلیه تعهدات دولت قبل را کاملا زیر پا بگذارد. این وضعیت در هیچ جای دیگر جز در آمریکا دیده نمیشود. در کشورهای دیگر دولت جدید، نسبت به تعهدات دولت قبلی پایبند است ولی چنین چیزی را در آمریکا شاهد نیستم و این معضل به ساختار آمریکا برمیگردد و به این راحتی هم قابل حل نیست.
کلهر در ادامه تحلیل خود می افزاید: نکته سوم وضعیت اقتصاد سیاسی بینالمللی است. آمریکاییها وسیلهای به نام تحریم در اختیار دارند که با این وسیله میتوانند بسیاری از کشورها حتی کشورهای بزرگ با اقتصادهای قوی را هم تحت فشار قرار دهند. آمریکا از این وسیله به خوبی استفاده میکند و تا جاییکه امکان دارد از این طریق امتیاز میگیرد. طرف مقابل که مورد تحریم قرار میگیرد باید بداند که این وسیله به صورت دائمی در اختیار آمریکاست و این کشور ممکن است تحریم را از یک بحران به یک بحران دیگر منتقل کند. به عنوان نمونه مااگر امروز برجام را حل کردیم، آمریکا آن را به موضوع تروریست انتقال میدهد و اگر آن را حل کنیم تحریمها را به سمت موضوعات حقوق بشری سوق خواهد داد و در نتیجه این وضعیت نمیتواند ادامه پیدا کند.
این کارشناس سیاسی تاکید میکند: جمهوری اسلامی یا هر کشور دیگری باید برای تحریم یک راه حل دراز مدت اساسی و جدی بیندیشد، تا این وسیله را بتواند از دست آمریکاییها خارج کند. اگر چنین وضعیتی پیش بیاید آمریکا باید در تصمیمسازیهای خود به سراغ عناصر دیگری حرکت کند که در سیاست خارجی خود بتواند بر کشورها فشار بیاورد. چیزی جز اقتصاد در اختیار آمریکا نیست مگر جنگ. اما جنگ به هیچ عنوان به نفع آمریکا نخواهد بود. درست است آمریکاییها همیشه اظهار میکنند همه گزینهها روی میز است، اما خود به روشنی میداند که گزینه جنگ برای این کشور بسیار گران تمام خواهد شد.
منبع: راهبرد