شاید یکی از مهمترین دستاوردهای انقلاب اسلامی که در سایه مکتب اسلام و رهنمودهای امام خمینی(ره) و مکتب انسانساز این رهبر حکیم به دست آمد، تربیت و پرورش فرماندهان نظامی موفق و متبحر و پیروزیهای بسیاری بود که در سایه نظام اسلامی و به دست رزمندگان اسلام در دفاع مقدس و بعد از آن به دست آمد. پیروزیهایی که از فاو و شلمچه و خرمشهر تا سوریه و عراق و محور مقاومت خشم دشمنان این نظام را برانگیخت. برای واکاوی نقش پیروزی انقلاب و نظریههای عملی امام راحل در پیروزیهای دفاع مقدس و پرورش فرماندهان نظامی با سردار رسول سناییراد، معاون سیاسی دفتر عقیدتیـ سیاسی فرماندهی کل قوا به گفتوگو نشستهایم. این مصاحبه را پیشرو دارید.
نقش مدیریتی امام(ره) را در دوران جنگ و دفاع مقدس چطور ارزیابی میکنید؟
واقعیت این است که جنگی که علیه ما اتفاق افتاد، در حقیقت جنگی با تمام قدرتها علیه ایران بود که دو بلوک شرق و غرب در کنار متجاوز علیه ما ایستادند و تعداد زیادی از کشورهای منطقه به این متجاوز کمک کردند. اگرچه در ظاهر جنگی بود بین عراق و ایران، اما واقعیت این بود که مجموعهای از کشورها در یک ائتلاف غیر اعلامی علیه ما وارد جنگ شدند؛ این در حالی بود که نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران با چالشها و مشکلات بعد از انقلاب دست و پنجه نرم میکرد. یکی از این چالشها وضعیت حاکم بر نیروهای مسلحی بود که پس از انقلاب دچار مشکلاتی بود؛ بخشی از ارتش به ناچار کسریهایی را تجربه کرده بود، سپاه در حال شکلگیری بود و ضمن آن در داخل با آشوبهایی مواجه بودیم؛ مانند عناصر ضد انقلاب، تجزیهطلبها و... با تصور اینکه در مرکز نوعی چالش وجود دارد، پیرامون را به آشوب کشیده بودند.
در چنین وضعیتی باید با عناصر نظامی بیرونی تجاوز هم مقابله میشد که امام راحل ما با نگاه تکلیفگرایانه به این دفاع و استفاده از ظرفیتی که انقلاب رقم زدند و موجب شد که بسیاری از فرماندهان جوان ما در اتکای به این روحیه جهادی و شهادتطلبانه درخشیدند. امام عزیز به راحتی توانستند این تهاجم سنگین را دفع و آن را مدیریت کنند. به عبارتی، نه تنها توانستیم در جنگ دشمن را از تجاوز منصرف کنیم و به پشت مرزها برگردانیم، بلکه نوعی ارتقا در توان دفاعی نیز اتفاق افتاد. امام(ره) با تکیه بر ارزشها و آرمانهای انقلاب، وابستگی به توان دفاعی و مستشاری بیگانه و حمایت آنها قبل از انقلاب را از بین بردند و توان دفاعی را به سمت یک توان دفاعی مستقل سوق دادند. ما امروز اگر به سطح بازدارندگی رسیدیم، باید عقبه آن را در سطح دفاع مقدس و مدیریت امام(ره) جستوجو کنیم در آن زمان تجربهها فراهم شد و بعد از جنگ با تجربهای که از دوران جنگ داشتیم، با توسعه توان دفاعیمان امروز به سطح بازدارندگی و بلکه توان موازنهسازی در منطقه نائل آمدهایم.
نقش امام خمینی(ره) در تربیت و پرورش فرماندهان نظامی موفق و جهانی شده همچون صیاد شیرازی و سپهبد قاسم سلیمانی را چطور ارزیابی میکنید؟
فرماندهان دفاع مقدس حتی عزیزان ارتشی ما که یکی از نمادهای فرماندهان دفاع مقدس شهید صیادشیرازی است، در سایه مکتب امام راحل تربیت شدند. امام(ره) این هنر را داشتند که اینها را به همان فرهنگ دینی و انقلابی وصل کنند که دوران نهضتی و خودسازی این فرماندهان در نوعی رجوع به چنین فرهنگی رقم خورده بود و در دوران دفاع مقدس به شکوفایی رسید.
فرماندهان سپاه عموماً جوانان انقلابی بودند که با شور دفاع از انقلاب و پاسداشت آن به سمت نظامیگری آمدند و در قالب گروههای گوناگون ابتدا پاسداری از انقلاب را دنبال میکردند و سپس در قالب نهاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سازماندهی شدند و در دوران دفاع مقدس با حضور میدانی و قبل از اینکه آموزشهای میدانی آنها مؤثر باشد، تجارب میدانی آنها تأثیر داشت. در حضور میدانی آنچه به آنها انگیزه میداد و آرامش خاطری برایشان بود تا سختیها را تحمل کنند، اتصال آنها به فرماندهی کل قوا بود که به جنگ، ماهیتی دینی و جهادی بخشیده بود، لذا تحمل سختی در رجوع به این باور قابل تحمل و لذتبخش بود. فرماندهانی مانند شهدای شاخص جنگ و فرماندهان شهید ما، از جمله شهید باکری، شهید خرازی، شهید برونسی، شهید بروجردی، شهید کاوه، شهید همت و... شاگردان مکتب جهادی حضرت امام(ره) بودند که جنگ را در پیوند با باورهای مکتبی و تکلیفگرایی دنبال میکردند. همین موجب میشد بسیاری از خلأهای موجود در عرصه مدیریت جبران شود.
خروجی مکتب حضرت امام(ره) در جنگ هم فرماندهانی، مانند شهید سلیمانی بود که امروز رهبری ایشان را مکتب مینامند و الهامبخش دیگران چه در داخل مرزها و چه در بیرون مرزها بود. آنچه در افغانستان، فلسطین، لبنان و عراق اتفاق افتاد؛ پیروزیها و افتخاراتی که در دفاع مقدس حاصل فرماندهی این عزیزان فرمانده بود که نه تنها در درون مرزها، که در بیرون مرزها هم بازتاب و پژواک داشت و توانست آنچه را که از آن به مقاومت اسلامی یاد میشود، رقم بزند. این فرماندهان کسانی بودند که صرفاً با حس تکلیفگرایی وارد دفاع مقدس شدند و سرداران بنام و توانمندی شدند که نماد و نمود این افتخار و توانمندی، امثال شهید سرافرازمان سردار قاسم سلیمانی است.
الگوی مدیریتی و مکتب انسانساز و فرماندهساز امام راحل را چطور می توانیم به الگوهای مدیریتی داخل کشورمان در عصر حاضر تعمیم بدهیم؟
امروز خوشبختانه همین دامنه و استمرار را در بین جوانان داریم که آنچه در دفاع از حرم رقم خورد رویشهایی در عرصه فرماندهی و مدیریت هم رقم خورد که نشان میدهد اگر بستر مناسب باشد، این استعداد همچنان وجود دارد. امروز خَلف صالح امام راحل هم نقش مشابهی را در پرورش مدیران و فرماندهان بازی میکنند؛ اما به نظر میآید جوانانی در دفاع مقدس در جایگاه فرماندهی قرار گرفتند که خودسازی را از قبل شروع کرده بودند و در دفاع مقدس و پیوند با مکتب حضرت امام(ره) به نوعی شکوفایی رسیدند.
از همین رو امروز آن دسته از جوانانی که چنین استعدادی را دارند، حتماً در مسیر همان فرماندهان دوران دفاع مقدس بوده و در همین تراز هم امکان ارتقا دارند. کما اینکه ما در دفاع از حرم نمونهها و مصادیق فراوانی داریم، اما متأسفانه عمدتاً از شهیدان یاد میشود. بنابراین به نظر میرسد انحصار چنین پدیدهای به دفاع مقدس را باید ماندن در گذشته تلقی کرد؛ در حالی که معتقدم چنین امری امروز هم ادامه دارد. افرادی که امروز در ادامه راه همان فرماندهان شهید و رشیدی که باقی ماندند و به همان مکتب پر افتخار حضرت امام و رهنمودهای رهبری معظم انقلاب اتکا دارند؛ ما امروز رویشهای بسیاری در این عرصه شاهدیم، رویشهایی که درخششهای بسیاری نیز دارند.