کیهان**
جنگ ترکیبی؛ دو برداشت و دو نقش / محمد ایمانی
۱- برداشت ما از رویدادها به اندازه خود آنها مهم است. جنگ ترکیبی دشمن، با همه زحمت و آزارهایش، بشارتی را در خود نهفته دارد و آن، قدرتمندتر شدن جبهه مقاومت اسلامی در مواجهه با توطئههای قبلی است. البته شرط قابلیت برای این بشارت، مسئولیت شناسی است. در ماجرای جنگ احزاب، دو گروه، دو برداشت متناقض از ماجرا کردند و گذشت زمان نشان داد فهم کدام گروه صادق بود: «وَإِذْ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ مَا وَعَدَنَا اللهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا... وَلَمّا رَأَى المُؤمِنونَ الأَحزابَ قالوا هذا ما وَعَدَنَا اللهُ وَرَسولُهُ وَ صَدَقَ اللهُ وَرَسولُهُ وَما زادَهُم إِلّا إیمانًا وَتَسلیمًا». ظاهر ماجرا، اردوکشی ده هزار نفری مشرکان در برابر سپاه سههزار نفری مسلمین و محاصره مدینه بود. از حذیفه یمانى نقل شده؛ «ما در روز جنگ خندق، گرسنگى و خستگى و وحشت زیادی را دیدیم». اردو کشی مشرکان، در خیانت یهودیان مدینه ریشه داشت که از ترس گسترش اسلام، نمایندگانی را به مکه فرستاده و سران قریش را به تدارک جنگ تحریک کرده بودند. ۲- یک تفاوت مومن و منافق، در حسن ظن یا سوءظن به وعدههای الهی است. حسن ظن، به معنای ندیدن واقعیتها و سادهلوحی و بیعملی نیست. در جنگ احزاب که مادر همه جنگهای آن دوره علیه مسلمین بود، منافقان ترسیدند و ترساندند. اما مومنان، اولا صفآرایی سنگین دشمن را طلیعه وعده پیروزی دانستند، و ثانیا برای مقاومت، تدبیر و تدارک کردند؛ تا اینکه با ضربت بهنگام امیر مومنان (ع) و شکستن جوّ رعب، جنگی که تصور میرفت پرتلفاتترین جنگها باشد، بدون درگیری دیگر به نفع سپاه اسلام پایان یافت. «وَ رَدَّ الله الَّذِینَ کَفَرُوا بِغَیْظِهِمْ لَمْ یَنَالُوا خَیْرًا وَکَفَى الله الْمُؤْمِنِینَ الْقِتَالَ وَکَانَ اللَه قَوِیًّا عَزِیزًا؛ و خداوند آنان را که کفر ورزیدند، با غیظ و خشم و بی آنکه به خیری برسند، برگرداند و مؤمنان را از جنگ بی نیاز کرد و خداوند، همواره نیرومند شکست ناپذیر است». هزیمت دشمن در این جنگ، همچنان که پیامبر (ص) به هنگام حفر خندق، بشارت داده بود، سرآغاز پیروزیهای بزرگ بعدی شد. ۳- شرایط جمهوری اسلامی در مواجهه با مستکبران، بیشباهت به جنگ احزاب نیست. دشمنان پس از شکست در چند مواجهه بزرگ، از هیچ امکانی برای انبوه سازی تهدید و هراسافکنی دریغ نکردهاند. صف مرد و نامرد در تندباد تهدیدهای دشمن آشکار میشود. هراسافکنی و زبان طعنهآمیز منافقین هم در این روند، یک سنت تاریخی است. آنچه مومنان در جنگ احزاب مأمور شدند، مأموریت امروز ما هم هست: حسنظن به وعدههای الهی، نترسیدن و نترساندن، تحمل دشواریهای محاصره و تهدیدهای دشمن، تدبیر، خطرپذیری، شکستن جوّ و زدن به قلب دشمن. دو دهه قبل آمریکا و صهیونیسم مسیحی، اشغال افغانستان و عراق و حمله به لبنان و غزه را آغاز کردند، و سپس، آتش جنگ نیابتی تروریستها در حدفاصل مرزهای ایران تا لبنان را شعلهور ساختند. محاسبات آنها میگفت کار مقاومت تمام است. اما با درایت مقتدای حکیم انقلاب و میدانداری فرماندهان مقاومت، ورق جنگ آنگونه برگشت که آمریکاییها گفتند ۷ هزار میلیارد دلار را در جنگهای منطقه بر باد دادهاند؛ و مقامات صهیونیستی (از ایهود باراک تا نفتالی بنت) احتمال میدهند نفرین و نابود شدگی حکومتهای یهودی، شامل اسرائیل هم بشود و این رژیم ۸۰ سالگی تاسیسش را نبیند. ۴- جنگ هیبریدی، ترکیب جنگ سخت و نرم است. ابعاد آن را باید شناخت، حلقههای «همرسانی»کننده ضربات دشمن، یا ایستگاههای «ضریبدهنده» و «تقویتکننده» آن را باید هدف گرفت، و ضمنا از ضربات متقارن و نامتقارن دریغ نکرد. هر جنگی اقتضائات خود را دارد؛ شناسایی دقیق میدان و اطلاعات- عملیات قوی، و قرارگاه هماهنگکننده و پیشبرنده نیروها در محورهای مختلف، و اینکه چگونه و کجا به هم ملحق شوند. جنگ ترکیبی دشمن، وقتی مغلوبه میشود که دستگاههای مسئول، به جای رفتار جزیرهای منفرد یا منفعل، اقدام هماهنگ و فعال داشته باشند. نباید اجازه داد عناصر تورشده توسط دشمن، با شبکهسازی و استتار در میان صنوف مختلف، به عملیات دشمن ضریب بدهند. رد این ضریبدهی و تقویت فشار را میتوان در فضای سیاسی، رسانهای، فرهنگی، هنر و ورزش و اقتصاد و بازار دید. چاره مهم کار در فضای داخلی، حاکمیت مقتدرانه قانون است تا منطبق با آن، آحاد مردم با خاطر جمعی، از حقوق عمومی بهرهمند شوند، اما عرصه بر یگانهای عملکننده دشمن و نفوذیها تنگ شود. در اینجا، زدن سرشبکهها و شبکه سازی دشمن، مهمتر از برخورد با معلولهاست. ۵- نمونههایی از این در هم تنیدگی شبکهای را میتوان در پرونده فساد ۱۴ هزار میلیارد تومانی «صندوق ذخیره فرهنگیان» و «بانک سرمایه» دید، جایی که سرمایه گذار سریالها و فیلمهایی مانند شهرزاد، ابد و یک روز، خوب، بد، جلف، کاناپه، مغزهای کوچک زنگ زده، خوک و..) با «معاون وزیر آموزش و پرورش در دولت اصلاحات، موسس بانک سرمایه، و رئیس صندوق ذخیره فرهنگیان»، به هم رسیده و ضمن بالا کشیدن اموال فرهنگیان، مشغول جریان سازی مسموم بودند. آن تهیهکننده به جرم «اخلال کلان در نظام اقتصادی» به ۲۰ سال حبس، رد مال و انفصال از خدمات دولتی محکوم شد. مدیرعامل صندوق ذخیره فرهنگیان و همسرش هم، به ۱۲ سال و ۵ سال حبس محکوم شدند؛ و این در حالی است که یک دولتمرد ارشد، آبانماه ۹۵، ضمن کوچکنمایی غارت ۱۴ هزار میلیاردی گفته بود: «بعضیها مثل اینکه بالا و پایین کردن فساد برایشان لذت بخش است! اگر دستگاهی وامی داده و آن پول شده بدهی معوق، نمیدانم چرا بعضیها خوش شان میآید بدهی معوق را بگویند اختلاس»! نمونه دیگر، زد و بند یک ابربدهکار بانکی (با بیش از چهار هزار میلیارد تومان بدهی) با عناصر دانهدرشت در دستگاه قضایی و دولت سابق است و جالب اینکه او، یک ستاد انتخاباتی خاص را هم تامین مالی میکرد. کارکرد این چرخههای فاسد و مفسدی، تحصیل اموال نامشروع از یک طرف و تزریق آن در چرخه فرهنگ و سیاست و انتخابات از طرف دیگر، به شکل پینگپونگی بوده است. ۶- باید سراغ متهمان ایراد خسارت به معیشت مردم رفت و مرتکبان جرم را مواخذه کرد. چه آنها که در جایگاه مدیریتی خسارت زده و حالا آدرس غلط میدهند، چه آنان که با اخلال در اقتصاد کشور، موجبات آسیب به معیشت مردم را فراهم میکنند، و چه کسانی که در فضای سیاسی و رسانهای، به دو گروه اول - و اتاق جنگ اقتصادی دشمن- سرویس میدهند. آدرس و مشخصات این متهمان، پیچیده و گنگ نیست. شبکه عنکبوتی که هفت، هشت ماه قبل از انتخابات خرداد ۱۳۸۸ در شایعه تقلب دمیدند و آن آشوب دشمن شادکن را به راه انداختند، و سپس، آدرس تحریمهای فلجکننده را به مقامات آمریکایی دادند تا ملت را به مدت بیش از یک دهه، گرفتار تحریم کنند؛ و در متن این گروگانگیری، بتوانند مطامع خود را پیش ببرند. بعد از آن هم که کامجوییشان از قدرت و ثروت، به قیمت تحمیل گرفتاریهای کمسابقه به مردم تمام شد و از مجلس و دولت بیرون شدند، فاز تازهای از نقشآفرینی در جنگ ترکیبی دشمن را در همین یک ساله پس از انتخابات آغاز کردند. فاز طلبکاری بابت مصائب و خساراتی که خود پدید آوردند، اما حالا میگویند دولت جدید باید، با شتاب از این میدان - مینگذاریشده- عبور کند و فوراً به اقتصاد رونق بدهد! ۷- شناسایی پلها، ترمینالها و سرشبکههای ارتباطی پیادهنظام دشمن و کور کردن این معابر، یک ضرورت است. به عنوان نمونه، از متغیرهای اقتصادی موثر در قیمتگذاری که بگذریم، میتوان شبکههای فاسدی را ردگیری کرد که با انواع ترفندها، در موقعیت «ضد تنظیم بازار» ایفای نقش میکنند. قیمتگذاری مصنوعی معطوف به شایعه سازی و گران کردن و ایجاد تورم انتظاری، قطعا ضدتنظیم و آرامش و ثبات بازار است و هیچ کشور غربی یا شرقی، این مجال را به سودجویان یا دشمنان خود نمیدهد که بازی با قیمتها یا قاچاق و احتکارِ کمهزینه را ابزار خود کنند. مثلا باید بررسی کرد که قیمت بیضابطه ارز کجا و با چه مکانیسمی دستکاری میشود؛ در فرآیند اقتصادی شفاف بازار، یا توسط مافیای دلالی و رسانهای؟ فقط بهعنوان یک نمونه، به خاطر بیاوریم که نیروهای امنیتی و دادستانی ترکیه مهرماه ۱۳۹۷، طی یک عملیات مشترک در ۴۰ شهر، شبکه ۴۱۷ نفره قاچاق و انتقال دلار از ایران به ترکیه و سپس آمریکا را به دام انداختند. برخی ایرانیان یهودیتبار مقیم آمریکا، با این شبکه در ارتباط بودند. ۸- سوءمدیریت رسوبکرده توسط مدیریت اشرافی غربگرا، صرفا با تغییر در رأس دولت و برخی مدیران متوقف نمیشود. هم باید مدیران ناکارآمد و سازوکارهای معیوب تغییر کنند، و هم سه قوه و دیگر دستگاههای مسئول باید تعریف جدیدی از مأموریتهای مشترک داشته باشند. سه قوه باید خود را به شکل عملیاتی و روزانه، در میدان مواجهه با جنگ ترکیبی دشمن ببینند. از سوی دیگر، در شرایط جنگ اقتصادی دشمن، اخلال به هر نحو در معیشت مردم، مصداق جنایت است و مجازاتهایی که برای سرشبکهها و مجرمان دانهدرشت در نظر گرفته میشود، باید سنگین و عبرتآموز باشد. ۹- یک مأموریت مهم در جنگ احزاب، تعیین تکلیف قاطع با خیانتکاران داخلی در پشت جبهه است که با دشمن بستهاند. جنگ احزاب، به تعیین تکلیف پیامبر با این خیانتکاران انجامید، چنان که خداوند با لحنی قاطع و تهدیدآمیز فرموده بود: «لَئِن لَم یَنتَهِ المُنافِقونَ وَالَّذینَ فی قُلوبِهِم مَرَضٌ وَالمُرجِفونَ فِی المَدینَهًًْ لَنُغرِیَنَّکَ بِهِم ثُمَّ لا یُجاوِرونَکَ فیها إِلّا قَلیلًا. مَلْعُونِینَ أَیْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِیلًا. اگر منافقان و بیماردلان و آنها که با تبلیغات سوء و شایعهپراکنی در مدینه دلها را خالی میکنند، دست از کار خود برندارند، تو را بر ضدّ آنها برمی انگیزیم، پس جز مدّت کوتاهی نمیتوانند در جوار تو در این شهر بمانند. آنها لعنت شدگانند. باید هرجا یافت شدند، گرفته و به سختی کشته شوند».
******************
خراسان**
*************
شرق**
بیش از 10 روز از حمله سایبری به سامانههای شهرداری گذشته و هنوز بسیاری از این سامانهها در دسترس شهروندان قرار نگرفته است. مهدی چمران رئیس شورای شهر تهران در جریان بازدید از شرکت فاوا گفته بود شهروندان میتوانند از روز شنبه از سامانههای شهرداری استفاده کنند؛ اما این وعده محقق نشد.
چمران روز گذشته در حاشیه جلسه علنی شورا دلیل طولانیشدن راهاندازی سامانههای هکشده شهرداری را وسعت عملیات حمله سایبری به سایتهای شهرداری عنوان کرد و گفت: این حمله با حمله به سامانههای پمپ بنزین متفاوت و قابل قیاس نیست. شهرداری 50 هزار کاربر داخلی دارد. همچنین پیمانکاران و شهروندان تهرانی نیز از خدمات این سامانهها استفاده میکنند. هرچند بخشهایی از این سامانهها وارد چرخه خدمت شدهاند. او باز هم وعده راهاندازی سامانههای شهرداری در دو، سه روز آینده را داد و اعلام کرد یکی از راههای نفوذ به سامانهها شناسایی شده. او خبر دستگیری فرد یا افرادی در پی این حمله سایبری را نه تأیید کرد و نه رد و گفت: «بنده نیز مطالبی را خواندهام؛ اما اطلاعات دقیقی ندارم و اینگونه اخبار مستند نیست».
به گفته چمران هنوز دفاتر خدمات الکترونیک وارد مدار نشدهاند؛ اما اطلاعات شهروندان و مبالغی که پرداخت کردهاند، در سیستمها موجود است. بیشتر وقت جلسه روز گذشته شورا به طرح بیاتشده الزام شهرداری تهران در استفاده از نیروهای انسانی موجود واجد شرایط در پستهای مدیریتی اختصاص داشت؛ طرحی که در اوایل آغاز به کار شورای ششم و در پی ورود اتوبوسی مدیران از خارج از مجموعه شهرداری مطرح شد. در جریان بررسی این طرح شهرداری عنوان کرد برخلاف انتقادهای مطرحشده بیش از 95 درصد مدیران میانی شهرداری از داخل شهرداری انتخاب شدهاند.
ناصر امانی، عضو کمیسیون برنامه و بودجه شورای شهر تهران، با اشاره به اینکه شهرداری تهران در اوج بلوغ و رشد علمی و کارشناسی خود قرار دارد و حتی میتواند این ظرفیت را در اختیار قرار دهد، گفت: تعداد زیادی از مدیران شهرداری مسئولیتهای بالایی گرفتهاند و ما نیاز نداریم فردی از خارج سازمان بهویژه برای پستهای تخصصی وارد شهرداری تهران شود. او دلیل تأخیر چندماهه این طرح در صحن شورا را توافق با شهرداری درخصوص انتصابات مدیران میانی عنوان کرد که به نتیجه نرسید و همچنین بررسی لایحه بودجه و پس از آن تعطیلات سال نو. در متن پیشنهادی شورا، شهرداری تهران ملزم است اولویت انتصاب مدیران در پستهای 5، 15 و پایینتر را به نیروهای ثابت شهرداری اختصاص دهد. سیدجعفر تشکریهاشمی با گلایه از تأخیر چندماهه از مطرحکردن این طرح در صحن شورا خواستار اضافهکردن مدیران ارشد نیز به این طرح شد.
مهدی پیرهادی، رئیس کمیسیون سلامت شورای شهر، نیز با اشاره به اینکه بیش از هزار نفر از کارکنان شهرداری دارای مدرک دکترا و بیش از 10 هزار نفر آنها دارای مدرک کارشناسی ارشد هستند، تأکید کرد: چطور ممکن است فرد متخصصی در این مجموعه نداشته باشیم؟ او به حضور افراد خارج از شهرداری در هیئتمدیره سازمانها و شرکتها اشاره کرد و گفت: بعضا تخلفاتی نیز از سوی این افراد انجام میشود و سپس میروند و کسی نیز پاسخگو نیست.
علیرضا نادعلی، سخنگوی شورای شهر تهران، نیز این طرح را با ویرایش جدید دخالت در امور اجرائی عنوان کرد؛ اما در نهایت با 15 رأی موافق و سه رأی مخالف طرح شورا مصوب شد؛ هرچند که ماههاست انتصابات در شهرداری به اتمام رسیده و گلایه بسیاری از کارکنان درخصوص بیتوجهی به کارکنان شهرداری ادامه دارد.
واکنش به خرابیهای سریالی خط 5 مترو
در جلسه روز گذشته شورا به موضوع خرابیهای پیدرپی خط 5 متروی تهران نیز پرداخته شد. سیدجعفر تشکریهاشمی، رئیس کمیسیون عمران و حملونقل شورای شهر تهران، به خرابی خط 5 مترو اشاره کرد و گفت: این مشکلات ناشی از فرسودگی شبکه برق بالاسری این خط است.
او ادامه داد: از آغاز دوره ششم مدیریت شهری تهران با انجام مکاتبههای رسمى و در تذکرهای علنى و همچنین در بازدیدهاى متوالى از کارخانه واگنسازی بر لزوم خرید ضروری قطعات یدکى و انجام تعمیرات اساسی و اورهال تأکید داشتهام و اعلام کردم مترو تهران به دلیل کارکرد طولانىمدت، نیازمند اورهال قطار، ایستگاه و تجهیزات اعم از شبکه برق خطوط مترو است که متأسفانه با وجود تذکرات مکرر تاکنون اقدام شایستهاى صورت نگرفته است.
به گفته تشکریهاشمی، قطعات یدکی موجود در حملونقل درونشهری پایتخت در انبارهای شرکت بهرهبرداری مترو در سالهای اخیر مورد استفاده قرار گرفته و اقدام اثربخشی به منظور خرید مجدد و شارژ انبارهای مترو انجام نشده است. براساساین با گذشت ١٠ ماه تنها اقدامى که از سوى شرکت بهرهبردارى مترو صورت گرفته، تأمین تعدادى چرخ براى مترو بوده است؛ درحالیکه تجهیزات بسیارى براى نگهداشت این سرمایه ارزشمند حملونقلى مورد نیاز است. رئیس کمیسیون عمران و حملونقل شوراى اسلامى شهر تهران با تأکید بر اینکه استفاده از ناوگانى که ایمنى لازم را ندارد، بههیچعنوان مورد تأیید و قابل قبول نیست، متذکر شد: تأمین قطعات و تجهیزات مورد نیاز مترو از سوى شهردارى تهران تسریع شود.
تشکرىهاشمى در ادامه از قرارداد شرکت مپنا و شرکت بهرهبردارى مترو برای بازسازى ١٥ کیلومتر برق بالاسرى خط ٥ مترو یاد کرد و گفت: مشخص نیست چرا و به چه دلیل و درحالیکه امکان ادامه کار از سوى شرکت فراهم بوده، ادامه این قرارداد براى سال جارى در کمیته فنى پروژههاى این شرکت تأیید نشده است و این اقدام بسیار تأملبرانگیز است. او با بیان اینکه عدم تعمیرات اساسى و اورهال بهموقع قطارهاى مترو و به سبب آن بروز خرابىهاى نگرانکننده و متعدد در قطارهاى در حال خدمت به شهروندان بسیاری تحمیل شده است، از شهردار تهران خواست نسبت به جلوگیری از فعالیت قطارهای شهری که به مرحله ناایمن رسیده، رفع موانع خرید و ارسال سریع قطعات یدکی به کارخانه واگنسازی و انبارهای مترو دستورات لازم را صادر کند.
دچار بیماری تکرار، تمرکز و فراموشی شدهایم
مهدی اقراریان، رئیس کمیسیون نظارت و حقوقی شورای شهر، نیز در تذکری به تشکیل قرارگاه ایمنی در شهرداری تهران اشاره کرد و از منطقه 19 بهعنوان بهشت ساختوسازهای غیرمجاز نام برد و گفت: ما روی اتفاقاتی که تکرار میشوند، تمرکز میکنیم و سپس آنها را فراموش میکنیم. درحالحاضر در شهر تهران و حریم آن با اهمال نهادهای ذیربط، ساختمانهایی ساخته میشوند که فاقد پروانه هستند و هرکدام میتوانند متروپل دیگری باشند؛ اما کسی این ساختمانها را نمیبیند!
اقراریان ادامه داد: قرارگاه ایمنی، کار بسیار خوبی است؛ اما به نظرم اولین اقدام آن باید جلوگیری از این دسته ساختمانها باشد. همچنین باید جلوی ساختمانهایی را که مجوز پنج طبقه گرفتهاند؛ اما هشت طبقه میسازند، بگیرد.
به گفته این عضو شورا، برخی از این مافیای ساختوساز، اراذل و اوباش سازمانیافته دارند و نیروی انتظامی میگوید که امکان برخورد ندارد «نکته دیگر این است که برخلاف قانون، به ایشان آب و برق و گاز هم داده میشود؛ اما اگر به این ساختمانهای ناایمن آب و برق و گاز داده نشود، کسی این ساختمانها را خریداری نمیکند؛ بنابراین بهتر است در قرارگاه با کمک نیروی انتظامی و دادستانی پیشگیری کرده و جلوی این دست ساختوسازها گرفته شود».
*********************
جوان**
حمیدرضا شاهنظری روابط راهبردی ایران و ونزوئلا مرگ دکترین مونروئه وقتی دو قرن پیش جیمز مونروئه، رئیسجمهور وقت امریکا دکترین عدم اجازه امریکا به مداخله قدرتها در امریکای لاتین را که بیشتر ناظر به قدرتهای وقت اروپایی بود، اعلام کرد و این سرزمین را حیاط خلوت ایالات متحده معرفی کرد، کمتر کسی فکر میکرد که ۲۰۰ سال بعد که امریکا خود را در قامت یک ابرقدرت بلامنازع تصور میکند، یک قدرت نوظهور در منطقه غرب آسیا که آماج بزرگترین دشمنیها از سوی ایالات متحده نیز قرار گرفته است با برخی کشورهای این حیاط خلوت روابط ویژه برقرار کند و در آنجا حضور محسوسی یابد. امریکای لاتین اهمیت زیادی برای امریکا دارد و در واقع حریم ممنوعه این دولت تلقی میشود و به همین دلیل همواره صحنه مداخلات و جنایتهای مختلف دولت استکباری امریکا بوده است. با این حال، ایران بعد از انقلاب اسلامی روابط رو به گسترشی با برخی کشورهای این منطقه، به خصوص ونزوئلا، داشته است. حتی بعد از فوت چاوز که علاقه ویژهای به توسعه روابط با ایران داشت، نیز ایران هیچگاه پشت این کشور را خالی نکرد و از دولت و ملت آن در سختترین شرایط حمایت کرد که شاید روشنترین آن، ارسال چندی پیش نفتکشهای متعدد حامل بنزین بود که بهرغم مخالفتها و تهدیدات امریکا با پرچم ایران و سیستمهای روشن موقعیتیاب برای کمک به کمبود سوخت این کشور انجام شد. این اقدام جسورانه و شجاعانه را میتوان نماد روشنی از غلبه دکترین مقاومت بر دکترین مونروئه و مرگ این دکترین دانست. البته بارها و در مواقع مختلف دولت تروریست ایالت متحده امریکا از گسترش روابط ایران و ونزوئلا و سایر کشورهای امریکای لاتین ابراز ناخشنودی و نگرانی کرده است. کشورهای امریکای لاتین ظرفیت خوبی برای توسعه روابط و بهرهمندی اقتصادی دوسویه دارند و توسعه روابط با آنها قطعاً منافع اقتصادی خوبی برای ایران خواهد داشت، ولی آنچه در کنار منافع اقتصادی و فراتر از آن برای ایران به عنوان ستون محور مقاومت اهمیت دارد و برای امریکاییها نیز دردناک است، تأثیرات راهبردی این توسعه روابط در افزایش قدرت بینالمللی ایران و زمینهسازی برای ایجاد موازنه سیاسی و راهبردی در برابر دولت تروریست و سلطهگرامریکاست. این موضوع آن قدر برای امریکاییها دردناک است که حتی مسئولان رسمی امریکا برای مقابله با نفوذ ایران در امریکای لاتین به پروپاگانداهای کودکانه هم روی آوردهاند! برای نمونه در اکتبر ۲۰۲۰ شش عضو مجلس نمایندگان امریکا در نامهای از ارسال موشک از سوی ایران به ونزوئلا سخن گفتند. این نمایندگان در این نامه نسبت به تحرکات ایران در ونزوئلا ابراز نگرانی کرده و گفتند چنانچه موشکهای بالستیک ایران در کاراکاس مستقر شوند، پورتوریکو، کل دریای کارائیب، کل ایالت فلوریدا، بخشهای جنوبی جورجیا و آلاباما در تیررس موشکی ایران قرار خواهد گرفت! این ادعاها که چندی بعد توسط رئیسجمهور کلمبیا که تحت سلطه امریکا قرار دارد تکرار شد آنچنان مضحک بود که واکنش تمسخرآمیز نیکلاس مادورو، رئیسجمهور ونزوئلا را در پی داشت: «خرید موشک از ایران ایده بسیار خوبی است، اما کاراکاس از تهران موشک خریداری نکرده است، ولی ونزوئلا میتواند از هر کشوری که میخواهد سلاح بخرد و این ایده بسیار خوبی به نظر میرسد و چرا نخریم؟ ما در موعد مناسب این پیشنهاد را بررسی خواهیم کرد!» البته نفس متوسل شدن به این قبیل تبلیغات دروغین، اثر بومرنگی دارد و بیشتر از اینکه نشانه قدرت و جدیت امریکا در حفاظت از حیاط خلوتش باشد، نشاندهنده شکسته شدن هژمونی امریکا و افول قدرت آن است، به خصوص وقتی که یک مقام مسئول، چون الیوت آبرامز، نماینده ویژه وزارت خارجه امریکا در امور ایران در همان روزها ضمن ابراز خشم از تعامل تهران و کاراکاس اعلام کرد که ایالات متحده اجازه صادرات احتمالی موشکهای دوربرد ایران به ونزوئلا را نخواهد داد! این روزها رئیسجمهور ونزوئلا سفری دو روزه به ایران داشته و سند ۲۰ ساله همکاری با ایران را امضا کرده و در دیدار با رهبر معظم انقلاب، مجدداً از ایشان توصیه راهبردی «تنها راه علاج در مقابل فشارها، ایستادگی و مقاومت است» و وعده اثبات شده «ایران در شرایط خطر، خطر میکند و دست دوستانش را میگیرد» را شنید تا دلگرمتر و مستحکمتر از همیشه به کشورش بازگردد و حلقهای گسستناپذیر از زنجیره دولتها و قدرتهای تشکیلدهنده محور مقاومت جهانی در برابر نظام سلطه جهانی به سردمداری امریکا باشد. مادورو در همین دیدار در واکنش به بیانات رهبر انقلاب اعلام کرد: «ایران و ونزوئلا دنیای جدیدی را بدون هژمونی امریکا میسازند». راز هجمهها به گسترش روابط بین ایران و کشورهایی، چون ونزوئلا از سوی ارتش رسانهای متعلق به نظام سلطه در همین حقیقت نهفته است که محور مقاومت رو به گسترش و نظام سلطه در حال افول است و در آینده، هژمونی امریکا و نظام سلطه جایی نخواهد
************
وطن امروز**
کنایههای تاریخی غرب و روسیه در جنگ اوکراین فرزانه دانایی: ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه در طول دوران مقابله با جبهه غرب، بارها بهطور تلویحی خود را با پتر کبیر، یکی از معروفترین تزارهای روسیه مقایسه کرده بود. این بار اما در جشن سیصدوپنجاهمین سالگرد تولد پتر کبیر که در مسکو برگزار میشد، پوتین به صورت رسمی در مقابل رسانههای جمعی خود را با او مقایسه کرد و گفت ایدههایش برای روسیه و عزت و اقتدار این کشور تا حد زیادی با پتر کبیر شباهت دارد. کشورهای غربی اما با شنیدن این صحبتها بیش از پیش راجع به اهداف و ایدههای پوتین برای گسترش نفوذ کشورش در کشورهای همسایهاش نگران شدند، زیرا پتر کبیر، یکی از تزارهای روس بود که حامی نظریه گسترش سرزمینی روسیه بود و در عین حال روسیه را از یک کشور قدرتمند به یک ابرقدرت در حوزه تکنولوژیهای نظامی و گسترش علم تبدیل کرد. به نظر میرسد با این صحبتها کشورهای غربی، بویژه آمریکا در حال تدوین سیاستهای جدید در مقابل کرملین هستند، زیرا ماجرای حمله به اوکراین حالا با این صحبتها برای آنها جدیتر و چالشبرانگیزتر شده است. پتر کبیر، تزار روسیه در ۳ قرن پیش، مانیفست کشورگشایی برای روسیه را تدوین کرد و سیاست خود را مبنی بر افزایش قلمرو روسیه ثبت کرد. او در عین حال عقیده داشت روسیه تا زمانی که در عرصه فناوری به پای اروپا نرسد، هرگز یک امپراتوری قدرتمند نخواهد شد. به همین دلیل کارشناسان فنی خارجی را استخدام کرد تا چگونگی ساخت کشتیهای بهتر و بنای استحکامات نیرومندتر را به روسها بیاموزند. برخی رسانههای غربی سیاستهای پوتین در چند سال گذشته مبنی بر ساخت تجهیزات و جنگافزارهای نوین را سیاستی شبیه همان سیاستهای تاریخی دانستهاند. کشورهای اروپایی، بویژه اروپای شرقی، نسبت به سخنرانی تازه پوتین بشدت واکنش نشان دادهاند. این رسانهها بیان کردهاند پوتین خود را با پتر کبیر مقایسه کرده است و کشورگشایی و اشغالگری او را «بازپسگیری» اراضی توصیف کرده است. سخنان او به قدری حساسیتبرانگیز بوده است که نگاهها را به سمت جدی کردن حداکثری سیاستهای کوتاهمدت برای مقابله با او معطوف کرده است. کشورهای اروپای شرقی مانند اوکراین یا استونی، نسبت به انگیزههای پوتین در تدوین روابط خود با کشورهای همسایهاش ابراز نگرانی کردهاند. سوئد و فنلاند نیز در همین باره نگرانیهای خاص خود را دارند، زیرا در سخنرانی ولادیمیر پوتین مستقیما به کشورهای حوزه اسکاندیناوی اشاره شد. پوتین با اشاره به جنگهای شمالی پتر کبیر که در واقع جنگ با سوئد بود، گفته است: «ممکن است فکر کنید پتر کبیر به جنگ سوئد رفت تا سرزمین آنها را اشغال کند اما او هیچ چیز نگرفت، بلکه سرزمینها را پس گرفت». آنطور که واشنگتنپست گزارش داده، پوتین در ادامه با پوزخند گفته است: «به نظر میرسد بازپسگیری و تقویت روسیه بر عهده ما گذاشته شده است». رسانههای غربی بر این عقیدهاند کنایه پوتین به وضعیت فعلی اوکراین و همچنین تهدیدهایش علیه سوئد و فنلاند اشاره دارد. جنجال رسانهای پیرامون صحبتهای پوتین اما در حالی است که معمولا در وضعیتهای خاص در سیاست هر کشوری، رهبران نیمنگاهی نیز به حوادث تاریخی دارند و سعی میکنند شرایط را با مثال آوردن از تاریخ برای مردمشان توضیح و شرح دهند. مثالهای تاریخی البته میتواند کنایههای خاصی به دشمنان نیز داشته باشد. این روایت اما طرف غربی را به این نتیجه رسانده که شاید رئیسجمهور روسیه به دنبال این است که پس از مدتی دوباره به سمت استراتژی اشغال تمام اوکراین برود؛ اتفاقی که به نظر میرسد اگر پتر کبیر در حال حاضر در روسیه حضور داشت و حکومت میکرد، همان را انجام میداد. این صحبتها با این حال روی دیگری نیز دارد و آن نشاندهنده تقلای چند وقت اخیر روسیه برای هشدار دادن درباره زیادهخواهی غربیهاست. پوتین در واقع با این مثال به طرف غربی هشدار داد اگر بخواهید همچنان بر سیاست گسترش ناتو و تهدید مرزهای روسیه تاکید داشته باشید و از سوی دیگر تلاش کنید روسیه را از لحاظ اقتصادی در انزوا و تحریم اقتصادی قرار دهید و باز هم توقع داشته باشید که روسیه به دنبال بازگشت به دوران پرشکوه خود در تاریخ نرود، توقع نابجایی دارید. البته رسانههای غربی نیز در همین راستا تلاش کردند مساله تاریخی دیگری را برای پوتین مثال بزنند و آن زمان جنگ در مرزهای شمالی در زمان پتر کبیر بود. آنها با اشاره به پیروزیهای او در جنگ علیه کشورهای حوزه بالتیک، در عین حال خاطرنشان کردند در همان زمان روسیه به مدت ۲۱ سال مشغول جنگ با شمالیها یعنی سوئدیها بود. دقیقا همان استراتژیای که گمان میرود این روزها آمریکا در حال اجرایی کردن در جنگ اوکراین است؛ جنگی طولانی که قوای نظامی و اقتصادی روسیه را تحلیل برده و این کشور را برای مدتی طولانی در صحنه بینالمللی با انزوا رو به رو سازد.