افزایش نرخ ارز در هفته گذشته، باعث التهاب در بازار شد. قیمت ارز که به بالای 32 هزار تومان رسیده بود، باعث شد در کنار آن برخی ناامیدی را در جامعه پمپاژ و برخی نیز بشدت به دولت سیزدهم تاختند و اقدامات مثبت دولت را نادیده گرفته و در نتیجه ناکار آمدی دولت را مطرح کردند. نکته جالب توجه آن است که علی رغم تجربه گران مایه ای که سالهای اخیر در خصوص حل مشکلات کشور از طریق رابطه با غرب کسب شده است، همچنان از طریق برخی با دیدگاه خاص، رابطه با آمریکا و احیای برجام را نسخه حل مشکلات کشور اعلام می کنند. موضوعی که از لحاظ کارشناسی و حقیقت اقتصاد، نه تنها قابل دفاع نیست بلکه باید با رویکردهای خاص به آن توجه کرد که نفوذ می تواند بخشی از آن رویکرد باشد.
قابل تامل این است که وضعیت تورمی در اقتصاد کشورمان، دقیقا بعد از توافق نامه هسته ای شروع شد که شرطی سازی اقتصادی، نفوذ در بخش های متخلف اقتصادی و تصمیم گیر، اعتماد به غرب و دادن امتیازات ولو غیر قابل جبران و ... بخشی از دلایل است که از طریق برجام ایجاد شد.
حال سوال این است که آیا صرفا گفتن رابطه با آمریکا، مشکلات اقتصادی کشور حل خواهد شد؟ آیا برفرض قبول خواسته های آمریکا و احیای برجام، وضعیت اقتصادی کشور مرتفع خواهد شد و تحریم ها برداشته خواهد شد؟
پاسخ به سوالات مذکور با توجه به تجربه برجام بسیار روشن است و آن این است که قبول در خواست های آمریکا، آغازی مشکلاتی است که مسیر برگشت را گاها غیر قابل جبران خواهد کرد که تهی سازی قدرت در حوزه های اقتصادی، امنیتی، سیاسی، نظامی و ... بخشی ازآن خواهد بود.
توجه داشته باشید که آمریکا زمانی از برجام خارج شد که ایالات متحده حتی یک نمونه از تعهدات خود را انجام نداده بود و در مقابل جمهوری اسلامی ایران به همه تعهدات خود در ذیل برجام متعهد مانده بود.
نؤام چامسکی نظریه پرداز مشهور آمریکایی نیز معتقد است دشمنی ها و کینه توزیهای آمریکا نسبت به جمهوری اسلامی به دلیل استقلال طلبی این کشور است و می گوید: «جمهوری اسلامی ایران از نظر آمریکا غیر قابل پذیرش است چون از استقلال خود چشم پوشی نمی کند .
مقام معظم رهبری در این باره فرمودند: "دشمنی آمریکا و استکبار جهانی با ایران اسلامی به خاطر حرکت قدرتمندانه مردمی است چون ایمان مردم، علاقه مردم به استقلال و اطمینان به نفس مردم به ضرر آنهاست آنها می خواهند کشور ما را همیشه وابسته نگه دارند، آنها می خواهند از لحاظ فرهنگی، اقتصادی و سیاسی کشورهای این منطقه را وابسته به خودشان نگه دارند. وقتی کشوری مستقل است و اطمینان به نفس دارد و با اعتماد به خود در راهی که او را به سمت اهداف والا می رساند حرکت می کند طبعاَ اینها ناراضی می شوند . نارضایتی دشمنان جهانی ما به این خاطر است. آنها وقتی راضی می شوند که ملت ایران اختیار دین و فرهنگ و اقتصاد خود را یکسره به آنها بسپارد. ملت ایران امروز بیدار شده است و زیر بار چنین زور گویی ها و قلدری هایی نمی رود ".
بدیهی است که تنها دلیل آمریکا از خروج برجام تنها یک هدف داشت و آن هم اینکه از طریق برجام صنعت هسته ای ایران نابود شده است و لذا باید با چاشنی تحریم، مذاکره بر سر موضوعات دیگری را آغاز کرد. قدرت منطقه ای، قدرت موشکی و حتی ساختار منسجم داخلی راهبرد اساسی آمریکا است که سعی دارند از طریق مذاکره، ایران را از همه آنها تهی سازند.
قابل توجه است که در دید نخبگان آمریکا، ایران نباید از مذاکره امتیازی بدست آورد، بلکه از طریق مذاکره ایران باید مهار شود و به کشوری به اصطلاح نرمال تبدیل شود. در هیچ یک از بیانیه ها و سخنرانی های نخبگان سیاسی و امنیتی آمریکا، نکته ای که مربوط به انتفاع اقتصادی ایران باشد وجود ندارد.
حال طرفداران حل مشکلات کشور از طریق مذاکره باید پاسخگو باشند که با کدام منطق و با کدام عقل، می توان امید داشت که مشکلات کشور از طریق مذاکره حل خواهد شد؟
و اما راهکار اساسی حل مشکلات
رسانه های دشمن به طور شبانه روزی گزاره " مذاکره و ارتباط با آمریکا" را تنها راهکار بهبود وضعیت معیشتی و اقتصادی کشور مطرح می کنند و در داخل نیز برخی ولو با عنوان کارشناس همین گزاره را با یک ترفند خاص ارائه می کنند. اما جالب است که تا به الان گزینه دومی برای رفع مشکلات اقتصادی کشور از این طیف دیده نشده است. تاریخ کشورهای توسعه یافته امروزی نشان می دهد که هیچ یک از آنها از طریق مذاکره به توسعه و پیشرفت نرسیدند.
تقویت بنیه اقتصادی کشور با رویکرد " اقتصاد مقاومتی" باید جایگزین نسخه وارداتی "مذاکره برای رفع مشکلات اقتصادی" باشد. البته توجه به این موضوع و تقویت اقتصاد ملی توان کشور را در مذاکرات قطعا بالا خواهد برد. بنابراین مذاکره در جامعه بین المللی یک متغییر وابسته است که به متغییر مستقل قدرت در حوزه های مختلف اقتصادی، نظامی و ... وابسته است.
با درک منافع ملی ضرورت دارد که توان داخلی در تقویت و بهبود اقتصادی کشور باحمایت همه طیف های سیاسی کشور مدنظر قرار گیرد و دوباره مسیر آزموده طی نشود. با شکست جریات تحریف، قطعا تحریم نیز کارگرد خود را اساسا از دست خواهد داد. تاثیر تحریم در همان ماه ها و سالهای اول و دوم است و اقتصاد کشور آن توان را دارد که خود را با شرایط تحریمی وفق دهد و حیات خود را به سوی پیشرقت هموار سازد.
هم اکنون ترس آمریکایی ها نیز از این نکته است که تحریم کارکرد و اثر خود را در آینده از دست خواهد داد و برای ماندگاری آن بعنوان یک ابزار اعمال قدرت باید چاره اندیشی شود.