توافق هستهای سال ۲۰۱۵ که موسوم به «برجام» است تاکنون یکی از مهمترین چالشهای دولتهای سهگانه در ایالات متحده بوده است. اتهامات مختلف به روند صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران سیاست اصلی دولتهای اوباما، ترامپ و بایدن برای اعمال فشار حداکثری به جهت توقف حرکت سریع انقلاب اسلامی مردم ایران بوده است.
هر یک از این سه دولتِ آمریکا حداقل در ظاهر سعی در آرایش متفاوت در مقابل پیشرفت جوانان و دانشمندان ایرانی داشتند.
ضربه به برجام از بدو تولد!
دولتِ اوباما در ظاهر ژست تمایل به انعقاد توافق با ایران را داشت، اما پس از امضای این توافقنامه (برجام) نه تنها ماحصل خاصی نصیب ایران نشد، بلکه تحریمهای جدیدی نیز برای ملت ایران به همراه داشت.
در آخرین ماههای حضور باراک اوباما در مقام ریاست جمهوری آمریکا، قانون تحریمهای ایران «ایسا» که برای نخستین بار و تحت عنوان «قانون تحریمهای ایران و لیبی» در سال ١٩٩٦ در دوران ریاست جمهوری «بیل کلینتون» تصویب شد و قرار بود در انتهای ماه دسامبر ٢٠١٦ منقضی شود مجدداً برای ۱۰ سال دیگر معتبر شد. مجلس نمایندگان آمریکا این طرح را با ۴۱۹ رأی موافق در برابر یک رأی مخالف تصویب و مجلس سنا نیز چند روز بعد با ٩٩ رأی مثبت و یک رأی ممتنع آن را تأیید کرد.
مصوبهای که در نهایت با اجتناب اوباما رئیس جمهور آمریکا از وتوی آن عملاً تا ١٠ سال دیگر تمدید شد. این قانون بخش انرژی کشورمان را به طور سیستماتیک هدف قرار داد و به طور ویژه سرمایه گذاری شرکتهای خارجی به میزان بیش از ٢٠ میلیون دلار را منع کرد.
همچنین آمریکا که قرار بود ۳۲ تن از آب سنگین ایران را خریداری کند که به واسطهی تصمیم مجلس نمایندگان آمریکا در متمم بودجه، وزارت انرژی از این اقدام منع شد. همزمان نشستهای مدیران بانکی و اقتصادی ایران و کشورهای اروپایی نیز بدون نتیجه برگزار شد.
رهبر معظم انقلاب نیز صراحتاً به این موضوع اشاره داشتند و در یکی از سخنرانیهایشان در سال ۱۳۹۵ فرمودند: «در همین توافقی هم که ما با آمریکاییها در قضیهی ۱+۵ و مسئلهی هستهای کردیم، آمریکاییها به آنچه وعده داده بودند عمل نکردند و کاری را که باید میکردند انجام ندادند. بله، به تعبیر وزیر خارجهی محترم ما، روی کاغذ کارهایی را انجام دادند امّا از راههای انحرافی متعدّد، جلوی تحقّق مقاصد جمهوری اسلامی را گرفتند.»
ایشان افزودند: شما نگاه کنید امروز در سرتاسر کشورهای غربی و کسانی که تحت تأثیر آنها هستند، همچنان معاملات بانکی ما دچار مشکل است، بازگرداندن ثروتهای ما در بانکهای آنها دچار مشکل است، معاملات گوناگون تجاریای که احتیاج به دخالت بانکها دارد دچار مشکل است؛ وقتی دنبال میکنیم، تحقیق میکنیم و میگوییم چرا اینجور است، معلوم میشود از آمریکاییها میترسند. آمریکاییها گفتهاند که ما تحریمها را برمیداریم و روی کاغذ هم برداشتند امّا از طرق دیگر، جوری عمل میکنند که اثر رفع تحریمها مطلقاً بهوجود نیاید و تحقّق پیدا نکند.
پس از دولتِ اوباما، نوبت به «دونالد ترامپ» و حامیان جمهوری خواهانش بود که به موضوع ایران بپردازند. از همان ابتدای ورود ترامپ به کاخ سفید، در چندین نوبت ایران را متهم به نقض برجام کرد و خواستار انجام مذاکره در سایر موضوعات از جمله توان دفاعی کشورمان شد.
ترامپ در ۲۱ مهر ۹۶ پایبندی ایران به برجام را تأیید و در عین حال تحریمهایی را علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اعمال کرد! بالاخره در ۸ مه ۲۰۱۸ (۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷) فرمانی امضا شد که بنا بر آن تحریمهای هستهای ایران که بر اساس برجام تعلیق شده بود، طی یک دوره زمانی بازگردد. همزمان مجوزهای دو شرکت «بوئینگ» و «ایرباس» برای فروش هواپیمای مسافربری به ایران نیز توسط وزارت خزانهداری آمریکا لغو شد.
ترامپِ جنایتکار همزمان با اعمال فشار حداکثری و همهجانبه علیه ملت ایران، برای پیشبرد اهداف خود هر از گاهی از مذاکره با تهران دم میزد و حتی در یک مقطع «شینزو آبه» نخست وزیر پیشین ژاپن را مأمور انتقال پیام خود کرد که با پاسخ قاطع رهبر معظم انقلاب روبهرو شد.
حضرت آیتالله خامنهای در دیدار با نخست وزیر پیشین ژاپن ضمن اشاره به عدم صلاحیت ترامپ برای ارسال پیام، تاکید کردند: من شخص ترامپ را شایستهی مبادلهی هیچ پیامی نمیدانم و هیچ پاسخی هم به او ندارم و نخواهم داد.
ایشان با اشاره به صحبتهای نخستوزیر ژاپن مبنی بر اینکه ترامپ به او گفته «آمریکا قصد تغییر رژیم در ایران را ندارد»، تأکید کردند: مشکل ما با آمریکاییها موضوع تغییر رژیم نیست، زیرا آنها اگر چنین قصدی هم داشته باشند، قادر به اجرای آن نیستند، همانطور که رؤسای جمهور قبلی آمریکا در چهل سال گذشته، برای نابودی جمهوری اسلامی ایران تلاش کردند اما نتوانستند.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: اینکه ترامپ میگوید قصد تغییر رژیم را ندارد یک دروغ است زیرا اگر میتوانست این کار را انجام دهد، انجام میداد اما نمیتواند.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به صحبتهای نخستوزیر ژاپن مبنی بر درخواست آمریکا برای مذاکره دربارهی موضوع هستهای، گفتند: جمهوری اسلامی ایران به مدت پنج، شش سال در موضوع هستهای با آمریکا و اروپاییها در قالب ۱+۵ مذاکره کرد و به یک نتیجه هم رسید، اما آمریکا زیر این توافق و قرارداد قطعی زد، بنابراین کدام فرد عاقلی است که دوباره با کشوری که زیر تمام توافقها زده، مذاکره کند؟
ایشان با اشاره به دشمنیهای چهلسالهی آمریکا با ملت ایران و ادامهی این دشمنیها، افزودند: ما معتقدیم از طریق مذاکره با آمریکا، مشکلات ما حل نخواهد شد و هیچ ملت آزادهای، مذاکره زیر فشار را قبول نخواهد کرد.
پاسخ هوشمندانه رهبر انقلاب به این نقشهی ترامپ که آن زمان در خیال خود، دارای دست برتر در مقابل ملت ایران بود، باعث شد برای همگان روشن گردد که ایران مذاکره تحت فشار سیاسی را نمیپذیرد.
سقوط ترامپ به زبالهدان سیاسی
سرانجام ترامپ در اواخر سال ۱۳۹۹ به مفتضحانهترین شکل در تاریخ آمریکا، کاخ سفید را ترک کرد و مسنترین رئیس جمهور آمریکا ساکن اتاق بیضی شکل شد.
«جو بایدن» که هنگام رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا وعدهی بازگشت به برجام را داده بود، پس از کسب قدرت، بواسطهی اتحادیهی اروپا (هماهنگ کننده برجام) در مذاکرات غیر مستقیم با نمایندگان جمهوری اسلامی ایران، تمایل خود برای بازگشت به برجام را ابراز کرد.
بایدن، دانشجوی زرنگ اوباما!
البته بایدن که پیشتر معاون باراک اوباما بود، به مانند دانشجویی عمل میکند که به خوبی درس اساتید خود را فرا گرفته است؛ از این رو به مانند رؤسای دموکرات پیشین خود، در کنار ادعای مذاکره و تمایل به رعایت حقوق بینالملل از ابزارهای مختلف جهت اعمال فشار و پیشبرد سیاستهای زورگویانه خود استفاده کرد. در زمان «بایدن» نه اعمال تحریمها متوقف شد و نه دزدیهای دریایی آمریکاییها، که البته هیچیک نتیجهای جز خفت بیشتر برای آنها نداشت.
در حین مذاکراتی که چندین دوره در وین برگزار شد، آمریکا به کرات با تصور ذهنی اشتباه به دنبال تعیین ضربالاجل برای ایران بود. در برههای از مذاکرات نیز با همکاری شرکای اروپایی خود قطعنامهای را علیه جمهوری اسلامی ایران در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تصویب رساند.
دموکرات و جمهوریخواه؛ جنایتکار و سر و ته یک کرباس!
آنچه مشخص است، مبنای رشد و پیشرفت یک کشور متکی به همت و خودباوری در داخل است. افراد و جریانهای مختلف سیاسی کشورهای غربی گرچه ممکن است دارای گفتار و ظواهر متفاوت از یکدیگر باشند، اما در مقابل ملتهای مستقل، سیاستی جز اعمال فشار و چماق ندارند.
در آمریکا نیز دو جریان سیاسی دموکرات و جمهوریخواه نیز از زمان تشکیل این کشور همواره پای ثابت بحرانهای بینالمللی بودند که میتوان به بارزترین آنها مثل لیبرالیسم دموکراتها که در نهایت به تولد داعش در خاورمیانه رسید و رئالیسم جمهوریخواهان که با بمب اتم بر سر مردم هیروشیما و ناکازاکی فرود آمد، اشاره کرد.