مارکو کارنلوس؛ کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه
در شرایط کنونی آمریکا در منطقه خاورمیانه موقعیت و جایگاه بسیار ضعیفی دارد و در داخل کشور با دوقطبی شدیدی مواجه است. هنری کیسینجر به تازگی در زمینه موضوع چین و روسیه گفت: در آستانه جنگ با روسیه و چین بر سر موضوعاتی قرار داریم که تا حدی خودمان ایجاد کرده ایم، بدون هیچ تصوری از اینکه چگونه این موضوع پایان می یابد یا قرار است به چه چیزی ختم شود. بحران جهانی انرژی، بحران مواد غذایی ناشی از تحریم های روسیه، اختلالات زنجیره تأمین، تنش های تجاری و رقابت های فناوری همراه با رکود تورمی کشور را دربر کرفته است.
روسیه و چین هر دو متهم هستند نظم جهانی مبتنی بر قوانین را به چالش می کشند، اما شواهد در این زمینه قانع کننده نیست. این تقابل ممکن است باعث همسویی مجدد جهانی شود یا اینکه جهان به ساختار چند قطبی یا به احتمال زیاد سه قطبی تبدیل شود؛ نخستین قطب، بلوک دموکراتیک به رهبری آمریکاست که با کشورهای عضو اتحادیه اروپا و ناتو و «گروه هفت» اتحاد مقدس جدید را شکل می دهند. دومین بلوک، اوراسیا با رهبری چین و روسیه به همراه ایران و برخی از جمهوری های آسیای مرکزی است. بلوک سوم، متشکل از کشورهایی است که می خواهند فاصله خود را با هر دو بلوک حفظ کنند و گرچه به دنبال رهایی از قیمومیت های سیاسی، اقتصادی و مالی غرب هستند؛ اما به معنای همسویی آنها با بلوک اوراسیا نیست مطمئناً به ساختار بین المللی سیال تر می پردازد.
به زودی زمان تصمیم گیری برای قدرت های بزرگ منطقه فرا خواهد رسید. آیا منطقه خاورمیانه مشابه قرن بیستم دوباره به عرصه نبرد قدرت های بزرگ تبدیل خواهد شد؟
کشورهای عضو بلوک نخست درصدد هستند تا قلوب و اذهان بلوک سوم را به دست آورند، اما استانداردهای دوگانه سرسخت و نظم جهانی مبتنی بر قوانین پیچیده آن بسیار آزار دهنده است. تاکنون قالب های سیاسی غیرغربی مانند بریکس و سازمان همکاری شانگهای جذاب تر به نظر می آیند. دموکراسی های غربی فقط بر کشورهای هم فکر در میان حامیان خود تأکید می کنند. برای نمونه می توان عضویت سوئد و فنلاند در ناتو را بیان کرد. اما سایر بازیگران منطقه مانند ترکیه، الجزایر، مصر، عربستان سعودی، امارات، آرژانتین و مکزیک به دنبال جاهای دیگر هستند. بنابراین دو بلوک اقتصادی و تجاری رقیب می توانند ظهور کنند و نیویورک، لندن و دلار آمریکا ممکن است دیگر مقر و ابزار انحصاری سیستم مالی جهان نباشند.
چین و روسیه اکنون در تلاش هستند تا برای دلار آمریکا، ساختار پرداخت جهانی سوئیفت و بورس نیویورک و لندن جایگزینی بیابند. شرکت های دولتی چین از بورس های آمریکا خارج می شوند، گرچه چنین تحرکاتی در نقطه آغازین خود قرار دارند، اما در زمان مناسب می تواند برای بسیاری از دولت های عضو بلوک سوم جذاب باشد. پس از توقیف ذخایر ملی افغانستان و ونزوئلا به وسیله ایالات متحده و بریتانیا، دولت های بیشتری می توانند به دنبال مکان های امن تری برای ذخایر طلا و ارز خود بگردند.
به زودی زمان تصمیم گیری برای قدرت های بزرگ منطقه فرا خواهد رسید. آیا منطقه خاورمیانه مشابه قرن بیستم دوباره به عرصه نبرد قدرت های بزرگ تبدیل خواهد شد؟ ثبات سیاسی حول کدام محور خواهد چرخید؟ توافق نامه ابراهیم با میانجی گری آمریکا، تفاهمات غیررسمی ضد غربی مانند محور مقاومت یا گروه های غیر غربی مانند بریکس پلاس و سازمان همکاری شانگهای. آیا چارچوب اقتصادی منطقه بیشتر به سطح ابتکار کمربند و جاده حرکت می کند یا خواهان مشارکت جدید گروه هفت هستند؟
آیا تسهیلات مالی همچنان به بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول تحت کنترل ایالات متحده متکی خواهند بود یا جایگزینی در بانک سرمایهگذاری زیرساخت آسیایی چین پیدا خواهند کرد؟ تنها شواهد موجود تاکنون این است که شرکای سنتی خاورمیانه ای آمریکا، مانند مصر و عربستان سعودی در حال بررسی پیوستن به بریکس هستند. ریاض برای فروش نفت در حال بررسی پذیرش یوآن به جای دلار خواهد بود.
با وجود چشم انداز جهانی در حال تحول، متأسفانه نقشه ایالات متحده برای خاورمیانه تغییر نکرده است. سفر اخیر جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا به اسرائیل/فلسطین و عربستان سعودی نیز از این قاعده مستثنی نبود. اسرائیل مشارکت راهبردی با ایالات متحده را تضمین کرد که عمدتاً با هدف مقابله با ایران بود. اما مهمترین توقف در عربستان سعودی بود. از زمان قتل جمال خاشقجی، فعال مخالف سعودی آمریکا و عربستان به دنبال بازنگری در روابطشان بوده اند.
در حالی که ایالات متحده هنوز گروگان قواعد بازی منسوخ است، روسیه و چین می توانند فضای بیشتری برای مانور داشته باشند
این موضوع مشکلات و چالش های ذاتی سیاست خارجی مبتنی بر اصول و ارزشهای اخلاقی را تأیید میکرد. اعتبار روایت دولت بایدن از برخورد جهانی دموکراسی ها با حکومت های استبدادی کاملاً از بین رفته است. سیاست قدرت، اولویت های خود را بر ارزش های اخلاقی تحمیل کرده است. رئیس جمهور آمریکا با اولویت دادن به مصرف کنندگان آمریکایی با تلاش برای کاهش قیمت نفت، ارزش های اخلاقی را زیر سؤال برد. البته جای تعجب نبود، زیرا تورم فزاینده قدرت خرید مصرف کننده آمریکا و شانس حزب دموکرات را در انتخابات میان دوره ای آمریکا کاهش می دهد و سریعترین راه حل، پر کردن بازار با نفت خام عربستان سعودی است. این در حالی است که ریاض به هیچ گونه افزایش تولید نفت متعهد نشده و می گوید ظرفیت مازاد آن به حد مجاز نزدیک شده است. به طور خلاصه، این دیدار فاجعه سیاسی بود.
نشست سه جانبه ایران، روسیه و ترکیه در تهران را می توان دارای پیامدهای بسیار مهم و ماندگارتری برای منطقه دانست. در حالی که ایالات متحده هنوز گروگان قواعد بازی منسوخ است، روسیه و چین می توانند فضای بیشتری برای مانور داشته باشند. کشورهای خاورمیانه از جمله متحدان سنتی ایالات متحده، از چشم انداز نظم جهانی کاملاً جدید لذت می برند، جایی که گزینه های جدید فراوانی می تواند در اختیارشان باشد.
منبع: راهبرد