به گزارش پایگاه خبری تحلیلای بصیرت جنگ اوکراین نه تنها به تقابل دو کشور منطقه بلکه به مبارزه گفتمانی و ارزشی میان کشورهای غربی و شرقی منجر شد. تغییرات سیاسی، نظامی و اقتصادی غرب آسیا، قفقاز و بالکان به شدت بر انتخاب رویکرد سیاست خارجی بازیگران منطقهای تأثیر میگذارد که باید از میان گزینههای روسیه، چین یا قدرتهای غربی یکی را انتخاب کنند.
در این میان به نظر میآید مصر، عربستان و ترکیه مطابق با واقعیتهای سیاست جهانی چندقطبی معاصر عمل میکنند. به عنوان نمونه، ترکیه به عنوان بازیگر منطقهای با موفقیت روابط سیاسی، نظامی و اقتصادی را با چندین کشور که گهگاه دارای منافع متضاد هستند حفظ و از همسویی یکجانبه در سیاست خارجی خود خودداری می کند. همچنین مصر و عربستان دو قدرت برجسته غرب آسیا سعی میکنند منافع ملی خود را تقریباً مستقل از برنامههای سیاسی، نظامی و اقتصادی قدرتهای بزرگ دنبال کنند.
به نظر می آید روابط عربستان با متحد کلیدی خود یعنی آمریکا در دولت بایدن تیره شده است. دلیل اصلی این موضوع علاقه جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا به بازگشت کشورش به توافق هسته ای با ایران است
این سه کشور ممکن است اکنون به سمت سطح بعدی همکاری در یکی از مهمترین گروههای اقتصادهای نوظهور، یعنی بریکس (برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی) حرکت کنند. در این راستا بریکس به عنوان یکی از سازمان های بازیگران غیرغربی در نظام سیاسی و اقتصادی بین المللی به وزن این بازیگران در نظام اقتصادی بین المللی نگاه میکند.
نقش میانجی ترکیه و بیطرفی اعراب
با آغاز جنگ اوکراین، ترکیه نقش مهمی در موضوعاتی مانند مذاکرات آتشبس و حل و فصل بحرانهای جهانی/فرامرزی برعهده گرفت و تجربه دیپلماتیک تاریخی را با ارتباط موقعیت جغرافیایی خود ترکیب کرد. آنکارا به عنوان بازیگر منطقهای در همکاری با سازمانهای بین المللی و به عنوان بخشی از سیاست خارجی خود، گفت و گوها را با روسیه و اوکراین ادامه داد. در این راستا، مقام های ترکیه طرفهای درگیر را گرد هم آوردند و قرارداد کریدور غلات را با روسیه، اوکراین و سازمان ملل متحد برای مقابله با بحران غذایی امضا کردند.
ترکیه هم عضو ناتوست و هم روابط خود را با روسیه حفظ میکند، بنابراین میتواند کانالهای ارتباطی و دیپلماتیک را باز نگه دارد. ترکیه به عنوان طرف ثالث، نظر روسیه و اوکراین را به خود جلب کرد به طوری که پس از توافق کریدور غلات، همکاری هستهای ترکیه و روسیه مانند نیروگاه هستهای آکویو توسعه یافت.
عربستان و مصر دو قدرت دیگر منطقهای هستند که در قبال جنگ اوکراین و سایر چالش های منطقه ای و بین المللی محتاطانه عمل می کنند. به عنوان نمونه، مصر با حفظ روابط با آمریکا در زمینه مسائل هستهای با روسیه همکاری میکند. البته مصر در مجمع عمومی سازمان ملل متحد جنگ اوکراین را محکوم کرد، اما به طور کامل با روسیه مخالفت نکرد و تلاش میکند سیاست متعادلی حفظ کند. از سویی مصر از نظر تاریخی به حمایت سیاسی غرب به ویژه از نظر مشروعیت سیاسی و کمکهای خارجی نیاز دارد، اما از سوی دیگر تعداد بالای گردشگران اوکراینی که از مصر بازدید میکنند و مقدار قابل توجهی غلات وارداتی از روسیه، این کشور را ملزم به پیگیری رویکرد متعادلتر نسبت به درگیری میکند.
گرچه روابط بینالملل ساختاری چند قطبی دارد، اما جنگ اوکراین بار دیگر مبارزه شرق و غرب را آغاز و آشکار کرد. در این مرحله عربستان همانند ترکیه و مصر رویکردی بی طرفانه و متعادل دنبال میکند. عربستان مانند سایر کشورهای حوزه خلیج فارس نه تنها نسبت به جنگ اوکراین، بلکه در رابطه با محور شرق به غرب سیاست متعادلی دنبال میکند. ریاض در حال بهبود روابط نظامی و دیپلماتیک خود با چین و روسیه است؛ به طوری که در حال مذاکره با روسیه برای تهیه تجهیزات نظامی و قرارداد همکاری دفاعی با روسیه امضا کرده است. این کشور همچنین در زمینه توسعه موشکهای بالستیک در خاک عربستان با چین همکاری میکند.
همچنین به نظر می آید روابط عربستان با متحد کلیدی خود یعنی آمریکا در دولت بایدن تیره شده است. دلیل اصلی این موضوع علاقه جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا به بازگشت کشورش به توافق هسته ای با ایران است. تمایل بیشتر بایدن به ایران، کشورهای عربی به ویژه عربستان را نگران کرده است. بی تمایلی بایدن به مشورت با کشورهای عربی در زمینه توافق هستهای ایران، عنصر اساسی در جدایی آمریکا از جهان عرب بود. عربستان در مخالفت صریح خود با پیمان برجام مدعی شد غرب منافع آنها را در این توافق در نظر نگرفته است.
همچنین در اجلاس امنیت و توسعه جده در سال جاری میلادی، بایدن با رهبران کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و مصر، اردن و عراق دیدار کرد، ولی موفق به ایجاد جبههای علیه روسیه، ایران و چین نشد. حال ترکیه، عربستان و مصر خواهان تقویت روابط خود با اعضای بریکس هستند و این علاقه یک طرفه نیست. به گفته پورنیما آناند، نماینده مجمع بین المللی بریکس، این سه کشور ممکن است به زودی به کشورهای عضو بپیوندند.
وی گفت: در چهاردهمین اجلاس مجازی سران بریکس که از ۲۳ تا ۲۴ ژوئن برگزار شد، چین، روسیه و هند در این زمینه گفت و گو کردند. همه این کشورهای علاقه خود را برای پیوستن نشان دادهاند و در حال آماده شدن برای درخواست عضویت هستند. فکر میکنم این گام خوبی است، زیرا توسعه همیشه بهطور مثبت تلقی میشود، این به وضوح نفوذ بریکس را در سراسر جهان افزایش خواهد داد. امیدوارم الحاق کشورها به بریکس خیلی سریع اتفاق بیفتد، زیرا در حال حاضر همه نمایندگان هسته مرکزی مجمع علاقه مند به گسترش هستند، بنابراین خیلی زود این اتفاق خواهد افتاد.
سود متقابل
عضویت سه کشور در گروه بریکس نقطه عطف حیاتی برای آنها، کشورهای عضو و سازمان خواهد بود. به ویژه بنابر اظهارات چینیها، مشارکت این سه کشور گفتمان سازمان را در زمینه حکمرانی جهانی و ساختار سیاسی و اقتصادی بین المللی عادلانهتر تقویت میکند. تولید ناخالص داخلی عربستان و ترکیه بیش از ۸۰۰ میلیارد دلار و تولید ناخالص داخلی مصر بیش از ۴۰۰ میلیارد دلار است که در این صورت بریکس تقریباً ۲ تریلیون دلار رشد خواهد کرد و ظرفیت و نقش اقتصادی بین المللی آن به شدت افزایش خواهد یافت.
حضور رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه در نشست بریکس ۲۰۱۸ در پایتخت آفریقای جنوبی صحبت ها درباره عضویت این کشور را بیشتر کرد (موضوعی که گهگاه در دستور کار سیاست خارجی ترکیه مطرح میشود). نقش این مجمع اقتصادی متشکل از پنج ایالت با مجموع تولید ناخالص داخلی ۲۱ تا ۲۲ تریلیون دلار و تقریباً نیمی از جمعیت جهان غیرقابل انکار است.
روابطی که ترکیه، عربستان و مصر میتوانند با سازمانهای اقتصادی مختلف مانند اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا (آ.سه.آن)، بازار مشترک کشورهای آمریکای جنوبی (مرکوسور)، و جامعه اقتصادی کشورهای غرب آفریقا (اکواس) توسعه دهند، به این موضوع کمک خواهد کرد. این دولتها سیاستهای خارجی موازنهمحور خود را در چارچوب محور شرق-غرب حفظ میکنند و میتوانند به عنوان پلی سالم میان منطقه و غرب عمل کنند.
بهره سخن
مهمترین چالش پیش روی قدرتهای متوسط مانند ترکیه، عربستان و مصر سازمانی است. سازمانهای بینالمللی زیادی وجود دارند که بیشتر جمعیت آنها از قدرتهای متوسط است، اما تقریباً هیچیک از آنها منحصراً به نفع قدرتهای متوسط نیستند. قدرتهای میانی بیشتر اعضای نهادهای جهانی زیر سلطه قدرتهای بزرگ هستند، مانند G۲۰ و BRICS که برنامههای آنها عمدتاً به نفع قدرتهای بزرگ است. یک سازمان منحصراً قدرت متوسط هنوز تشکیل نشده است، نزدیکترین سازمان با چنین ماهیتی سازمان همکاری اقتصادی بین قارهای (MIKTA) است. MITKA اتحادیه انحصاری از تعدادی از قدرتهای متوسط با اعضای کاملاً محدود یعنی مکزیک، اندونزی، ترکیه، کره جنوبی و استرالیاست.
در غیاب سازمانی که منافع آنها را به طور صریح نمایندگی کند، قدرتهای متوسط نمیتوانند نقش بزرگتری در سیاست بینالملل ایفا کنند. ساختار امنیتی سازمان ملل متحد به پنج عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد امتیاز ویژه میدهد. ناتو مهمترین ائتلاف نظامی جهان، زیر چتر رهبری آمریکاست و اتحادیه اروپا به عنوان بزرگترین بلوک تجاری، به وسیله ائتلاف فرانسه و آلمان رهبری میشود. قدرتهای میانی مانند ترکیه، عربستان، آفریقای جنوبی، برزیل و هند همگی بازیگران کلیدی در منطقه خود هستند، اما به نظر میآید هیچ کدام قادر به اعمال نفوذ جهانی نیستند. اتحادیه یا سازمانی منحصر به قدرت های متوسط میتواند پویایی کلی را تغییر دهد.