توجه به فکر و دل مخاطبان از اولویتهای جهاد تبیین است، از میان فکر و دل هم به نظر میرسد که ساحت فکر و اندیشه به لحاظ رتبه مقدم بر دل باشد. در جهاد تبیین، اول باید اندیشه و فکر مخاطبان را تقویت کرد. تقویت بنیه فکری به این معناست که وقتی جوانی با توجه به شرایط رسانهها در معرض تغییر و تحول قرار گرفت، نه تنها بتواند از اندیشه خود دفاع کند و صدمهای بر او وارد نشود؛ بلکه بتواند خود بر محیط خود اثر بگذارد و با نور اندیشه فضا را نورانی کند؛ اما جنبه فکر و اندیشه به تنهایی برای عروج انسان، ثبات در صراط مستقیم و مجاهده کردن در عرصههای مختلف کافی نیست و باید علاوه بر جنبههای اعتقادی و اندیشهای، جنبه روحی و قلبی مخاطبان را در نظر داشته باشیم تا موتور محرک و شور حرکت در مسیر درست را تأمین کند. با استدلال منطقی و دور از اغراق و زیادهگویی، ذهن و اندیشهاش حقیقت را همانگونه که باید میپذیرد و از طرفی با رفتار خوب دل جوان نرم میشود و جنبههای احساسی و دلی هم تقویت میشود.
در ادبیات دینی هم جنبههای رفتار عملی بسیار توصیه شده و حدیث شریف امام صادق(ع) که میفرماید: «كُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ لِيَرَوْا مِنْكُمُ اَلْوَرَعَ وَ اَلاِجْتِهَادَ وَ اَلصَّلاَةَ وَ اَلْخَيْرَ فَإِنَّ ذَلِک دَاعِيَةٌ» به همین مطلب اشاره دارد. البته باید توجه داشت که از زبان روز و ادبیات مختص به همان مخاطبان برای تفهیم و تفاهم استفاده کرد. رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه میفرمایند: «کلاس معارف بگذارید؛ معارف متقن با زبان روز، متناسب با فکر دانشجو، متناسب با ادبیات دانشجو بایستی ارائه بدهید؛ اینها کارهای لازم و اجتنابناپذیری است. به لسان قوم حرف زدن، یک مصداقش اینجاست. با زبان دانشجو باید حرف زد. با ادبیاتی که برای دانشجو قابل فهم است، باید حرف زد. ای بسا ادبیاتی است که در یک محیطی کارساز است، کارآمد است، اما در محیط دیگری کارآمد نیست. این درست مثل اختلاف لغت میماند. واقعاً اختلاف در ادبیات، مثل اختلاف در لغت است؛ مثل این است که انسان در یک محیط فارسیزبان بیاید مثلاً گجراتی حرف بزند؛ هیچ کس چیزی نخواهد فهمید. اگر چنانچه انسان با ادبیات محیط جوان و محیط دانشجویی آشنا نباشد، از این ادبیات استفاده نکند، راه ارتباط فکری بسته خواهد شد و تأثیرگذاری کم خواهد شد. پس به لسان قوم بودن خیلی لازم است.»