پیروزی حزب نتانیاهو در انتخابات پارلمانی در سرزمین های اشغالی نشان میدهد که صهیونیست ها با انبوهی از مشکلات مواجه هستند. از دید کارشناسان تمایل دوباره به نتانیاهو برای بازگشت وی به قدرت، نه تنها نفعی برای رژیم صهیونیستی نخواهد داشت بلکه انبوهی از گرفتاری ها نیز بر مشکلات قبلی افزوده خواهد شد. به طوری که پایگاه خبری اسپکتیتور در گزارش خود می نویسد: "بازگشت نتانیاهو به کرسی نخست وزیری رژیم اسرائیل صرفاً سطح تنشها و تضادها در دو عرصه داخلی و خارجی این رژیم را افزایش میدهد و میتواند چالشها و بحرانهای آن را به نحو قابل ملاحظهای به دلیل نگاه و جهانبینی خاص حاکم بر دولت نتانیاهو، افزایش دهد. "
پایگاه خبری «اسپکتیتور» در این رابطه مینویسد: "بنیامین نتانیاهو سیاستمدار اسرائیلی که سابقه بیشترین و طولانیترین دوره حضور در قدرت به عنوان نخست وزیر اسرائیل را دارد، بار دیگر کرسی مذکور را به دست گرفته است. وی سال ۲۰۲۱ در جریان انتخابات پارلمانی اسرائیل شکست خورد و مجبور شد دولت را به ائتلاف «نفتالی بنت» و «یائیر لاپید» واگذار کند. شکست او در شرایطی به وقوع پیوست که دو تن از حامیان آمریکایی وی ـ یعنی «دونالد ترامپ» و «شلدون اَدلسون» (سرمایه شناخته شده یهودی) ـ نیز تا حد زیادی قدرت خود را از داده بودند.
در آن زمان، اتهامات مختلفی در زمینههای دریافت رشوه، فساد و خیانت به اعتماد عمومی علیه نتانیاهو مطرح شد و خیلیها فکر میکردند که شکست وی در انتخابات پارلمانی سال ۲۰۲۱ اسرائیل منجر به رفتن او به زندان خواهد شد. با این حال، این مسأله محقق نشد.
بنیامین نتانیاهو شدیداً به به کرسی رهبری و ریاست بر حزب لیکود چسبیده است و در این زمینه کاملاً سختگیر است. او پس از شکستش در جریان انتخابات سال ۲۰۲۱ اسرائیل، تا حد زیادی رو به جریانهای راستگرای افراطی کرد و از میان آنها دوستانی را به سمت خود جلب کرد. دوستانی که اکنون در جریان انتخابات اخیر در اسرائیل، شدیداً به یاری و کمک وی آمدهاند.
نتانیاهو در ماههای اخیر اقدام به انتشار کتاب خاطرات خود کرده و در شبکههای آمریکایی نیز به کرات ظاهر شده است. وی حتی در دورهای که نخست وزیر اسرائیل نبود نیز به گونهای رفتار میکرد که انگار همچنان کرسی نخست وزیری این رژیم را در اختیار دارد. او در همین دوران مواضع متعدد و شدیدی را علیه مثلاً ایران اتخاذ میکرد و مدام از طرحهای این کشور جهت ساخت تسلیحات اتمی سخن میگفت.
با این همه، بازگشت نتانیاهو به قدرت، یعنی بازگشت همان فردی که خود را «آقای امنیت» میخواند به عنوان نخست وزیر جدید اسرائیل، لزوماً به معنای ایجاد ثبات و امنیت برای اسرائیل نیست. او به عنوان نخست وزیر جدید اسرائیل همچنان با چالشهای عدیدهای به ویژه از منظر مشکلات شخصی رو به رو است. به عنوان مثال او هنوز هم تحت تحقیقات دستگاههای قضایی اسرائیل در مورد تخلفاتش است.
دراین چهارچوب هیچ بعید نیست که وی با محکومیت قضایی رو به رو شود و مجبور به پرداخت مبالغ سنگینی شود. حتی برخی از این مسأله صحبت میکنند که شاید او در دوره حضور خود در قدرت با محکومیت زندان نیز رو به رو شود.
اینها مشکلات کمی در حوزه شخصی برای نتانیاهو به عنوان نخست وزیر جدید اسرائیل نیستند. با این حال، مشکلات و موانع سیاسی متعددی نیز پیش روی او قرار دارند. یکی از مشکلات و چالشهای سیاسی که وی با آن رو به رو خواهد بود تا حد زیادی ساخته دست خودش است. او احزاب بدنام و افراطی را وارد جناح و جریان سیاسیِ متحد خود کرده که در نوع خود میتوانند خیلی راحت و فوری، دست به خشونت و بحران در داخل اسرائیل بزنند. نکته فاجعه بار این است که آنها اکنون قدرت سیاسی را نیز در قالب دولت نتانیاهو به دست خواهند گرفت.
جدای از اینها باید توجه داشت که در شرایط فعلی کرانه باختری رود اردن و نوار غزه وضعیت بیثبات و ناامنی را تجربه میکنند. در این میان، نتانیاهو عملاً به واسطه اتحاد خود با افراطگرایان اسرائیلی که شدیداً هم مایل به توسعه شهرکسازیهای غیرقانونی اسرائیل در کرانه باختری هستند، سیاستمداری نیست که بتواند مانع از اوجگیری تنشها میان اسرائیل و فلسطینیها در روزها و ماههای آتی شود.
اسرائیل با روی کار آمدن نتانیاهو نه تنها همچنان با چالشهایی جدی در حوزه همسایگان و محیط پیرامونی خود رو به رو است بلکه در محیط بینالمللی نیز با چالشهای عدیدهای مواجه است. وی از رؤسای جمهور دموکرات آمریکا به شدت متنفر است و همین مسأله عملاً روابط اسرائیل با نزدیکترین متحد بین المللیاش را آشفته و بحرانی خواهد کرد.
در عین حال در مورد ایران نیز دولت نتانیاهو با چالشهایی جدی رو به رو خواهد بود. ایران از اهمیت زیادی چه از حیث فکری و چه میدانی، در چهارچوب دستورکارهای نتانیاهو برخوردار است. او سالهاست که در مقام نخستوزیر و یک سیاستمدار اسرائیلی در تلاش است به دیگران بقبولاند که این تنها اوست که ایران را می شناسد و میتواند این کشور را متوقف کند.
با این همه، علیرغم تمامی تلاشها و ادعاهای نتانیاهو علیه ایران، امپراطوری ایران قویتر و مستحکمتر شده و میشود. این کشور اکنون از حیث نظامی و تسلیحاتی قدرتمندتر شده و در نوع خود میتواند چالشهای جدی را نیز برای اسرائیل ایجاد کند. نتانیاهو تا حد زیادی در زمینه مقابله با شبکه نیروهای نیابتی ایران شکست خورده است. اکنون شبکه نفوذ ایران در کشورهایی نظیر سوریه و لبنان قدرتمندتر شده و همین مساله سایه قدرت و بازدارندگی ایران (در حوزه های موشکی و پهپادی) را بر رژیم اسرائیل گستردهتر از قبل کرده است.
اکنون و پس از سالها بحث و مناظرات مختلف در مورد برنامه اتمی ایران، بسیاری از ناظران و تحلیلگران بر این باورند که ایران به معنای واقعی کلمه یک قدرت اتمی است. در واقع این کشور نَه تنها نفوذ منطقهای خود را مستحکم کرده بلکه در بحث توانمندیهای اتمی نیز گامهای رو به جلویی را برداشته است. این وضعیت، عملاً اسرائیل را در موقعیتی خطرناک قرار داده است و «آقایِ امنیت» باید قصور و ضعف خود را در این مسأله بپذیرد.
در مورد جنگ اوکراین نیز اسرائیل و نتانیاهو با وضعیت پیچیده و سختی رو به رو هستند. از یک سو، پیش از آغاز جنگ اوکراین، این کشور (اوکراین) روابط مستحکمی را با اسرائیل داشت و پس از وقوع این جنگ، به دلیل روابط اسرائیل با روسیه، تل آویو چندان توانی را در خود نمیبیند که به نحوی مؤثر از اوکراین حمایت کند. دلیل اصلی این مسأله نیز این است که اسرائیلیها به شدت از واکنش روسیه نسبت به کمکهای به ویژه نظامی خود به اوکراین میترسند. در این میان نباید فراموش کرد که ایران و روسیه اتحادی نزدیک و راهبردی با یکدیگر دارند و این مسأله حامل تبعات منفی قابل توجهی برای اسرائیل است.
مجموع این چالشها و بحرانها در کنار یکدیگر، صرفاً یک پیام را به اسرائیلیها مخابره میکنند: "نخستوزیری مجدد بنیامین نتانیاهو، به هیچ عنوان خبر خوبی برای اسرائیل نیست".