میل اصلاحطلبان به قهر با انتخابات، داستان تازهای نیست! مروری بر گذشته این جریان به خوبی حکایت از آن دارد که سناریوی تهدید نظام به قهر و تحریم و تزریق یاس و ناامیدی به هواداران و مردم، سناریویی است که تقریباً در بیشتر انتخابات در چهار دهه گذشته تکرار شده است. این جریان معمولاً از این راهبرد برای امتیازگیری استفاده کرده است و معمولاً نیز موفق شده تا بهره لازم را ببرد و امتیازاتی برای خود کسب کند. سناریوی ناصوابی که ضرب آهنگی همسو با سناریوی دشمن داشته است!
اما آنچه این روزها معطوف به انتخابات اسفند ۱۴۰۲ با تیترهایی چون: "چرا کسی منتظر انتخابات نیست؟" به جامعه القاء میگردد، تلاشی ناجوانمردانه برای کاهش مشارکت است که با پیشفرضهای فعالیت احزاب و گروههای سیاسی در تعارض است. احزاب و گروههای سیاسی در نظامهای مردمسالار وظیفه خطیر هدایت و مهار مطالبات مردمی از طریق صندوقهای رای را بر عهده دارند. آنان موظفند تا با آگاهیبخشی و اعتمادسازی، افکار عمومی را به سمت صندوق رای سوق دهند و بر تقویت مشارکت سیاسی بیفزایند.
این مهم آن زمان بیش از پیش اهمیت مییابد که آگاه باشیم جنگ شناختی عملیات گسترده روحی – روانی دشمن برای ایجاد یاس و ناامیدی ملت کلید خورده و ماههای متمادی است که اذهان جامعه در تیررس دشمنان این سرزمین قرار گرفته است. آنان انسجام ملی این سرزمین را نشانه رفتهاند و در مسیر بیاعتباری انتخابات و ایجاد آشوب و بلوا در کشور حرکت میکنند. رسانههای آنان تمام وقت در مسیر بیاعتبارسازی جمهوری اسلامی است. هرچند از آنکه ملت با آنها همراهی نمیکنند به شدت عصبانیاند و این عصبانیت خود را در قالب توهین و تهدید ملت ایران اظهار میکنند. تلاش ناکام آنان در پاییز ۱۴۰۱، موجب شده تا مهمترین راهبرد سال ۱۴۰۲ خود را بر تحریم انتخابات بگذارند!
در این شرایط انتظار از جناحها و فعالین سیاسی به عنوان نخبگان و خواص جامعه آن است که با مرزبندی با بیگانگان در مسیر رونق انتخابات حرکت کرده و وظیفه خود در امیدبخشی به جامعه و تشویق و ترغیب مردم به مشارکت در انتخابات را انجام دهند، نه آنکه انفعال و ناامیدی خود را به جامعه القاء کرده و به تعبیری صریحتر با خواندن آیه یاس، حال جامعه را خراب نمایند!
اصلاحطلبان مدتهای مدیدی است که حرفی برای گفتن در عرصه حکمرانی ندارند. سازمان تشکیلاتی آنان مدتهاست دستخوش از همگسیختگی شده است! از دیگر سو در تعریف هویت اصلاحطلبی و چیستی اصلاحات دچار سرگردانی و سردرگمی شدهاند و خوانش دهه هفتادی از اصلاحات به درستی در این سالها روزآمد نشده است. از طرفی عدم مرزبندی صحیح این اردوگاه با ضدانقلاب و اپوزیسیون اردوگاه این جریان را مملو از "غریبه" کرده است! مدعیانی که دم از "اصلاحات" و "خط امام" میزنند، اما براندازند و برای عبور از جمهوری اسلامی تلاش میکنند! آخرین دولت تشکیل شده با رنگ و بوی اصلاحطلبی در سال ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ نیز دستاورد برجستهای برای ارائه به افکارعمومی ندارد تا بتوان کارنامهاش را در دست گرفت و برای پیروزی در انتخابات رونمایی کرد! شکلگیری فتنه پاییزی سال ۱۴۰۱ که خود نیز در شکلگیری آن نقش داشتند، بیش از پیش این جریان را دچار ضعف و انفعال و سرخوردگی و واگرایی کرده است.
همه اینها دست به دست داده تا حیرانی و سرگشتگی بر اردوگاه اصلاحطلبان سایه افکند و آینده را تیره و تار ترسیم کنند و در این مسیر به شدت از امواج فضای مجازی و رسانههای ضدانقلاب تاثیرپذیر باشند و احساس بنبست نمایند! و در یک کلام حال خوبی نداشته باشند و شوربختانه با فرافکنی دایره هوادارانشان را نیز متاثر از خود نمایند!
اصلاحطلبان برای خروج از این محاق، ابتدا باید به ساماندهی تشکیلاتی و بازتعریف هویتی خود در چارچوب نظام اسلامی و متناسب با ضرورتهای دهه پنجم انقلاب اسلامی روی آورند، سپس با رها کردن اذهان نخبگانی خویش از هجمههای سنگین جنگ شناختی دشمن، برای اداره کشور برنامهای ارائه دهند و تلاش کنند تا مبتنی بر انسجام ایجاد شده و برنامه تدوین شده، جامعه را برای حضور در پای صندوق رای تشویق و ترغیب نمایند. آنگاه خواهند دید که اتفاقاً کسان بسیاری منتظر انتخابات هستند تا شاهد پیروزی حزب و نامزد مورد علاقه خود باشند و برای حل مشکلات مردم و پیشرفت و توسعه و آبادانی کشور تلاش نماند.