بیان مسئله
دوران جدید، دوران گذار از نظم کنونی جهانی، دورانی که در آن بسیاری از اتحادهای گذشته به چالش کشیده میشوند و ائتلافهای جدید پدید میآید و ائتلافها به صورت چندجانبه متکثر میشوند. دوران جدید را دوران نظم شبکهای نیز نامیدهاند؛ چراکه این دوران آغازی بر دوران نهادگرایی جدید است که در آن قدرتهای بزرگ بر سر منافع خود از طریق ایجاد و تقویت نهادهای جدید تلاش میکنند تا به منافع ملی خود دست یابند. در این دوران هر کشوری تلاش میکند بر اساس منافع ملی خود حرکت کند. اصل همکاری در عین رقابت و رقابت در عین همکاری به منزله یک قانون مهم تلقی میشود.
در دولت سیزدهم تلاش شده است سیاست خارجی با شرق تقویت و با غرب کمتر شود؛ چراکه تئوریسینهای نظام معتقدند به دلیل چالشهای جدی که بر سر راه سیاست خارجی در ارتباط با غرب وجود داشته است، نتوانسته منافع ملی محقق شود و بنابراین رو به شرق آوردهاند.
چارچوب نظری
فرید زکریا، هنری کسینجر، استفان والت و جان مرشایمر از مهمترین تئوریسینهایی هستند که در سخنرانیها و مقالات خود پیرامون دوران گذار از نظم نوین جهانی سخن گفتهاند. این افراد در چارچوب نظری رئالیسم تلاش میکنند حقایق موجود در جهان را به صورت واقعبینانه مورد توجه قرار دهند و رویکرد کنونی این افراد مورد توجه دستگاه دیپلماسی دولت سیزدهم نیز قرار گرفته است.
«جان مرشایمر» بنیانگذار رئالیسم تاجمی در مقالات متعددی نوشته است: «نظم بینالمللی لیبرال رو به افول است.» وی در نشریه امنیت بینالملل در مقالهای با عنوان «بازگشت به آینده» مینویسد: «سقوط اتحاد شوروی و پیمان ورشو سبب بازگشت قدرتهای اروپا به رقابت سنتی میشود.»
آمیتاو آچاریا در کتاب پایان نظم جهانی آمریکایی مینویسد: «افول هژمونی ایالات متحده به یکباره از سوی یک نظام چندقطبی جایگزین نخواهد شد. در سیستم چند جزئی، یک یا چند قدرت هژمونیک جدید اداره نظم جهانی را بر عهده نخواهند داشت؛ بلکه مجموعههای متفاوتی از بازیگران دولتی و غیردولتی در قالب نهادها و گروهبندیهای منطقهای در توازن کلی با یگدیگر نظم جهانی را شکل خواهند داد.»
دوران گذار و راهبرد جمهوری اسلامی
در این نوع از نئورئالیسم ـ که به نئورئالیسم تهاجمی معروف استـ در موازنه قدرت جدید ضمن توجه به اصل خودیاری، توجه به نهادگرایی نیز برای توازن قدرت مهم است. جمهوری اسلامی ایران نیز با درک این شرایط تلاش کرده است که اتحادها و ائتلافهای جدیدی مانند سازمان همکاریهای شانگهای و بریکس را در همین راستا برگزیند.
فارین افرز نوشت، در مارس ۲۰۲۳، توافق با میانجیگری چین بین ایران و عربستان به طور گسترده به عنوان نشانهای از ورود پکن به سیاست خاورمیانه تلقی شد. در طول دهه گذشته سیاست خارجی بسیاری از کشورهای خاورمیانه به سمت چندجانبه شدن تغییر کرده است. حتی شرکای سنتی ایالات متحده، مانند مصر، عربستان سعودی و امارات دیگر از تلاشهای واشنگتن برای ایجاد بلوکهای انحصاری راضی نیستند. چین توانست نقش مهمی را در روابط ایران و عربستان ایفا کند و به یکی از پایههای نگاه به شرق ایران تعریف شد. ابوظبی نیز روابط خود را با پکن از طریق تجارت تعمیق بخشیده است.
ایران نیز شرایط دوران گذار را درک کرده است و از این منظر به دنبال متحدان جدید است. جنگ روسیه با اوکراین و حمایت ایران از روسیه یکی از تاکتیکهایی بود که ایران در نظم جدید جهانی در پی گرفت. البته باید توجه داشت این دوران الزامات خاص خود را دارد و باید توجه داشت که همکاری دولتها با یکدیگر به معنای عدم رقابت آنها با یکدیگر نیست. در نظم کنونی شبکهای، اصل حفظ منافع ملی بر اساس همکاری و رقابت است که عمدتاً تحت عنوان اصل «همکاری در عین رقابت و رقابت در عین همکاری» به عنوان مهمترین رکن در نگاه واقعگرایی جدید مورد توجه قرار گرفته است.
مواضع چین در قبال جزایر سهگانه و پاسخ ایران
دولت چین طی بیانیهای مشترک با کشورهای حاشیه خلیجفارس، ضمن تردید ضمنی در مورد مالکیت ایران بر جزایر سهگانه خواستار حل این مناقشات شد. هر چند چینیها در سفر به تهران اظهارات خود را تصحیح کردند و از مقامات کشورمان عذرخواهی کردند، اما واقعیت این است که آنها در پی دستیابی به منافع خود هستند و در عین همکاری رقابت نیز دارند.
البته میتوان پنداشت که روسیه و چین با چنین اظهارنظرهایی به دنبال کسب رضایت کشورهای حاشیه خلیجفارس هستند، اما از نظر ایران مسئله جزایر سهگانه مسئلهای راهبردی است و تحت هیچ شرایطی مسئولان اجازه نخواهد داد به عنوان ابزار فشار بر ایران قرار گیرد.
حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران اظهار کرد: «جزایر سهگانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک در خلیجفارس، اجزای جداییناپذیر خاک پاک ایران است و به این مام میهن تعلق ابدی دارند. در ضرورت احترام به تمامیت ارضی ایران با هیچ طرفی تعارف نداریم.»
سخنگوی دستگاه دیپلماسی با اشاره به دیدار سفیر چین با دستیار آسیا و اقیانوسیه وزارت خارجه، ضمن ابراز ناخرسندی شدید اظهار داشت: «جزایر سهگانه ایرانی خلیجفارس جزء لاینفک تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران است که مانند هر بخش دیگری از سرزمین ایران موضوع مذاکره با هیچ کشوری نخواهد گرفت.» ناصر کنعانی با محکوم کردن بیانیه پایانی نشست سران شورای همکاری خلیجفارس، صدور اینگونه بیانیهها را «تکرار سیاست شکستخورده ایرانهراسی» نامید و اذعان کرد: «جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر امنیت درونزای منطقه و رعایت هنجارهای بینالمللی، هیچ گونه مداخلهای را برنمیتابد».
تکرار موضع چینیها از سوی روسها و پاسخ دندانشکن ایران
روسیه نیز هفته گذشته موضعی مشابه چین در قبال جزایر سهگانه ایرانی داشت که با واکنش جدی مقامات سیاست خارجی مواجه شد.
کمال خرازی در حرکتی متقابل به سفیر ژاپن پیشنهاد کرد که پیرامون اختلافات ارضی توکیو ـ مسکو درباره چهار جزیره در اقیانوس آرام - که از جنگ جهانی دوم مورد اشغال روسها واقع شده ـ مذاکرات مستقیم داشته باشند. این حرکت از لحاظ دیپلماتیک ضربتی متقابل به شمار میآید که نشان دهنده رشد دستگاه دیپلماسی است که در عین همکاری با روسها از حقوق مسلم سرزمینی خود نیز عقبنشینی نمیکنند.
امیرعبداللهیان نیز در نشست مشترک با همتای عمانی خود سید بدر بن حمد البوسعیدی گفت: «ما با هیچ طرفی در خصوص استقلال و تمامیت ارضی ایران تعارفی نداریم.» این مقام سیاست خارجی ایران در حرکتی تاکتیکی نیز اعلام کرد: «ما بر تمامیت ارضی اوکراین نیز تأکید داریم و بر موضوع توقف جنگ اصرار میکنیم.» وزیر خارجه ایران هوشیارانه و تلویحاً اظهار کرده است که مسکو در وضعیتی نیست که بخواهد از آب گلآلود ماهی بگیرد. این نوع مواجهه نشاندهنده این است که دستگاه سیاست خارجی ایران به این بلوغ فکری رسیده است که از منافع ملی خود به درستی دفاع کند. حتی به رسمیت نشناختن الحاق کریمه به روسیه و همچنین الحاق لوهانسک و دونتسک به قلمرو سرزمینی پوتین نیز نشان از راهبرد جدید ایران در قبال روسیه است.
ریشههای تاریخی حساسیت ملت ایران نسبت به روسها را نیز نباید مورد غفلت قرار داد، اما اینها به معنای این نخواهد بود که زمانی که بسیاری از کشورها به غرب روی آوردهاند، ما رویگردان باشیم؛ بلکه با توجه به دوران گذار میتوان هم همکاری داشت و هم رقابت.
به نظر میرسد جمهوری اسلامی در چارچوب نظری نئورئالیسم تهاجمی تا حدودی توانسته است اقدام متقابل و متناسبی انجام دهد. هرچند که در مورد چین باید مواضع محکمتر و جدی تری اتخاذ میشد؛ چراکه تمامیت ارضی ایران که رکن اصلی منافع ملی است، به هیچ عنوان نباید خدشهدار شود و تحتالشعاع قرار گیرد.