در نشست جاری سران بریکس معیارهای عضویت در این گروه تعیین میشود. شواهد نشان میدهند درباره معیارها و افزایش اعضای گروه میان بنیانگذاران بریکس اختلافاتی وجود دارد. ظاهراً چین و روسیه خواستار افزایش شمار اعضای گروه هستند، اما هند و برزیل مخالف هستند.
مهمترین اظهار نظر در آستانه نشست بریکس از سوی وزیر خارجه روسیه انجام شد. لاوروف گفته است هدف بریکس «جایگزینی مکانیسمهای چندجانبه موجود» نیست. این در حالی است که در بسیاری از محافل عمومی و تخصصی نگاههای متفاوتی درباره «نسبت بریکس با نظم جدید جهانی» وجود دارد.
زمانی که بریکس هنوز بریک «BRIC» بود، همه ناظران بیشتر توجهشان به جنبهها و پتانسیلهای اقتصادی این گروه بود. حتی سال ۲۰۱۱، که با پیوستن آفریقای جنوبی به این گروه، بریک به بریکس BRICS تبدیل شد، هنوز به نظر میرسید که این گروه ترجیح میدهد در چارچوب قوانین تثبیتیافته در نظم جهانی آمریکا محور، با نهادها و مؤسساتی که موجود هستند کار کند.
اکنون که جهان در حالی قطبیتر شدن است، این پرسش به وجود آمده است که آیا بریکس میتواند یک پلتفرم برای انتقال نظم قدیم به نظم جدید جهانی باشد؟ اساساً برخی از تحلیلگران استدلال میکنند که بریکس با یک دیدگاه مشترک درباره نظم جدید جهانی به وجود آمد.
آغاز به کار بریکس در میانه یک بحران اقتصادی و مالی غربی رخ داد تا مانع جهانی شدن بحران شود. به همین دلیل این گروه در شنیده شدن و پیشبرد ایده اقتصادی غیرغربی موفق شد، اما درباره ایدههای سیاسی آن باید تردید داشت. هسته اولیه ایده شکلگیری بریکس اقتصادی بود، اما حالا هالههای سیاسی آن در حال درخشیدن هستند. شاید به مانند بسیاری از روندهای اخیر جهانی، جنگ در اوکراین را بتوان بر تغییر نگاهها به بریکس موثر دانست. جنگ اوکراین باعث قطبی شدن مواضع کشورها در جهان شد، اتفاقی که آخرین بار در طول جنگ سرد رخ داده بود.
در واقع پس از اینکه کشورهای غربی به نادیده گرفتن درخواستهای جهانی برای اصلاح نهادهای سیاسی و مالی جهان ادامه دادند، گروه بریکس بیشتر مورد توجه قرار گرفت. اکنون به نظر میرسد این گروه بر تلاشهای خود جهت تقویت نفوذ سیاسی از طریق ایجاد یک سازمان بینالمللی تمام عیار متمرکز شده است. هنوز درجه بالایی از عدم قطعیت سیاسی و اقتصادی در جهان وجود دارد و این واقعیت که زمینه توسعه اعضای بریکس با کشورهای دوستدار بریکس متفاوت است، نباید دور از نظر داشت. در حالی که واقعیتهای درونی بین ۵ کشور عضو اصلی بریکس نیز سناریوهای مختلفی پیشروی این گروه قرار میدهد.
با ادامه جنگ اوکراین و بحران احتمالی در شرق آسیا، احتمالاً بریکس با دوگانههای سختی مواجه شود. روسیه با استفاده از بریکس توانست بر تلاشهای غرب برای انزوای سیاسی این کشور در سیاست جهانی غلبه کند. شاید برای چین هم این امکان بیشتر فراهم باشد، اما به طور کلی نمیتوان وضعیت سیاسی در بریکس را با ثبات ارزیابی کرد. در مجموع بریکس تنها عامل تغییر نظم جهانی نبوده و نیست، بلکه به طور فزایندهای عاملی برای تغییر ذهنیت جهانی است که از تداوم نابرابریهای غربی به ستوه آمده است.