«مایک پمپئو» وزیر خارجهی سابق آمریکا و مدیر سابق سیآیای (هر دو در دولت دونالد ترامپ) یکی از ایرانستیزترین سیاستمداران آمریکاست. پمپئو پس از خروج زودهنگام از دولت آمریکا با تکدورهای شدن ریاستجمهوری ترامپ، اقدام به انتشار کتابی تحت عنوان «هرگز کوتاه نیا: جنگیدن برای آمریکایی که عاشقش هستم[۱]» کرد که به تجربیاتش در دوران خدمت در دولت آمریکا پرداخته است. آنچه در ادامه میخوانید قسمت بیستویکم از این مجموعه گزارش است.
جلد کتاب «هرگز کوتاه نیا: جنگیدن برای آمریکایی که عاشقش هستم» نوشتهی «مایک پمپئو» وزیر خارجهی سابق آمریکا و مدیر سابق سیآیای
فصل ۱۳: متحدان درست را انتخاب کن
پیمان ابراهیم: متحدان جدید برای صلح
قبل از اینکه به داستان پیمان ابراهیم بپردازم، میخواهم یک مسئله را روشن کنم: این ماجرا در اصل دربارهی اسرائیل، یا کشورهای عربی، یا حتی ایران، نیست؛ دربارهی کل خاورمیانه است. ماجرای ائتلافهایی است بر مبنای حضور آمریکا به عنوان نیرویی برای خیر در منطقه، به نحوی که به نفع مردم آمریکا باشد. قبل از دولت ترامپ، تعصبات کهنه، سیاست آمریکا در قبال منطقه را دیکته میکرد. شخصیتهای نظام [آمریکا] از هر دو حزب، معتقد بودند که اسرائیل تا وقتی با فلسطینیان صلح نکند، هرگز نمیتواند با همسایگانش صلح کند. عقیدهی تزلزلناپذیر آنها این بود. جان کری را در نظر بگیرید که سال ۲۰۱۶ تأکید کرد: «شنیدهام که چندین سیاستمدار برجسته در اسرائیل بعضاً میگویند: خب، شرایط جهان عرب الآن دیگر فرق کرده؛ فقط کافی است با آنها تماس بگیریم؛ میتوانیم با جهان عرب کار کنیم؛ و [بعداً] مسئلهی فلسطینیها را حلوفصل خواهیم کرد. نه، نه، نه، و نه.» اما ظاهراً طرزفکر محدود کری اشتباه، اشتباه، اشتباه، و اشتباه بوده است.
در عین حال، این باور که اسرائیل اول باید به مسئلهی فلسطین بپردازد تا بتواند با همسایگانش صلح کند، بدترین نظریهی دولت اوباما دربارهی دیپلماسی در خاورمیانه نبود. سخنرانی رئیسجمهور اوباما در قاهره که عملاً [به جای افتخار و غرور]، به خاطر نفوذ آمریکا در منطقه پس از ۱۱ سپتامبر، عذرخواهی کرد، به دشمنان این پیام را مخابره کرد که ما ضعیف و بیاراده هستیم. عقبنشینی او از «خط قرمز» خودش پس از حملهی شیمیایی اسد در سوریه در سال ۲۰۱۳، نیز تأکیدی بر آن چیزی بود که دشمنان ما پیشاپیش میدانستند. و سپس احمقانهترین تصمیم سیاست خارجی دوران ما گرفته شد: توافق هستهای دولت اوباما با ایران. از نظر باراک اوباما، جو بایدن [معاون اول وقت رئیسجمهور آمریکا]، و «جان کری» [وزیر خارجهی وقت]، توافق هستهای سال ۲۰۱۵ راهگشای دوستی واقعی با آیتاللهها بود. آنها معتقد بودند سیاست مماشات آنها شکل منطقه را تغییر میدهد، چون فکر میکردند میتوانند با رژیمی متحد شوند که از هیچ چیزی بیش از ریختن خون به نام انقلاب اسلامی لذت نمیبرد.
«مارتین شافر» مسئول روابط عمومی وزارت خارجهی آلمان، ماه جولای سال ۲۰۱۵، نسخهای امضاشده از برجام را در دست دارد. «مایک پمپئو» مینویسد وزارت خارجهی دولت اوباما به او گفته برجام نه یک معاهدهی رسمی و دستور اجرایی است و نه حتی یک سند امضاشده است.
به محض اینکه تعامل مستقلمان با اسرائیل و کشورهای عربی را آغاز کردیم، فهمیدیم که چه اندازه از چشمانداز تسلط ایران بر منطقه وحشت دارند. این ترسها به هیچ عنوان بیاساس نبودند، چون جیبهای ایران به لطف توافق وحشتناک اوباما، پر از پول شده بود. این در حالی بود که ایران حتی قبل از این توافق نیز منبع اصلی مشکلات منطقه بود. این کشور به حماس، حزبالله، و جهاد اسلامی فلسطین، که همگی دشمنان قسمخوردهی اسرائیل هستند، سلاح و کمک مالی میکرد. مردم و اقتصاد لبنان و عراق را از طریق نفوذ گروههای تروریستی شیعه در سیاستهای آنها نابود میکرد. حمایتش از شورشیان حوثی [انصارالله] فاجعهی حقوق بشری در یمن را تشدید کرد. در سوریه، بشار اسد با کمک حزبالله و جنگجویان تحت فرمان ایران، مردم خود را قصابی میکند. و همهی اینها در حالی است که شبحِ دستیابی ایران به سلاح هستهای، سایه تاریکِ نابودی را بر فراز منطقه افکنده است.
بقایای بمب استفادهشده در حمله به اتوبوس کودکان یمنی نشان میدهد این بمب ساخت شرکت «لاکهید مارتین» آمریکاست.
دولت ما خاورمیانه را به روشی کاملاً جدید تعریف کرد. ما مسئله را یهودیان مقابل اعراب، یا اسرائیل مقابل همه جز آمریکا، نمیدیدیم. ما با چشمانی تازه میتوانستیم ببینیم که چگونه منطقه آبستن یک صفآرایی جدید است: نیروهای صلح و ثبات (اسرائیل و برخی همسایگان عربش) در مقابل نیروهای افراطگرایی و ویرانگری (رژیم ایران، نیروهای نیابتیاش، و جهادگراهای سُنی مانند داعش و القاعده). در چارچوب راهبردمان برای ایجاد یک ائتلاف ضدایرانی، امیدوار بودیم زمان تلاش برای عادیسازی روابط اسرائیل و برخی همسایگان عربش فرا رسیده باشد. این شاهکار تنها دو بار در تاریخ اسرائیل اتفاق افتاده بود: مصر در سال ۱۹۷۹ و اردن در سال ۱۹۹۴.
میدانستیم گامهای دیپلماتیکی که باید در این فرآیند برداریم، دشوار خواهند بود، اما عوامل متعددی به نفع ما بودند. کشورهای کوچک عربی، مانند بحرین و امارات (که هر دو فاصلهی کمی از خاک ایران دارند)، علاقهی زیادی داشتند تا از کشورشان در برابر عملیاتهای اطلاعاتی ایران حفاظت کنند، که سالها بود در داخل مرزهایشان در جریان بودند. این دو کشور همچنین میخواستند به قدرتهای مالی و گردشگری تبدیل شوند و معتقد بودند یک ایران قدرتمند، دستاوردهای اقتصادی آنها را از میان خواهد برد. ما همچنین میدانستیم که نسل جدید رهبران جهان عرب همان دیدگاههای افراطی ناسیونالیستی عربی و یهودستیزانهی پیشینیانشان را ندارند؛ که به طور بالقوه آنها را برای برقراری روابط رسمی با اسرائیل آمادهتر میکرد.
«اورنا باربیوای» (چپ) وزیر اقتصاد و صنعت رژیم صهیونیستی و «عبدالله بن طوق المری» وزیر اقتصاد امارات، در مراسم امضای قرارداد تجارت آزاد میان دو رژیم در شیخنشین دبی در امارات در اواخر ماه می سال ۲۰۲۲. این توافق، اولین توافق در نوع خود میان رژیم صهیونیستی و یک کشور عربی بود.
سربازان اسرائیلی در منطقهی اشغالی بلندیهای جولان، در یک آمبولانس نظامی متعلق به ارتش اسرائیل، در حال انجام مداوای اولیه روی یک شورشی سوری هستند.
روی یک ملحفه در آمبولانس نظامی ارتش رژیم صهیونیستی که شورشیان سوری در آن مداوا میشوند، نوشته شده: «به اسرائیل خوش آمدید».
به لطف رهبران روشنفکر، سختکوشی فراوان، و مجموعهای از اتفاقات، نتیجهای به ارمغان آمد که هیچکس روی هیچ تختهسیاهی در جهان آن را ترسیم نکرده بود. یکی از این رهبران، محمد بنزاید، رئیس امارات، بود. بنزاید از مخالفان سرسخت اسلامگرایی بود. امارات، تحت رهبری او و برادر فقیدش، روزبهروز آزادی بیشتری به ملتش و میلیونها مهاجری اعطا کرده است که داخل مرزهایش زندگی میکنند. امارات از نظر منابع طبیعی، ثروتمند، مرکز عظیم تجارت بینالمللی جهانی، و کشوری است که سالهاست از نظریهها، دانشگاهها، و طرزفکر غربی (از جمله آزادی مذهبی) استقبال کرده است.
پرچمهای (از چپ) امارات، رژیم صهیونیستی، و نمایشگاه دبی، مقابل ساختمان محل برگزاری «نمایشگاه ۲۰۲۰ دبی» همزمان با برگزاری مراسم «روز ملی اسرائیل» در اواخر ماه ژانویهی سال ۲۰۲۲. این نمایشگاه که برگزاری آن به خاطر شیوع کووید-۱۹ به تعویق افتاد، از ماه اکتبر سال ۲۰۲۱ تا ماه مارس سال ۲۰۲۲ از بازدیدکنندگان پذیرایی کرد؛ با این حال، برگزارکنندگان، نام نمایشگاه را همان «نمایشگاه ۲۰۲۰ دبی» گذاشتند و تغییر ندادند.
محمد بنزاید دانا، اهل مطالعه، و از قدرت ایران نگران بود. عمیقاً عاشق خانوادهاش بود و اغلب دربارهی فرزندانش صحبت میکرد. میدانست که قدرت اقتصادی امارات اگرچه مهم است، اما برای تضمین موفقیت و استقلال این کشور کافی نیست. مرتباً شکستهای آمریکا در منطقه را از دید خودش به من یادآوری میکرد و نظراتش را دربارهی اینکه چگونه میتوانیم از این شکستها اجتناب کنیم، ارائه میکرد. وی تصریح کرد که روی آمریکا حساب میکند تا از قدرتش برای مهار شرارتهای ایران استفاده کند. من این مسئله را پس از حمله به [قاسم] سلیمانی [فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران] به او یادآوری کردم؛ زمانی که همهی کشورهای خلیج [فارس] میترسیدند مردمشان هدف انتقامجویی ایران قرار بگیرند؛ اتفاقی که ما تلاش زیادی کردیم تا رخ ندهد. صحبتهای ما در طول سالهای خدمتم همیشه متمرکز بودند. او هرگز از من چیزی نخواست که معتقد باشد نمیتوانم برایش انجام دهم؛ و من هم هرگز به او قولی ندادم که نتوانم به آن عمل کنم. بنزاید طبق مسئولیتی که داشت، همیشه امارات را در اولویت قرار میداد [که معادل سیاست «اول، آمریکا» ی دولت ترامپ بود]. من این کارش را تحسین میکردم؛ و این سیاست به تیمهای ما کمک کرد تا بعداً راهمان را در آبهای طوفانیِ برقراری صلح پیدا کنیم.
مراسم عرضهی محصولات کشاورزی صهیونیستی در بازار میوهی دبی در اواسط ماه نوامبر سال ۲۰۲۰ برای اولین بار
برخی از محصولات کشتشده در فلسطین اشغالی با پرچم رژیم صهیونیستی در بازار میوهی دبی در امارات در معرض فروش قرار داده شدهاند.
[۱] Never Give an Inch: Fighting for the America I Love