«مایک پمپئو» وزیر خارجهی سابق آمریکا و مدیر سابق سیآیای (هر دو در دولت دونالد ترامپ) یکی از ایرانستیزترین سیاستمداران آمریکاست. پمپئو پس از خروج زودهنگام از دولت آمریکا با تکدورهای شدن ریاستجمهوری ترامپ، اقدام به انتشار کتابی تحت عنوان «هرگز کوتاه نیا: جنگیدن برای آمریکایی که عاشقش هستم[۱]» کرد که به تجربیاتش در دوران خدمت در دولت آمریکا پرداخته است. آنچه در ادامه میخوانید قسمت سیزدهم از این مجموعه گزارش است.
جلد کتاب «هرگز کوتاه نیا: جنگیدن برای آمریکایی که عاشقش هستم» نوشتهی «مایک پمپئو» وزیر خارجهی سابق آمریکا و مدیر سابق سیآیای
فصل ۶: «مماشات نکن؛ حمله کن»
سلیمانی طعم انتقام آمریکایی را میچشد
شب سال نو معمولاً زمان مهمانی است؛ اما شب تحویل سال ۲۰۲۰، برای من و تیم امنیت ملی دولت ترامپ، هیچ نشانهای از مهمانی نداشت. ما با خطر از دست رفتن کارزار بازدارندگیمان علیه ایران مواجه بودیم. یکی از دلایلی که سلیمانی آنقدر جسارت پیدا کرده بود که ما را به چالش بکشد، تحولات دیپلماتیک اکتبر ۲۰۱۹ میان آمریکا و ترکیه بود: رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، طی یک تماس تلفنی، رئیسجمهور ترامپ را متقاعد کرد که نیروهای آمریکایی را از مرز ترکیه و سوریه خارج کند، تا در جریان پیشروی ارتش ترکیه برای عقب راندن کردهایی که داشتند با داعش میجنگیدند، کشته یا زخمی نشوند. ترکیه دارای یک اقلیت کُرد است و بنا به برخی دلایل، کردهای مسلح، حتی آنهایی که در کشورهای دیگر هستند، را یک تهدید تلقی میکند.
رئیسجمهور، من، «[مایک] پنس» معاون اولش، «[رابرت] اوبراین» مشاور امنیت ملیاش، و تیمهای ما را برای مذاکره دربارهی منطقهی درگیری به استانبول فرستاد. مثل راه رفتن روی لبهی تیغ بود. هدفمان این بود که سربازان آمریکایی را از خطر دور کنیم، اما بدون اینکه دقیقاً همان نیروهای کردی را در معرض حملهی ترکیه قرار دهیم که نوک پیکان عملیات علیه داعش بودند. هم جناح چپ و هم جناح راست ما را متهم میکردند به اینکه کردها را رها کردهایم. چنین چیزی نبود، اما ایرانیها نیز اقدامات ما را «عقبنشینی» تعبیر کردند. اشتباه میکردند، اما به هر حال جسارت پیدا کرده بودند. ۲۷ دسامبر، یک گروه شبهنظامی شیعه یک حملهی راکتی علیه یک تأسیسات آمریکایی در کرکوک عراق انجام داد که در پی آن «نورس حمید» پیمانکار آمریکایی، کشته شد و چند سرباز آمریکایی نیز زخمی شدند. تصمیم گرفتیم با حملات هوایی در عراق و سوریه علیه اعضای گروه تروریستی «کتائب حزبالله»، یکی از اصلیترین گروههای نیابتی ایران، انتقام بگیریم. بیستوپنج نفرشان را کشتیم.
اما این واکنش برای ریشهکن کردن موج فزایندهی تجاوزگریهای ایران کافی نبود. زمان آن فرا رسیده بود که پای حرفی بایستیم که اوایل آن ماه زده بودم: «ضمناً باید از این فرصت استفاده کنیم تا به رهبران ایران یادآوری نماییم که هرگونه حملهای توسط آنها یا نیروهای نیابتیشان با هر هویتی، که به آمریکاییها، متحدان ما، یا منافع ما آسیب برساند، با پاسخ قاطع آمریکا مواجه خواهد شد.» با توجه به قتل عمدی یک آمریکایی توسط ایران، مشخص شد که زمان آن پاسخ قاطع فرا رسیده است. با «[جینا] هسپل» [مدیر وقت سیآیای]، «[مارک] اسپر» [وزیر دفاع وقت] و ژنرال «مارک میلی» رئیس ستاد مشترک ارتش، تماس گرفتم. اوبراین نیز در جریان پیشنهادی که من میخواستم به رئیسجمهور ارائه کنم، قرار داده شد. همه با این طرح موافق بودند؛ طرحی که بخشی از آن نتیجهی مستقیم کاری بود که مدتی قبل شروع شده بود. دست خدا هم با نقشهی ما بود.
یک شهروند عراقی اجساد غیرنظامیانی را که در یکی از حملات هوایی ماه مارس سال ۲۰۱۷ آمریکا در شهر موصل در عراق کشته شدهاند، جابهجا میکند. مقامات آمریکایی هرگز به این واقعیت پی نبردهاند که حمله به نیروها، تأسیسات، و داراییهایشان در عراق، نتیجهی چیزی جز نفرت مردم این کشور از جنایات اشغالگران آمریکایی نیست. انداختن تقصیر این عملیاتها به گردن ایران، هیچ چیزی را درست نخواهد کرد.
۲۹ دسامبر، من، اسپر، و میلی به مارئهلاگو [خانهی شخصی ترامپ] پرواز کردیم؛ جایی که رئیسجمهور داشت چند روزی را آنجا سپری میکرد. من رهبری جلسه را به عهده گرفتم؛ گفتم: «آقای رئیسجمهور! سلیمانی دارد از بیروت به دمشق و بعد به بغداد میرود. سوار پرواز تجاری است و ما مسیر پروازش را میدانیم. دارد توطئه میکند تا آمریکاییهای بیشتری را بکشد. ما ابزارهای لازم را داریم تا او را از رهبری این اقدامات مرگبار باز داریم. آنها دو پهپاد آمریکایی را سرنگون کردهاند؛ به عربستان موشک بالستیک شلیک کردهاند؛ و اکنون یک آمریکایی را کشتهاند؛ همگی به دستور ژنرال سلیمانی. وقت آن است که حکومت مرگبار او را تمام کنیم. این یک هدف نظامی مشروع است.»
«مارک میلی» رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا، پس از ترور شهید سلیمانی اذعان کرد کشورش «هیچ اطلاعات دقیقی دربارهی کیستی، چیستی، زمان، و مکانِ» حملات قریبالوقوعی نداشته است که ادعا میشد سردار سلیمانی قصد داشته آنها را ترتیب بدهد.
ورود به فاز حمله با کشتن سلیمانی، اتفاق تکاندهندهای میبود. معمولاً، وقتی آمریکا یک رهبر تروریستی را در جهانِ پسا۱۱ سپتامبر از بین میبرد، آن سازمان تروریستی که اکنون بدون رهبر است، از آن چیزی تبعیت میکند که مربیان فوتبال آمریکایی به آن میگویند ذهنیت «نوبت نفر بعدی» : بهترین بازیکنِ بعدی که برای بازی کردن در دسترس است، به میدان میرود. دربارهی سلیمانی هم ژنرال دیگری جایگزین او میشد، اما هیچ ژنرالی مثل سلیمانی ترکیبی از اقتدار، هوش، بیرحمی، و جذابیت عمومی در داخل ایران را نداشت. تلاش برای جایگزینی او مانند تلاش برای جایگزینی یک نقاشی اصل اثر «رامبرانت» [نقاش مشهور هلندی که در دوران اوج شکوفایی فرهنگ این کشور نقاشی میکرد] است. موفق باشید؛ چون هیچ جایگزین خوبی پیدا نخواهید کرد.
پس از شهادت شهید سلیمانی، سردار «اسماعیل قاآنی» به عنوان جانشین او در فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران، بهسرعت و با قدرت تمام شروع به کار کرد.
رئیسجمهور ترامپ خطرات بزرگ این عملیات را درک میکرد. همهی ما هم همینطور. اما زمان کشیدن ماشه فرا رسیده بود. علناً به ایرانیها هشدار داده بودیم. خودم مستقیماً برای سلیمانی نامه فرستاده بودم. فکر میکردند میتوانند یک هواپیمای بدونسرنشین آمریکایی را سرنگون کنند و قِسِر در بروند؛ کموبیش هم این کار را کردند. رژیم ایران وقیحانه از خاک خود موشک بالستیک شلیک کرده بود، به این امید که تأمین نفت جهان را در تأسیساتی که تعداد زیادی آمریکایی در آن کار میکنند، مختل کند. یک آمریکایی را هم کشته بودند. دست روی دست گذاشتن، اعتبار آمریکا را خرد میکرد. بازدارندگی به پایینتر سطح خود رسیده بود.
منظور «مایک پمپئو» وزیر خارجهی سابق آمریکا، از «حملهی ایران با موشک بالستیک»، حملهی شگفتآور و غافلگیرکنندهی «انصارالله» یمن به نیروگاه «آرامکوی سعودی» در سال ۲۰۱۹ است که یکی از مصادیق توانایی مقاومت در یمن بود. نقاط اصابت پهپادها و موشکهای انصارالله به تأسیسات نفتی آرامکو (حدود ۱۷ نقطه از زیرساختهای مهم) در تصویر بالا علامتگذاری شدهاند و در تصویر بزرگتر بهخوبی قابلمشاهده هستند. آمریکاییها هنوز هم حاضر نیستند به تواناییهای مقاومت یمن اعتراف کنند و ادعا میکنند این عملیات کار ایران بوده است.
میلی و اسپر رئیسجمهور را دربارهی طرح پیشنهادی توجیه کردند. من هم اضافه کردم که ما آمادگی داریم پس از حمله مستقیماً با ایرانیها ارتباط برقرار کنیم و بهوضوح به آنها بگوییم که این اقدام، تلاشی در جهت [تغییر و] بریدنِ سرِ رژیم نبوده، اما اگر آنها بخواهند ما آمادهایم که تنشها را تشدید کنیم. به رئیسجمهور گفتم که رهبران دیگر نیز این اتفاق را تماشا خواهند کرد. حزب کمونیست چین، روسها، و «کیم [جونگاون]» [رهبر کرهی شمالی]، آن لحظه آمریکا را زیر ذرهبین گذاشته بودند تا ببینند آیا دولت ترامپ حاضر است دیگران را از تجاوز علیه مردمش بازدارد یا نه. ترامپ جوابش [به پیشنهاد ترور سلیمانی] را داد: «بزن بریم.»
وقتی بلند میشدیم برویم، تقریباً به عنوان یک پاورقی، گفتم: «آقای رئیسجمهور! یک یادآوری دیگر: ما از ده هزار کیلومتر آنطرفتر، یک موشک را برای حمله به یک فرودگاه بینالمللی هدایت خواهیم کرد. قبلاً این کار را نکردهایم.» من با این ریسک مشکلی نداشتم، چون برای کنترل حریم هوایی در طول آن پنج دقیقهی مهم، برنامهریزی کرده بودیم. تنها غیرنظامیانی که ممکن بود در معرض خطر باشند، کسانی هستند که در هواپیماهای تجاری همراه سلیمانی بودند. قرار بود منتظر بمانیم تا سلیمانی از هواپیما پیاده شود، وارد ماشین شود، و تا حد امکان، اما در محدودهی فرودگاه، از هواپیما فاصله بگیرد. رئیسجمهور مستقیم به ما نگاه کرد و سرش را به علامت رضایت تکان داد. حرفی نزد، اما چشمانش فریاد میزدند: «این مأموریت را خراب نکنید.» تاریخ ۳ ژانویه تعیین شد. به همهی شرکایمان که باید خبر میدادیم، خبر دادیم؛ و تیمهایمان اجرای طرح را شروع کردند.
شهید سلیمانی (چپ) به «عبدالعزیز المحمداوی» (راست) ملقب به «ابوفدک» جانشین شهید «ابومهدی المهندس» فرماندهی بسیج مردمی عراق، موسوم به «حشدالشعبی»، اقتدا کرده و در حال اقامهی نماز جماعت است. ابوفدک پس از شهادت المهندس به عنوان فرماندهی حشدالشعبی عراق انتخاب شد. نفر دوم از راست در این تصویر (در چارچوب در) نیز «محمد رضا الجابری» است که در عملیات تروریستی آمریکاییها در فرودگاه بغداد، همراه با شهید سلیمانی و شهید المهندس، به شهادت رسید.
محل شهادت شهید سلیمانی مقابل فرودگاه بینالمللی بغداد
[۱] Never Give an Inch: Fighting for the America I Love