صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۵ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۲:۲۷  ، 
کد خبر : ۳۵۰۹۳۴

حال و هوای مشهد در روز شهادت امام رضا(ع)

اینجا هر کسی درد و دلی دارد و همه آمده اند تا در این قطعه از بهشت و از سودای دل با خدای خویش راز و نیاز کنند و هیچ چیز زیباتر از دیدار یار با چشمانی بارانی و دلی بی تاب نیست.

 آخر صفر است و شهادت علی بن موسی الرضا(ع). جای جای شهر مملو از جمعیت زائرانی است که پیاده یا سواره برای عرض ارادت به پیشگاه امام رضا(ع) خود را به مشهد رسانده اند. لباس ها و سروشکل اکثر زائران نشان می دهد که عشق امام رضا(ع) حد و مرزی ندارد و پای خیلی ها را به این سرزمین آسمانی می کشاند.با دیدن این حجم از زائران و شوق شان برای زیارت اشک بر چشمان هر انسانی جاری می شود.

حال و هوای مشهد در روز شهادت امام رضا(ع)

 قصد حرم می کنم تا به رسم ادب و همجواری به زیارت امام مهربانی ها بروم. امسال با سالهای دیگر متفاوت است  چرا  که ورود زائران بیشتر از سالهای قبل است  و این روزها  سیل زائران و عزادارن اهل‌بیت (ع) از جای‌جای ایران اسلامی به سوی مشهدالرضا روانه شده‌اند و حرم مطهر امام رئوف، شاهد ابراز عشق‌ دوست‌داران آل‌الله است.

به میدان شهدا می‌رسم و خیابان شیرازی، از وسط خیابان شیرازی به حرم که می نگری گنبد طلایی آقا که ملجا امیدی برای دردمندان است به یک باره نظرت را به خود جلب می کند و به رسم ادب ناخودآگاه دست را به سینه می گذاری و ذکر سلام بر لبانت جاری می شود «السلام علیک یا علی بن موسی‌الرضا(ع)».

حال هوای زائران از همین جا امام رضایی می‌شود. بغض‌ها همین‌جا  می‌شکند و دلگویه‌ها همین‌جا سر باز می‌کند. هر کسی حاجتی دارد و برای ضمانت به پیشگاه ضامن آهو می رود. 

 صدای ضربان قلبم به بلندای تیک تاک ساعت شنیده می شود. در روز پایانی ماه صفر، بغضی سخت گلوی انسان را می‌فشارد. حزن و بغضی که با عزاداری سالروز شهادت امام رضا(ع)دو چندان می‌شود.

با چشمانی نمناک به سمت حرم در حرکتم تا نعمت همجواری با علی بن موسی الرضا(ع) را به جا آورم.

پرچم سیاه روی دیوارهای شهر خودنمایی می‌کند. دستجات عزاداری نه فقط از شهر مشهد که چندین روز است که از شهرهای مختلف به سوی حرم امام رضا(ع) در حرکتند و با زنجیرزنی و سینه زنی عشق و ارادت خود را به ساحت علی بن موسی الرضا(ع) ابراز می کنند. مهم نیست از کدام دیار و با چه زبانی، تنها به عشق زیارت آمده اند و قدم در را عاشقی مولا گذاشته اند.

عزاداران و دل‌سوختگان با در دست داشتن علم و پرچم‌های مزین به القاب و اسامی ائمه اطهار(ع) درحالی‌که به سوگواری مشغول هستند «یا رضا گویان»خود را به حرم مطهر رضوی می­‌رسانند.

در بین عزاداران می توان زائرانی از سایر کشورها را مشاهده کرد که در قالب کاروان به ایران آمده اند ودسته عزاداری شان سیاه پوش به سمت حرم مطهر رضوی در حرکت است.

همه ساله در سالروز شهادت امام رضا(ع) میلیون‌ها زائر از تمام نقاط ایران به پابوس آن حضرت می‌آیند و مجاوران نیز در کوچه و خیابان‌های مشهد مشغول پخش نذورات خود هستند.

مشهدی ها در روز شهادت غریب‌الغربا سنگ تمام گذاشتند

مردم مشهد از این قافله عاشقی جانماندند و در حالیکه اشک می ریزند و در عزای ثامن الحج بر سر و سینه می زنند؛ به تبعیت از امام رئوفشان برای پذیرایی از زائران امام رضا(ع) سنگ تمام گذاشتند.

مشهدی‌ها خوب بَلدند مهمان‌داری کنند. در کوچه و خیابان های مشهد هر کس در حد توانش میخواهد به زائران و عزاداران امام هشتم خدمت کند. پا به شهر که بگذارید، از راننده تاکسی تا مغازه‌دارها و رهگذرها میزبانِ مهربانی، برای شما هستند. ایستگاه‌های صلواتی متعدد و پخش نذورات در مسیر عزاداران نشان از میزبانی خوب هم‌جواران حضرت به زائران دارد گویا تمام شهر برای این میزبانی بزرگ آماده‌اند و می‌خواهند حق همسایگی را در این روز عزیز به‌جای آورده  و خود را در این مصیبت، با صاحب‌الزمان(عج) با عرض تسلیت به حضرتش شریک نمایند.

بوی خوش گلاب و اسپند همه شهر را پر کرده است و مهمانان هم همه با ارادت، صف به صف به سمت حرم در حرکت هستند.

 در اطراف حرم تعداد زیادی موکب در حال خدمت به زوار هستند. با آنها که همکلام می‌شویم اغلب می‌گویند ما همه ساله در مسیر نجف به کربلا و یا در شهر کربلا خدمتگزار زوار اربعین سالار شهیدان بودیم اما دو سال است که از سفر عشق باز مانده‌ایم و امسال تصمیم گرفتیم موکب را برای خادمان امام مهربان برپا کنیم.

روزهای اوج خدمت است و زائران یکی پس از دیگری وارد موکب می‌شوند، سراغ یکی از آنها می‌روم، خانمی است جوان، خودش را «زهرا» معرفی می‌کند و نخستین بار است که توفیق پیاده‌روی به‌سمت مشهد را پیدا کرده است، او  از روستای زاوین از توابع شهرستان کلات نادر همراه با کاروانی متشکل از مردان و زنان، راهی مشهد شده است.

این بانوی جوان می‌گوید: پیش از این سفر، دو سال متوالی میزبان زائران پیاده امام رضا(ع) بودم به امید روزی که خود قدم در این مسیر بگذارم و وارد این مسیر شوم تا با درک معنویات آن، دلم را صیقل بدهم.

او لذت سفرش را این‌گونه توصیف می‌کند: به‌نظر من این سفر اصلاً سختی ندارد و همه‌اش شیرین است، از هر شیرینی‌ای، شیرین‌تر!

دلی که به عشق امام رضا(ع) قوت گرفت

موکب مملو از زائرانی است که هر کدام از شهری به مشهد آمده اند. دخترکی خردسال توجه ام را به خود جلب می کند. با شیطنت بچه گانه گوشه ی چادر مادرش را روی سرش می کشد و در تاریکی چادر مشکی مادرش پنهان می شود.

با مادرش به صحبت می نشینم؛ خدیجه خانمی میانسال همراه دختر خردسالش از یکی از روستاهای چناران آمده، چندین سال است که در همین ایام، توفیق می‌یابد که از روستایش تا حرم حضرت رضا (ع) را پیاده بیاید.

می‌گویم: سخت‌تان نیست مادر؟ با لهجه‌ شیرینش پاسخ می‌دهد: اگر خدا توان بدهد تا خود مشهد را با پای خودم می‌روم، در غیر این صورت، قسمتی از راه را سوار ماشین می‌شوم.

می‌پرسم: مادرجان! چه چیزی به‌شما توان انجام این کار را می‌دهد؟ پاسخ می‌دهد: همین‌که سمت امام رضا (ع) بروی، دلت قوت می‌گیرد، عشق به امام رضا (ع) چیز دیگری است.

به عشق زیارت از موکب خارج شده و به سمت حرم حرکت می کنم. پارچه‌های عزا تمام خیابان شیرازی را فراگرفته است، مردم در قالب دسته های عزاداری به سمت حرم در حرکتند. با اینکه دقایق اولیه صبح است؛ زن و مرد، بچه و پیر و جوان همه رخت عزا بر تن، آمده اند؛ یکی مجمر اسپند میگرداند، آن دیگری در مسیر حرم آرام و بی صدا سینه میزند و زیر لب امامش را صدا میزند، میان این همه همهمه اگر گوشهایت را تیز کنی میشنوی امروز  همه ضامن آهو را  صدا می‌زنند و با چشمانی گریان خواهان ضمانت امام رضا(ع) و شفاعت او هستند.

لحظه به لحظه بر سیل عظیم زائران و عاشقان مولا افزوده می شود و همه سعی می کنن در مسیر عاشقی از یکدیگر سبقت بگیرند.

به چهار راه شهدا که میرسم سیل جمعیت به حدی است که رسیدن از خیابان شیرازی که در حالت عادی در کمتر از ده دقیقه پیموده می‌شود، نیم ساعت زمان می‌برد، در بین ازدحام جمعیت ذکر لب همه یا امام رضا(ع) است، زنان طوری گریه می‌کنند که انگار فرزندشان را از دست داده اند، صدای طبل‌ها، ازدحام و اشک همه و همه برایت تداعی‌گر تمام تعاریفی می‌شود که از قیامت و روز محشر شنیده ای.

با جمعیت عزاداران به حرم می رسم دست ادب بر سینه گذاشته و با کسب اجازه از مولایم وارد صحن و حریم رضوی می‌شوم. صحن‌های مختلف حرم رضوی مملو از جمعیت عزادارانی است که با پای پیاده یا در قالب کاروان‌های زیارتی خود را به مشهد رسانده‌اند تا درروز و شب شهادت ثامن‌الحجج(ع) هم‌نوا با مجاوران حضرتش به سوگ بنشینند. در بین جمعیت دیدن کودکان و نوجوانانی که عاشقانه سینه می زنند و نگاه پر مهرشان به گنبد امام مهربانی ها دوخته شده است، بر دل می نشیند و هر آن کس که از کنارشان می گذرند ملتماسنه التماس دعا دارند.

صدای هق هق مادرانی که دست بر پنجره فولاد گره زده اند و در تمنای حاجتی اشک بر گونه هایشان جاری است، هر دلی را بی تاب می کند. فقط کافی است نگاهی به انبوه زائران بیاندازی؛ چه غوغای زیبایی است که از  هر رنگ و  شکل و  زبانی، گرد این گنبد آمده اند و  یک صدا «یا امام رضا (ع)» می‌خوانند.

وارد حرم که می شوی ضریح آقا تو را مجذوب می کند و با قرائت اذن دخول دلت با ضریح گره می خورد و ناگفته های دلت را بازگو می کنی. هرگوشه حرم که بنگری نمایش بندگی خدا را می بینی.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات