فارینافرز در یادداشت مهم خود با عنوان «جنگی که خاورمیانه را دوباره شکل داد» به قلم، ولی نصر (استاد دانشگاه جانهاپکینز) و ماریا فانتاپی در ۲۰ نوامبر ۲۰۲۳ نوشت: پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، به نظر میرسید چشمانداز ایالات متحده برای خاورمیانه، در حال تحقق است. واشنگتن به تفاهم ضمنی با تهران درباره برنامه هستهای خود رسیده بود و در حال کار روی یک پیمان دفاعی با عربستان سعودی بود که این کشور را به عادیسازی روابط خود با اسرائیل سوق میداد. همچنین واشنگتن برنامههایی را برای یک کریدور تجاری بلندپروازانه که هند را از طریق خاورمیانه به اروپا متصل میکند تا نفوذ فزاینده چین در منطقه را خنثی کند، اعلام کرده بود. اما حماس به اسرائیل حمله کرد و نگاه ایالات متحده را تغییر داد. با توجه به اینکه حمایت ایران عامل تواناییهای نظامی حماس است، اکنون تواناییهای نظامی منطقهای ایران بسیار قدرتمند به نظر میرسد.
در این میان حمایت آمریکا از اسرائیل به طور قطعی اعتبار آن را در منطقه به خطر انداخته است. ایالات متحده همچنین به اشتباه تصور میکرد دیگر کشورهای خاورمیانه اعتراضی نخواهند کرد و فکر میکرد تهران، آنقدر مشتاق عادیسازی روابط با کشورهای عربی است که در برنامههای ایالات متحده دخالت نخواهد کرد. اما واقعیت این بود که ایران به تقویت و پرورش نیروهای نیابتی مسلح خود ادامه میداد. دولتی که در حال حاضر بیشترین سود را از جنگ غزه برده است، ایران است و احیای مسئله فلسطین، بار دیگر توجه منطقه را به شام معطوف کرده است.
بزرگترین اشتباه محاسباتی واشنگتن این بود که فکر میکرد میتواند مسئله فلسطین را نادیده بگیرد. همانطور که ۷ اکتبر نشان داد، باورهای واشنگتن در مورد خاورمیانه کاملاً نادرست بود. به عنوان مثال اردن و بحرین هر دو سفیران خود را از اسرائیل فراخواندند. هنگامی که آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده و رهبران عرب در ماه نوامبر در امان نشستی برگزار کردند، حتی نتوانستند یک بیانیه مشترک سراسری ارائه دهند.
اگر اسرائیل و عربستان سعودی در نهایت روابط خود را عادی کنند، اسرائیل حتی ممکن است یک حضور نظامی و اطلاعاتی مستقیم در خلیج فارس داشته باشد، که توسط معاهده دفاعی ایالات متحده و عربستان سعودی محافظت خواهد شد. برای ایران، چنین مسئلهای، یک کابوس خواهد بود. تهران دیگر نمیتواند با حمله نیروهای نیابتی خود به نیروهای سعودی یا پالایشگاههای نفت، از همکاری نظامی عربستان با اسرائیل جلوگیری کند؛ زیرا انجام این کار موجب ایجاد رویارویی مستقیم با واشنگتن میشود.
البته ریاض نمیخواهد به تنش خود با تهران ادامه دهد، علت این است که از زمانی که عربستان سعودی روابط خود را با ایران از سر گرفته، حوثیهای مورد حمایت ایران در یمن حمله به خاک عربستان را متوقف کردهاند. هنوز موضوعی وجود دارد که اسرائیل، ایالات متحده و اکثر کشورهای عربی در مورد آن توافق دارند: «برنامه هستهای ایران».
اگرچه به نظر میرسد تهران در آستانه هستهای شدن است، اسرائیل میتواند به این کشور حمله کند؛ اقدامی که میتواند به سرعت ایالات متحده را وارد یک درگیری مستقیم کند. اگر ریاض و واشنگتن یک معاهده دفاعی امضا کنند، عربستان سعودی نیز ممکن است به یکی از طرفهای جنگ تبدیل شود. آن جنگ سپس در شام و همچنین خلیج فارس رخ خواهد داد و پیامدهای ویرانگری برای هر دو و اقتصاد جهانی خواهد داشت. اما نشانههایی وجود دارد که ایران و آمریکا نمیخواهند با طرف مقابل بجنگند. این آرامش نسبی احتمالاً حداقل تا انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده در نوامبر ۲۰۲۴ برقرار خواهد بود. هرچند دو کشور باید بنبست هستهای خود را قبل از اکتبر ۲۰۲۵ حل و فصل کنند.