صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۱:۲۵  ، 
کد خبر : ۳۵۷۹۱۱

شکست راهبردی آمریکا در غرب آسیا

محاسبات غلط آمریکا در منطقه باعث حمایت بی چون و چرا از رژیم صهیونیستی، فعال سازی کانون های اختلاف زا در منطقه، ایجاد گروهگ های تروریستی از جمله داعش و حمله به عراق و افغانستان و ... شده است.
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل

بررسی رفتار ایالات متحده در غرب آسیا نشان می دهد که این کشور علی رغم هزینه سنگین در خاورمیانه تاکنون سیاست موفقی را در این منطقه نداشته است و در طول یک صد سال گذشته شکست راهبردی نتیجه رویکرد آمریکا در غرب آسیا بوده است. محاسبات غلط آمریکا در منطقه باعث حمایت بی چون و چرا از رژیم صهیونیستی، فعال سازی کانون های اختلاف زا در منطقه، ایجاد گروهگ های تروریستی از جمله داعش و حمله به عراق و افغانستان و ... شده است. در این میان بررسی ها نشان می دهد که ایالات متحده در قبال این فعالیت های خود در منطقه تاکنون دستاورد آنچنانی نداشته است. جمهوری اسلامی ایران به بالاترین قدرت  دست پیدا کرده است، محور مقاومت در مقابل سیاست های آمریکا و رژیم صهیونیستی ایستادگی کرده است، میزان نفرت افکار عمومی منطقه از آمریکا و رژیم صهیونیستی به بالاترین حد ممکن رسیده است.  بر همین اساس  نشریه "کانتر پانچ" در گزارشی تحت عنوان 7 دهه محاسبات غلط آمریکا درقبال غرب آسیا، شکست راهبردی آمریکا در منطقه را یادآور شده است.

در گزارش   نشریه "کانتر پانچ"  آمده است:

"اشتباهات محاسباتی دولت آمریکا در سیاست‌هایش نسبت به مسائل غرب آسیا باعث شکست راهبردی این کشور شده است. محاسبات نادرست ایالات متحده آمریکا در سیاست‌های نزدیک به هفت دهه ای خود در خاورمیانه باعث شکست راهبردی ای شد که به‌تازگی در جنگ اسرائیل علیه غزه نمایان شده است.
 سیاست های ایالات متحده در خاورمیانه بن مایه مطالعات حیاتی بر روی محاسبات اشتباه آن‌ها در زمینه های سیاسی و نظامی است که به شکست راهبردی منجر می شود؛ جهان به دنبال آن است نتیجه حمایت جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا را از بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل بررسی کند. تل آویو، ایالات متحده را همدست خود در کارزار نسل کشی در غزه می‌داند و این آخرین نمونه از شکست و اشتباه محاسباتی آمریکاست. در مجموع، اعمال سیاست‌های مبتنی بر خودبرتربینی نظامی که برای دستیابی به مزیت راهبردی طراحی شده بود، به نتیجه نامطلوب و هرج‌ومرج در منطقه و خلیج‌فارس منجر شد و درها را برای تحرکات دیپلماتیک قوی روسیه و چین باز کرد.

اشتباهات محاسباتی آمریکا در خاورمیانه تقریباً 70 سال پیش آغاز شد؛ زمانی که جان فاستر دالس، وزیر امور خارجه وقت آمریکا پیشنهاد حمایت از ساخت سد اسوان را در مصر مطرح کرد و سپس در برابر فشارهای جناح راست آمریکا تسلیم شد. نیروهای جناح راست خواستار توقف حمایت مالی از سدی شدند که جمال عبدالناصر، رئیس جمهور وقت مصر خواستار ملی شدن کانال سوئز شده بود.
پیشنهاد آمریکا به مصر، اسرائیل را نگران کرد و به افزایش قابل توجه حمایت نظامی فرانسه از ارتش اشغالگر اسرائیل منجر شد. بعداً پاریس، لندن و تل آویو برای حمله به صحرای سینا و کنترل کانال سوئز، توطئه تجاوز سه جانبه را طراحی کردند که به دو برابر شدن حضور سیاسی و نظامی شوروی در قاهره منجر می‌شد.

مصر از انتقاد و مخالفت دوایت آیزنهاور، رئیس جمهور آمریکا با طرح تجاوز سه جانبه استقبال کرد، اما دکترین انتقادی آیزنهاور یک سال بعد شامل حال عبدالناصر و روابط قوی شوروی و مصر شد. 
دکترین انتقادی آیزنهاور به حمایت پنهانی سیا از مخالفان دولت قاهره و رهبری جمال عبدالناصر منجر شد و در ادامه، مصر را با تحریم اقتصادی مجازات کرد که الگویی برای تحریم‌های بعدی و عمدتاً ناموفق علیه کشورهای جنوب جهانی مانند کوبا و لیبی بود. این تحریم‌ها فرصت های بیشتری برای نفوذ دیپلماتیک دو کشور ایجاد کرد. 
جنگ‌های رؤسای جمهور ایالات متحده پیامدهای پیش‌بینی نشده عظیمی داشته است که همچنان مشکلات سیاسی و نظامی برای این کشور در سراسر منطقه ایجاد می‌کند. بیشتر منتقدان، جنگ خلیج فارس در سال 1990 را موفقیت بزرگی برای حفاظت از منافع آمریکا می دانند، اما می شد از اقدام نظامی اجتناب کرد، به ويژه اینکه میخائیل گورباچف، رئیس جمهور وقت شوروی موافقت صدام را برای خروج نیروهای عراقی از کویت به دست آورده بود.  جنگ خلیج فارس در سال 1990 که به‌عنوان عملیات «طوفان صحرا» شناخته می‌شود، الهام بخش اسامه بن لادن برای حمله به ایالات متحده بود. جالب اینجاست بوش پدر، رئیس‌جمهور اسبق آمریکا و ژنرال برنت اسکوکرافت، مشاور امنیت ملی اش تلاش های جدی برای منصرف کردن بوش پسر از تصمیم سرنوشت سازش برای سرنگونی صدام در سال 2003 انجام دادند و آن را به جنگ ویتنام به عنوان بدترین اشتباه محاسباتی در تصمیمات آمریکا تشبیه کردند.
  بوش پدر مدعی شد استفاده از توان نظامی آمریکا می تواند دولت عراق را از هم بپاشد و در درازمدت به موازنه قوا در منطقه خلیج فارس آسیب برساند؛ این همان چیزی است که در واقعیت اتفاق افتاد. ایالات متحده هیچ برنامه واقعی برای جنگ علیه عراق نداشت، بنابراین بهانه‌ای غلط در زمینه وجود سلاح های کشتار جمعی ساخت و جورج تنت، رئیس وقت سیا به این دروغ آشکار کمک کرد.
اسکوکرافت مقاله ای برای نیویورکر نوشت و به بوش پسر یادآوری کرد دولت پدرش دلایل خوبی برای توقف تهاجم آمریکا به مرز عراق در سال 1991 داشت. اسکوکرافت به این نتیجه دست یافته بود تهاجم ایالات متحده به جنگ داخلی در عراق منجر خواهد شد و مستلزم مداخله آمریکا و حضور نظامی طولانی مدت این کشور خواهد بود. 
جو بایدن، رئیس‌جمهور کنونی آمریکا شاید بیش از هر رئیس‌جمهور دیگری در قضاوت مرتکب اشتباه شده باشد، زیرا فکر می‌کند کمک‌های عظیم نظامی و اقتصادی به اسرائیل به نفوذ ایالات متحده بر تصمیم‌گیری تل‌آویو کمک می‌کند و آن‌ها را به سمت میانه‌روی در تصمیم‌گیری و اعمال سیاست ها در کرانه باختری و نوار غزه سوق می‌دهد.

بنابراین دلیلی وجود ندارد بایدن از مخالفت نتانیاهو که به منافع آمریکا آسیب می رساند، شگفت زده شود. در گذشته و حال، نتانیاهو بیشتر اعلام شهرک‌سازی‌های جدید در کرانه باختری را در سفرهای رسمی به ایالات متحده ازجمله در دو سفر بایدن به اسرائیل زمان‌بندی کرده بود.

سخنرانی نخست وزیر اسرائیل در سال 2015 قبل از نشست مشترک کنگره و مجلس نمایندگان آمریکا برای ایجاد مانع در توافق هسته ای ایران باید به دوراندیشی و دست‌کم بازنگری و کاهش حمایت نظامی آمریکا از اسرائیل منجر می‌شد. بایدن همچنین باید می‌دانست نمی‌تواند به هر شکل از عملیات نظامی روسیه انتقاد کند، در حالی که خود در جنگ غیرقانونی و غیراخلاقی اسرائیل در غزه شریک جرم است.
 
تجاوز وحشیانه نتانیاهو علیه فلسطینیان ادامه دارد، در حالی که بایدن به تکرار اهمیت «روز پس از تجاوز به غزه» ادامه می دهد و اکنون نیاز فوری به آتش بس و پایان دادن به اشغالگری اسرائیل به عنوان اولویت اصلی احساس می‌شود. بایدن ممکن است کمپین انتخاباتی خود را پیرامون حمایت از اوکراین بنا کند، اما می‌داند به دلیل همدستی با نتانیاهو در نسل کشی فلسطینیان، تلاش‌هایش با شکست مواجه می شود."






نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات