نشریه «فارین پالیسی» در مقالهای به قلم «استفان ام. والت» نظریهپرداز سرشناس عرصه بینالملل نوشت: «احزاب آمریکا قدرت چندانی برای تعیین رویکردهای سیاست خارجی دولتهای آن نداشته و برنامههایی که در کمپینهای انتخاباتی نامزدها به عنوان مسیر دولت آینده آمریکا تبیین میشود، از سوی شخص رئیس جمهوری و حلقه نزدیکانش به فراموشی سپرده خواهد شد.»
وی با اشاره به پلتفرمهای دو حزب جمهویخواه و دموکرات، که درباره سیاست خارجی نامزدهای این دو حزب در کنوانسیون حزبی هریک مطرح شد، تأکید کرد: «بسیاری از این دستورالعملها اجرایی نخواهد شد... اولین و واضحترین دلیل این است که رؤسای جمهوری در مورد سیاست خارجی، آزادی عمل زیادی دارند و مجبور به پیروی از چیزی که برای پیروزی در کمپین یا جذب کمکهای مالی نوشته شده، نیستند.»
والت افزود: «همچنین استدلالها و مواضعی که شاید در یک برنامه حزبی مثبت بوده و در مبارزات انتخاباتی نقش مؤثری بازی میکنند، اغلب پس از پایان انتخابات و روی کار آمدن یک دولت، کارآیی مد نظر را نخواهند داشت. برای نمونه، در طول مبارزات انتخاباتی سال ۱۹۹۲، بیل کلینتون، بارها از جرج بوش پدر، به دلیل چشمپوشی از نقض حقوقبشر در چین انتقاد کرده بود، اما در مقام ریاست جمهوری متوجه شد که اهرم او بر پکن محدود بوده و باید این موضوع را کم اهمیت جلوه دهد. همچنین، پلتفرم حزب دموکرات در سال ۲۰۲۰ به شدت از تعرفهها علیه چین و خروج از توافق هستهای با ایران انتقاد میکرد، اما بایدن بسیاری از محدودیتهای اقتصادی دوران ترامپ را در دوران ریاست جمهوری خود حفظ کرد و هرگز به تعهد کمپین خود مبنی بر ورود مجدد به برجام عمل نکرد.»