شاید برای خواننده چندان باورپذیر نباشد، اما سینمای رژیم صهیونیستی در این سالهایی که کشتار بیحد و حصر و ۱۳۵ هزاری نفری به راه انداخته، بیکار ننشسته و سعی کرده است در همین بلبشوها تصویری از خود به دنیا مخابره کند که مردم دنیا لااقل این پرسش در ذهنشان شکل بگیرد که آیا صهیونیستها حق ندارند؟ آنها این کار را با بازوهای رسانهای خود و با ساخت فیلمها و حتی هزینههای گزاف در شرکتهای فیلمسازی مطرح دنیا طوری طراحی میکنند که مردم دنیا نتوانند به صراحت اعلام کنند جنایات رژیم صهیونیستی و اقدامات آن خلاف انسانیت و قوانین بشری است. به جرئت میتوان گفت، آنان از جادوی سینما بیشترین استفاده را میکنند. با این اوصاف نیاز جدی وجود دارد که نیروهای انقلابی در هر نقطهای از دنیا به صنعت سینما نگاه جدیتری داشته باشند و چهره واقعی صهیونیستها را از این پنجره به دنیا نشان دهند.
با نزدیکتر شدن به روز ملی سینما سعی کردهایم به یکی از مستندهای انیمیشنی ساخت صهیونیستها با نام «والس با بشیر» بپردازیم که در سالهای اخیر درباره مسائل فلسطین و رژیم اشغالگر قدس ساخته شده و به نوعی سر و صدای زیادی در سینماها و رسانههای دنیا به پا کرده است. در همین ابتدا باید گفت، یکی از امتیازات انیمیشنی «والس با بشیر» (آری فولمن، ۲۰۰۸)، همان انیمیشنی بودن آن است؛ چرا که در آن به راحتی میتوان روی رنگها و احساسات کاراکترها مانور بیشتری داد و در نتیجه جذب و ارتباطگیری بیشتری با مخاطب داشت.
خلاصه مستند
جا دارد پیش از پرداختن به فریبهای رسانهای این مستند به موضوع آن توجه داشته باشیم. مستند «والس با بشیر» گفتوگوی یک صهیونیست میانسال است که در زمان جنگهای داخلی لبنان، در سال ۱۹۸۲، سرباز ارتش اشغالگر قدس بوده است. این شخص در واقع خود کارگردان (آری فولمن) است و فیلم بهنوعی، اثری زندگینامهای هم به شمار میآید. فولمن به واسطه گفتوگویی که در آغاز فیلم با یکی از دوستان دوران سربازیش دارد، در مییابد از یادآوری درست خاطراتش در زمان کشتارهای صبرا و شتیلا (۱۶ تا ۱۸ سپتامبر ۱۹۸۲) عاجز است. در نتیجه برای بازیابی خاطراتش، به دیدن همرزمانش میرود تا بلکه خاطراتش را زنده کند. فولمن در دل این گفتگوها سعی دارد کشتار۳۵۰۰ تا ۵۰۰۰ نفر از مجموع ۲۰ هزار ساکن اردوگاههای صبرا و شتیلا را لاپوشانی کند و با این مستند به مخاطب بگوید که هیچ یک از سربازان صهیونیستی آنطور که شما فکر میکنید، نیستند و حس خوبی از این کشتارها ندارند؛ مسئلهای که شاید خندهدار به نظر بیاید، اما کارگردان در این مستند به دنبال آن است. یک روانشناس ساکن بیتالمقدس دراین باره میگوید: «این فیلم از سربازان صهیونیستی چهرهای مثبت ترسیم کرده و آنها را آدمهایی به تصویر کشیده که از آنچه اتفاق میافتد عذاب میکشند. در نهایت بار مسئولیت اخلاقی این کشتار از دوش آنها برداشته میشود. این در حالی است که شاهدان این واقعه باید جلوی آن را میگرفتند.»
اثری ضدصهیونیستی؟
متأسفانه، برخی در هنگام پخش مستند در سینماهای دنیا اذعان کردند که این یک اثر ضدصهیونیستی است، پس میتوان از آن حمایت کرد. اما مستند به صورت کاملاً دقیق و حساب شده قدم برمیداشت و این موضوع جز با دقت در جزئیات تصویر و روایت به دست نمیآید، چرا با قاطعیت میگوییم که این اثر کاملاً به نفع صهیونیستهاست؟ زیرا در این فیلم شاهدیم که کشتارهای صبرا و شتیلا به دست حزب فالانژ لبنان صورت گرفته که متحدان رژیم صهیونیستی در جنگهای داخلی لبنان بودهاند. در آن زمان رژیم صهیونیستی که وظیفه محافظت از شهرکنشینان غیرنظامی فلسطینی ساکن در اردوگاهها را بر عهده داشت، تعمداً دست متحدانش را بازمیگذارد و حتی به سربازانش دستور میدهد تا در شبها با روشن کردن منور، کمک کنند تا این کشتار حتی در شب هم متوقف نشود.
قصاب صبرا و شتیلا
تا اینجای صحبت که آمدهایم بد نیست کمی هم تاریخ بدانیم؛ «آریل شارون» نخستوزیر سابق رژیم صهیونیستی (۲۰۰۱ تا ۲۰۰۶) سمتهای متعددی در رژیم اشغالگر قدس بر عهده داشت و هرگاه فرصت دست میداد، به اعمال وحشیانه در قبال فلسطینیان دست میزد. او در زمان کشتارهای صبرا و شتیلا، وزیر دفاع رژیم صهیونیستی بود و به دستور مستقیم او بود که مسیحیان متعصب به این کشتارها دست زدند و شارون به همین دلیل بعدها به قصاب صبرا و شتیلا معروف شد، اما در این فیلم اسمی از او برده نمیشود! گاهی نگفتن بخشی از حقیقت، فرقی با دروغگویی ندارد. به اینترتیب، والس با بشیر تا حد زیادی از رژیم صهیونیستی سفیدشویی میکند، یعنی اگرچه دخالت رژیم صهیونیستی را در این کشتار رد نمیکند، اما در نهایت، بار این جنایت را از دوش خود به فالانژهای لبنان حواله میدهد.
همدلی هنرمندانه!
کارگردان دست خود را برای پاسخهای فلسطینیان باز گذاشته و درباره حملههای سربازان کودککش صهیونیستی دستبسته و با احتیاط قدم برداشته است. او با این کار خواسته است از صهیونیست یک چهره انسانی بسازد و در مقابل شعله پاسخهای فلسطینیان را بیشتر کرده است تا از این طریق از صهیونیستها یک چهره مظلوم و بیدفاع به تصویر بکشد. او تعمداً از نشان دادن شهادت نیروهای فلسطینی به دست سربازان صهیونیستی پرهیز میکند. در واقع سازمان آزادیبخش فلسطین در «والس با بشیر» بیرحمتر از ارتش صهیونیستی است و سربازان رژیم صهیونیستی صرفاً عدهای مأمور و معذور به نظر میرسند که همگی فاقد تعصبات قومی و سرزمینی صهیونیستها هستند! حتی سکانس معروف والس یک تیربارچی صهیونیستی در کنار پوسترهای بزرگ بشیر جمیل (رئیسجمهور متوفای لبنان)، که به تفسیرهای گوناگون تن میدهد، چیزی جز زیبا نشان دادن اعمال سربازان صهیونیستی نیست.
ما در سراسر فیلم نمیبینیم که همرزمان فولمن بابت کشتن فلسطینیها، دچار عذاب وجدان شده باشند. حتی دو نفر از آنها به دلیل مرگ حیوانات در میدان جنگ اظهار تأسف میکنند؛ اما انگار نه انگار که جان کلی از انسانها را گرفتهاند! در اواخر فیلم درمییابیم رویای فولمن از آبتنی در شب کشتارهای صبرا و شتیلا، مکانیسم روانی او برای کنار آمدن با احساس گناهش در قبال این جنایات بوده است؛ سکانسی که تا حد زیادی دست فیلمساز را رو میکند، چون کل مسئولیت صهیونیست در قبال این فاجعه انسانی را در حد یک مسئله روانشناختی فرو میکاهد. پس وقتی که در اواخر فیلم، غیرنظامیهای فلسطینی در حال عزاداری دیده میشوند و از تصاویر خبری هم استفاده میشود، تأثیرگذاری این تصاویر، بیشتر از بغرنج بودن خود وضعیت ناشی میشود تا همدلی هنرمندانه و واقعی فیلمساز.
سینما به مثابه رسانه
هر چند عملیات هفتم اکتبر طوفانالاقصی دستهای خونآلود رژیم کودککش صهیونیستی را برای مردم دنیا رو کرد، اما نباید غافل بود که رژیم صهیونیستی کار با رسانه را بلد است، اگر نگاهی هم به پخش این مستند در سال ۲۰۰۹ بیندازیم متوجه میشویم رژیم صهیونیستی وقتی «والس با بشیر» را به عنوان نماینده خود در بخش غیرانگلیسیزبان اسکار معرفی کرد، خیلی خوب میدانست این فیلم نهتنها برایش خطری ندارد؛ بلکه برایش ژست آزادی بیان هم ایجاد میکند؛ در حالی که میدانیم همیشه هرگونه اعتراض واقعی، از طرف رژیم صهیونیستی سرکوب میشود.
این روزها که شاهد کشتارهای صهیونیستها علیه مردم غزه هستیم، رژیم صهیونیستی در فضای رسانهای کار خودش را انجام میدهد و همه اتفاقات را به پای نیروهای حماس مینویسد و متأسفانه برخی هم به این حرفها اعتماد میکنند. بنابراین، باید برای از بین بردن این نگاه رسانههای انقلابی در هر کجای دنیا با قدرت بیشتری ظاهر شوند؛ چرا که صهیونیستها هیچگاه علاقه ندارند جنایاتشان را گردن بگیرند!