مراحل مختلف عملیاتی رژیم صهیونیستی در غزه و در مناطق گوناگون آن و بهویژه با اهداف دستنیافتنی نتانیاهو، برای نابودی حماس و مقاومت، آزادی اسرای صهیونیست و تضمین امنیتی از اینکه تهدیدی متوجه این رژیم نباشد و حکومت حماس نیز حذف شود، تقریباً دو ماه قبل به شکست انجامید و نغمههای اعتراضی در داخل رژیم افزایش یافت. نتانیاهو متهم بود که نه تنها در ۷ اکتبر شکست خورده است، بلکه بهدلیل فقدان یک استراتژی واقعی، جنگ را نیز به شکست رسانده است. لذا از دو ماه قبل (تقریباً) و پس از حملهٔ انصارالله و دولت یمن به تلآویو، که همه ارکان رژیم و جامعه صهیونیستی را شوکه کرد، راهبرد جدید رژیم صهیونیستی با عنوان «نرمالیشن جدید» که به معنای عادیسازی همه نوع جنایت و عبور از تمامی خط قرمزها و با تکیه بر رویکرد هجومی و تروریستی علیه جبهه مقاومت بود، آغاز شد.
نتانیاهو در سفر به واشنگتن و سخنرانی در کنگره و دیدار با بایدن و ترامپ و کاملا هریس و مقامات دیگر، حمایت آنها در این استراتژی را جلب کرد. نمایش مضحک در کنگره که دهها بار ایستاده نتانیاهو را تشویق کردند، اینگونه تفسیر میشود که اعضای کنگره با اموال لابی صهیونیستی به کنگره راه مییابند و آنها دین خود را با تصویب بودجه و تسلیحات حمایتی از صهیونیستها ادا میکنند.
با اینکه بایدن و هریس و حتی ترامپ، استمرار جنگ پرشدت و گسترشیافته را برای منافع خود خطرناک میدانستند، ولی با این منطق که اگر رژیم صهیونیستی در پایان جنگ در غزه شکستخورده خارج شود، پروژههای منطقهای و منافع نامشروع آمریکا و غرب نیز از بین خواهد رفت، با راهبرد فرار بهجلوی نتانیاهو بهشرطی که به گسترش جنگ منتهی نشود و منافع آمریکا به خطر نیفتد، موافقت کردند.
ترور شهید اسماعیل هنیه در تهران و ترور شهید سیدفؤاد شکر در ضاحیه جنوبی و حمله به مقرهای حزبالله عراق به دست آمریکاییها، که قبل از آن نیز حملهٔ مستقیم رژیم صهیونیستی به بندر حدیده را شاهد بودیم، در یک مفهوم واحد راهبردی ارزیابی میشوند.
در این راهبرد، صهیونیستها باید اینگونه خود را تصویر میکردند که با دست بلند خود، در تمامی عرصههای منطقهای قادرند اراده خود را تحمیل کنند و قواعد جنگ و بازدارندگی ناشی از عملیات وعده صادق و آنچه را که در غزه از دست داده بودند، با این برتری جبران کرده و روند مذاکرات آتشبس در غزه را با فرمول مطلوب صهیونیستس و نتانیاهو تنظیم خواهند کرد. عملیات تروریستی در تهران و ضاحیه یا حمله به حدیده، بدون حمایت و همکاری و مشارکت آمریکا و غرب در ابعاد استخباراتی و عملیاتی غیرممکن بود و این استراتژی جدید صهیونیسم ـ آمریکایی و غربی که نقش فعالتری به حاکمان غربی مزدور منطقه نیز داده شده بود، تنها راه پیروزیسازی و ارائه یک «تصویر» پیروزی برای نتانیاهو و غرب ارزیابی میشود تا نقض حاکمیت و امنیت ملی و تمامی قواعد و قوانین بینالمللی و منشور ملل را به اجرا گذاشته و آن را یک اقدام طبیعی و در دسترس نشان دهند. این راهبرد قصد دارد نشان دهد، شکست صهیونیستها و غرب را در غزه و منطقه، با ناامن و ناتوان نشاندادن جبهه مقاومت و بهویژه ایران جبران کرده و بازدارندگی را متکی به عبور از تمامی خطوط سرخ میسر میکنند. با اینکه آمریکا در دریای سرخ و در قبال مجبورسازی حزبالله به توقف حمایت از غزه و فشار عاجزکننده علیه صهیونیستها، کاملاً ناتوان بوده و صهیونیستها در غزه و در قبال حزبالله، آنچنان ناتوان شده که حدود پانصد هزار آواره را تجربه میکند و جغرافیایی از سرزمین اشغالی را خارج از کنترل خود میداند و آمریکا در عراق، در تنگنای پذیرش اخراج قطعی قرار گرفته و معادلات منطقهٔ بدون آمریکا و رژیم صهیونیستی، به عنوان یک شاخص ژئوپلیتیک خودنمایی میکند؛ ولی خوی استکباری و استعماری و وحشی صهیونیستی، نمیتواند این تحقیر و ذلت را تحمل کند و لذا برای مصونماندن از واکنش مشروع ایران و جبهه مقاومت، تمامی توان خود را جمع کرده و به میدان آمده است.
آمریکا، انگلیس، فرانسه، ایتالیا و آلمان و ناتو و سنتکام و بضاعت رسانهای حکام مزدور غرب صفآرایی کردهاند تا ارادهٔ مجازات علیه مجرمان و تروریستهای صهیونیست را ناکام گذاشته و تحمیل ارادهٔ برتر را محقق کنند. با همه خطونشانها و آمادگی و تجمیع توانمندیها که با مدیریت کامل آمریکایی دنبال میشود، شکنندگی اوضاع درونی صهیونیستها چنان وحشتی در جامعه صهیونیستی و حتی ارکان نظامی و امنیت آنها حاکم کرده که اصرار برای مجازات باند مجرم صهیونیستی را برای خود مهلک میدانند.
آمریکا نیز نمیتواند ریسک یک جنگ گسترش یافته را تحمل کرده و خسارت و تلفات آن را در منطقه نادیده بگیرد.
بر همین اساس و پس از بررسی و گمانهزنی از نوع، شدت و آهنگ مراحل، انفرادی یا ترکیبی بودن عملیات انتقامی و خونخواهی جبهه مقاومت و اجرای وسیع شایعهپراکنی و عملیات روانی، به تلاش برای منصرفکردن ایران و مقاومت منطقه روی آورده و پیامهایی فرستاده است و حتی اینگونه ترویج کرده است که با ایران معامله کردهاند تا با آغاز مذاکرات آتشبس و صدور بیانیه اخیر آمریکا، قطر و مصر، ایران و حزبالله و مقاومت، از مجازات صهیونیستها منصرف شدهاند
آمریکا و سپس در درون رژیم صهیونیستی تأکید میکنند که صهیونیستها بدون حمایت غرب، تاب و توان مقابله با واکنش جبهه مقاومت را ندارند. این در حالی است که با تهدید سیدحسن نصرالله در نابودی بیش از ۱۳۰ میلیارد دلاری اقتصاد شمال فلسطین اشغالی در یکی از عناوین اهداف عملیاتی خود، آمریکا نیز اعتراف میکند با همه آمادهسازیهای نظامی و تجمیع امکانات، نمیتواند رژیم صهیونیستی را در امان نگه دارد و صهیونیستها و استراتژی جدید آنها، با خسارت و شکست مواجه خواهند بود.
آنچه برای آمریکا و صهیونیستها مطلوب است، اینکه پاسخ جبهه مقاومت قابل تحمل باشد و بر استراتژی آنها اثر نگذارد یا اینکه به گسترش جنگ در منطقه منتهی نشود. اعلان صریح سیدحسن و مقاومت منطقهای و ایران بر حتمی و اثرگذار بودن مجازات صهیونیستها به هر قیمت، بر محاسبات آنها اثر گذاشته و از تابآوری آنها عبور کرده است.
اگرچه ترور در تهران و ضاحیه جنوبی یک امتیاز و موفقیت تاکتیکی برای صهیونیستها و آمریکاست که از طریق عملیات اطلاعاتی و با تکیه بر تکنولوژیهای پیشرفته استخباراتی بهدست آمده و شایسته است که در ایران و جبهه مقاومت قدرت عملیات اطلاعاتی جبهه مقاومت نیز بهرغم عدم توازن در تکنولوژیهای استخباراتی روزآمد، به مصاف بیاید؛ ولی اکنون دشمن به دنبال تعریف قواعد جدید نظامی و امنیتی در کل منطقه است تا موقعیت و منافع خود را حفظ کند و لذا واکنش برنامهریزیشده و تضمینشده و مؤثر و بازدارنده، در اولویت و دستور کار جبهه مقاومت قرار گرفته است.
از سوی دیگر پارامترهای بینالمللی دیگری نیز با تحولات غرب آسیا گره خورده است و روسیه و چین شاهد جنگ نیابتی آشکار آمریکایی و غربی علیه خود هستند که با اموال و سلاح غربی در حال استمرار است تا معادلات قدرت و نظام حاکم بر جهان را حفظ کرده و رقبای بین المللی را به حاشیه برانند. لذا به روشنی در رویکرد این قدرتها و دیگر کشورهای جهان که از سیاستها و راهبرد آمریکا و غرب و رژیم صهیونیستی آسیب میبینند، دیده میشود که انگیزه فعالی دارند تا همین راهبرد نیابتی را علیه آنان به کار گیرند و تحولات غرب آسیا، یکی از این عرصههاست. به همین دلیل محاسبات آمریکا و رژیم صهیونیستی در برآورد از احتمال گسترش جنگ، فراتر از محاسبات یک جنگ منطقهای است و خسارت و شکست در آن را نمیتوانند نادیده بگیرند.
جبهه مقاومت نیز در حال آمادگی برای یک آرایش و برنامه و تجهیز همهجانبه با نگاه به تمامی سناریوهای احتمالی است و واکنش خود را بسیار فراتر از عملیات تنبیهی وعدهٔ صادق دانسته و برای آن آماده میشود. اگرچه همین ده روز گذشته نیز همانگونه که سیدحسن نصرالله تأکید کرده است، بخشی از رویکرد مجازات مجرمین و اشرار صهیونیست و غرب است و بهخوبی به فرسایش آنان در ابعاد مختلف دست یافته و وحشت و هراس و هزینههای فراتر از انتظار را تحمیل کرده است؛ ولی اجرای رزمایش نظامی در غرب ایران برای تمرین طرحها و تسلیحات جدید یا تجهیز موشکهای کروز غیرقابل رهگیری در نیروی دریایی نیروهای مسلح و ارتقای سطح پدافندی و تکیه بر نسلهای جدید موشکی و پهپادی، به موازات مانور مجازی و خاموش حزبالله با تکیه بر تسلیحات مدرن و جدید در لبنان و آمادگی انصارالله در حوزه رژیم صهیونیستی و دریای سرخ، سایهٔ هولناک و واقعی و جدی را برای جبههٔ اشرار و مجرمان ملموس کرده است.
به همین دلیل آمریکا در تلاش عجولانه و برای نشان دادن یک ژست مخالف گسترش جنگ، طرح فریب شروع مذاکرات آتشبس در غزه را دنبال کرده و اهداف مختلفی را دنبال میکند.
ابتدا اینکه رویکرد خود را مخالف جنگ نشان دهد و از هزینههای خود بکاهد، چرا که هرگونه ماجراجویی غربی، میتواند دهها هزار نظامی مستقر در منطقه را در تابوت قرار داده و مراکز نفتی و اقتصادی مشارکتکنندگان در حمایت از رژیم مجرم و شرور صهیونیستی به سرعت به مرز نابودی برساند که تصویر و محاسبه آن برای آمریکا و غرب، غیرقابل تحمل خواهد بود.
ثانیاً اینکه اینگونه القا کند که ایران و جبهه مقاومت وارد معامله با آمریکا شدهاند و توقف مجازات صهیونیستها را در قبال شروع مذاکرات توقف جنگ در غزه پذیرفتهاند! و اگر جبهه مقاومت با آن مخالفت کند، مقصرسازی را آسان کند.
ثالثاً به نتانیاهو این فرصت را بدهد که بدون مجازات در قبال شرارت تروریستی جدید در تهران، ضاحیه و حدیده، منطق خود را در مذاکرات حاکم و نتیجه پیروزی را با استراتژی جدید خود کسب کند.
به همین دلیل جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت نه تنها با هر تلاشی برای توقف جنگ تروریستی و نسلکشی در غزه موافق هستند و از منطق مقاومت و مطالبات آنها در مذاکرات حمایت میکنند؛ ولی مجازات مجرم و شرور و تروریسم دولتی صهیونیستها را مطابق تمامی مواثیق و قوانین بینالمللی و اخلاقی و اسلامی ضروری دانسته و جدای از هر روند هر تلاشی برای توقف جنگ در غزه میدانند. مضافاً اینکه موضع رسمی نتانیاهو که همزمان با طرح فریبکارانه مذاکراتی آمریکا بیان شده، تأکید بر استمرار جنگ داشته تا اهداف خیالی نتانیاهو محقق شود و شکست غزه را جبران کند.
اگر در عملیات وعده صادق تنها یک تنبیه مطرح و با عدم تکیه بر غافلگیری، قدرتنمایی ایران به نمایش گذاشته شد، در مجازات و خونخواهی اخیر و در قبال نقض حاکمیت و امنیت ملی ایران و گسترش تروریسم دولتی صهیونیستها در بیروت و لبنان و استراتژی جدید و مشترک صهیونیستها و آمریکا، رویکرد و واکنش متفاوتی باید نشان داده شود و غافلگیری یکی از اصول مهم آن خواهد بود.
جنگ جاری حمایت جبهه مقاومت از غزه، میتواند با یک تلاش واقعی و نه فریبکارانهٔ آمریکایی، به توقف نسلکشی و جنایت در غزه پایان دهد، ولی مجازات شرور و مجرم و تروریسم وحشی صهیونیستی و غربی باید به تحکیم یک معادلهٔ جدید قدرت منتهی شود، چرا که هرگونه سستی و فقدان واکنش و نادیدهگرفتن استراتژی دشمن، به تکرار گسترش بیثباتی و جنگ و ناامنی در منطقه و علیه ایران و جبهه مقاومت منتهی خواهد شد و لذا مجازات تروریستها و صهیونیستهای شرور، با هدف آرامش و ثبات و احترام به قوانین بینالمللی و توقف جنگ، امری حیاتی و الزامی و حتمی خواهد بود.