معادلات این روزهای دنیا در مواجهه با تهدیدات نظامی و بین المللی که از سوی برخی کشورهای قدرتطلب وجود دارد، نشان میدهد انتخاب راهکارهای بازدارندگی از سوی دولتها به فراخور موقعیتهای سیاسی و نظامی آنها متفاوت است. برخی بالا بردن توان دفاعی خود را به منزله یک سپر بازدارنده به دنیا معرفی میکنند، برخی دیگر هم با تقویت جنبه دیپلماسی و گفتمانی تلاش میکنند بر اریکه قدرت در دنیا تکیه بزنند.
برخی دیگر هم سیاست وابستگی چه از نوع نظامی و چه وابستگی مالی را انتخاب میکنند، که با پشت گرمی به دولتهای قدرتمند یا گروههای بزرگ نظامی و ائتلافی بتوانند یک بازدارندگی دفاعی و نظامی برای خود دست و پا کنند.
نمونه بارز این ادعا را میتوان در جایی میان جنگ اوکراین و روسیه جستوجو کرد یا حوالی مرز چین و تایوان که در هر دو غائله بحث وابستگی نظامی مطرح است تا از عوامل بازدارنده دفاعی برای برنده شدن در جنگ به راه افتاده نهایت استفاده را ببرند، یکی قرارش بر استفاده از سپر دفاعی ناتو و تسلیحات و خزانه مالی کشورهای عضو پیمان آتلانتیک شمالی در برابر ارتش تزار روسیه است و دیگری هم همه تکیهاش را بر دوش ایالات متحده گذاشته تا رو در روی یکی از قدرتهای اقتصادی دنیا بایستد.
تجربه تکیه زدن بر قدرت نظامی کشورهای قدرتمند دنیا برای ایستادگی در مقابل یک سمت دیگر جنگ، نشان داده است این سیاست همیشه راهبردی نیست و در مواقع حساس قدرتهای بزرگتر نه تنها دامنه حمایتی خود را گستردهتر نکردند و ادامه ندادند؛ بلکه با پشت خالی کردنهای سیاسی ضربهای سختی بر جان دولت طالب حمایت و نیازمند زدهاند.
عاقبت عراق در پی حمایتهای همهجانبه بسیاری از کشورهای دنیا در میانه جنگ با ایران از رژیم بعثی، خود دلیل روشنی بر این ادعاست که هر کجا سیاست بازدارندگی با تکیه بر توان نظامی و تسلیحاتی و حتی مالی سایر کشورها اجرایی شد، در نهایت به آنچه در عراق بعد از جنگ رخ داد، تبدیل خواهد شد.
مؤلفه بازدارندگی
از سویی دیگر ماجرا، بسیاری از کشورهای قاره سبز راهبرد بازدارندگی خود را بر نوع دیپلماسی آن گره زدهاند و با برگزاری نشستها و گردهماییهای گوناگون سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی تلاش میکنند جلوی بسیاری از تهدیدات را بگیرند و صلحی پایدار را برای اعضای اروپایی دنیا فراهم کنند.
برای بسیاری از دولتها، جنس دیگر این بازدارندگیها رنگ و لعاب هستهای دارد که برای خیلی از کشورهای سلطهگر یک عمل تهدیدآمیز به شمار میآید. هند، پاکستان و کره شمالی جزء کشورهایی هستند که با دستیابی به توانایی ساخت سلاح هستهای، راه بازدارندگی دفاعی هستهای را انتخاب کرده و توانستهاند راه را برای حملات مختلف دشمن ببندند.
ایران نیز به تناسب موقعیت استراتژیک و تهدیدهای فراروی خود در منطقه از سوی برخی کشورها به دلیل دارا بودن موقعیت مهمی، چون منابع عظیم نفتی، سرمایههای معدنی وشاهراههای حیاتی، چون تنگه هرمز، راهبردهای مقابلهای نظامی و غیرنظامی متفاوتی را انتخاب کرده است.
تلاش برای بازدارندگی همه جانبه و افزایش توانمندی نظامی و دفاعی کشور، بدون شک مهمترین محورهای راهبرد نظامی جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با تهدیدهاست.
نمایش قدرت! تهران
روزهایی در تاریخ ایران وجود دارد که دولت وقت برای جلوگیری از حملات دشمن یا حتی دفع تهدیدات و خطرهای خارجی تلاش داشت همان سیاست بازدارندگی از نوع وابستهاش را اجرایی و عملیاتی کند؛ مؤلفهای که البته این روزها در ادبیات سیاسی ایران نه جایگاهی دارد؛ نه میتوان از آن به منزله عاملی مؤثر در حیطه دفاعی ایران نام برد.
ایران حالا چند سالی میشود که در منطقه غرب آسیا جزء کشورهایی به شمار میآید که در قدرت دفاعی حرف اول منطقه را میزند و در یک سال گذشته که جهان پیگیر اتفاقات و جنایاتی است که رژیم صهیونی در منطقه غلاف غزه رقم میزند، تهران یکی از گزینه های روی میز رژیم صهیونی برای مقابله است.
مطرح بودن توان نظامی ایران که تا کنون توانسته به عنوان سپری دفاعی در برابر تهدیدات نظامی رژیم صهیونی و آمریکا عمل کند، حالا وزنهای در معادلات استراتژیک بازدارندگی نظامی به شمار میآید که دشمن برای دفع آن نه تنها برنامهریزی میکند که تا کنون هم نتوانسته است از سد آن عبور کند.
به رخ کشیدن توان موشکی و نظامی ایران برای دفاع از حقوق مشروع خود در منطقه، حالا روزنهای جدید را در بحث بازدارندگی باز کرده است که الزامات جدیدی برای آن تعریف میکند؛ تعریفاتی که البته مختص تهران نیست و این حق مشروع شامل همه کشورها و دولتهایی میشود که به طور غیر قانونی مورد تجاوز ارتشهایی، چون رژیم اشغالگر قدس قرار میگیرند و مرزها و امنیت ملی و داخلی آنها با خطر مواجه میشود.