صبح صادق >>  پاسدار >> گزارش
تاریخ انتشار : ۰۸ آبان ۱۴۰۳ - ۲۱:۵۲  ، 
کد خبر : ۳۶۷۶۲۷
در دیدار با خانواده شهید جانباز «حسین صفری» مطرح شد

باید تا آخرین نفس کار کنیم

پایگاه بصیرت / حسن نوروزی

هوا ابری است، ولی دل‌مان به دیدار روشن است. با «سردار سعید فرجیان‌زاده» معاون هماهنگ‌کننده نمایندگی و «سردارحسن نقی‌زاده» معاون نیروی انسانی نمایندگی و سه نفر دیگر از همکاران و عاشقان خانواده شهدا راهی دیدار خانواده شهیدی در یکی از نقاط غربی تهران شدیم؛ به منزل «شهید حسین صفری» رسیدیم. شهیدی که چهل سال منتظر شهادت و مصداق آیه «ومنهم من ینتظر» بود. او در تمام سال‌های حیاتش شهید بودن را زندگی کرده بود. «سرلشکر سلامی» فرمانده کل سپاه تعبیر زیبایی دارد؛ او می‌گوید: «جانباز هر لحظه شهید می‌شود». شهید صفری هر ثانیه از زندگی‌اش را با شهادت زندگی کرده بود. این را خانواده‌اش هم تأیید می‌کنند. هنگامی که همسرش از او یاد می‌کند، می‌گوید: «ای کاش به‌جای چهل سال، پنجاه سال، شصت سال خدمتش را می‌کردم؛ او فقط یک جانباز نبود؛ او مرد اخلاق و انسانیت بود.» حسرت و دلتنگی به‌قدری روشن است که می‌توان آن را از لابه‌لای صحبت‌های همسر شهید حس کرد. شهید حسین صفری از ناحیه دو چشم و دو پا دچار مجروحیت شدید بود؛ اما هیچ‌گاه از مجاهدت در راه خدا کوتاهی نکرد و با ویلچر برای کار‌های مردم سنگ‌تمام می‌گذاشت. در هنگام تشییع هم تعدادی از جانبازان ویلچری تابوتش را بدرقه کردند. همسر این شهید والامقام می‌گوید: «او بینایی نداشت، اما چشم‌دلش به‌قدری روشن بود که کسی فکر نمی‌کرد که او نمی‌بیند؛ حضور همه را می‌فهمید.»

قصه غریبانه ارتفاعات «بازی‌دراز»
حسین صفری پس از استقرار در «پادگان ابوذر» برای امور شناسایی مناطق جنگی، به منطقه‌ای خطرناک ورود می‌کند که به جبهه مخفی ارتفاعات بازی دراز معروف بود. عصر روز ۲۸ مرداد سال ۱۳۶۰ به همراه دوست صمیمی‌اش «علی مفرد» در انفجار مین سخت مجروح و هر دو پایش قطع و از ناحیه چشم نابینا می‌شود. این مجروحیت تا شهادتش چهل سال او را همراهی کرد. سردار فرجیان‌زاده درباره مناطق بازی‌دراز در دوران دفاع مقدس می‌گوید: «تصویری که از مناطق بازی‌دراز می‌شود ترسیم کرد، تصویر غریبی است. در آن منطقه نه آنچنان سنگری بود که بشود در آن به‌راحتی نماز خواند و نه جایی برای هم‌صحبتی با دیگران داشت. هر کس آذوقه کوچکی برمی‌داشت و ۳۶ ساعت در یک نقطه می‌ماند و نگهبانی می‌داد. نهایت ارتفاع سنگر‌ها هم چهل سانت بود. اگر در طول روز کسی دست از پا خطا می‌کرد و می‌ایستاد، یقیناً هدف دشمن قرار می‌گرفت. ما در نقطه‌ای مستقر بودیم که دشمن بعثی درست درمقابل ما و در ارتفاعی بالاتر قرار داشت و همین تسلط و اشراف دشمن به منطقه، کار را برای ما سخت کرده بود؛ بنابراین تنها شب‌ها می‌توانستیم کمی جابه‌جا شویم و به کار‌های خودمان رسیدگی کنیم.» 
به عمل کار برآید...
از زمان جنگ پرت می‌شویم به این روز‌ها و از همسر شهید درباره وضعیت این روز‌های حجاب سؤال می‌پرسیم. او می‌گوید: «جامعه امروز ما بیشتر از هرچیز دنبال رفتار درست است تا حرف‌های درست؛ ما می‌توانیم با اعمال درستمان کار‌هایی کنیم که خیلی از جوانان و نوجوانانی که راه را بی‌راهه رفته‌اند مسیر درست را انتخاب کنند. او که بازنشسته آموزش و پرورش است از تربیت و وضعیت فرهنگی و اجتماعی کشور سخن می‌گوید و دلسوزانه نگران وضعیت امروز آموزش‌وپرورش است. 
اسلحه فقط تفنگ نیست
همسر شهید در ادامه به شرایط امروز اشاره می‌کند و می‌گوید: «اوضاع امروز به مراتب سخت‌تر از دوران دفاع مقدس است. باید در همه زمینه‌های انقلاب تبلیغ و کمک کنیم. باید تا آخرین قطره خون کار کنیم و پشت سر ولی‌فقیه باشیم.» یکی از موضوعاتی که وی به آن اشاره می‌کند، مسئله حجاب است. به باور او حجاب سنگر است. این بانوی والامقام اظهار می‌کند: «اسلحه فقط تفنگ نیست؛ امروز دختر‌های ما می‌توانند با حجاب‌شان مشت محکمی بر دهان استکبار بزنند.» او در پایان به موضوع شیوه و منش زندگی و مدیریت افرادی، همچون «شهید سلیمانی»، شهید صفری و بسیاری دیگر از بزرگان اشاره می‌کند و می‌گوید: «چرا نباید این افراد و این الگو‌ها درست به جوانان و نوجوانان ما شناسانده شوند؟ چرا از زندگی و منش علی‌وار رهبر معظم انقلاب صحبت نمی‎شود؟» او به‌منزله یک کارشناس تربیتی و فرهنگی، دغدغه‌هایی از این دست را مطرح می‌کند.
چای‌ها سرد شده، اما دل‌ها به سبب صحبت‌های همسر شهید، گرم و روشن شده است. از آنجایی که زمان همه دیدار‌ها را به پایان می‌رساند، توفیق دیدار امسال ما با خانواده این شهید نیز به پایان رسید. در پایان این دیدار نیز سردار فرجیان‌زاده و سردار نقی‌زاده هدیه‌ای را به پاس خدمت‌های این همسر شهید به خانواده شهید تقدیم کردند.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات