آمریکاییها روز سهشنبه، ۱۵ آبانماه پای صندوقهای رأی میروند تا کاخ سفید را به رئیسجمهور بعدی بسپارند. آنچه رسانههای آمریکایی دوست دارند جهان از رقابتهای انتخاباتی آمریکا بشنود، برگزاری مسابقهای نفسگیر برای رسیدن نخستین زن به اتاق بیضی است. فارغ از آنکه چه کسی جانشین بایدن میشود، «کاملا هریس» دموکرات باشد یا «دونالد ترامپ» جمهوریخواه، موضوع مهمتر آن است که با جامعهای از هم گسیخته و سرخورده روبهروست. بحران شکاف اجتماعی آمریکا هر سال تشدید میشود و ریشه و پیامدهای آن، از آنچه تصور میشود، بدتر است؛ انعکاس این بحران را میتوان در آینه رقابتهای انتخاباتی این روزها دید.
همانطور که به تازگی گزارش اندیشکده «چتمهاوس» میگوید، آمریکا بهطور بیسابقهای با طبقهبندی براساس «نظرات سیاسی و ایدئولوژیک» در جامعه خود روبهروست. به عبارت دیگر، آمریکاییها «بهطور فزایندهای از طرفداران طرف مقابل خود منزجر شدهاند و اگر کسی از حزب مقابل آنها به قدرت برسد، آن را نه تأسفبار، که غیرمشروع میدانند.» بر اساس این گزارش، مردم آمریکا چنان درگیر سلایق سیاسی و ایدئولوژیکشان هستند که تقریباً فقط با همنظران خود حشر و نشر دارند و از دوستیابی، ازدواج و حتی معاشرت با افراد حزب دیگر به شدت بیزارند. این توصیف همان چیزی است که کارشناسان «بیماری فرقهگرایی» یک کشور میخوانند.
چاقویی که دسته خود را برید
جهان هرجومرج فرقهگرایی را بهخوبی در کشورهای غرب آسیا دیده است. سالها برنامههای پنهان ایالات متحده برای یارگیری و تفرقهافکنی در این منطقه، از مسیر دامنزدن به اختلافات مذهبی رد شده و تأثیرات مخربی بر زندگی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی داشته است. صدها هزار نفر در سوریه، عراق، لبنان، بحرین، عربستان سعودی و لیبی بهدلیل خشونتهای مبتنی بر فرقه کشته و میلیونها نفر از خانههای خود آواره شدهاند. شاید آمریکا امروز از وقوع چنین سناریویی فاصله داشته باشد (چراکه در آمریکا سفارتخانه آمریکا وجود ندارد تا با موج سواری از این شکافها به کودتا برسد)، اما به زعم کارشناسان، علایم هشداردهنده اولیهای وجود دارد که میگوید آنچه «ایروینگ هو» نظریهپرداز اجتماعی آمریکایی، «اقتدارگرایی معرفتشناختی» مینامد (یا احساس قاطعانه فرد که بازی حاصل صفر است)، در چشمانداز سیاسی آمریکا به وضوح قابل مشاهده است.
شاهد مثال ادعاهای نادرست ترامپ درباره اینکه ایالتهای دموکرات نوزادان را پس از تولد اعدام کردهاند، یا اینکه مهاجران در حال خوردن حیوانات خانگی بودهاند، بدون توجه به صحت و سقم آنها به سرعت در رسانههای اجتماعی وایرال شد. حتی «جی دی ونس» نامزد معاونت ریاست جمهوری ترامپ، در واکنش به این موضوع استدلال کرد «حقیقت برای افشای تخلفات ضروری نیست.» پیروان ترامپ به حقیقت بها نمیدهند و تنها میکوشند موضع خود را درباره یک موضوع خاص توجیه کنند. این امر نشان میدهد تظلم ابزاری است برای تقویت انسجام درونگروهی و تحقیر جناح مقابل. در چنین شرایطی، جامعه آمریکا به اردوگاههایی تقسیم شده که به یکدیگر بیاعتمادند و با نوعی قطبیسازی احساسی، که رنگ و بوی سیاسی بهخود گرفته، از یکدیگر جدا شدهاند؛ همان احساساتی که خصومت سیاسی و اجتماعی بر اساس آن بنا شده است.
در انتظار ناآرامیهای پساانتخاباتی
اولین دستاورد این شکاف فزاینده، روز پس از انتخابات است. با به بنبسترسیدن نظرسنجیها، آشوب و بینظمی پس از برگزاری انتخابات دور از انتظار نیست. قطبیشدن شدید جامعه آمریکا، یعنی تقریباً نیمی از رأیدهندگان در صورت شکست نامزد مورد نظرشان از نتیجه انتخابات ناراضی خواهند بود. این احساسات میتواند به خشونت تبدیل شود، بهویژه با لحاظ حمله سال ۲۰۲۱ به ساختمان کنگره و موجی از حملات اخیر به شخصیتهای سیاسی آمریکا.
مؤسسه «اکونومیک اینتلیجنس» وابسته به مجموعه رسانهای اکونومیک در تحلیلی از سناریوهای پسا انتخاباتی نوشت که اگر ترامپ در انتخابات شکست بخورد، پیشبینی میشود نتیجه را نپذیرفته و با تهییج افکار عمومی و خشونت بالقوه آن را به چالش بکشد. او بارها اعلام کرده تنها تقلب است که میتواند سبب شکست او شود و این امر موجب شده است حامیانش و برخی قانونگذاران جمهوریخواه، حتی قبل از برگزاری انتخابات، پیروزی هریس را زیر سؤال ببرند. از سوی دیگر، اگر ترامپ با درصد کمی نسبت به هریس پیشتاز شود، دموکراتها نیز احتمالاً نتایج را به چالش میکشند. به ویژه اگر اقدامات جدی در این زمینه روی دهد؛ مانند تخریب صندوقهای رأی، همانطور که به تازگی در اورگان و واشنگتن رخ داده است.