اسحاق رابین سیاستمدار و ژنرال ارتش رژیم صهیونیستی بود. وی پنجمین نخستوزیر رژیم صهیونیستی بود که دو بار به مقام نخستوزیری این رژیم برگزیده شده بود. مهمترین رویداد سیاسی اسرائیل در دور دوم نخست وزیری او عقد پیمان اسلو بود که به موجب آن حق ایجاد تشکیلات خودگردان فلسطینی در نوار غزه و کرانه باختری به فلسطینیها داده شد.
رابین، یک یهودی صهیونیست لهستانی بود که در جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل در ژوئن ۱۹۶۷ فرماندهی ستاد ارتش رژیم صهیونیستی را بر عهده داشت. او توانسته بود از پس ارتشهای عربی برآید و بیت المقدس، این مرکز مقدس پیروان مسیحیت، یهودیت و اسلام را به اشغال صهیونیستها در آورد و پس از پیروزی همراه با دیگر نظامیان صهیونیست در کنار دیوار براقی (ندبه) برای شکرگزاری تورات بخواند.
در دوره دوم نخست وزیری رابین، اختلافات داخلی در سرزمین های اشغالی در چهارچوب جریان چپگرا و راست گرا به اوج خود رسید و وی به شکل ویژه ای با مخالف گسترده افراطگرایان صهیونیست روبرو بود و سرانجام در تاریخ ۴ نوامبر ۱۹۹۵ به دست جوانی ۲۵ ساله به نام ایگال عمیر در شهر تلآویو ترور شد.
ترور اسحاق رابین شاید به خودی خود مسئله عجیب و غیر مترقبهای نبود چرا که در کنار اختلافات شدید داخلی صهیونیستها در زمان زمامداری رابین، نباید این مسئله را فراموش کرد که جامعه رژیم صهیونیستی، جامعه ای دارای ماهیت میلیتاریستی (نظامی گری) است. اساس و بنیان تشکیل جامعه صهیونیستی، مبانی و مسائل متکی به نظامیگری است، مسئله ای که سطح و کنشهای خشونت آمیز در جوامعی مانند جامعه صهیونیستی را به بالاترین حد ممکن آن که در سطحی غیر قابل توجیه قرار دارد، میرساند.
نظامیگری یا میلیتاریسم باور یا خواست یک دولت یا ملت به این است که یک حکومت باید توانمندی نظامی خود را قوی نگهدارد و از آن برای گسترش منافع یا ارزشهای ملی خود، استفادهٔ تهاجمی کند. در رابطه با رژیم صهیونیستی باید به این نکته اشاره کرد که نظامیگری، رکن و نقش مهمی در ایدئولوژیهای توسعهطلبانه یا امپریالیستی این رژیم داشته و دارد.
اما مهم ترین نکته ای که در رابطه با چنین جامعه میتوان گفت، یک طرفه بودن روند حل اختلافات در منظومه فکری آن است. به عبارت روشن تر، در رژیم صهیونیستی، حل مشکلات، روندی همچون دوئل کردن است. بر اساس قوانین غربیها، وقتی دو نفر وارد یک دوئل میشوند، برای هر دو مبارز راهی برای انصراف یا فرار وجود ندارد، بلکه دو طرف باید سعی کنند یکدیگر را حذف کنند، از این جهت یکی کشته شده و دیگری زنده میماند.
جامعه رژیم صهیونیستی نیز همینگونه است. عملیات ترور توسط یک راستگرای تندرو، به نام ایگال عمیر در ۴ نوامبر ۱۹۹۵، محصول این ویژگی جامعه رژیم صهیونیستی در حل مسائل و مشکلات است که منجر به ترور اسحاق رابین شد.
امروز نیز جامعه رژیم صهیونیستی نیز در وضعیتی همچون ۱۹۹۵ به سر میبرد. علی رغم هشدارهایی که در رابطه با بازگشت نتانیاهو و جریان راستگرای افراطی همراه وی به قدرت داده شد، نتانیاهو در آخرین انتخابات کنست، توانست اکثریت را بدست آورده و از ابتدای ۲۰۲۲ به منصب نخست وزیری بازگردد. همانطور که انتظار میرفت، بازگشت جریان راست به رهبری نتانیاهو به قدرت، روند جدیدی از اختلافات و زد و خوردهای داخلی میان صهیونیستها را احیا کرد و خشونتهای نهفته در میان صهیونیستها را تا حد زیادی افزایش داد.
از زمان آغار به کار دولت بنیامین نتانیاهو در سال ۲۰۲۲، روزی نبود که در سرزمینهای اشغالی، تظاهرات و درگیریهای شدید داخلی وجود نداشته باشد، تا آنجا که بنیگانتس، یکی از رهبران مخالف نتانیاهو، هشدار وقوع "جنگ برادرکشی" در اسرائیل را داد. شدت و جنس این اختلافات در سطحی است که علی رغم وقوع یک جنگ برزگ با مقاومت فلسطین و حزب الله لبنان، درگیریهای داخلی همچنان پایان نیافت، بلکه بر شدت دشمنیهای دو طرف افزود، چراکه بسیاری از شهرک نشینان و صهیونیستها، نتانیاهو و دولت وی را عامل وقوع این جنگ و کشته شدن بسیاری از ساکنان سرزمینهای اشغالی در جنگ غزه و لبنان میدانند. خشم و نفرت جریان مخالف به قدری افزایش یافته است که درماههای اخیر مخالفان نتانیاهو در دفعات متعدد، تهدید به ترور فیزیکی وی کردند.
دیوید هوداک، وکیل صهیونیست و از اعضای جنبش مخالفان نتانیاهو:
"مردم حاضرند سلاح دست بگیرند و علیه دولت نتانیاهو بجنگند... اگر من مجبور باشم و اگر مرا به سمت چنین شرایطی بکشانند، این کاری است که انجام خواهم داد"
بنیامین نتانیاهو هم اکنون وارد دوئلی شده است که اسحاق رابین در ۱۹۹۵، نخست وزیر وقت، بازنده آن بود، حتی میتوان گفت شرایطی که اکنون نتانیاهو در آن قرار دارد، به مراتب از شرایطی که رابین در زمان ترورش در آن قرار داشت، سخت تر و پیچیده تر است.
رژیم صهیونیستی به دلیل سیاست های نتانیاهو نه تنها گرفتار اختلاف و تنش داخلی بی پایان شده است، بلکه مسئله فلسطین و ساکنان واقعی آن که گریبان اسحاق رابین را گرفت و امروز نیز گریبان گیر نتانیاهو شده است، به صورت چالش برانگیز تری از زمان عقد پیمان اسلو پیش روی دولت بی بی قرار دارد.
از همین رو باتوجه به خشم روز افزون داخلی که جریان مخالف نتانیاهو در دشمنی با وی نشان میدهد، و باتوجه به الگوریتمی که جامعه میلیتاریستی رژیم صهیونیستی در حل مشکلات خود دارد، این سوال مطرح است که آیا بنیامین نتانیاهو از این دوئل، جان سالم بدرخواهد برد یا خیر؟