او افزوده است: در کشورهای حوزه خلیج(فارس) مشکلات اجتماعی پدید نیامد، زیرا دولتهای آنجا درآمدهای نفتی خود را صرف مردمشان میکنند، خدمات پایه را ارائه میدهند، زیرساختها، آموزش و مدرنسازی را فراهم میکنند. تا زمانی که این موارد وجود داشته باشد، منطقه دچار مشکلی نخواهد شد.[۲]
*اگر حرفهای آقای فیدان درباره کشورهای حوزه خلیج فارس صحیح باشد پس باید کودتای ۲۰۱۶ ترکیه را اینطور تفسیر کرد که حاکمان ترکیه طبق خواست مردم و کارگزاران بروکراتیکشان عمل نمیکنند.
البته تحلیلهایی درباره نمایشی بودن کودتای ترکیه نیز وجود دارد که در آن صورت نیز طبق تحلیل آقای فیدان باید پرسید حاکمان جدید ترکیه از چه میترسیدهاند که این نمایش را طراحی کردهاند!؟
و اما درس گرفتن ایران!
اصولا و در عرفان ایرانی؛ یک انسان هوشیار میتواند و باید از هر رخدادی و حتی از "برگ درختان سبز" هم درس بگیرد.
اما واقعیتهایی هم در این میان وجود دارد...
وقایع سوریه هم یک درس اصلی برای دوست و دشمن بیشتر نداشت و آن "قدرت و اقتدار ایران" است.
قدرت و اقتداری که اگر هدفی را بخواهد؛ هیچکس نمیتواند مانع آن شود و اگر در میدانی نباشد آنگاه ضعیفترینها هم میتوانند به اهدافشان برسند.
درس اصلی سوریه همین است و جز این نیست.
ایران در محور مقاومت قصد تغییر دادن آدمها را نداشته و ندارد و تنها هدف این محور؛ ایستادن در مقابل دشمنان مردم منطقه است.
هدفی که البته در سوریه و غزه و لبنان و یمن و... بارها و بارها محقق شد، به اثبات دوست و دشمن رسید و اکنون نیز در حال بسط و توسعهیافتگی است.
سرنوشت بشار اسد برای هر سیاستمداری در منطقه غرب آسیا که تحلیلهای غلط داشته باشد قابل تصور است. این هم البته دومین درس حادثه سوریه است!