مقالهی پیشرو، به قلم جیمی دتمر از نشریهی پولیتیکو در اروپا است که جنگ داخلی سوریه را از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۶ برای صدای آمریکا و دیلی بیست پوشش داد. بدیهی است که بازنشر آن از باب اطلاعرسانی و آگاهی از تحلیل رسانهها از تحولات سوریه است و تمامیت آن بازتابدهندهی موضع مشرق نیست.
در حالی که نیروهای بشار اسد در مواجهه با یک حمله طولانیمدت و خیرهکننده توسط یک اتحاد شبهنظامیان افراطی در شمال غربی کشور، عقب نشینی و از حلب فرار کردند، وزیر امور خارجه ایران، عباس عراقچی به دنبال توضیحی برای این فروپاشی ناگهانی خطوط دفاعی نیروهای دولت سوریه، مبهوت در حال سفر به پایتختهای منطقه است.
سقوط دومین شهر بزرگ سوریه توسط ائتلافی به رهبری هیات تحریر الشام (HTS) یک سازمان منشعب از القاعده-فقط تحقیر اسد نیست، بلکه همچنین تحقیر متحدانش ایران و تا حدی روسیه است.
در سال ۲۰۱۶، شبه نظامیان شیعه تحت فرماندهی ایران-با کمک راهبرد بمباران زمین سوخته از سوی روسیه — به رهبر سوریه کمک کردند تا حلب را از شورشیانی که حدود نیمی از شهر را برای چهار سال کنترل کرده بودند، پس بگیرد.
بعد از آن، قرار بود حلب در دستان اسد امن باشد. اما هفته گذشته، کلا ۷۲ ساعت طول کشید تا حلب مغلوب شود و آتش جنگ داخلی سوریه دوباره روشن گردد.
چرا؟
عراقچی پس از ورود به دمشق برای مذاکرات فوری، محکومکننده ترین توضیحی را ارائه داد که می توانست به آن فکر کند — همه اینها "توطئهی رژیم اسرائیل برای بی ثبات کردن منطقه است. "
اما در حالی که برای تهران مناسب است که صهیونیست ها را سرزنش کند — موشک ها و حملات هوایی اسرائیل ممکن است به طور حاشیه ای به شورشیان کمک کرده باشد — سقوط حلب ارتباط کمی با آرزوهای نخست وزیر اسرائیل بنیامین نتانیاهو برای تغییر شکل خاورمیانه و ارتباط بیشتری با دولت نیروهای مسلح اسد دارد.
همچنین این موضوع به مانورهای ژئوپلیتیکی رئیس جمهور ترکیه رجب طیب اردوغان و عزم او برای محدودکردن هرگونه تهدید واقعی یا خیالی از سوی کردهای مورد حمایت ایالات متحده سوریه و همچنین خشم او از اسد برای رد پیشنهاد طولانی مدت آشتی مربوط می شود.
اول از همه: حلب به خاطر فروپاشی نیروهای اسد به راحتی سقوط کرد. معلوم شد که آنها به همان اندازهی نیروهای افغان که ایالات متحده سالها آموزش و بودجه را صرف آنان کرده بود، ناامید، ضعیف و بی انگیزه بودند که در نهایت در مبارزه واقعی با طالبان. ، خیلی زود درهم شکستند.
دیپلمات سابق ایالات متحده آلبرتو ام فرناندز گفت:
"ارتش عربی سوریه یک پوسته خالی شده است، بسیار ضعیفتر از چیزی که تعداد ظاهری و سلاحهای آن نشان می دهد. معضل سوریه اقتصادی است. افسران حقوق کم خود را با گرفتن رشوه از سربازان برای دادن مرخصی طولانی و کار در مشاغل دیگر در خانه تکمیل می کنند. به نظر می رسد برخی از واحدها پس از از دست دادن افسران خود، درهم شکسته و فرار کرده اند.
اردوغان به نوبهی خود تلاش کرده تا از آنچه در حال رخ دادن است، فاصله بگیرد و با شکسته نفسی خود را به عنوان یک تماشاگر معرفی کرده که از تحولات خارج از کنترل خود متاسف است. او روز دوشنبه گذشته گفت:
"ما از نزدیک رویدادها را دنبال می کنیم. مدتهاست هشدار دادهایم که مارپیچ خشونت در خاورمیانه نیز می تواند بر سوریه تأثیر بگذارد. اتفاقات اخیر تایید کرده که ترکیه درست می گفت. "
اما تعداد کمی از ناظران معتقدند که این حمله بدون اطلاع و تایید آنکارا می توانست ادامه یابد. به گفته هادی البحرا، رئیس یک گروه مخالف شورشی سوری که توسط جامعه بین المللی به رسمیت شناخته شده است، آماده سازی برای حمله به حلب از سال گذشته در حال انجام بود — آماده سازی هایی که شامل احیا و تقویت هیات تحریرالشام بود، و همچنین بیش از یک دوجین گروه و سازمان شبه نظامی در چارچوب ارتش ملی سوریه که توسط ترکیه حمایت می شوند. گروههایی که عمدتا علیه کردهای سوریه می جنگند.
بنابراین، این باوری ساده لوحانه است که مقامات ترکیه از این برنامه ریزی آگاه نبودند. بر اساس یک جلسه اطلاعاتی که توسط مرکز سوفان منتشر شد، یک گروه تحقیقاتی که توسط افسران و دیپلماتهای سابق اطلاعاتی ایالات متحده و انگلستان تاسیس شده، "حمله حلب با دخالت ترکیه به تاخیر افتاد. ترکیه زمان بندی را تغییر داد. "
به طور کلی، خطوط مقدم جنگ داخلی سوریه از سال ۲۰۲۰ متوقف شده بود، اگرچه درگیری های شدید دورهای وجود داشته است. در چهار سال گذشته، اسد بخش بزرگی از کشور و بزرگترین شهرهای آن را کنترل کرده است؛ یک اتحاد تحت کنترل ترکیه و تحت رهبری تحریرالشام از شورشیان عمدتا اسلامگرا در یک محدوده در ادلب و بخشهایی از حومه غرب حلب فشرده شده است، در حالی که نیروهای ترکیه و شبه نظامیان تحت حمایت ترکیه بر باریکهای که زمانی قلمرو کُردی در امتداد مرز شمال حلب بود، نظارت می کنند. و در شمال شرقی سوریه، نیروهای دموکراتیک سوریه تحت سلطه کردها (SDF) یک متحد ایالات متحده علیه دولت اسلامی جهادی، تا حد زیادی به حال خود رها شده اند.
حملهی گستردهی اخیر به طور چشمگیری همه این ها را تغییر داده است، اما پیش بینی عواقب آن دشوار است. اردوغان اکنون بسیاری از رشتهها را در دست دارد، اما این که آیا آن رشتهها از دست او سُر می خورند یا نه، موضوع دیگری است. او قطعا نمی خواهد همه چیز از کنترل خارج شود و اسد سقوط کند، اما این ممکن است تا حدی به این بستگی داشته باشد که آیا هیات تحریرالشام طبق سناریوی آنکارا عمل می کند یا نه.
رهبر ترکیه در چند ماه گذشته بر اسد فشار آورد تا با آشتی موافقت کند، اما رهبر سوریه از این پیشنهاد دوری کرده و اصرار داشته که ترکیه ابتدا هزاران سرباز و شبه نظامیان تحت حمایت خود را از خاک سوریه خارج کند. بنابراین، برخی از ناظران این حمله را بخشی از تلاش آنکارا برای فشار بر اسد برای عادی سازی روابط و مذاکره برای راه حل سیاسی جنگ داخلی می دانند، ابزاری که به اردوغان فرصت بازگشت ۴.۷ میلیون پناهنده سوری ساکن ترکیه را می دهد.
این آشتی احتمالا هزینه قابل توجهی برای کردها خواهد داشت و شامل کاهش نیمه خودمختاری آنها در شمال شرقی نیز خواهد بود. ترکیه و نمایندگان آن در حال حاضر کنترل خود را بر شهرها و روستاهای تحت کنترل کردها در مجاورت مرز گسترش می دهند.
پس، روسیه در کجای این روند قرار دارد؟
مانند دیگر متحدان کلیدی اسد، ایران و حزب الله، مسکو بر اولویت های دیگر یعنی اوکراین متمرکز است. هواپیماهای جنگی روسیه فقط بمبارانهای محدودی برای حمایت از نیروهای اسد انجام دادند، که به این حدس و گمان اضافه می کند که کرملین از حمله آگاه بوده و از دیدن افزایش فشار بر اسد ناراضی نیست.
مسکو نیز اسد را به آشتی با اردوغان و بررسی راه حلهای سیاسی برای پایان دادن به جنگ داخلی، که فضای سوریه را برای تجارت سودآور برای کسب و کارهای روسی باز می کند، هل میداد و احتمالا اطمینان حاصل میکند که هیچ خطری برای پایگاه های هوایی و دریایی استراتژیک آن در سوریه وجود ندارد. در طول تابستان، کرملین بارها تلاش کرد تا ملاقات های رو در رو بین رهبران سوریه و ترکیه را، بدون حصول نتیجهی مشخص، ترتیب دهد.
در همین حال، فیدان به طور مشخص دلیل این افزایش مناقشه را امتناع دمشق از صحبت با نیروهای مخالف دانست.
وی گفت:
"تحولات اخیر بار دیگر نشان می دهد که دمشق باید با مردم خود و مخالفان قانونی خود آشتی کند".
گرچه، بخش ناگفته، اما آشکار صحبت فیدان، «آشتی با اردوغان» بود