انقلاب اسلامی، نه فقط یک تحول سیاسی، بلکه یک جهش تمدنی و یک رستاخیز فرهنگی بود که با هدف استقرار عدالت، آزادی و معنویت در جامعه و جهان به وقوع پیوست. این انقلاب، با الهام از آموزههای رهاییبخش اسلام ناب محمدی (ص) و با تکیه بر اراده و ایمان مردم، نظام سلطه و استکبار را به چالش کشید و الگویی نوین از حکومتداری بر پایه ارزشهای الهی و مردمی ارائه داد. با این حال، تحقق کامل آرمانهای والای انقلاب اسلامی، نیازمند جهاد مستمر، تلاش بیوقفه و حرکت رو به جلو در تمامی عرصههاست. این جهاد، نه فقط یک مبارزه نظامی، بلکه یک نبرد همهجانبه در حوزههای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است که نیازمند بصیرت، هوشیاری و عزم راسخ است؛ چرا که دشمنان کشورمان در جریان جنگ ترکیبی خود از هر حربهای برای وارد کردن ضربه به کشورمان و خلق تهدید علیه آن بهره میبرند. برای نمونه روزنامه «وال استریت ژورنال» در گزارش اخیر خود که مصداق یک عملیات ادراکی است، با تیتر «ایران ضعیف شده»، تحمیل ضربه به تصویر کشورمان در ادراک جهانی و منطقهای را آغاز کرد!
این گزارش و گزارشهایی از این دست که در هفتههای اخیر به شکل پر رنگ کلیدواژه «Iran is Weakened» یا «ایران ضعیف شده است» را در تیترهای خود برجسته میکنند، به دنبال پیادهسازی نظریه «پنجره شکسته» در ذهن مخاطبان منطقهای و فرامنطقهای در رابطه با کشورمان و محور مقاومت هستند. بر اساس این نظریه با ارائه تصویری ضعیف و آسیبپذیر از یک کشور، میتوان سایر بازیگران منطقهای و فرا منطقهای را که سودای شرارت در سر دارند، به اقدامات تحریکآمیز علیه آن کشور ترغیب کرد. این فضاسازی، تلاشی برای ایجاد یک واقعیت ساختگی با هدف تضعیف موقعیت کشورمان و تولید آشوب و تنش جدید در منطقه غرب آسیاست.
در این مسیر، جمهوری اسلامی ایران، به منزله پرچمدار انقلاب اسلامی، باید با درک عمیق تهدیدها، چالشها و فرصتهای پیش رو، راهبردهای خود را به ویژه در عرصه تولید و بازنمایی قدرت بازبینی کرده و با اتخاذ رویکردی جامع و چندوجهی، در مسیر تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی با سرعت بیشتر گام بردارد.
با عنایت به آنچه بیان شد در سپهر پیچیده و بهشدت متغیر روابط بینالملل، منطق قدرت همچنان به منزله نیروی محرکه اصلی کنشگری دولتها عمل میکند. این منطق، که نه بر آرمانهای ایدئولوژیک و ارزشهای اخلاقی مطلق، بلکه بر محاسبات واقعگرایانه و توانمندیهای مادی استوار است، حکم میکند بازیگران بینالمللی برای حفظ بقا، ارتقای منافع ملی و اعمال نفوذ در عرصه جهانی، از ابزارهای قدرت به نحو کارآمد، هوشمندانه و متناسب با وضعیت متغیر بهرهبرداری کنند. جمهوری اسلامی ایران، به منزله یک بازیگر محوری در منطقه ژئوپلیتیکی حساس خاورمیانه، ناگزیر است با درک عمیق این منطق و با بازبینی و بازآرایی ژئواستراتژیک خود، در این عرصه پرچالش و رقابتی ایفای نقش کند. در این راستا، اتخاذ رویکردی جامع، چندوجهی و مبتنی بر همافزایی ابعاد گوناگون قدرت ملی، امری حیاتی و اجتنابناپذیر است. این رویکرد باید با در نظر گرفتن تحولات شتابان نظام بینالملل، ظهور بازیگران جدید و تغییرات در ماهیت تهدیدات، به صورت پویا و انعطافپذیر طراحی و اجرا شود. این رویکرد، باید در راستای تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی، از جمله استقلال، آزادی، عدالت، پیشرفت و عزت ملی باشد.
منطق قدرت در عصر مدرن، دیگر فقط به توان نظامی و سختافزارهای جنگی محدود نمیشود؛ بلکه در این دوران، سه ستون بنیادین قدرت یعنی توان نظامی، توان اقتصادی و توان رسانهای، به صورت همافزا و متوازن تعیینکننده جایگاه، نفوذ و اعتبار یک کشور در نظام بینالملل هستند. قدرت نظامی، به منزله رکن رکین امنیت ملی، همچنان از اهمیت راهبردی و حیاتی برخوردار است. نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، با برخورداری از توان بازدارندگی قابل توجه، تجربه ارزشمند در مقابله با تهدیدات گوناگون و برخورداری از دکترین نظامی بومی و متناسب با وضعیت خاص منطقه، نقش بیبدیلی در حفظ تمامیت ارضی، حراست از مرزها و صیانت از امنیت ملی کشور دارند.
با این حال، در عصر جنگهای ترکیبی، تهدیدهای نامتقارن، حملات سایبری و جنگهای شناختی، اتکای صرف به قدرت نظامی، نمیتواند پاسخگوی تمامی چالشهای پیش روی کشور باشد؛ بلکه تقویت سایر ابعاد قدرت ملی، به ویژه در حوزههای اقتصادی و رسانهای، امری ضروری، اجتنابناپذیر و مکمل قدرت نظامی است. اقتصاد پویا، شکوفا، دانشبنیان و متنوع، به منزله پیشران توسعه، رفاه و پیشرفت، پشتوانه اصلی قدرت نظامی و نفوذ بینالمللی محسوب میشود. کشوری که از اقتصاد قوی، رقابتی و انعطافپذیر برخوردار باشد، نه تنها قادر به تأمین نیازهای داخلی خود است؛ بلکه میتواند در عرصه بینالمللی نیز به ایفای نقش فعال، مؤثر و تعیینکننده بپردازد. همچنین، در عصر ارتباطات، رسانههای اجتماعی، شبکههای ماهوارهای و جنگ روایتها، قدرت رسانهای به منزله ابزاری قدرتمند برای شکلدهی به افکار عمومی، پیشبرد اهداف ملی، مقابله با جنگهای روانی و دفاع از منافع کشور، از اهمیت فزایندهای برخوردار شده است.
کشوری که از قدرت رسانهای برخوردار باشد، میتواند روایت خود را به جهان مخابره کرده، از منافع خود دفاع کرده، در جنگ روایتها پیروز شده و در عرصه افکار عمومی جهانی، به طور مؤثرتری ایفای نقش کند. این قدرت رسانهای، باید در راستای ترویج ارزشهای انقلاب اسلامی و مقابله با تبلیغات سوء دشمنان باشد.
باید بر این نکته تأکید داشت که بازآرایی مورد اشاره، نباید به معنای تضعیف جایگاه نیروهای مسلح و کاهش اهمیت توان نظامی و دفاعی کشور تفسیر شود؛ بلکه هدف اصلی، تقویت همزمان و متوازن تمامی ابعاد قدرت ملی، به منظور مقابله با تهدیدها و چالشهای نوین، ارتقای جایگاه و نفوذ کشور در عرصه بینالمللی و همچنین، ایجاد توازن و تعادل در نظام منطقهای و بینالمللی است. این بازآرایی، باید در راستای تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی، از جمله استقلال اقتصادی، عدالت اجتماعی، پیشرفت علمی و فرهنگی، و عزت ملی باشد. برای دستیابی به این هدف، ایران باید با تمرکز بر اقتصاد مقاومتی، توسعه صنایع دانشبنیان، جذب سرمایهگذاری خارجی، ایجاد تنوع در منابع درآمدی، افزایش بهرهوری، کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی، و حمایت از بخش خصوصی، بنیه اقتصادی خود را تقویت کند. همچنین، با سرمایهگذاری در رسانههای بینالمللی، توسعه فناوریهای نوین ارتباطی، تربیت نیروی انسانی متخصص، تولید محتوای جذاب و تأثیرگذار، و مقابله با پروپاگاندای رسانهای دشمن، قدرت رسانهای خود را ارتقا بخشد.
در عرصه دیپلماسی نیز کشورمان باید با اتخاذ رویکردی فعال، چندجانبهگرا، مبتنی بر تعامل سازنده با کشورهای دیگر و همچنین، با ایجاد ائتلافهای منطقهای و بینالمللی، به دنبال حل و فصل مناقشات از طریق گفتگو و مذاکره، و همچنین، تقویت جایگاه خود در سازمانهای بینالمللی باشد. این دیپلماسی، باید در راستای ترویج آرمانهای انقلاب اسلامی و دفاع از حقوق مظلومان و مستضعفان جهان باشد.
در پایان، باید اذعان داشت در دنیای امروز، پرستیژ، منزلت، اعتبار و نفوذ منطقهای و جهانی کشورها، بیشتر تابعی از ثروت، اقتصاد بینالمللی، قدرت رسانهای، توان نوآوری و فناوری، و همچنین، قدرت نرم و فرهنگی آنهاست. تاریخ و تمدن باستانی، تنها در صورتی یک مزیت به شمار میآیند که واقعیت امروزی نیز آیینه آن باشد. بنابراین، جمهوری اسلامی ایران، با درک این واقعیت و با اتخاذ رویکردی جامع، چندوجهی، مبتنی بر همافزایی و آیندهنگر، باید برای خود به دنبال ساختن آیندهای قدرتمند، شکوفا، تأثیرگذار و الهامبخش باشد. این امر مستلزم تلاش و همت مضاعف، نوآوری و خلاقیت، بهرهگیری از تمامی ظرفیتهای کشور و همچنین، اتخاذ سیاستهای هوشمندانه و کارآمد است. در این مسیر، نیروهای مسلح، به منزله یکی از ارکان اصلی قدرت ملی، همچنان نقش مهم و تعیینکنندهای خواهند داشت؛ اما برای مقابله با تهدیدها و چالشهای نوین، لازم است قدرت کشور در دیگر عرصهها نیز به صورت همسان، متوازن و همافزا تقویت شود. این رویکرد نه تنها موجب افزایش امنیت و ثبات کشور میشود؛ بلکه به ارتقای جایگاه و نفوذ کشورمان در عرصه بینالمللی نیز کمک خواهد کرد. این تلاشها همه در راستای تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی و ایجاد تمدن نوین اسلامی خواهد بود.