انقلاب اسلامی پیام آور مردمسالاری در این سرزمین بود. سرزمینی که صدها سال را تحت سیطره نظامهای پادشاهی گذرانده بود و مردمش عملاً نقشی در حکمرانی نداشتند. بنیانگذار این انقلاب تلاش کرد تا روح مردمسالاری دینی را در کالبد نظام اسلامی بدمد و حضور مردم را در عرصه های گوناگون نهادینه کند.
یکی از ویژگیهای مردمسالارانه بودن نگرش سیاسی حضرت امام (ره) را میتوان در تأکیدشان بر مردمی بودن مسئولان در نظام اسلامی مشاهده کرد. از منظر امام (ره) لازمه آنکه مسئولان وکیل و نماینده مردم باشند، آن است که از جنس مردم باشند!
این از جنس مردم بودن، ابعاد گوناگونی دارد که میتوان در کلام و تعابیر حضرت امام (ره) دنبال کرد. از نگاه حضرت امام (ره)، «حکومت اسلامی که ما میخواهیم، یک چنین چیزی ما میخواهیم که آن کسی که در رأس است، او هم با مردم رفیق باشد و بنشیند و خودش را نگیرد، در بین مردم بنشیند با آنها صحبت کند، هر کس حاجتی دارد به او بگوید، وقت داشته باشد با او صحبت بکند، آن هم که رئیس ارتش است و آن هم رئیس شهربانی است و آن هم که رئیس ژاندارمری است، آن هم در بین مردم همانطور باشد، وارد بشود بین مردم، نه او از مردم وحشت کند، نه مردم از او وحشت بکنند. این باید دستور باشد برای همه حکومتها و ملتها. وقتی یک حکومت اینطور شد، ملت دنبالش است، ملت حافظش است، همانطور که او حافظ ملت است، ملت هم حافظ او هستند و ما میخواهیم یک چنین چیزی پیدا بشود.»
در «نوفل لوشاتو» خبرنگار ایتالیایی روزنامه «لوتاکونتینوا» از حضرت امام (ره) میپرسد: «با در نظر گرفتن اینکه هر حکومتی در خود حداکثر تمرکز قدرت را جمع میکند، چگونه حکومت اسلامی میتواند وجود داشته باشد و قدرت در آن تمرکز نیابد و رابطه مسلط و زیرسلطه برقرار نشود؟» ایشان پاسخ میدهند: «اسلام در رابطه بین دولت و زمامدار و ملت ضوابط و حدودی معین کرده است و برای هر یک بر دیگری حقوقی تعیین نموده است که در صورت رعایت آن هرگز چنین رابطه مسلط و زیر سلطه به وجود نمیآید. اساساً حکومت کردن و زمامداری در اسلام یک تکلیف و وظیفه الهی است که یک فرد در مقام حکومت و زمامداری، گذشته از وظایفی که بر همه مسلمین واجب است، یک سلسله تکالیف سنگین دیگری نیز برعهده اوست که باید انجام دهد. حکومت و زمامداری در دست فرد یا افراد، وسیله فخر و بزرگی بر دیگران نیست که از این مقام بخواهد به نفع خود حقوق ملتی را پایمال کند. هر فردی از افراد ملت حق دارد که مستقیماً در برابر سایرین، زمامدار مسلمین را استیضاح کند و به او انتقاد کند و او باید جواب قانع کننده دهد و در غیر این صورت اگر برخلاف وظایف اسلامی خود عمل کرده باشد، خود به خود از مقام زمامداری معزول است و ضوابط دیگری وجود دارد که این مشکل را حل میکند.»
حضرت امام (ره) جدایی دولتها از ملتها را منشأ گرفتاریهای یک کشور میدانند و معتقدند: «اگر آنطوری که اسلام طرح دارد راجع به حکومت و راجع به ملت، حقوق ملت بر حکومت، حقوق حکومت بر ملت، اگر آن ملاحظه بشود و مردم به آن عمل بکنند، همه در رفاه هستند، نه مردم از حکومت میترسند، برای اینکه حکومت ظالم نیست که از آن بترسند، همه پشتیبانش هستند و نه حکومت فرمانفرمایی میخواهد بکند، حکومت هم خدمت میخواهد بکند. مسئله، مسئله خدمتگزاری دولت به ملت، همین فرمانفرمایی جدا میکند شما را از ملت و ملت را از شما و منشأ مفاسد زیاد میشود. اگر جوری باشد که وقتی رئیس دولتی نخست وزیرش، رئیس جمهورش بیاید توی مردم با مردم فواصل نباشد، آنطور که در طاغوت هست، فرماندارها با مردم فواصل نداشته باشند که مردم پشت اتاقش بیایند بایستند و راهش آنها ندهند.»
از نظر ایشان، در اسلام حکومت به معنای ارباب و رعیتی وجود ندارد. مسئولیت سیاسی و حکومتی در نظام اسلامی خدمتگزاری است و مسئولان در واقع خدمتگزار هستند. آن حضرت همواره درباره رفتار مسئولان نظام، رفتار و عملکرد حضرت علی (ع) و توصیه آن حضرت به «مالک اشتر» و عملکرد پیامبر گرامی اسلام (ص) را به عنوان الگو و نمونه مردمی بودن و سادهزیستی نمونه میآوردند و مسئولان نظام جمهوری اسلامی را به الگوبرداری از آن حضرت، دعوت و توصیه میکردند. ایشان به مسئولان تأکید داشتند که «حکومت حضرت امیر (ع) و وضع حکومت او را ما در نظر بگیریم و کسانی که در حکومت هستند و در دستگاههای دولتی هستند، سیره آن بزرگوار را درنظر بگیرند و ببینند که باید چه بکنند.»
امام خمینی (ره) در اندرزهای خود به مسئولان در رعایت مردمی بودن، همواره آنها را از طمع کاخنشینی منع و به زندگی به سبک کوخنشینان را توصیه میکردند. در واقع، مفاد توصیههای امام (ره) عبارت بود از اینکه دولتمردان نظام اسلامی باید با سرمشق گرفتن از رهبران صدر اسلام و در بطن توده عادی و همراه با آنها زیسته و به هیچ وجه خود را برتر و بالاتر از آنها ندانند. ایشان تشریفات و تجملات را بزرگترین آفت و آسیب داخلی برای نظام جمهوری اسلامی ایران میدانستند و به خوبی به این واقعیت واقف و آگاه بودند که دست یازی حکومتگران به دنیاگرایی و فاصله گرفتن آنان از مردم عادی موجب اختلاف طبقاتی و در نهایت نارضایتی مردم و فقدان مشروعیت و مقبولیت خود میشوند.
در کلام ایشان با صراحت خطاب به هیئت دولت آمده است: «سرچشمه همه مصیبتهایی که ملتها میکشند، این است که متصدیان امورشان از قشر مرفه و از اشراف و اعیان ـ به اصطلاح خودشان ـ از آنها باشد.» لذا به مسئولان انذار میدهند که «شما هر چه خوف دارید، از خودتان بترسید، از اینکه مبادا ـ خدای نخواسته ـ مسیر، یک مسیر دیگر بشود و راه، یک راه دیگری باشد و توجه به این چیزی که الان هست، از دست برود و مردمی بودن از دستتان برود.»
در نگاه امام (ره) در نظام اسلامی بین مردم و مسئولان فاصلهای نیست و «شخص اول حکومت اسلامی با آخرین فرد مساوی است در امور» و به همین دلیل در وصیتنامه سیاسی ـ الهیشان از مردم میخواهند تا این وضع را تداوم بخشند و «توجه داشته باشند رئیس جمهور و وکلای مجلس از طبقهای باشند که محرومیت و مظلومیت مستضعفان و محرومان جامعه را لمس نموده و در فکر رفاه آنان باشند نه از سرمایهداران و زمینخواران و صدرنشینان مرفه و غرق در لذات و شهوات که تلخی محرومیت و رنج گرسنگان و پابرهنگان را نمیتوانند بفهمند. »