بین الملل >>  سیاست خارجی >> نبض بین الملل
تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۹:۳۸  ، 
کد خبر : ۳۷۲۲۴۲
نگاهی بر یک پرسش ریشه‌ای

چرا مذاکره با آمریکا عاقلانه، هوشمندانه  و شرافتمندانه نیست؟

مذاکره عاقلانه نیست چرا که بر اساس منطق عقلی انسان دو بار از یک سوراخ گزیده نمی‌شود و عقل حکم می‌کند که با بدعهدان به دور از عقل است و جز ضرر نخواهد داشت. مذاکره هوشمندانه نیست چرا که همان تجربه نشان داده است که در پس از آن لبخندها خنجرها و کینه شتوری خوابیده است و بر روی دست چدنی دستکش مخملین است. مذاکره شرافتمندانه نیست چرا که از یک سو باعث سرخوردگی داخلی می‌شود و از سوی دیگر در طرف مقابل توهم نیاز ایران به مذاکره را ایجاد می‌کند که نتیجه آن نیز باج‌خواهی‌های بی حد و اندازه است
پایگاه بصیرت / قاسم غفوری
از زمان روی کار آمدن ترامپ به عنوان چهل و هفتمین رئیس جمهور آمریکا یکی از مباحث مطرح در فضای اقتصادی و سیاسی و رسانه ای ایران، مسئله مذاکره با آمریکاست. برخی چنان عنوان می‌کنند که مذاکره با آمریکا امری الازام آور است و برای حل مشکلا کشور گزینه‌ای جز آن وجود ندارد. این ادعا در قالب تحلیل‌ها و بعضا سخنرانی‌ها و مصاحبه‌ها در حالی مطرح می شود که یک سوال اساسی مطرح است و آن اینکه آیا مذاکره با آمریکا در چارچوب عزت، حکمت و مصلحت در شرایط کنونی عاقلانه، هوشمندانه و شرافتمندانه است.؟ 
 
راه پاسخ به پرسش:
پاسخ به این پرسش را در یک واژه می‌توان جستجو کرد و آن کلمه " تجربه " است. گذشته بهترین چراغ راه آینده است. نگاهی به رفتار شناسی آمریکایی‌ها از کودتای 28 مرداد گرفته تا عصر حاضر سراسر خلف وعده‌هایی است که هرگز به آن عمل نکرده‌اند. نمونه بارز این مسئله را در قبال برجام می‌توان مشاهده کرد که سنگ محکی قابل توجه است.
ایران در دهه ۹۰ مذاکرات بسیاری با طرف‌های به اصطلاح 5+1 که بخش اصلی آن آمریکا بود صورت داد و در ازای ارجای تعهداتی قرار بر برداشته شدن تحریم‌ها گردید. در آن زمان دولتمردان ایران مذاکره کرد، رفتند، آمدند، نشستند، برخاستند، مذاکره کردند، گفتگو کردند، خندیدند، دست دادند، رفاقت کردند، همه‌کار کردند، یک معاهده‌ای هم تشکیل شد؛ در این معاهده، طرف ایرانی خیلی هم سخاوت به خرج داد، خیلی امتیاز داد و حتی تمام تعهدات را به صورت یکجانبه اما داد ، امّا همان معاهده را آمریکایی‌ها عمل نکردند؛ ترامپ همین شخصی که حالا الان سر کار است،  این معاهده را پاره کرد؛ گفت پاره میکنم و کرد؛ قابل توجه آنکه این بدعهدی صرفا معطوف به ترامپ نیست چنانکه نه اوباما و نه بایدن هیچ کدام به تعهداتشان عمل نکردند و اگر تحریمی‌ هم اثراتش کم شده از جمله فروش نفت برگرفته از خنثی سازی و ابتکار عمل‌های ایران علیه تحریم بوده و نباید در سبد آمریکا ریخته شود.
در مورد سازمان ملل هم یک استخوانی لای زخم گذاشتند که مثل تهدیدی همیشه بالای سر ایران وجود داشته باشد به نام مکانیسم ماشه که این روزها دائم صحبت از اجرای آن می‌کنند که نوعی باج‌خواهی است. نکته دیگر بندهای غروب کرده برجام است مثلا در کتبر 2020 تحریم‌های تسلیحاتی و برخی سانتریفیوژی ایران برداشته شد و در اکتبر 2023 رسما تحریم‌های موشکی ایران پایان یافت اما غرب اعلام کرد که تحریم‌ها پا برجاست  و حتی نسل جدید سانتریفیوژهای ایران را بر نمی‌تابد.
این تجربیات نشان می‌دهد که عملا مذاکره عاقلانه نیست چرا که بر اساس منطق عقلی انسان دو بار از یک سوراخ گزیده نمی‌شود و عقل حکم می‌کند که با بدعهدان به دور از عقل است و جز ضرر نخواهد داشت. مذاکره هوشمندانه نیست چرا که همان تجربه نشان داده است که در پس از آن لبخندها خنجرها و کینه شتوری خوابیده است و بر روی دست چدنی دستکش مخملین است. مذاکره  شرافتمندانه نیست چرا که از یک سو باعث سرخوردگی داخلی می‌شود و از سوی دیگر در طرف مقابل توهم نیاز ایران به مذاکره را ایجاد می‌کند که نتیجه آن نیز باج‌خواهی‌های بی حد و اندازه است. در همین حال مذاکره در این شرایط تخریب جایگاه جهانی ایران است که قطعا نوعی خود تحریمی و انزوا را برای ایران به همراه خواهد داشت.
 
راهکار چیست
قدر مسلم وجود مشکلات بویژه در حوزه اقتصادی در کشور بر کسی پوشیده نیست و مسئولین نیز همواره بر آن اذعان دارند. بر این اساس سوال آن است که راهکار برای خروج از این وضعیت چیست؟
 
چشم در برابر چشم : رویکرد واقع گرایانه در شرایط کنونی آن است که هر رفتار آمریکا و شرکایش باید به سرعت در حد خودش پاسخ داده شود. به عبارتی دقیق‌تر باید اصل چشم در برابر چشم را اجرا کرد. آمریکایی‌ها دارند نقشه‌ جهان را روی کاغذ تغییر میدهند! البتّه فقط روی کاغذ است، در واقعیّت هیچ‌گونه واقعیّتی ندارد. درباره‌ ایران هم نظر میدهند، حرف میزنند، اظهارنظر میکنند، تهدید میکنند؛ اصل آن است که اگر تهدیدمان کنند، باید تهدیدشان کرد؛ اگر این تهدید را عملی کنند، باید تهدید علیه آنها را عملی کرد؛ اگر به امنیّت ملّت ایران تعرّض کنند، باید به امنیّت آنها تعرّض کرد.
 
پذیرش تکیه بر داخل: واقعیت آن است که مذاکره‌ با آمریکا هیچ تأثیری در رفع مشکلات کشور ندارد؛ این را باید درست فهمید و باید توجه داشت که دشمن و برخی در داخلی  این‌جور وانمود نکنند که اگر نشستیم پشت میز مذاکره با آن دولت، فلان مشکل حل میشود؛ نخیر، از مذاکره‌ با آمریکا هیچ مشکلی حل نمیشود چنانکه در طول یک دهه عمر برجام نیز در نهایت تکیه بر داشته‌های درونی، روابط با همسایگان ، رویکرد به اتحادیه‌های نوظهور همچون بریکس، اوراسیا و شانگهای بوده که مشکلات را حل کرده‌ است. نمونه بارز این خودباوری را در صنایع مختلف از نفت و گاز و پتروشیمی و علمی و فنی گرفته تا صنایع نظامی و دفاعی و هسته‌ای می‌توان مشاهده کرد. امروز هیچ کس نمی‌تواند قدرت دفاعی ایران را منکر شود در حالی که همین اقتدار یکی از مولفه‌های رویکرد کشورها به تعامل با ایران شده است.
 
شرطی سازی و متهم تراشی ممنوع: یکی از آفت‌های اقتصاد کشور را شرطی سازی یا همان گره زدن اقتصاد به مذاکره تشکیل می‌دهد. فرایندی که جز خود تحریمی و معطل ماندن کسب و کارها نتیجه‌ای نداشته است. نوشتن نسخه‌های لیبرالی همچون قیمت دلار ازاد و یا برداشتن یارانه‌های انرژی به نام مقابله با ناترازی‌ها و یا نسبت دادن نوسانات ارزی به تحولات جهانی به جای پذیرش اشتباهات مدیریتی تیم اقتصادی دولتمردان و... قطعا دردی را دوا نخواهد کرد بلکه راهکار همت بالای مسئولان و حضور گسترده مردم در صحنه است تا دست در دست هم برای رفع کاستی‌ها اقدام گردد. در این فرایند خودتحقیری با واژگانی همچون ایران توان حل هیچ مسئله‌ای و یا پیشرفتی را ندارد و خود متهم سازی با محوریت اینکه ایران مقصر به نتیجه نرسیدن مذاکرات معرفی گردد و بدعهدی طرف مقابل کم رنگ شود، امری غیر مجاز می باشد.
 
با نام اروپا دور زدن ممنوع: نکته مهم آن است که برخی همچنان برآنند تا اروپا را تافته جدا بافته از آمریکا معرفی و رابطه با آن را زمینه ساز شکاف این اتحادیه با آمریکا عنوان می‌کنند. این اشتباه محاسباتی و نقش مستقل قائل شدن برای اروپا بارها هزینه‌های بسیاری برای کشور داشته است حال آنکه شواهد نشان می‌دهد که اروپا هیچ استقلالی از آمریکا ندارد و رسما زیر مجموع آمریکا رفتار می کند. نمونه بارز این مسئله را در کانال مالی مشترک ایران و اروپا می‌توان مشاهده کرد که در نهایت نیز اجرایی نشد و اروپا بدون هیچ تراکنشی پایان ان را اعلام کرد. بر این اساس یکی از راهکارهای مهم برای مقابله با آمریکا و حل مشکلات کشور تکرار نکردن اشتباه جدایی میان آمریکا و اروپا و گرفتار نیامدن در بازی مذاکراتی طرفهای اروپایی است خصوصا اینکه اروپا اکنون به دلیل جنگ اوکراین در وضعیت بحرانی اقتصادی به سر می برد و عملا نمی‌تواند گره‌گشایی برای مشکلات سایر کشورها باشد. 
 
نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات