امروز جهان عرب میتواند با بهرهگیری از ظرفیتها و الگوهای مقاومت، ضمن مقابله با باجخواهیهای رژیم صهیونیستی و متحدانش، نقشی نوین برای خویش در صحنه بینالملل کسب نماید که ایجاد کننده موقعیت جدید آن در نظم نوین جهانی خواهد بود
ترامپ در حالی کمتر از یک ماه است که به عنوان رئیس جمهور وارد کاخ سفید شده است که در این مدت یک کلید واژه اصلی را تکرار میکند و آن اقدام علیه غزه است. او با ژستهای بشر دوستانه و به اصطلاح آبادی گرایانه، خواستار کوچ اجباری فلسطینیها و سپرده غزه به آمریکا شده است. او مدعی است که با این کار از یک سو امنیت برای فلسطین و منطقه تامین میشود و از سوی دیگر نیز غزهای آباد و پیشرفته را به جهان تحویل میدهد. در همین چارچوب نیز ترامپ خواستار مشارکت گسترده کشورهای عربی بویژه عربستان، اردن و مصر با این طرح شده است. این مطالبه بارها از سوی سران عرب مردود عنوان شده است چنانکه عربستان بر اصل حضور فلسطینیان در غزه تاکید کرده است. در همین حال رسانههای مصرى گزارش دارند: قاهره به موضع ثابت خود در مخالفت با کوچ اجباری ساکنان غزه پایبند است.
مصر دو طرح برای بازسازی غزه بدون اخراج ساکنان آن ارائه داده و در پاسخ به طرح ترامپ تاکید کرده که هیچ زمینی برای اسکان مجدد فلسطینیان اختصاص نخواهد داد. مصر تاكنون سه پیشنهاد درباره غزه که همگی شامل اخراج و عدم بازگشت فلسطینیان بودند را رد و اعلام كرده كه موضع ثابتی در مورد پرونده غزه دارد و تغییری در آن ایجاد نشده است. همچنین پادشاه اردن، هم در دیدار با ترامپ در کاخ سفید بر موضع ثابت کشورش مبنی بر مخالفت با اخراج فلسطینیان از غزه و کرانه باختری تاکید کرد. در این راستا وزیر خارجه و امور مهاجران اردن گفت: «موضع خود را به دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا ارائه کردیم و گفتیم که فلسطین برای فلسطینیها و اردن برای اردنیها است.»
در همین حال برخی منابع خبری اعلام کردهاند که پس از به وجود آمدن تنشهای بی سابقه در روابط قاهره و واشنگتن، ارتش مصر تجهیزات نظامی خود را در صحرای سینا مستقر کرد.مقامات مصری تاکید دارند که ارتش مصر آماده است و میتواند در هر لحظه وارد درگیریهای نظامی شود. تلآویو میگوید ارتش مصر نیروهای نظامی خود را در صحرای سینا تقویت کرده است. در همین حال در روزهای گذشته اتحادیه عرب نیز با صدور بیانیهای بر مخالفت با طرح ترامپ تاکید کرده است و از برگزاری نشیستی پیرامون تحولات غزه خبر داده است.
مجموع این تحرکات در حالی صورت میگیرد که آمریکاییها و صهیونیستها نیز به دنبال اعمال ابزارهایی برای تغییر دیدگاه کشورهای عربی هستند. به عنوان مثال در حوزه تطمیع سازی آمریکاییها مدعی شدهاند که حاضر به اعطای کمکهای مالی بیشتر به اردن و مصر و هر کشور عربی که پذیرنده فلسطینیها باشد هستند چنانکه رسانهها اعلام کردند که آمریکا با فروش تسلیحات به مصر موافقت کرده است. همزمان نیز رژیم صهیونیستی ادعای تهدید نظامی را مطرح کرده است چنانکه سایتهای عبری زبان یک سناریو درباره حمله رژیم صهیونیستی به سد العالی واقع در اسوان در جنوب مصر منتشر کردند.سایت عبری زبان نزیو که در امور نظامی فعالیت میکند با انتشار این سناریو مدعی شد که رژیم صهیونیستی میتواند سد العالی را در ساعت صفر حمله به مصر با موشک هدف قرار دهد. این موشکها یا سلاحهای پیشرفته دیگر میتوانند با تخریب سد مذکور سیل به راه بیاندازند.سایت مذکور اضافه کرد که سیل به راه افتاده میتواند مناطق الاقصر و اسوان را در بربگیرد و آب به پایگاههای نظامی و تأسیسات صنعتی در طول رود نیل رسیده و هزاران نفر را طعمه خود کند!
سیاست راهبردی آمریکا و صهیونیستها
این نوع رفتارها نشان میدهد که آمریکا و رژیم صهیونی بر آنند تا سیاست چماق و هویج را در قبال کشورهای عربی اجرایی سازند بهگونهای که از یک سو آمریکا مدعی ارائه مشوقها به کشورهای عربی میشود و از سوی دیگر نیز صهیونیستها تهدید به اقدام نظامی میکنند. این رفتارها نشان میدهد که عملا برای آنها واژه تعامل و پذیرش حقوق کشورهای دیگر هیچ اعتبار و ارزشی ندارند و در نهایت برآنند تا کشورها را مطیع خواستههای خود سازند. هر چند که آنها بر این ادعایند که به دنبال اسکال ساکنان غزه در کشورهای عربی هستند اما در اصل آنها برانند تا ساکنان غزه را در مصر و ساکنان کرانه باختری را در اردن اسکان داده و عملا فلسطین را از روی نقشه محو نماینددر حالی که کشورهای عربی نیز مجبور به روابط یک جانبه و پذیرش سلطه صهیونیستها بر خود هستند. به عبارتی دیگر عقب نشینی امروز کشورهای عربی برابر با تشدید و گسترش زیادهخواهی آمریکا و صهیونیستهاست که جز سلطه و گسترش حضورشان در کل منطقه هیچ هدفی را دنبال نمیکنند.
واقعیتهای میدانی
این رویکرد تحمیلی و زیاده خواهانه از سوی آمریکا و صهیونیستها در حالی صورت می گیرد که در قبال چند نکته اساسی قابل توجه است.
نخست؛ تحولات 15 ماهه غزه و منطقه نشان میدهد که عملا رژیم صهیونیستی توان آغاز جنگی گسترده علیه کشورهای منطقه را ندارد چنانکه این رژیم و متحدانش حریف گروه کوچکی با منطقهای کوچک به نام غزه نشد، توان اجرای اهدافش در منطقه را نیز نخواهد داشت. از سوی دیگرهر چند ترامپ مدعی آزادی عمل صهیونیستها برای اقدام نظامی است اما در عمل واشنگتن نمیتواند طرحی رای گزینه نظامی داشته باشد چرا که از یک سو در راهبرد ترامپ چنین اصلی وجود ندارد و از سوی دیگر نیز آمریکا ظرفیتهای نظامی، اقتصادی و اجماع سازی جهانی در این زمینه را ندارد بویژه آنکه جامعه جهانی نیز رسما مخالفت خود را با طرحهای اشغالگرایان ترامپ اعلام کرده است.
دوم؛ کشورهای عربی با دو تجربه بزرگ روبرو هستند که میتواند در تصمیمات کنونی آنها در قبال رفتارهای آمریکا و صهیونیستها موثر باشد. از یک سو تجربه 75 ساله منطقه نشان میدهد که آمریکاییها به هیچ کدام از تعهدات خود از کمپ دیوید گرفته تا وادی عربه و اوسلو و ابراهام به هیچ کدام از تعهدات خود در قبال فلسطین پایبند نبوده است و جز تحمیل زیادهخواهیها به کشورهای عربی هیچ هدفی نداشته است. از سوی دیگر نیز تحولات سالهای اخیر فلسطین نشان داده است که تنها راه مقابله با رژیم صهیونیستی و سیاستهای تحمیلی امریکا ایستادگی و مقاومت است چنانکه حزبالله از سال 2000 و غزه در جنگهای متعدد سالهای اخیر توانسته خواستههای خود را به صهیونیستها تحمیل نماید.
عقب نشینی امروز کشورهای عربی برابر با تشدید و گسترش زیادهخواهی آمریکا و صهیونیستهاست که جز سلطه و گسترش حضورشان در کل منطقه هیچ هدفی را دنبال نمیکنند.
سوم؛ تحولات هفتههای اخیر غزه از آتش بس گرفته تا تبادل اسرا و نیز واکنشهای جهانی به طرحهای ترامپ نشان میدهد که از یک سو آمریکا و رژیم صهیونیستی عملا توان تحقق اهداف نظامی را ندارند و در نهایت سرنوشت منطقه را مقاومت تعیین میکند و از سوی دیگر نیز جامعه جهانی علیه زیاده خواهیهای آنهاست که محکوم سازی جهانی طرح کوچ اخباری ساکنان غزه نمودی از آن است. در این شرایط میتوان گفت که کشورهای عربی با ایستادگی در برابر زیاده خواهی آمریکا و صهیونیستها از یک سو میتوانند جایگاه مردمی خود در میان ملتهایشان را ارتقا دهند و از سوی دیگر از ظرفیتهای بینالمللی برای مقابله با فشارهای آمریکا و رژیم صهیونیستی برخوردار شوند. این ایستادگی میتواند ارتقای نقش آفرینی جهانی جهان عرب را نیز به همراه داشته باشد و شکستهایی که تحقیر آنها در برابر رژیم صهیونیستی و جامعه جهانی را به همراه داشته جبران نمایند.
امروز جهان عرب میتواند با بهرهگیری از ظرفیتها و الگوهای مقاومت، ضمن مقابله با باجخواهیهای رژیم صهیونیستی و متحدانش، نقشی نوین برای خویش در صحنه بینالملل کسب نماید که ایجاد کننده موقعیت جدید آن در نظم نوین جهانی خواهد بود.