بقیع کربلای دیگری است
غبار صحن تو بر درد جان دواست بقیع!
خرابههای تو، باغِ بهشت ماست، بقیع!
تو هم چو فاطمه در شهر خویش تنهایی
غریبی و همه کس با تو آشناست، بقیع!
اگر چه روی به کعبه نماز میخوانیم
تو قبله دل مایی، خدا گواست، بقیع!
به آن چهار امامی که در بغل داری
برای ما حرمت مثل کربلاست بقیع!
به یاد چهار پسر، در کنار چار مزار
هنوز نالهامالبنین به پاست، بقیع!
علی نگفت، به جان علی قسم، تو بگو
که قبر گمشده فاطمه کجاست بقیع؟
هنوز ناله زهراست از مدینه بلند
هنوز لرزه بر اندامِ مجتبی است بقیع!
قویترین سند غربت علی درت
عذار نیلی ناموس کبریاست، بقیع!
غلامرضا سازگار
پرواز پرستونفسان
پس از آن وقفه که افتاد به گلچینیها
آسمان مینگرد باز به پایینیها
سینهها باز گرفتهست هوای شب قدر
چه کسی گفت زمین مانده و نفرینیها؟
یاد بادا شب پرواز پرستونفسان
از افق تا به افق، شهپر شاهینیها
همتی بدرقه راه کن،ای شوق حضور!
تا سبک پر بکشیم از دل سنگینیها
آسمانا! پس از این هم به خدا خواهی دید
بال در بال پرستویی «آوینیها»
مصطفی محدثی خراسانی
سفر عاشقی
شعری در توصیف شهید صیاد شیرازی از
در سفر عاشقی، هر که سبکبارتر
قافله عشق را قافله سالارتر
گر به تولای دوست، جان بفشانی نکوست
هدیه به جانان رواست، هر چه سزاوارتر
هر که به طوفان عشق، سینه به دریا زند
گوهر اسرار را هست خریدارتر
بر در دل حلقه زن، پاسخ جانان شنو
رمز ولا را مگوی جز به نگهدارتر
راه شهیدان عشق از همه راهی جداست
راهی این خطه راس، دیده بیدارتر
در سفر عاشقی ترک سر و جان کند
آن که به پیمان دوست، هست وفادارتر
از علوی سیرت و نام نکویت «علی».
چون تو خطر کرده کیست در ره دشوارتر
از تو طرازنده شد رهگذر سالکان
و از تو فرازنده شد، سنگر استوارتر
راه تو تا حشر باد راه خطر پر کشان
همره و همگام تو هر که فداکارتر
حمید سبزواری