در فرهنگ واقعی مردم ایران، برخلاف آنچه در فرهنگ آرمانی و رسمی بر آن تأکید میشود، آسیبهایی وجود دارد که در ضدیت تام با برخی مطلوبیتهای عمومی قرار دارد. به بیان دیگر، در حالی که توقعات عمومی از دولتمردان و به طور کلی، آنچه مربوط به حوزه سیاست و اداره جامعه است، بالاست، اما برخی کنشهای اجتماعی شهروندان هیچ سنخیتی با این توقعات ندارد. برای نمونه، عموم مردم خواهان پیشرفت و ترقی در زندگی خود و وضعیت کشور هستند، در حالی که در فرهنگ واقعی خود، معمولاً نقشی در این زمینه ایفا نمیکنیم. در همین زمینه، از علم، سامان مطلوب (انضباط)، توسعه و پیشرفت، عدالت و... در سایر کشورها سخن میگوییم و وضعیت ایران را با آنها مقایسه میکنیم و در این میان، تمام کاستیها را به حوزه سیاست و مسئولان نسبت میدهیم و کمترین سهم و نقشی برای خود به مثابه یک شهروند قائل نیستیم. در ادامه به برخی از این رفتارهای اجتماعی آسیبزا اشاره میشود.
مواجهه کلنگی با طبیعت
مورد اول از رفتارهای اجتماعی آسیبزا که اشاره شد، به غارت کردن خاک مخصوص جزیره هرمز در جریان سفرهای نوروزی تعدادی از مردم به این جزیره مربوط میشود. مورد دوم، به نابودی نسبی لالههای واژگون در دشت سپیدان استان فارس برمیگردد که مسافران عبوری از این منطقه انجام دادهاند یا اینکه در مورد مشابهی، فردی با انتشار تصاویری از سنگهای خاصی که در نقطهای از جاده قم– تهران وجود دارد، توجه مردم را به زیباییهای طبیعت در آن نقطه جلب میکند؛ حال آنکه پس از آن، افراد زیادی ضمن بازدید از آن نقطه، مقداری از سنگهای خاص آن منطقه را با خود میبرند. آنچه گفته شد، معدودی از رفتارهای اجتماعی آسیبزای جامعه ایران است که به هیچوجه زیبنده جلوههای باشکوه و بینظیر دیگر جامعه ایران، مانند مشارکت مردم در مراسم مختلف ملی و مذهبی نیست. در واقع، اگرچه نقد برخی رفتارها ضروری است، اما این به معنای نقد کلیت جامعه و نظام اجتماعی در ایران نیست. در تلاش برای تجزیه و تحلیل آسیبهای مورد اشاره باید گفت، وجه بارز این آسیبها، غلبه نگرش کلنگی شهروندان به جامعه و مواریث آن یا به تعبیر سادهتر، غلبه نگرش «در لحظه زندگی کردن» و بیتوجهی به مسئولیتها و عواقب کار و همچنین، تمایل غیرلازم به نمایش و تظاهر در برابر دیگران است. به عبارتی، برخی افراد در جامعه، لذت زودگذر و آنی و همچنین، تظاهر در برابر دیگران را به جای مسئولیتهای اجتماعی خود قرار داده و در این زمینه، حتی حاضر به مواجهه درست با طبیعت و مواهب آن نیستند. بهراستی خاک قرمز رنگ جزیره هرمز چه خاصیتی دارد یا چه گره و مشکلی از زندگی افراد را حل میکند که باید در بطری ریخته شود و از آن جا به داخل خانهها آورده شود! شاید بتوان گفت، تنها چیزی که توجیهگر این رفتار آسیبزاست، تمایل به تظاهر در برابر دیگران است.
علتشناسی آسیبها
نکته مهم در این میان، توجه به آسیبهای این قبیل رفتارهاست. بنابراین، در تلاش برای تشریح آسیبهای این قبیل رفتارها که به نگرشهای افراد گره خورده است، توجه به چند نکته ضروری است:
۱- یکی از مهمترین آسیبهای این قبیل رفتارها، تضعیف جدی فرهنگ انباشت اعم از مادی و معنوی است؛ زیرا وقتی جامعه بیش از هر چیزی به لذت مادی و زودگذر خود بیندیشد، در عمل انباشتی شکل نمیگیرد که با اتکا به آن بتوان رشد و پیشرفت کرد. این انباشت گاهی در حوزه ثروت است و گاهی در حوزه میراث نرم و فرهنگی یا معنایی است. در واقع، با وجود این قبیل رفتارها همواره خوف این وجود دارد که هوس کوتاهمدت جامعه به جان داشتههای ارزشمند جامعه بیفتد و میراث ارزشمند چندین هزار ساله را از بین ببرد. برای نمونه، اگر کسی در فضای مجازی بحثی را درباره مثلاً قیمتی بودن سنگهای تخت جمشید منتشر کند، معلوم نیست که چگونه میتوان مانع از تخریب سنگهای این بنای عظیم شد.
۲- وقتی ذهنیت کوتاهنگر و فاقد افق باشد، همهچیز از این زاویه نگریسته شده و ارزیابی میشود. به بیان دقیقتر، کوتاهمدتنگری و مواجهه کلنگی با پدیدهها، تأمل، تحمل، ژرفنگری و آیندهنگری را برنمیتابد و پیوسته درصدد دستیابی به نتایج آنی و لحظهای است. شاید بتوان گفت، برخی انتقادها در جامعه نسبت به وضع موجود در همین نوع نگرش ریشه دارد؛ به این ترتیب که برای نمونه، ثروتمند شدن به تلاش فراوان، گذر زمان و... نیاز دارد و، چون افراد نمیتوانند و نمیخواهند تلاش مستمر داشته باشند تا ثروتمند شوند، پس نسبت به برخی روندهای موجود در جامعه بدبین شده و آنها را انتقاد میکنند.
۳- این خصیصه در صورت تداوم، روح ابتکار و ترقی را به صورت جدی تضعیف میکند؛ زیرا تحقق هر امر مهمی در سایه تلاش مداوم، سختکوشی و آیندهنگری امکانپذیر است و همانطور که اشاره شد، ذهنیت و روح کوتاهمدتنگر توان همزیستی با این موارد را ندارد.
۴- شاید بتوان گفت پیامد خسارتبارتر این نوع نگرش، جستوجوی کامیابی و رسیدن به اهداف از هر مسیری است. به عبارت دقیقتر، با وجود نگرش کوتاهمدت به پدیدهها، افراد برای تحقق اهداف و مطلوبیتهای خود، متکی به خود تلاش نمیکنند، بلکه میکوشند آن را در سایه روابط خاص، دور زدن قوانین و مقررات، استفاده از رانتها و امتیازات غیراستحقاقی و... محقق کنند.
سخن پایانی
باید گفت در مواجهه با این پدیده مخرب، نظام آموزشی کشور اعم از دستگاههای رسمی، مانند آموزش و پرورش و دانشگاهها و صداوسیما و... باید تلاش کنند تا افقمندی، بلندمدتنگری، مسئولیتپذیری و بهویژه آیندهنگری را به نسل جوان و نوجوان کشور آموزش دهند. درواقع، همه شهروندان باید بیاموزند که اولاً در برابر هر آنچه در جامعه وجود دارد، مسئولیت دارند و هیچ فردی اجازه ندارد آنگونه که میل دارد با میراث جامعه رفتار کند و ثانیاً باید آموخته شود که تحقق مطلوبیتها و دستیابی به زندگی بهتر در جامعه مستلزم گذر زمان، تلاش فراوان و انباشت مادی و معنوی است.