روایت «ترامپ» در ریاض از وضعیت منطقه غرب آسیا، ریشههای بحران در این منطقه و عوامل اصلی مخرب و بحرانساز در آن، یک روایت صددرصد خلاف واقع است. در این روایت کاملا دروغ، آمریکاییها و صهیونیستها و هر آن کس که با این دو شر مطلق و کانون فساد و تباهی همراه باشد؛ هم تبرئه و هم منادیان صلح و امنیت و پیشرفت ملتها معرفی شده، و ایران و هر آن کس که با ایران همراه باشد، هم عامل مخرب و ناامنی و تولیدکننده بحران، و هم در حال پسرفت و عقبماندگی معرفی میشود. البته کسانی که با واقعیتهای منطقه از نظر تاریخی و رویدادهای حداقل هشت دهه گذشته، یعنی از زمان جعل نامشروع رژیم کودککش صهیونیستی تاکنون آشنایی دارند، نسبت به نادرستی این ادعاهای دروغین و وارونهگوییها و روایتهای نادرست آگاهی کامل دارند.
پرسش اصلی آن است که رمز و راز این دشمنی آمریکاییها نسبت به ایران چیست؟ چرا ترامپ درباره وضعیت منطقه و نقش جمهوری اسلامی در غرب آسیا، روبه تحریف واقعیتها آورده و در قالب جنگ شناختی، اینگونه وارونهنمایی میکند؟
واقعیتهای زیر، میتواند پاسخی برای این همه دروغگویی و روایتهای نادرست رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا در ریاض بر علیه ایران باشد.
١ـ ایران با انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی، از یک کشور تحت سیطره آمریکا و متحد رژیم کودککش صهیونیستی خارج شد، و به استقلال سیاسی واقعی با رویکرد فضیلتخواهی همهجانبه دست یافت.
٢ ـ واقعیتها، سیاستها و رویکردهای جدید نظام مردمسالاری دینی در ایران بعد از انقلاب اسلامی، نظام سلطه با محوریت آمریکا را بهشدت نگران کرد. اصلیترین عامل نگرانی غربیها نسبت به انقلاب اسلامی و نظام ولایی ملت ایران، پدیدایی و شکلگیری یک ایران قوی، پیشرفته و الهام بخش، در راهبردیترین منطقه جهان، یعنی غرب آسیا بود. ایران قوی که با سیاست و رویکرد قرآنی، اخلاقی و انسانیاش، با نظام حاکم بر جهان که دارای ماهیت سلطهگری و سلطهپذیری میباشد؛ بهطور کامل نهتنها مخالفت دارد، بلکه به مبارزه با چنین نظام ظالمانه و ناعادلانه، هم از نظر دینی و هم از نظر انسانی و اخلاقی، اعتقاد دارد.
٣ـ براساس واقعیتهای پیش گفته، قدرتهای غربی و به خصوص چهار کشور آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان، به استناد مذاکرات سران این کشورها در کنفرانس «گوادلوپ» فرانسه با موضوع ایران، سیاست بحرانآفرینی در داخل کشورمان برای شکست انقلاب اسلامی و ساقط کردن جمهوری اسلامی، با هدف بازگشت سلطه غرب بر ایران را در پیش گرفتند!
۴ـ بر اساس سیاست بحرانآفرینی برای ملت ایران با هدف براندازی جمهوری اسلامی و استقرار یک نظام دست نشانده همانند رژیم منحوس پهلوی، دولتهای شیطانی غربی با محوریت آمریکا، در۴۶ سال گذشته، به هر اقدام ممکن دست زدند.
۵ـ نتیجه سیاست بحرانآفرینی در ایران با مجموعهای از اقدامات مانند: ترور، راهاندازی غائله تجزیهطلبی، طراحی کودتا، فتنهانگیزی و انواع و اقسام خرابکاریها با استفاده از شبکه نفوذ و جریان ضدانقلاب از یکسو، و تحمیل جنگی هشت ساله، شکلدهی به یک ائتلاف جهانی علیه ایران و وضع تحریمهای ظالمانه به بهانههای گوناگون از سوی دیگر بود که، همگی در راستای براندازی، مهار و انزوای جمهوری اسلامی انجام گرفت.
۶ـ اما برخلاف انتظار دشمنان، در این ۴۶ سال گذشته جمهوری اسلامی از هر تهدید و توطئه و فشاری، فرصتی ساخت و با استفاده از این فرصتها، به پیشرفتهای شگفتانگیز در حوزههای گوناگون دست یافت.
گرچه به دلایلی اینک معیشت بخشی از مردم با مشکلات جدی مواجه شده، لکن ایران اسلامی در زیرساختهای راهبردی و همچنین دستیابی به علوم و فنون نوین، به دستاوردهای فوقالعاده ارزشمندی دستیافته است. تبدیل ایران به قطب پزشکی در منطقه، ورود ایران به باشگاههای هستهای و فضایی، برخورداری از قدرت دفاعی بازدارنده و توان زدن ضربه متقابل، روند قطع و یا کاهش وابستگیها به خارج در خیلی از صنایع، نمونههایی از این دستاوردهای محیرالعقول در شرایط تهدید، تحریم و فشار حداکثری آمریکاییها در سالهای اخیر است.
شکلگیری مقاومت در منطقه و الهام بخشی آن در سرتاسر جهان، از دیگر دستاوردهای انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی به حساب میآید.
در یک کلام، ایران قوی و الهام بخش با رویکردهای فضیلتخواهی در منطقه و جهان، اینک واقعیت خارجی پیدا کرده، و این همان چیزی است که غرب برای جلوگیری از پدیداییاش، سالها تلاش کرده و اکنون خود را شکستخورده میبیند؛ بنابراین راز دشمنی ترامپ همانند دیگر رؤسایجمهور ایالات متحده آمریکا، پیشرفتها و موفقیتهای ملت ایران است. پیشرفتهای آیندهسازی که بسیاری از معادلات را تغییر خواهد داد.
ترامپ در چنین موقعیتی بهجای پذیرش واقعیتها، روبه جنگ شناختی آورده و با تحریف واقعیتها، بهدنبال فریب افکار عمومی در داخل ایران، منطقه و جهان است. او تصور میکند با این تصویرسازیهای غلط و غیرواقعی از جمهوری اسلامی و رهبری حکیم انقلاب اسلامی، میتواند به موقعیت الهام ِبخش نظام اسلامی در میان ملتهای مسلمان و آزادگان جهان آسیب برساند؛ او اگر ایران را میشناخت، به این نوع دروغگوییها، کمتر متوسل میشد. ملت ایران، ملتی هوشمند و با بصیرت است. اما باید دانست که واقعیتها و روندها در منطقه و جهان، با این نوع تحریفها و وارونهنماییها، عوض نمیشود. آینده از آن اسلام و مسلمین و جبهه مقاومت و آزادیخواهان جهان است. هم آمریکاییها و هم دولتهایی که در منطقه با آمریکا همراه شدهاند و در سایه این همراهی، صهیونیستها در غزه بدون هیچ خط قرمزی روبه نسلکشی آوردهاند، باید بدانند که نتیجه این خباثتها، شرارتها و جنایتهای بیشرمانه، طوفانی بزرگتر از طوفانالاقصی در آینده خواهد بود. طوفانی که بهطور قطع روزی طومار ظالمین و ستمگران را به اذن الهی درهم خواهد پیچید.