تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۰:۲۵  ، 
کد خبر : ۳۷۷۱۷۴

نگاه درون‎زا به امنیت منطقه‌ای!

پایگاه بصیرت / حنیف غفاری

سفر اخیر وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران به دو کشور مصر و لبنان، نقطه آشکارساز دیپلماسی متوازن و منطقه‌ای در حوزه سیاست خارجی کشورمان محسوب می‌شود. دیدار‌هایی که میان «دکتر عراقچی» با «عبدالفتاح السیسی» رئیس‌جمهور مصر و «نواف سلام» نخست‌وزیر لبنان صورت گرفت، قطعا نقش به‎سزایی در تنظیم یا حتی بازتعریف برخی روابط میان طرفین ایفا خواهد کرد. در این‎باره سه نکته اساسی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد:

نکته اول؛ تمرکز جمهوری اسلامی ایران بر «دیپلماسی منطقه‌ای» یک اصل مهم و فرمولی منطقی و پویا در عرصه سیاست خارجی کشور محسوب می‌شود. در دوران حضور «شهید امیرعبداللهیان» در مسند وزارت خارجه این روند به‎خوبی کلید خورد و اکنون نیز ادامه پیدا کرده است. مفهوم سیاست خارجی متوازن یا فراگیر، اصطلاحی است که در اینجا باید مورد توجه و تأکید قرار گیرد. بر همین مبنا، در ابتدا وزن هر بازیگر در نظام بین‌الملل به‎درستی سنجیده شود و سپس نسبت آن بازیگر با منافع ملی ما مشخص شود و بر اساس این دو مؤلفه رابطه ما با آن بازیگر تنظیم یا بازتعریف شود. با توجه به تلقی‌ها و انگاره‌های نوینی که در حوزه امنیت پیرامونی خلق شده، دیپلماسی منطقه‌ای و درک متقابل بازیگران غرب آسیا از یکدیگر اهمیت ویژه‌ای پیدا کرده است. نگاهی که از مرکز به منطقه غرب آسیا و پیرامون وجود دارد، منجر به این شده است که ما در سیاست‌های منطقه‌ای و پیرامونی خود در قالب سیاست اولویت همسایگان دستاورد‌های خوبی را مشاهده کنیم. خلق منظومه امنیتی بر اساس «نقش‌آفرینی مشترک بازیگران منطقه» یکی از راهکار‌ها و محور‌هایی است که جمهوری اسلامی ایران بار‌ها روی آن تأکید کرده است. بر این اساس، اساسأ نظم و امنیت منطقه‌ای در گروی همزیستی، همکاری و هم‌افزایی بازیگران منطقه است و بازیگران فرامنطقه‌ای قاعدتاً نقشی در تعریف و عملکرد این منظومه نخواهند داشت. پیام اصلی جمهوری اسلامی ایران به تمامی کشور‌های منطقه مشخص است؛ «نباید به سبب جبر ژئو‎پلیتیک و جغرافیایی، کشور‌های منطقه صرفا به «همزیستی» با یکدیگر اکتفا کنند، بلکه این همزیستی باید تبدیل به «همپوشانی» و در مراحل بالاتر «هم‌افزایی» شود.» 

نکته دوم؛ معطوف به موقعیت خاصی است که منطقه غرب آسیا در آن قرار گرفته است. تحولات دوسال اخیر (وقوع جنگ غزه و لبنان و تحولات سوریه)، مسئولیت بزرگی را متوجه دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان کرده است. شاید برخی مدعی شوند که میان دغدغه‌های دولت‌ها و کشور‌های گوناگون منطقه بر سر موضوع جنگ غزه و پرونده‌هایی مانند «طرح دودولتی» و «پیمان ابراهیم» دوگانگی وجود دارد. اما حتی این دوگانگی نیز نباید به نادیده گرفتن اصل تلاش کشورمان مبنی بر حفظ موجودیت ارزنده جبهه مقاومت و متعاقباً، از بین بردن سوءتفاهم‌های دوجانبه و چندجانبه در منطقه منتج شود. وجود اختلاف در میان بازیگران و دولت‌های منطقه، امری بدیهی بوده که معلول مداخله‌گرایی مزمن بازیگران فرامنطقه‌ای و در رأس آنها آمریکا، انگلیس و فرانسه در غرب آسیاست. با این حال این «معضل ادراکی» نباید تبدیل به یک «بحران راهبردی» در منطقه شود. جمهوری اسلامی ایران در این‎باره باید ضمن ایفای نقش تبیین‎گری خود در قبال اهداف و نقشه‌های واشنگتن، تل‌آویو و بازیگران غربی در منطقه، در ترسیم همکاری‌ها و هم‌افزایی‌های چندجانبه منطقه‌ای بر اساس «دغدغه‌های مشترک» جدیت ویژه‌ای داشته باشد. تمرکز وزارت امور خارجه کشور بر کشور‌های منطقه نشان می‌دهد این جدیت و عزم در دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران شکل گرفته است.

نکته سوم؛ آمریکا و رژیم صهیونیستی همواره از دیپلماسی منطقه‌ای کشورمان وحشت‎زده بوده‌اند. از منظر دشمنان، تلقی «درون‌زا» از مقوله امنیت منطقه‌ای و تسری این نگاه به همه کشور‌های منطقه غرب آسیا جایی برای مداخله‌گرایی دشمنان در این حوزه حساس و راهبردی باقی نخواهد گذاشت. جمهوری اسلامی ایران مدل‌های همکاری نوین در منطقه را احصاء کرده و اکنون در‎صدد تبدیل آنها به یک «مبنای مشترک همکاری» در منطقه است. برخی کشور‌های منطقه از این رویکرد در «ونزا» استقبال کرده و برخی دیگر هنوز متوجه اهمیت و اصالت این نگاه کلان و راهبردی نشده‌اند. در چنین فضایی باید تلاش کرد تا با وجود برخی اختلافات بر سر مسائل گوناگون، از نقاط اشتراک امنیتی، ژئو‎پلیتیک و دینی در ترسیم این منظومه عملیاتی مشترک بهره جست. انتظار می‌رود این تلاش به‎صورت مستمر از سوی وزارت امور خارجه کشورمان ادامه پیدا کند.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات