خبر دستیابی کشورمان به اسناد محرمانه و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی بیش از آنکه یک پیروزی تاکتیکی باشد، یک نقطه عطف راهبردی و زنگ خطری جدی برای ساختار امنیتی رژیم صهیونیستی محسوب میشود چراکه اعلام موفقیت کشورمان در استخراج حجم عظیمی از اسناد حساس، از جمله اطلاعات مرتبط با برنامهها و تأسیسات هستهای رژیم، فصلی جدید در منازعهای گشوده است که دیگر در سایهها و جنگهای خاموش اطلاعاتی خلاصه نمیشود! این رویداد، نه یک رخداد منفرد، بلکه اوج فرآیندی است که نشان میدهد بزرگترین تهدید برای بقای رژیم صهیونیستی، دیگر نه لزوماً موشکهای دشمن، بلکه گسلهای عمیق درونی و فروپاشی انسجام اجتماعی آن است!
در طول دهههای گذشته، رقابت میان جبهه مقاومت با محوریت کشورمان در مقابل رژیم صهیونیستی در عرصههای اطلاعاتی، سایبری و عملیاتهای مخفی، بهمثابه یک شطرنج مرگبار و پیچیده در جریان بوده است. ترور دانشمندان هستهای کشورمان، مانند «شهید محسن فخریزاده» و حملات سایبری مکرر به زیرساختهای رژیم، تنها نمونههایی از این نبرد نامتقارن بودهاند. اما افشاگری اخیر کشورمان، که با دستگیری دو شهروند جوان صهیونیستی به اتهام همکاری با سازمانهای اطلاعاتی کشورمان همزمان شده، نشان میدهد که موازنه این نبرد بیش از پیش بهسوی کشورمان در حال تغییر است، چراکه اکنون رژیم با پدیده «نفوذ از درون» مواجه است که هرگونه دیوار دفاعی سختافزاری، اعم از گنبد آهنین یا سرویسهای امنیت داخلی پیشرفتهای مانند «شین بت» را بیاثر کرده و به چالش کشیده است. آمار ارائه شده ازسوی خود شین بت، مبنی بر افزایش ۴۰۰ درصدی دستگیریهای مرتبط با جاسوسی برای کشورمان در سال ۲۰۲۴، یک اعتراف رسمی به عمق این بحران است.
بهطور نمونه زمانی که یک نظامی صهیونیستی فعال در حوزه سامانه دفاع موشکی «گنبد آهنین» به همکاری با ایران متهم میشود، این بهآن معناست که نفوذ از سطح جمعآوری اطلاعات عمومی فراتر رفته و به حساسترین شریانهای دفاعی رژیم صهیونیستی رسیده است. اینجاست که اظهارات مقامات سابق امنیتی رژیم صهیونیستی، مانند ایهود یاتوم یا شالوم بنحنان، اهمیت مییابد چراکه آنها نه از یک خطر امنیتی صرف، بلکه از یک «پدیده خطرناک اجتماعی» سخن میگویند و مدعیاند شهروندان صهیونیستی «آگاهانه و داوطلبانه» حاضر به همکاری با دشمن استراتژیک رژیم صهیونیستی شدهاند!
اما کالبدشکافی این آسیبپذیری، ما را از میدان نبرد اطلاعاتی به دل بحرانهای ساختاری جامعه رژیم صهیونی میبرد. این پدیده ریشه در عواملی دارد که سالهاست توسط مقامات صهیونیستی نادیده گرفته شده یا کماهمیت جلوه داده شده است. نخست، گسست هویت ملی است؛ جامعه صهیونیست، مجموعهای از مهاجران با خاستگاههای فرهنگی، مذهبی و تاریخی متفاوت است که فاقد یک پایگاه مشترک و مستحکم هویتی هستند. این شکاف، بهویژه در تقابل میان سکولارها و افراطیون مذهبی (حریدیها)، فضایی از قطبیشدن و بیگانگی ایجاد کرده که منافع فردی و گروهی را بر هویت ملی ارجحیت میدهد. دوم، بحران اقتصادی و نارضایتی اجتماعی؛ برخلاف تصویرسازیهای تبلیغاتی از یک سرزمین مرفه، واقعیت اقتصادی رژیم صهیونیستی با نابرابریهای فزاینده، تشدید بحران معیشتی تحت حاکمیت نتانیاهو و هزینههای سنگین عملیات نظامی «طوفانالاقصی» گره خورده است. این فشار اقتصادی، انگیزههای مالی و روانی را برای ضربه زدن به رژیم از درون و توسط خود صهیونیستها فراهم کرده است؛ و سوم، تبعیض ساختاری؛ نارضایتی ناشی از تبعیض سیستماتیک علیه اقلیتها و گروههای قومی درون رژیم صهیونیستی، حس تعلق را تضعیف کرده و اقلیتها را به انتقامجویی یا ابراز مخالفت علیه حکومت صهیونی واداشته است.
این عوامل در کنار یکدیگر، تصویری از یک جامعه در حال فرسایش و فروپاشی را ترسیم میکنند. دستگیری اعضای ۹ هسته مخفی جاسوسی برای مقاومت، که از سوی «رویترز» بهمنزله بزرگترین عملیات نفوذ تهران در دهههای اخیر توصیف شده، نشان میدهد که کشورمان هوشمندانه استراتژی خود را از رویارویی مستقیم به بهرهبرداری از این شکافهای درونی تغییر داده است. عملیات اطلاعاتی اخیر و افزایش چشمگیر همکاری شهروندان صهیونیستی، تنها برای رژیم یک چالش امنیتی نیست؛ بلکه افشاگر فروپاشی درونی آن است که مشروعیت و انسجام خود را بهتدریج از دست میدهد. این رویداد، اسطوره شکستناپذیری و کارآمدی مطلق سرویسهای اطلاعاتی رژیم صهیونی را به چالش میکشد و ثابت میکند که آسیبپذیری واقعی این رژیم، نه در مرزهای جغرافیایی، که در مرزهای هویتی، اجتماعی و اقتصادی آن نهفته است. در حقیقت، این نفوذها علائم یک بیماری عمیقتر هستند. در حالیکه رژیم صهیونی همچنان تلاش میکند کشورمان را به تلاش برای نفوذ متهم کند، واقعیت آن است که این درهای باز و دیوارهای فروریخته، محصول بحرانهای ساختاری خود جامعه صهیونیستی است. زلزله واقعی نه آن است که ساختمانها را بلرزاند، بلکه آن است که پایههای یک جامعه را درهم بشکند. امروز، شواهد نشان میدهد که پایههای دژ امنیتی رژیم صهیونیستی، بیش از هر زمان دیگری، از درون در حال لرزیدن است و این، چالشی به مراتب بزرگتر از هر تهدید خارجی برای اشغالگران قدس خواهد بود.