پس از اقدام تجاوزکارانه و غیرقانونی رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران و مجموعهای از حملات نظامی هماهنگ علیه شهرها، تأسیسات هستهای صلحآمیز، فرماندهان نظامی، دانشمندان هستهای و شهروندان عادی، که آشکارا نقض منشور سازمان ملل متحد و اساسیترین نُرمهای حقوق بینالملل است، اندیشکدهها و اتاقهای فکر آمریکایی به ارائه تحلیلها و ارزیابی خود از این حمله پرداختند.
این اتاقهای به اصطلاح فکر در گزارشهای خود بهجای انتقاد از رژیم صهیونیستی در هدف قرار دادن شهروندان غیرنظامی و تجاوز به خاک کشوری دیگر، بهطور هدفمند چند موضوع را در دستور کار خود قرار دادند. نخست آنکه ادعا کردند این حملات برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای انجام شده است. در این زمینه اندیشکده مرکز مطالعات راهبردی و بینالمللی (CSIS) نوشت: «زمانبندی این عملیات احتمالاً تحت تأثیر اعلام آژانس مبنی بر عدم پایبندی ایران به تعهداتش در قالب معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای، پایان مهلت توافق جدید توسط ترامپ، و بسته شدن پنجره نظامی برای هدف قرار دادن تأسیسات آسیبپذیر بوده است.»
نقشآفرینی آمریکا در کنار صهیونیستها
این اندیشکده افزود: «ظاهراً هدف حملات (رژیم) اسرائیل تنها کند کردن پیشرفت فوری ایران نیست، بلکه تلآویو با حذف متخصصین و داراییهای کلیدی بهدنبال ایجاد اختلالی بلندمدت است که بازسازی آنها دشوار خواهد بود. با توجه به پراکندگی و استحکام تأسیسات کلیدی هستهای ایران، (رژیم) اسرائیل ممکن است بدون کمک آمریکا در از بین بردن کامل برنامه هستهای ایران دچار مشکل شود. رسیدن به برخی تأسیسات عمیق زیرزمینی نیاز به کمک آمریکا و استفاده از بمب سنگرشکن جیبییوـ۵۷ دارد.»
«اندیشکده هادسون» نیز مدعی شد: «حملات (رژیم) اسرائیل در حالی انجام شد که بهنظر میرسید جمهوری اسلامی فعالیتهای هستهای خود را افزایش داده است. در گفتوگوها نیز تهران میخواست ضمن باقیماندن در آستانه توانمندی هستهای، از رفع تحریمها نیز بهرهمند شود. پیش از عملیات اسرائیل، ایران قادر بود در عرض چند ماه اورانیوم را تا سطح نظامی غنیسازی کند. زمان گریز هستهای ایران هر هفته کوتاهتر میشد.»
اتاقهای فکر آمریکایی همچنین برای مدیریت افکار عمومی جهان بهصورت متمرکز به پیشبینی تأثیر این حملات بر توانمندیهای هستهای ایران پرداختند. «اندیشکده چتم هاوس» در این زمینه نوشت: «اگر (رژیم) اسرائیل به حملات خود علیه تأسیسات هستهای و نظامی ایران ادامه دهد، جمهوری اسلامی انگیزهای جدی خواهد داشت که در سریعترین زمان ممکن، یک سلاح هستهای ابتدایی تولید کند تا از وارد آمدن آسیبهای بیشتر به تأسیسات خود جلوگیری کند. بر اساس برآوردهای اطلاعاتی کنونی، ایران به اندازه کافی مواد هستهای برای ساخت ۹ بمب هستهای در اختیار دارد که برای ایجاد یک زرادخانه راهبردی جدی کافی نیست. اگر ایران حداکثر بتواند ۹ سلاح هستهای بسازد، مشخص نیست که مایل باشد حتی یکی از آنها را صرف آزمایش کند. این تصمیم احتمالاً به میزان تهدید، سرعت غنیسازی بیشتر مواد هستهای، و همچنین پیشرفت در ساخت کلاهکها و موشکهای حامل آنها بستگی خواهد داشت.»
اهریمنسازی از غنیسازی ایران
مرکز مطالعات راهبردی و بینالمللی نیز در اینباره مدعی شد: «اگر سایتهایی مانند فردو و اصفهان سالم بمانند و سانتریفیوژهای پیشرفته همچنان فعال باشند، ایران میتواند برنامه هستهای خود را ادامه دهد. موفقیت (رژیم) اسرائیل بستگی به ترکیب حملات هوایی با خرابکاری و عملیات پنهانی، و همچنین حمایت نظامی مستقیم آمریکا دارد. اگر ایران قربانی تلقی شود، جامعه جهانی ممکن است بر حق ایران در غنیسازی صلحآمیز تأکید کند. ایران سالها با غنیسازی ۶۰ درصدی در حال به چالش کشیدن نظم هستهای جهانی بود، درصدی بسیار بالاتر از نیازهای صلحآمیز. اما ایران تنها کشور متخلف از نظم هستهای نیست. روسیه زرادخانه هستهای خود را افزایش داده، بهویژه سامانههایی با قابلیت دوگانه و از تهدید هستهای در جنگ اوکراین استفاده کرده است. چین نیز در حال گسترش سریع زرادخانه هستهای خود است و ممکن است تا ۲۰۳۵، ۱۵۰۰ کلاهک داشته باشد.»
تحلیلگران این اندیشکده خاطرنشان کردند: «در نهایت، این حملات چشمانداز دستیابی به راهحل دیپلماتیک برای برنامه هستهای ایران را بیش از پیش پیچیده یا حتی نابود خواهد کرد. شکست دیپلماسی پیامدهایی فراتر از ایران خواهد داشت. اگر ایران برنامه هستهای خود را بازسازی کرده و پس از حملات، بهصورت تهاجمی بهدنبال تسلیحات هستهای برود، ممکن است کشورهای دیگر منطقه را نیز بهسمت برنامههای هستهای سوق دهد یا موجب ایجاد زنجیرهای از اشاعه هستهای شود. حملات (رژیم) اسرائیل باید بهعنوان یک داوری یکجانبه درباره شکست انپیتی و خویشتنداری هستهای تلقی شوند.»